یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

چرا کروبی؟ - احمد پورمندی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : خشایار رُخسانی

عنوان : کروبی و تئوریِ توهم
کروبی و تئوریِ توهم
با درود به آقایِ احمدِ پورمندی
برایِ من باورکردنی نیست که پس از سه دهه مبارزه-یِ اُپُوزیسیون مردمسالار ِایران با حکومت اسلامی برایِ نهادینه کردن آزادی در این کشور، امروز بَخشی از آن به این نتیجه رسیده است که در دهُمین دور گُزیدمان فرنشینی دولت، گُزینش کَروبی یا میرحسین موسوی، دو مُهره-ی شناخته شُده و آزمایش پس داده-ی رژیم، "بهترین راه برایِ آنها برای دور نشدن از هدف شده باشد". تاجاییکه آنها پایگاه هایِ گُزارش رسانی اینترنتی خود را به کانون ها و ستادهایِ فرارسانی و تبلیغاتی برایِ پیروزی این دو نامزَدِ حکومتی ِسامان ِآخوندی، فرارویانده اند. و برای این گُزینش "هوشیارانه،" این بَخش از اُپُوزیسیون، پیشگیری از ادامه-ی هَستی ِ"هیولای احمدی نژاد و مافیایِ" چیره بر سرنوشت کشور را بهانه میآورد.
ولی آنچه که در این جا به آن نماری نمیشود یکی جایگاهِ آیت الله خامنه ای در پیداشدن ِاین "هیولایِ مافیایِ حاکم" و نغش او در این فرایند است؛ و دوم قدرتِ لگام گسیخته-یِ ولایتِ مطلقه-ی فقیه در دستِ آیت الله خامنه ای است که این پروانه را به او میدهد که بجایِ پاسُخگو کردن خود در برابر مردم، خودش را تنها در پیشگاهِ الله پاسُخگو بداند، و با اینکار، خود را از هرگونه پاسِخگویی به مردم در برابر ِلغزش ها و رَمژک هایِ (خطاهای) جُبران ناپذیرش به کشور، بدور نگه بدارد.
با آنکه این بخش از اُپُوزیسیون ِایران که آهنگِ خود را اُستوار کرده است تا با هُماسیدن (شرکت کردن) در این گُزیدمان، کروبی یا میرحسین موسوی را برگُزیند، از این راستینگی (واقعیت) آشکار و نغش زیان آور ِرهبر در تصمیم هایِ کلان کشور، آگاه است، ولی آنها آنچنان شیفته-ی داوش هایِ (ادعاهای) فریبنده-ی این دو نامزدِ گُزیدمانی و نورچشمی هایِ این حکومت آخوندی شُده اند، که به آسانی و ساده دلانه چشم بر هَمِه‍یِ آزموده هایِ گرانبها ولی ناگوارِشان، از هَشت سال فرنشینی ِمحمد خاتمی بر کُرسی دولت، فروبسته اند؛ بدون اینکه از خود این پرسش را کنند که پس از دوران محمد خاتمی چه دگرگونی ِسُهِش شده ای (ملموسی) باید به سودِ دمُکراسی در ساختار قدرت انجام شده باشد که این دگرگونی بخواهد به فرنشین ِدولت در آینده، با این پنداشت که او نماینده-ی رای ۲۰ میلیونی ِمردم نیز باشد، امکان بجاآوردن ِوعده هایِ گُزیدمانیش را بدهد.
چیزی که شِگفتی آفرین است این فرهود (حقیقت) میباشد که همه، از حکومتگران گرفته تا اُپُوزیسیون قانونی حکومت، از "حکومت مافیا" در این کشور شِکوه و گلگی میکنند و مینالند، ولی بدون اینکه یک نشانی درستی از این مافیا داده شود تا مردم بدانند آن مافیایی که میتواند احمدی نژاد را برسر قدرت بیاورد، و در ازنای چهار سال ۳۰۰ میلیارد دلار درآمدهایِ نفتی را ناپدید کُند، چه ریختی دارد و مردم از چه چیز و چه کسی باید که بنام "مافیا" بترسند.
