از : مهوش روستایی از ایران
عنوان : به ناصر مستشار
شما در پیان آخرین نظرتان که بسیار مستدل و خوب است می نویسید:در پایان باید یاد آوری نمود که برای بخش وسیعی از نیروهای سیاسی آزادی خواه که آگاه به مسائل حقوق سیا سی و مد نی ،قضائی،بین المللی و حقوق بشر هستند و بخوبی برآنها اشراف دارند، تا به امروز و هنوز اختلافات همه نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا بایک دیگر مشخص نشد ه است ـ در بالا مشترکات همه نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا یادآوری شده است اما بهتر است اصلاح طلبان یکبار برای همیشه اختلافات خود را با اصول گرایان روشن سازند...
پاسخ این است که چنانکه خود شما نوشته اید آنها هیچ اختلاف ماهوی با هم ندارند، تنها اختلاف آنان تقسیم گوشت این بره ی تو سری خورده ای ست که نامش ایران است و در دست این قصابان قصاوت دست بدست می گردد و هر روز زنده می شود تا دوباره سرش را ببرند تا به خونخواهی و خونریزی و خونطلبی یکی از وحشتناک ترین ادیان انتحالی جهان پاسخ مثبت دهند. خونآشامی ذهاک. آری برادر طبق نوشته ی خود شما آنها در تمامی این وحشیگریها و نامردیها و ضدبشربودنها همه با همند. چنانکه خمینی پایه گذار لعنت شده این نظام خونین چنین می گفت: « همه با هم»!!! ولی واقعا وقیحانه است پای این صندوق رای رفتن. و مردم بدانند که اگر خودشان این حکومت را سرنگون نکنند دیگران این کار را خواهند کرد. و این تصمیم را این « دیگران » گرفته اند اما آیا مردم این « مهلتها » را درک و دریافت خواهند کرد. یا سرنوشت خود را بدست دیگرا خواهند داد؟؟
۹٨٨۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : ناصر مستشار
عنوان : شناسائی فصول مشترک اصولگرایان و اصلاح طلبان !
اصلاح طلبان به رهبریتی التزام نظری و عملی دارند که در مورد بی کفایت ترین،عقب مانده ترین ،ارتجاعی ترین دولت در تاریخ ایران اینچنین می گوید: « به قول رهبرمعظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ائی، دولت آقای احمدی نژاد ـ بهترین دولت از آغاز مشروطه تاکنون بوده است،«(کیهان شریعتمداری)
خامنه ائی علیرغم اینکه همه بی کفایتی های دولت احمدی نژاد را که از جانب بخشی از خود عناصر رژیم نیز تصد یق شده است و بارها آنرا بازگو کرده اند، اما نامبرده دولت نهم را بهترین دولت تاریخ ایران نامیده اند و اینک اصلاح طلبان می خواهند تحت فرامین ودرالتزام همان رهبری به قدرت برسند و دولت خود را تشکیل بدهند تا به اصطلاح خویش ـ ایران را از پرتگاه نجات دهند؟چرااصلاح طلبان همه حقایق آشکار و پنهان را یک بار برای همیشه به مردم نمی گویند؟ چرا باردیگر مانند دوم خرداد می خواهند تنها باشعارهای فریبنده علیه دولت ناکارآمد نهم که مورد حمایت شخص رهبر بوده است ، اینک اصلاح طلبان می خواهند به قدرتی مصنوعی و بی اختیار ریاست جمهوری دست یابند که از همین حالا ـ همان مقام معظم رهبری که اصولگرایان را تلطیف و مورد حمایت قرار داده است، این بار رهبر ـ تنها برای حفظ نظام باید اصلاح طلبان را پشتیبانی نماید؟ چرا اصلاح طلبان به رهبری کرنش می کنند که مانع اسا سی دوره اصلاحات بوده است ؟اصول گرایان همواره در سایه حمایت های ولی فقیه از مقام تدارک چی ریاست جمهوری بیش از اندازه بهره برده اند اما اصلاح طلبان وحشت زده حتی نتوانستند از ده درصد قدرت ریاست جمهوری استفاده ببرند.اصلاح طلبان نتوانستند از وزیر و شهردار زندانی شده خود حمایت نمایند اما اصول گرایا ن حتی توانستند ضارب سعید حجاریان رااز زندان آزاد نمایند!اصلاح طلبانی که نتوانستند از یاران خود بدرستی دفاع نمایند اینک چگونه می خواهند از آرای مردم صیانت نمایند
سئوال اساسی در اینجاست که فصول ،نقاط و شباهت های مشترک اصولگرایان و اصلاح طلبان را در کدام مقاطع زمانی ومکانی ونظری و عملی می توان مقایسه کرد؟اصلاح طلبان علیرغم اینکه با اصول گریان مشترکات مشخص و معینی دارند ، اما چرا خود را به مردم از نحله ائی دیگر معرفی می نمایند؟ودر همین راستا خودرا به غلط فرشته نجاتبخش معرفی می نمایند؟
ـ همه نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا در قبل از انقلاب در کنار یک دیگر تحت رهبری خمینی علیه سلطنت پهلوی مبارزه کرده اند ودر به قدرت رساندن حکومت اسلامی به رهبری خمینی وبه تصویب رساندن ارتجاعی ترین قانون اساسی عصر حاضرسهم مساوی داشته اند.
