از : شاعرس دیگر از لندن لندن نشین
عنوان : حق و حقوق اخلاقیات در امور شعر و شاعر!!!
برای کوتاهی مطلبم به نظری که به نمایندگی صدها میلیون مسلمان نظر خود را آورده اند جوابی مختصر مید هم. وقتی آقای خویی بیش از بیست سال پیش در شعری به نماینگی مردمی که هم مسلمان بدنند و هم غیر مسلمان گفت "مرگ بر تو ای امام" عده ای می گفتند این کار خوبی نیست زیرا مردمی به او علاقه دارند و غیره ...
این رژیم جمهوری اسلامی هم با تمام لوازم و مبانی دینکارانه اش و آنچه قرآن کریمش به او در آیه و حدیث و روایت می دهد زندگی مردم را به جهنمی تمام نشدنی تبدیل کرده است. به نام اسلام و با قوانین اسلامی فحشا و دروغ و مال مردم را به باد دادن را شرعی کرده اند و هر گونه اعتراض ولو نرم را با دست آویز شدن به زندان کردن و مرگهای مشکوک و ترور را با مبانی اسلامی منطبق می بینند.
من کاری به خوب بودن و یا خوب نبودن شعر آقای خویی ندارم اینجا بحث بر ارزش ادبی نیست بحث بر نکات اخلاقی شعی ایشان است که با در نظر داشتن سناریوی جمهوری اسلامی آقای خویی هم این حق را باید داشته باشند تا در برابر این سناریو ی دینکاران هر آنچه دل تنگشان آمد بگویند. و من و شما هم بهتر است سر سفره هفت سین شعر دیگری برای دل تنگمان انتخاب کنیم.
آقای خویی هر کاری می کنی حق شماست این مردم که حق و حقوقی در برابر مذهب در سرزمین ما ندارند
٨۷۱٣ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨٨
|
از : امید مومنی
عنوان : گفته لقمان است
بهمن خان ارجمند،فرموده لقمان است به نقل از سعدی:ادب از که آموختی ،از بی ادبان.نه اینکه این درست است. بگذارید شاعر ما هم مارا ادب بیاموزد.حرف فدایی انها هم نیست.خلط مبحث نکنید.
٨۴۹۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ اسفند ۱٣٨۷
|
از : بهمن... (کلن)
عنوان : قضاوت با مردم! به اضافه پوزش
امید مومنی عزیز؛ آن چه شاعر پیامبر گونه شما گفته "ناهنجاری" است و مال من "بی ادبی" ؟ انصافت را شکر؟ باورهای بیش از دو میلیارد مسلمان را - که هیچ ربطی به آخوندهای دین فروش ندارد - به "جنده خانه" ، "مستراح" ؛ "اسهال" ، آلوده کرده، آن هم در یک سایت فدایی که سعی می کند تا حدودی از اشتباهات چپ سنتی در برابر معتقدات مردم کشورس، فاصله گرفته و برخورد معقولانه تری با مسایل ملی و اعتقادی مردم داشته باشد. من می خواستم بگویم شاعر گرامی، می توانستی مثل سیمین بهبهانی و پیرایه یغمایی با بهاریه ای، روح مردم را نوازش کنی، نه اینکه آن ها را از پای سفره های هفت سین به "مستراح" و سایر کلماتی که حالم به هم می خورد از تکرارش، بکشانی! اگر او مجاز است و من نه، در همین حدش هم از خوانندگان پوزش می خواهم.
٨۴۹۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ اسفند ۱٣٨۷
|
از : مجید وثوقی
عنوان : بی ادب تر از همه
آقای امید مومنی شما خودتان از همه بی ادب تر هستید. با توجه به نظر شما در مورد یکی از شاعران سایت که همیشه منفی و مغرضانه است این را می گویم. شما همیشه با شعر این شاعر برخوردهای عصبی دارید و نظر خوانندگان شعر را بادمجان دور قاب چیدن می دانید و من هرگز پی نبرده ام که چرا . و فکر می کنم این دشمنی شما باید ریشه در جای دیگر داشته باشد. اگر شما کمی به حس انسانی خود نزدیک بودید، در پی شادمانی های نوروز نبودید و می دانستید چرا آن شعر روی صفحه قرار دارد
٨۴٨۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ اسفند ۱٣٨۷
|
از : امید مومنی
عنوان : بی ادب محروم ماند از لطف حق
اینکه در این شعر و عموما در این اواخر در اشعار دکتر عزیز یک ناهنجاری هست به جای خود.اما آقای بهمن شما بی ادب هستید.این برخورد خیابان گردان است با امور.امید که کسی شما را بیاموزد آنچه را تا کنون نیاموخته اید.
٨۴٨۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ اسفند ۱٣٨۷
|
از : بهمن (کلن)
عنوان : تبریک سال نو به همه هموطنان و دست اندرکاران سابت و هم چنین انتقاد به شعر نوروزی شاعر!
وقت تحویل سال و روبوسی --- کم داشتیم شعر، به این لوسی
از میز هفت سین ما را برد --- این بی سلیقه، توی دبلیوسی
٨۴۷۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ اسفند ۱٣٨۷
|
از : بهمن (کلن)
عنوان : تبریک سال نو به همه هموطنان و دست اندرکاران سابت و هم چنین انتقاد به شعر نوروزی شاعر!
وقت تحویل سال و روبوسی کم داشتیم شعر، به این لوسی
از میز هـفت سین ما را بـرد این بی سلیقه توی دبلیوسی
٨۴۷۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ اسفند ۱٣٨۷
|