شما در تئوری خود با رونویسی از فرنامش هایِ (تئوری هایِ) تئوریسین هایِ حکومتِ آخوندی، از پیدایش یک طبقه-ی تازه گفته به میان میآورید که به شیوه-یِ مافیایی بر کشور ما فرمانروایی میکند، بدون اینکه اگر پنداشت شما نیز درست باشد، به خوانندگان خود بگویید که این ها همان آقازادگان و نوه هایِ همان آقا زادگانی هستند که از روز ِنُخُستِ انقلاب، لگام و فرمان ِاین حکومت را در دست داشته اند. پس در این چنین پیشایند (شرایطی)، جدا کردن این بخش از خانوارها و خویشاوندان آخوندها که از بهر ِفَردات ها (امتیازها) و کُمک هایِ ویژه-ی حکومتی و مهرورزی های ِویژه-ی مقام ِرهبری به دارایی هایِ کیهانی رسیده اند، که شما از آنها بنام طبقه-ی تازه یاد میکُنید، نه تنها طبقه ای ویژه ای از موجودات آسمانی نیستند، ونکه (بلکه) در خاستگاهِ فرزندان ِهمین روحانیون ِچیره بَر کشور ما، وابستگان و خودِ همین طبقه-ی روحانیون حاکم میباشند. هنگامیکه شما از طبقه مافیای حاکم گفته به میان میآرید، پس جایگاه آیت الله جنتی و مصباح یزدی و رفسنجانی در این مافیای حاکم کجاست که وارداتِ لوازم ِخانگی، قندو شکر و پسته کشور را یکی پس از دیگری در دستِ خود گرفته اند. شاید که پاسخ ِاین باشد که شما ناچار هَستید که در برپا کردن "تئوری توهم" خود، از آفریدن یک طبقه-ی تازه-یِ اَنگاشتی (تصوری) بنام "طبقه مافیایِ حاکم" کوتاهی نکنید تا با به زیر ضربه بُردن تنها این "طبقه-ی مافیای نو ظهور"، نُخُست واپسمانده ها و دیگر کارگُزاران ِ رژیم آخوندی را از مسئولیت ِهمه‍یِ جنایاتی که در سه دهه-ی گُذشته در این کشور انجام داده اند، رها سازید، دوم انگیزه-ی "پاک" خود را برایِ همکاری و کنار آمدن با قدرتِ اصلاح پذیرِ حاکم، از راه هُماسیدن (شرکت کردن) در گُزیدمان آینده، بنمایش بگُذارید.
آیا زمان ِآن فرانرسیده است که بجای بازی خوردن هایِ بسامدی (تکراری) از راه هُمایسدن (شرکت کردن) در همتازی ایکه (مسابقه ایکه) که نه تنها ژایشی (شانسی) برای پیروزی در آن ندارید، ونکه به پاس وجودِ یک رهبر ِخودکامه، بنام ِ ولایت فقیه، که میتواند با صدور یک "حکم حکومتی" همه-ی تارهایِ تنیده شده-ی رویا هایِ شما را پنبه کند، بُنپایه های (قواعد) بازی را دگرگون کُنید؟
از دیدگاه من، پس از رد شدنِ شایستگی ِآقایِ دکتر قاسم شعله سعدی از سویِ شورای نگهبان، مردم باید از هُماسیدن در این گُزیدمان خودداری کنند، زیرا که هماسیدن ِمردم در این گُزیدمان به خودکامگی آخوندها آن ارج و ارزشی را خواهد بخشید که هدف نهادین (اصلی) آخوندها از برپایی چنین نمایش هایی میباشد. در میان ِنامزدهایِ پس مانده، هیچگونه همیستاری ای (تفاوتی) میان میرحسین موسوی و احمدی نژاد یا محسن رضایی نیست. کروبی نیز اگر اندکی با آن سه تا همسازگاری نداشته باشد، از آنجا که نه از اراده ای برایِ دگرگون کردن ساختار ِرژیم برخوردار است و نه از این رو که خواست دل او باشد که مُهندس فروپاشی یک تئوکراسی شیعی گردد، که پس از ۱۴۰۰ سال آلترناتیو بودن (alternative)، قدرت را بدست گرفته است، امام زاده ای نیست که بتوان به او دخیل بست. و دیگر اینکه او به شایستگی فرمانُبرداری خود را با تسلیم شدن به "حکم حکومتی" به آیت الله خامنه ای نشان داده است. در صورتِ پیروزی، کروبی میتواند تنها پرده‍یِ دوم نمایش محمد خاتمی را به اجر درآورد، به زبان دیگر در دوره-یِ زمامداری او، دولتِ سایه-یِ بُنیادگریان، همراستا (موازی) همانند دوره-ی محمد خاتمی به غنی سازی اتمی و گُسترش جنگ از راه کمک به طالبان و شورشیان در عراق و لبنان و فلسطین ادامه خواهد داد و سرمایه هایِ ایران را همچنان دود کرده و به هوا میدهد. و در این میان کروبی تلاش خواهد کرد تا با بُزک کردن ِسیمایِ نمادین (ظاهری) رژیم، برایِ آن ارج جهانی بدست آورد. میرحسین موسوی و محسن رضایی نیز پَرده دوم دیوانگی هایِ احمد نژاد را با کمی آرایش ِامروزین آن بر روی صحنه نمایش خواهند آورد و راه او را ادامه خواهند داد.