ـ همه نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا از همان آغاز شکل گیری نظام جمهوری اسلامی در ضدیت با آزادی ودمکراسی بعنوان پدیده غربی ـ مشترک می باشند.همه آنها از سرکوب آزادیخواهان گرفته تا کودتا علیه ریاست جمهوری بنی صدر همکاری داشته اند.
ـ همه نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا از اعدام های دهه شصت دفاع می نمایند و کوچکترین انتقادی به کشتار سال ۶۷ نمی نمایند.
ـ همه نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا از هشت سال جنگ بیهوده ایران و عراق که نزدیک به هزار میلیارد خسارت مادی و یک میلیون کشته ومعلول بر جای گذاشت که می توانست بسرعت پایان پذیرد بعنوان دفاع مقد س که به تجاوز مقدس منجر شده بود تا به امروز پشتیبانی می نمایند.
ـ همه نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا در گروگان گیری سفارت امریکا که بقول دکتر ابراهیم یزدی ،تنها برای فریب نیروهای چپ بکار گرفته شد ،شرکت فعال داشته اند و تا به امروز از آن عمل زشت مخالف با عرف دیپلماتیک حمایت می نمایند.
ـ همه نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا در مبارزه ضدامپریالیستی که ایران را به انزوا و خرابه ائی تبدیل نموده است و در صدور انقلاب اسلامی به همه کشورهای اسلامی فعالیت نظری وعملی مشترک داشته اند.
ـ همه نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا در مبارزه و امحای اسرائیل به خمینی اقتدا می کنند و از شعار ارتجاعی وتجاوزکارانه قدس از کربلا می گذرد تبعیت می کردند.
ـ همه نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا در بکار بستن سیاست های برباد دهنده ایران در همه عرصه های سیا سی ،اقتصادی،فرهنگی،اجتماعی، ورزشی ـ نقاط اشتراک بسیار نزدیکی دارند.
ـ همه نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا در زن ستیزی ، حجاب اجباری ، ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه ها ، ممنوعیت احراز مقامات عالی برای زنان ،حق قضاوت برای زنان ، آزادی چند همسری و صیغه برابرقرآن و مخالفت با حقوق مساوی زنان و مردان به اندازه کافی مشترک هستند.زنان در قوانین اسلامی بعنوان ناقص العقل و در حکومت اسلامی درهمه زمینه ها نصف مردان از حقوق برخوردار می باشند اما هنگام خواندن آرای زنان در انتخابات مختلف نظام اسلامی ،رای زنان به اندازه مردان محسوب می شود اما زنان هیچگاه حقوق کاندیداتوری برای مقامات ریاست جمهوری ،رهبریت ، قضاوت ندارند؟
ـ همه نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا از همان اسلامی تبعیت می کنند که مخالف دمکراسی و سکولاریسمی هستند که حاکمیت را از آرای مردم ناشی می داند و به قانون اسا سی ولایت فقیه که خود را نماینده الله برروی زمین باشد هیچ اعتقادی ندارد.
