عنوان : "گر از بسیط زمین عقل منعدم گردد / بخود گمان نبرد هیچکس که نادانم"
احسنت،
اندیشه ورز محترم (الف. ع .خ)، بی آنکه اسمی از اکبر گنجی و "قرآن محمدی" او ببرد، با تشریح موضوع "عقل" بنیان عقل و زیربنای برساخته های گنجی را بالکل فرو ریخت. همینطور بنیان افکار اقای خاتمی را که اخیرا گفته است: "دین را هم باید با کمک عقل شناخت" . آقای خاتمی درعین حال مشخص نمی کند کدام عقل. اگر عقل، عقل آخوندهاست که باید به صدها لاطائلات آخوندها (برساخته های آنها، از جمله ولایت فقیه) هم گوش بدهیم و آنها را عقلانی بدانیم. (نگاه کنید به توضیحات ابکی آقای خاتمی در توجیه "ولایت فقیه"در سخنرانی چهارمین نشست تبیین مبانی اصلاحات).
درحالی موضوع دین (و بی دینی) مثل هر پدیده ای می تواند نزد هرکس عقلانی باشد (ویا نباشد). اگر گنجی بگوید مسلمانان از ۱۴۰۰ سال پیش تا کنون یک دلیل عقلی نیآورده اند که ثابت کند پیامبر اسلام از خدا وحی می گرفته و یا قرآن کلام الله است، مشخص است که او به نحوی می خواهد استدلالات قرآنی یی که در رد اعتقادات آخوندها است را از مباحث دینی و تعقلات اسلامی خارج سازد. بر این اساس قصد گنجی نجات آخوندها است و این چیزی است که به عقل من می رسد. والا اگر بحث "عقل" در میان باشد ، آنگاه باید دید سخن گنجی چه دردی از درد بی درمان مسلمانان را کم می کند. (یادمان نرود او همواره خود را مسلمان و بویژه شیعه هم می خواند).
پایدار باشید
۶٣۹۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣٨۷