در نِهِشتی (وضعیتی) که در پیش رو است، و با بودن اهرم قدرت در دست خامنه ای، همانگونه که پیش از این گفتم، از دیدگاهِ من هُماسیدن (شرکت کردن) مردم در این گُزیدمان، به حکومت آخوندها آن ارج جهانی را خواهد بخشید که هدف همه‍یِ این نمایشنامه هایِ گزیدمانی است. تنها همیستاری ای (تفاوتی) که آقایِ دکتر شعله سعدی با این چهار تن داشت این است، که او هم از اراده ای برای دگرگونی ساختار ِحکومت اسلامی برخوردار بود و هم دگرگونی، خواست دل او بود، اگر چه با پیروزی او، اهرم قدرت همچنان در دست خامنه ای میماند، ولی با شیردلی ای که او از آن برخوردار است، که در نامه های پَتکارشی اش (اعترضی اش) به خامنه ای بازتاب داده میشوند [۱] میتوانست با کمک به برپایی جَنبش هایِ شهرینگی که هدف او بود، کَندِ (قند) قدرت را در دل خامنه ای تلخ کُند.
بجای هماسیدن (شرکت کردن) در اینچنین نمایش ها و بازی خوردن های بسامدی (تکراری) از آخوندهایِ نیرنگباز، آزادیخواهان باید که توان خود را هَزینه-ی سازمان دادن آن بیشینه-ی (اکثریت) خاموش در همبودگاه ایران کُنند. در این راستا در چهارشنبه-ی گذشته آقای مهندس کوروش زعیم هموند "جبهه ملی ایران" در تهران، برنامه-ی مانیفستی را برایِ رهایی کشور از این تباهگاه (مهلکه) دردآور بیرون داده اند [۲].
در این هنگامه-ی پُرپَژمَرگ (پُرخطر) در گُذشتهنگاری (تاریخی) ایران، که مُشتی تازی زاده-ی بیخَرد، کشور و مَردُمِ گرامی ما را به گروگان گرفته اند و آن ها را چهارگام بسوی دَره-ی نابودی میتازانند، درانداختن این برنامه از سوی آقایِ مهندس کوروش زعیم، و به انجام رساندن آن یگانه راهی است که میتواند کشتی ِشکسته-ی میهن را با کمترین هزینه های جانی و داراکی به کرانه-ی آسودگی و رهایی برساند. در اینجا این خویشکاری (وظیفه) گُذشتهنگاری (تاریخی) و آسیم ِ (عظیم) روشنبین ها و میهن پرستان این کشور است که برای آزادی ایران، به یاری او بشتابند

اُمید است که روشنبین های این کشور بجایِ سرگرم کردنِ خود در ادامه-ی جَنگ هایِ فرسایشی "حیدر نعمتی" با یکدیگر، یا بازی خوردن هایِ بَسامدی (تکراری) در نمایش های گُزیدمانی ِ(انتخاباتی) فرمانپادیِ (حاکمیت) اسلامی، همانندِ آنچه که در سه دهه-ی پیش کردند، با پی بُردنِ به نِهِشت (وضعیت) سیجمند (خطرناک) کنونی که فروپاشی ایران را می پَتِستَد (تهدید میکُند)، و دریافتن مَهَستی (اهمیت) این برنامه که آقای مهندس کوروش زعیم برای رهایی کشور درانداخته است، بیدرنگ با همه-ی توانایی هایی که در فرادَست دارند به یاری او بشتابند، تا با بهره گرفتن از پُشتیبانی میلیونی مردم از این برنامه، زمینه-ی به انجام رساندن آن را، بدون درگیر کردنِ کشور در هرج و مرج و جنگ داخلی، به آسانی فراهم آورند