ـ همه نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا بر اداره مملکت ایران باموازین شرعی شیعه تکیه می ورزند که درسایه انقلاب اسلامی و رفرندام ۱۲ فروردین ۵۸ به تصویب رسیده است وعدول از آن به مثابه عمل ضد انقلابی و قیام علیه حکومت اسلامی قلمداد می شود که مجازاتش برابر قوانین جزائی کشور اسلامی مساوی با اعدام است.
ـ همه نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا در ضدیت با اقلیت های مذهبی مانند بهائیت وغیره وجه مشترک دارند و از همان قانونی تبعیت می کنند که نظام جمهوری اسلامی آنرا به تصویب رساده است.
ـ همه نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا در ضدیت با اقوام وخلق های ساکن ایران از رفتار خشن و از قدمت مساوی برخوردار هستند و در این زمینه ها همه آنها در سرکوب اقوام از پیشینه ائی بی رحمانه وخونبار و آشکار برخوردار هستند.
ـ همه نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا در قوانین قضائی و جزائی مانند د یه و غیره به شریعت اسلام که باقرائت شیعه انطباق داشته باشد اعتقاد دارند.
ـ نبض همه نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا در قم نزد روحانیونی بنام مراجع عظام مذهبی شیعه می زند که آنها همه قوانین جاری کشور را از قوانین اسلامی ۱۴۰۰ سال پیش الهام می گیرند و تاکنون همه آنها برای تایید و سلامت افکار خود که با اسلام مطابقت داشته باشند به روحانیون ارشد در قم مراجعه می نمایند نه به مردم ایران!
در پایان باید یاد آوری نمود که برای بخش وسیعی از نیروهای سیاسی آزادی خواه که آگاه به مسائل حقوق سیا سی و مد نی ،قضائی،بین المللی و حقوق بشر هستند و بخوبی برآنها اشراف دارند، تا به امروز و هنوز اختلافات همه نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا بایک دیگر مشخص نشد ه است ـ در بالا مشترکات همه نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا یادآوری شده است اما بهتر است اصلاح طلبان یکبار برای همیشه اختلافات خود را با اصول گرایان روشن سازند.
۹٨٨٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از :
عنوان : زنده باد ایرانی آزاد و آبد مرگ بر ولایت فقیه مرگ بر آزادیکشان.
باسلام و احترام به این سایت اگر چه برادران مجاهد و حزب الله گاهی و هر از گاهی این سایت با الفاظ رجویه و اسلامیه می آلایند ولی این سایت از جمله سایتهایی ست که مورد عنایت عامه ی ملت ایران به عنوان سایتی چپی ـ ملی ست. برای همین برای من و ما دانشجویان ملی چپی و دیگران حائز اهمیت است. ایکاش بتوان یک ذنجیره ای از چاپ و و انتشار مطالب سایتها را در سراسر ایران بوجود آورد تا بتوان در برابر سیستم ضد بشری روحانیت شیعه بدیلی بوجود آورد. شاید این انتخابات قلابی که باید آنرا انتصابات نامید بتواند جرقه ی چنین کاری را زد. یک لحظه فکر کنید که هر کس تنها نظرات هنمین صفحه را به آگاهی تمامی ملت ایران برساند. این انتخابات را باید تحریمی سراسری کرد. شما تنها فکرش را بکنید کنه ده سال پیش یک تحریم فعال شده بود اینک ما چه وضعی داشتیم. و البته وضع امروز ما نتیجه تذبذب ارباب تذبذب است که هم خود پای صندوقهای رای رفتند و هم دیگران را به سیاهی لشگر پای صندوقهای رای کشیدند.
زنده باد ایرانی آزاد و آبد مرگ بر ولایت فقیه مرگ بر آزادیکشان.
۹٨۵۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : پویان مدائن
عنوان : هرکسی از ظن خود شد یار من !
میر حسین یا کروبی و یا هر کاندیدای دیگر تفاوت برسر شیوه سرکوب است .اختلاف در بین جناحهای مختلف حکومت از ابتدا وجود داشته این اختلافات یا سگ دعواهای درونی برای منافع جناحی بوده و تنها اختلاف بر سر چگونگی غارت منابع وسرکوب مردم است یعنی خاتمی تا احمدی نژاد فقط چند درجه حکومتی با هم اختلاف دارند و همگی در ولایت فقیه مشترک المنافع هستند. تنها سقوط این حکومت و ایجاد یک حاکمیت دمکراتیک و مردمی میتواند منافع اکثریت زحمتکشان و ملیت های مختلف را تامین کند.
