از : حمید محوی
عنوان : دربارهی نقد آذران
دوست گرامی آذران
من چندین بار نوشته شما را خواندم، متأسفانه نقد شما از شیوه ای بهره می برد که احتمالا افراد بسیار بسیار نادری به محتوای آن پی خواهند برد. احتمالا.
خواهش می کنم با توضیحات بیشتر و روشنتری ما را در خصوص نقطه نظر خودتان آگاه سازید.
۶۹۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣٨۷
|
از : آذران
عنوان : بیشتر بخوانید!
آقای دکتر محمد حسین یحیایی، پیداشت که شما هنوز در توهم "سوسیالیسم واقعاً موجود" به سر می برید و به نظر می رسد که بخت آن را نداشته اید که مزه زندگی در آن نظام را بچشید. پس پیشنهاد می کنم دست کم آثار منتقدان داخلی و روسی آن نظام را بخوانید. دست کم کتاب های روی مدودف مشاور فرهنگی نخست وزیری زمان گارباچف را بخوانید. یکی از کتاب هایش خیلی وقت پیش، در سال ۱۳۶۰ به فارسی منتشر شد: "در دادگاه تاریخ"
۶٨٨۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨۷
|
از : پویان مدائن
عنوان : تقاضا
لطفا حامیان و مبلغان فیلم را معرفی کنیدتا بدانیم کیستند.
اقای محوی: ماشاالله به شما و این بازی با الفاظ: کمی واضح حرف بزنید
۶۷٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨۷
|
از : حمید محوی
عنوان : اعلامیه روزنامه هنر و مبارزه
روزنامه هنر و مبارزه
ارگان فرهنگی پرولتاریای ایران
همانطور که پیش از این در اعلامیه های دیگر به پرولتاریا و شهروندان ایرانی اعلام کردیم، که تا اطلاع ثانوی سینما و تأتر جزء هنرها نیست، در این جا نمونه ای تازه مشده می کنید به گزارش دکتر محمد حسین یحیایی.
با این وجود توضیحاتی چند را ضروری می دانم. مضوعی که مورد نظر ماست حتی به واقعیت داشتن یعنی تطبیق فیلم مستند یا غیر مستند با واقعیت مربوط نمی شود. موضوع ما سهم هر یک از فرزندان پرولتاریا و کارمندان و شهر وندان از آموزش عمومی و آموزش هنری و حق برخورداری از امکاناتی ست که در شکوفایی استعدادها نزد تمام افراد، شرکت دارد. جهت اجتناب از سوء تعبیر، تأکید می کنم که منظور از استعداد فردی این نیست که ما افرادی را با استعداد تلقی می کنیم و افراد دیگر را بی استعداد، نه، از دیدگاه ما همه با استعداد هستند. احتمالا می توانیم بگوییم که در شرایط خاصی، و به شکل کاملا استثنائی، زمانی که فعالیت فرهنگی و هنری در این دو عرصه ای که گفتیم ( سینما و تآتر) روی کرد پرولتاریایی می گیرند، می توانند مورد تأیید ما قرار بگیرند.
اتفاقا در شرایطی مثل شرایط حاضر ، تنها و بطور کاملا مشخص تنها افراد اوباش و کاملا مضمحل هستند که می توانند چنین فضای فرهنگی و هنری را به حساب ارباب کل از وجود مبتذل خود انباشته سازند. استثناء هم ندارد.و همگی. فرهنگ رسمی ایران در داخل و در خارج فقط دست اراذل و اوباش است.
نکته بعدی کلمهی «فیلمساز » است. ببینید دوستان ! سینما یک صنعت سنگین است. فیم ساز اصلی تمام فیلم ها صنعت سینما ست. با یک شبکهی تجارتی که در سطح بین المللی عمل می کند.
و به همین علت هم هست که ما به پرولتاریا با چنین هنری تا اطلاع ثانوی مخالف هستیم. چون که موضوع خلاقیت تحت چنین شرایطی به موضوعی ثانوی و حتی در سیر قهقرایی عمیق تری قرار می گیرد، زیرا بخش صنایع و سپس بخش سرمایه گذاری های ضروری و زیر بناها و لوژیستیک آن به اندازه ای ست که موضوع خلاقیت فردی را قویا تحت تأثیر قرار می دهد.
در رابطه با فعالیت هنری برای ما هیچ اهمیتی ندارد فلانی فیلم ساز خوبی ست و نابغه است و آن یکی هنرمند بی همتایی ست و جایزه گرفته...آن چه برای ما حائز اهمیت می باشد سهم هر یک از شهروندان از آموزش عمومی و آموزش هنرها و حق آفرینش هنری و عرضه آن در جامعه می باشد _ یعنی اجتماعی سازی اثر - ما به این می گوییم نظریهی هنری در متن مبارزه طبقاتی.
البته در این مورد اگر مطالبی را سریع گفتم و گذشتم، نگران نباشید آن را چهار هزار و هشتصد و هفتاد و هشت بار دیگر به مناسبت های گوناگون تکرار خواهم کرد.
۶۷۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨۷
|