۹٨۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : ناصر مستشار
عنوان : شباهت های دوره انحطاط قاجار با دوره کنونی که از زبان پایوران رژیم اسلامی شنیده می شود خود سندی است برای اعلام بی لیاقتی و بی کفایتی همه کارگزاران حکومت اسلامی و اتمام حجت نهائی مردم این با رژیم اسلامی که ایران را در کنار سودان و سومالی قرار داده است.
«مهندس موسوی در ساری: کشور مانند دوران قاجار اداره می شود! سهشنبه - ۱۵ اردیبهشت سال ۱۳۸۸«
«موسوی با تاکید بر اینکه هنوز هم برای ما روشن نیست که نزدیک به ۳۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی ما کجا هزینه شده است؟ سایت آفتاب «
عصرحکومت های شاهان قاجاردر حافظه تاریخی مردم ایران ،دوره انحطاط و درماندگی ،شکست های پی درپی در برابر بیگانگان ،بی کفایتی ،دخالت روحانیون در اداره کشور و رشوه خواری و عقب ماندگی را تداعی می کند.اینک مهند س میرحسین موسوی به صراحت اعلام کرده است که کشور مانند دوران قاجار اداره می شود.اگراداره ارتجاعی کشور در دوره قاجار منجر به نارضایتی مردم و فرهیختگان عصر قاجار گردید که منتهی به شورش های دامنه دار و انقلاب مشروطیت گردید ، اینک نیز وضعیت کشوربه دوره قاجار دچار شده است که الزاما مانند عصر قاجار نیازمند یک انقلاب گردیده است. حکومت های ناکار آمد قاجاردرعصر پیشرفت و ترقی دیگر ملل در انزوا و درماندگی بسر برد که تا به امروز مردم ایران همچنان باید به بدهکاریهای آن دوره جریمه های سنگین بپردازندکه قرارداد ننگین ویلیام دارسی در رابطه با نفت ایران یکی از فرومایگی های آن دوره است که نهضت ملی شدن نفت در دوره دکتر مصدق باید بدان پاسخ ملی میداد که شوربختانه به شکست انجامید.
«در جمع دانشجویان پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران بیان شد ـ خانم کولایی: چرا باید در کنار سودان و سومالی قرار بگیریم؟ وابستگی به روسیه هیچ فرقی با وابستگی به آمریکا ندارد!سایت آفتاب«
اینک که رژیم حکومت اسلامی ایران ،میهن مارا به دوره سیاه قاجار رانده ودر ردیف کشور های عقب مانده سودان و سومالی قرار داده است ،در این مرحله تاریخی تنها راه رهائی و نجات مردم ایران ـ سرنگونی رژیم منحط اسلامی ولایت فقیه می باشد. نظامی که ایران را مانند دوره قاجار بسوی پرتگاه و نابودی هدایت می کند باید از سر راه مردم ایران برداشته شود تا از فروپاشی ایران جلوگیری نمود.
عصر قاجار برای مردم ایران، دورانی را تداعی می کند که قدرت های بزرگ ـ سرنوشت ایران را به بازی گرفته بودند و اینک نیز قدرتهای بزرگ جهان با آینده و موجودیت ایران به معامله می پردازند.برای آنکه سرنوشت ایران به بازی گرفته نشود ،هرچه سریعترـ عامل نابودی ایران که در این برهه تاریخی میهنمان ، رژیم اسلامی است که بعنوان یک سد بزرگ شکسته گردد تا مردم ایران بتوانند خود بر سرنوشت حیاتی مملکت تسلط یابند. شباهت های دوره انحطاط قاجار با دوره کنونی که از زبان پایوران رژیم اسلامی شنیده می شود خود سندی است برای اعلام بی لیاقتی و بی کفایتی همه کارگزاران حکومت اسلامی و اتمام حجت نهائی مردم این با رژیم اسلامی که ایران را در کنار سودان و سومالی قرار داده است. نظامی که ثروت های ملی ایران را بر باد می دهد و حساب وکتاب ۳۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی را به مردم ایران به درستی نشان نمی دهد مستحق سرنگونی می باشد. حکومتی که دست به تاراج مالی ۳۰۰ میلیارد دلاری یک ملت که اینک یک سوم آنها در فقر و مسکنت می برند ، جنایتی است نابخشودنی که تنها با کنار زدن رژیم دزد اموال عمومی می توان صدمات مالی وملی را جبران نمود وهمه ثروت های به تاراج رفته را از عوامل حکومت غیر قابل اعتماد مطالبه کرد.
۹٨۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : مئهران باهارلی
عنوان : نظر برخی از ترکان در باره میر حسین موسوی
در زیر نظر خودم را در باره کاندیداتوری میر حسین موسوی از جهت منافع ملی ترکان ساکن در ایران می نویسم و امیدوارم که سانسور و حذف نشود:
البته افکار موسوی یکی از دلائل حمایت و یا عدم حمایت از وی می تواند باشد، اما در انتخابات ریاست جمهوری دلائل دیگری مثل عملکرد یک کاندید در گذشته، توانائی وی برای اجرای افکارش و همچنین تاثیر حمایت از وی بر وضعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ترکان صرفنظر از افکار و عملکرد کاندیدای مورد نظر نیز باید مد نظر گرفته شوند
در باره میر حسین موسوی من فکر می کنم رای دادن یک ترک به میر حسین موسوی مانند رای دادن یک یهودی به احمدی نژاد است.
علاوه بر نکات سیاهی در پرونده وی مانند قتل عام زندانیان و در واقع اسرای سیاسی در سالهای نخست وزیری وی - که اکثریت مطلق آنها ترک بودند- نباید فراموش کرد که:
میر حسین موسوی دشمن کینه توز ترکان ساکن در ایران و آزربایجان است.
او در طی قیام ترکان ایران در سال ۸۵ کلمه ای در حمایت آنها و یا محکوم کردن توهین به ترکان بر زبان نیاورد.
پیشتر از آن وقتی که موسوی سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی و از سران حذب جمهوری اسلامی بود، از طراحان اصلی سرکوب حرکت لیبرال نهضت خلق مسلمان در آزربایجان و آیت الله شریعتمداری بود.
موسوی به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از امضا کنندگان مصوبه ای است که زبان و خط فارسی را رکن هویت ایرانیان و از جمله ترکان ایران می داند، این در یک کلمه یعنی خیانت به ترکان. این مانند آن است که یک دولتمرد آلمانی زبان و خط فرانسه را رکن هویت آلمانیها اعلام کند.
موسوی به عنوان عضو و بعدها رئیس شورای انقلاب فرهنگی، یکی از کسانی است که مصوبه ممنوعیت کاربرد اسامی ترکی در ایران را امضا نموده است، این هم از نظر ترکان برای خائن شمردن وی کافی است
علاوه بر آن موسوی هرگز از عدم اجرا شدن اصول قانون اساسی که ناظر به حقوق ملت و از جمله حق تحصیل به زبان ترکی است، ابراز ناخشنودی ننموده است
وی در عوض آشکارا اعلام کرده است که با اصلاح قانون اساسی در جهت دمکراتیزاسیون آن مخالف است.
به دلایل بالا و دلایل بسیار دیگر، من معتقدم رای دادن یک ترک آگاه ایرانی به موسوی، عین رای دادن یک یهودی به احمدی نژاد و یا هیتلر است.
حمایت از و حاکمیت یک ترک فارس شده و دشمن خونی با هویت و زبان و ملت ترک، در هیچ شرایطی برای ترکان ساکن در ایران انتخاب و عملی مناسب نیست.
۹٨۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : اکرم حسنی
عنوان : شکوت در مقابل جنایت ۶۷ نتیجه التزام به ولایت فقیه
التزام به ولایت فقیه نه فقط دیکتاتوری بلکه به سکوت و حتی حمایت از جنایت منتهی می شود. در انتخابات نمایشی نظام اسلامی وقتی التزام به ولایت مطلقه شرط تائید صلاحیت است حاصل وعده ها و برنامه های اغلام شده کاندیداها مشخص است. چون در مقابل امر رهبر و ولایت مطلقه وی همه وعده ها به مردم بی معنی و بی ارزش می شود . براستی زشتی کار بهتر از این هویدا شود تا ما معنی التزام را بدانیم؟با این تفسیر قانون اساسی کجاست؟ باید این اصل ریشه کن شود تا مردم نقشی بایسته در ارتقاء دموکراسی بردارند.
۹٨۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : دکتر آزادی از ایران
عنوان : جان عده ای از فعالان سیاسی در داخل کشور در خطر است
جان عده ای از فعالان سیاسی در داخل کشور در خطر است
بچه های ائتلاف وحقوق بشر همین الان در منزل مهتدس زعیم جمعند و از بیرون مورد تهدید قراردارند.
شماری از فعالین سیاسی در تهران مورد تهدید قرار گرفتند.
گزارش دریافتی: در جلسه ای که هم اکنون در منزل مهندس کورش زعیم عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران در رابطه با تشکیل یک همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر تشکیل شده است، نیروهای امنیتی طی تماسی در دقایق پیش ایشان را تهدید نموده و اعلام داشتند خدمت شما خواهیم رسید در این جلسه که دکتر هرمیداس باوند ، عیسی خان حاتمی ، مهندس حشمت الله تبرزدی ، دکتر محمد ملکی ، مهندس اشکان رضوی ، مهندس کیوان صمیمی ، اسماعیل مفتی زاده ، علیرضا جباری حضور داشتند اینگونه استنباط می شود که شخص مهندس زعیم هدف تهاجم و یا سوء قصد قرار دارد در ضمن احتمال می رود که کل جمع حاضر دستگیر شوند.
با این شرایط پیش آمده حاضران تا کنون در منزل مهندس زعیم حضور دارند و در صورت هر گونه پیش آمدی ملت ایران آگاه باشند مسئولیت آنچه که برای این افراد پیش آمده به عهده حکومت اسلامی و نیروهای امنیتی خواهد بود.
از دریافت کنندگان این خبر تقاضا می شود که این خبررا منتشر نمایند و در سایت ها گذاشته شود و مجامع بین المللی را آگاه نمایند.
۹٨۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : شوکت نادم خیابان مصدق
عنوان : گفتن حرف حق خوب است اما! پاسخی به مغلطه خواندن سخن من
به آن کسی که سخن مرا مغلطه خوانده است باید گفت زدن حرف حق خوب است فقط اگر این حق در راستای منافع من باشد. رجوی و بعضی از دیگران که اگر بنویسم حتما سخنم هذف خواهد شد در کشتار ضد بشری خمینی اگر نه بیشتر دست کم به همان اندازه مقصرند. مادران دو جوانک فامیل ما که کشته شده اند خواهان تحویل گرفتن مسعود رجویند. آنها می گویند درد ما دوتا ست یکی اینکه بچه شنوزده ساله و هفده ساله ی ما را خمینی جلاد کشته است، ولی درد دیگر ثبت نام این بچه بدست جلادی دیگر در دفتر لیست سازمان مجاهدین است. ما اگر این مسائل را بازگو و حل نکنیم از چاهی وحشتناک به چاهی وحشتناکتر سقوط خواهیم کرد. زنده باد جمهوری ایران.
۹٨٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : ناصر مستشار
عنوان : قربانیان دوره نخست وزیری میرحسین موسوی کم نیستند!
آقای میرحسین موسوی مهندس معماری وساختمان هستند وقبل از انقلاب در ایران مشغول به کارهای ساختمانی بودند وآنموقع هیچگاه فعالیت سیاسی نداشته اند.ایشان بعد از انقلاب از بنیاندگذاران حزب جمهوری اسلامی و سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی بودند.آنموقع که حسین شریعتمداری شخص ناشناخته ائی بود ولی این میر حسین موسوی بود که در روزنامه جمهوری اسلامی همانند کیهان شریعتمداری در حاضر باحمایت های خمینی علیه همه نیروهای دگر اندیش تبلیغات وتوطئه می کردند. به عبارت دیگر در آنروزها همه وظایف کنونی کیهان شریعتمداری را روزنامه جمهوری اسلامی انجام می داد. میرحسین موسوی حتما آنروزها را به خاطر می آورند که چگونه علیه دولت موقت بازرگان و ریاست جمهوری بنی صدر دست به کارشکنی می زدند.در آنروزها همه عناصر حزب الهی و فالانژ بدست حزب جمهوری اسلامی هدایت ورهبری می شدند.این روزها دیگر حزب جمهوری اسلامی و ارگان سیاسی اش یعنی روزنامه جمهوری اسلامی به حاشیه رانده شده است .خشت های کج بنای نظام جمهوری اسلامی را ابتدا همین حزب جمهوری اسلامی بنا نهاد وسپس نیروهائی در رژیم اسلامی پدیدار گشتند که به پیشینیان نظام هیچ اعتنائی نکردند.همینکه احمدی نژاد به صراحت می گوید ، تنها دولت نهم نامبرده دولت واقعا اسلامی است حکایت از این می کند که جمهوری اسلامی مانند مار زهر آگین افعی در طول ۳۰ سال از حیاتش چندین بار پوست انداخته است اما تغییری در ماهیت آن مار زهر آگین بوجود نیامده است.آری آقای میرحسین موسوی از گذشته خونباری برخوردار است و تمام ماجراهای حساس و پشت پرده رژیم اسلامی در دوره نخست وزیر ی ایشان و با نظارت و همکاری وی صورت گرفته است.از افتخارات میرحسن موسوی دولتی کردن اقتصاد است که به یکباره پس از پایان جنگ ایران وعراق به اقتصاد بازار آزاد و بی درو پیکر تبدیل گردید که باعث رشد تورم اقتصادی و انزوای ایران گردید.اگر آقای میرحسین موسوی می خواهند از کارنامه خودشان بگویند ،بهتر است همه موارد منفی و مثبت را یکجا و صادقانه گزارش نمایند.آقای احمد زید آبادی تحلیل گر هوشیار و آگاه به مسائل سیاسی ـ در بیش از یکماه پیش بدرستی پیش بینی کرده بودند که میرحسین موسوی کاندیدای نظام است.تیم احمدی نژاد آنچنان همه عرصه های نظام جمهوری اسلامی را دستخوش حوادث ناگوار کرده است که تنها میرحسین موسوی می تواند به کمک ونجات رژیم اسلامی بکار آید.اما بسیاری از سیاست های میرحسین موسوی همانند احمدی نژاد است. میرحسین موسوی در عرصه غنی سازی اورانیوم مانند احمدی نژاد می اندیشد ودر همان آغاز کاندیداتوری خود به سیاست های اتمی محمد خاتمی خرده گرفت تا خود را به رهبر و بخشی از اصول گرایان نزدیک سازد.ملاقات میرحسین موسوی با خامنه ائی حاکی از تفاهم آنها برای نجات نظام اسلامی است نه بهبود وضعیت مردم ودمکراسی و حقوق بشر در ایران!مردم ایران در دوره نخست وزیری میرحسین موسوی در همه زمینه قربانی داده اند ،چه طولانی شدن جنگ ایران و عراق و مبارزه ضد امپریالیستی کور و بی حاصل که ایران هرچه بیشتر به انزوا کشانید.تنها افتخار میرحسین موسوی بدین می باشد که ایشان توانسته است ـ ایران آنروز را با در آمد پنج میلیارددلاری از محل فروش نفت اداره نماید که در واقع این افتخار نیست بلکه سرشکستگی است!ایرانی که قبل از انقلاب ۲۵ سال از کره جنوبی جلوتر بود اما اینک ۲۰۰ سال از کره جنوبی عقب مانده است ،آیا اتخاذ سیاست های ستیزه جویانه چه در داخل و خارج وصدور انقلاب اسلامی به جهان باعث افتخار است؟آیاسیاست هائی که منجر به عقب نگاه داشته شدن یک کشورمنجر گردد باعث افتخار است؟
از زمانی که امام (ره) خطاب به جناح راست دهه اول انقلاب و اصولگرایان کنونی گفت: شما که عرضه اداره یک نانوایی را ندارید، چرا این قدر به دولت خدمتگزار مهندس موسوی اعتراض میکنید، تاکنون اتهام بیکفایتی متوجه جناح راست بوده است. عملکرد سه ساله آقای احمدینژاد موید صحت سخن امام است.")حالا که همه مسائل حاد چه سیاسی و اقتصادی واجتماعی، گریبان نظام جمهوری اسلامی را گرفته است بعضی از نیروهای سیا سی وابسته به جمهوری اسلامی که از آغاز در بنیانگذاری نظام جمهوری اسلامی شرکت فعال داشته اند اینک می خواهند کاملا موذیانه خود را ازهر انتقادی مبرا سازند وتمام کاسه و کوزه ها را بر سر دیگران بشکنند. آقای تاج زاده یکی از منتقدین شجاع دوره کنونی است که انتقاد های بسیاری به دولت احمدی نژاد دارند اما همچنان به امام خمینی ایمان وافر داشته اند وبه شد ت به رهبری سیدعلی خامنه ائی التزام نشان داده اند که در همینجا به تضاد های آشفته فکری ایشان می توان پی برد؟چراکه بنیانگذار همه بد بختی های کنونی کشور بدست شخص خمینی بوده است که ایشان همچنان به او افتخار می کنند و اینک نیز ادامه همان خرابی ها گذشته را شخص خامنه ائی رهبری ادامه می دهند.آقای تاج زاده به ایشان مانندخمینی التزام دارند!اما همه اینها در حالیست که محمدرضا باهنر گفته است: با وجود احمدینژاد اجماع حاصل نمیشود و ـ سال سختی در پیش داریم بهمین لحاظ همه نیروهای تشکیل دهنده نظام جمهوری اسلامی از آغاز به امروز برای حفظ نظام به دست وپا افتاده اند. نسل ما نسلی بود که شاهد شکلگیری و اجرای همه جنایات جمهوری اسلامی بوده است وبهمین خاطر آقای تاج زاده شاید بتوانند با گفتگوهای خود نسل بی خبر جدید را خام کنند تا آرای آنها را بدست آورند اما نسل زجر کشیده ما را هرگز نمی توانند گول بزنند چرا که ما از همان آغاز به درستی تشخیص داده بودیم که نظام جمهوری اسلامی میهن ما را بسوی پرتگاه می برد که به علت سرکوب های بیش اندازه دولت خدمتگزار مهندس میرحسین موسوی که اینک خود کاندیدای ریاست جمهوری کرده اند ، به اجبارایران را ترک نمودیم.آری ریشه تمام بدبختی های کنونی بدست همان حاکمان دهه اول انقلاب درایران نضج گرفت ودر حال حاضر از آن ریشه ، نهالی بنام احمدی نژاد رشد یافته است که آنچنان سرطانی شده است که برای نجات میهن باید آن شجره ر باید از خاک بیرون آورد تا مملکت نجات یابد.تمام افتخارات آقای تاج زاده به کدام یک از دستاورد های منفی دولت مهندس موسوی ختم می شود؟به تشکیل مخوف ترین وزرات اطلاعات جهان به مدیریت دکتر سعید حجاریان که بعد از آشکار شدن جنایات و تروهای های زنجیره ائی وزرات اطلاعات ،اذعان کرده بودند که آنها درفکرپی ریزی وزرات اطلاعاتی دمکراتیک بوده اند ونه سرکوب گر اما این در حالیست که وزرات اطلاعات از همان آغاز کارش به ریا ست محمد ری شهری، تنها به دستگیری و اعدام و تصفیه های غیر انسانی دست زده است! بیشتر جنایات و همچنین کشتارهای سال۶۷ که درحیات نظام جمهوری اسلامی صورت گرفته است ،در همان دهه اول انقلاب در دوران زنده بودن خمینی ودولت مهندس موسوی صورت گرفته است که باعث شده بود تا شخص خمینی از دولت مهندس میرحسین موسوی حمایت و پشتیبانی نمایند.در عرصه اقتصادی نیز در دهه اول انقلاب با برنامه های ریاضت اقتصادی دولت مهندس موسوی توانست به جنگ بیهوده ایران و عراق برود که در نهایت برای نجات نظام ،دولت هاشمی رفسنجانی طوری مجبور به بازگشائی درهای مملکت به روی کشورهای امپریالیستی شد که باعث رشد روز افزون تورم و گرانی همه کالاهای مصرفی مردم گردید. اگر آقای تاج زاده اینک به تجارب گرانبهائی رسیده اند و می توانند دولت نهم و اصول گریان را به ریاست شخص ماجراجو و بی کفایتی بنام احمدی نژاد را به زیر سئوال ببرند اما بهتر است ابتدا گذشته ائی را که بدان افتخارمی کنند کنکاش نمایند تا مسائل به شکل ریشه ائی همه علت های عقب ماندگی بررسی گردد وگرنه دولت نهم نیزمعلول همان گذشته ائی است که اینک آقای تاج زاده زیر پرچم افتخارات آن دوره سینه می زنند.
۹٨٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣٨٨
|