آن بخش از بیشینه‍ی (اکثریت) خاموش مردم میتواند از این پس، بجای نظاره گرِ خاموش بودن، به کمکِ انجمن هایِ خودجوش از میان خودشان، در این روزها که اندکی جو سرکوب و فشار سبکتر شده است، به گردِهمایی های گروهی روی آورند؛ نخست در خانه هایِ خود، سپس با هماهنگی هایِ سازمان یافته در خیابان در جلوی ستادهایِ کارزار ِ فرارسانی (تبلیغاتی) و انتخاباتی ِکروبی، موسوی یا محسن رضایی گردِ هم آیند و برای آگاه کردن مردم از برنامه-ی مانیفست آقای مُهندس کوروش زعیم و پدافندی از هوده های (حقوق) شهروندیشان، سخنرانی های کوتاه چند دمی (دقیقه ای) بکُنند تا اینکه آنها بتوانند با این روشنگری ها، پیام آقای مهندس کوروش زعیم را میان مردم ببرند؛ و شاید بتوانند با اینکار شهروندانِ دیگر را از رای دادن بازدارند. ولی این کار به این سادگی نیست و دارای هزینه است؛ دستگیری، کتک خوردن و زندان. ولی به باور من در روز هایِ پیش از گزیدمان، هزینِه‍یِ این بدرفتاری ها برایِ مردمی که به آگاه سازی دیگر شهروندان روی میآورند، در سنجش با روز هایِ دیگر، خیلی کمتر خواهد بود. و دیگر اینکه هرچه به شمار این گردِهمایی ها افزوده شود، آخوندها ناگزیر از پس نشینی های بیشتر خواهند بود.
چکیده گفتار اینکه، بجای اینکه مردم خود را هیزم تنور گزیدمان کنند، و در بازی ای به هُماسند (شرکت کنند) که فرجام آن باخت آنها ولی پیروزی خودکامگیِ آخوندی و ادامه‍یِ مرگ آزادی ست، باید که آن "اکثریت خاموش" توان خودشان را هزینه‍یِ سازماندهی خود از راه فرارسانی و بُردن خواسته های نَهُفته در برنامه-ی مانیفستِ آقای مهندس کوروش زعیم در میان شهروندان کُنند، تا بتوانند از این راه هَمه‍یِ مردم ایران را برای یک دگرگونی ساختاری در سامان سررشته داری کشور با خود همراه کُنند.
خشایار رخسانی
یاداشت:
[۱] http://www.mihan.net/۵۷/mihan-۵۷-۴۳-۰۱.htm

[۲] http://www.khabarnet.info/index.php?option=com_content&view=article&id=۲۴۰:۱۳۸۸-۰۲-۳۰-۲۳-۴۵-۲۵&catid=۵۸:politik&Itemid=۱۸۲
۱۲٨۹۵ - تاریخ انتشار : ۲ خرداد ۱٣٨٨       

    از : سهراب دره‌شوری

عنوان : تحقق وعده های تمامی کاندیداها فاقد تضمین است
آقای محترم، به نظر می رسد که شما تصویر درستی از کروبی در ذهن ندارید. صفاتی را به شیخ منتصب می کنید که خودش هم ادعای آن را ندارد. در ایستادگی کروبی بر وعده هایش، شما را به موضع او در جریان اصلاح قانون مطبوعات در مجلس ششم ارجاع می دهم. شیخ با فرمان رهبر ، بحث قانون مطبوعات را از دستور خارج کرد و به نمایندگان معترض قدرت فراقانونی رهبر را یادآوری کرد. تا زمانی که تمامی اهرمهای قدرت در اختیار رهبر است،تحقق وعده های تمامی کاندیداها فاقد تضمین است. در این نظام، سعید مرتضوی به اشاره خامنه‌ای دهها نشریه را یک شبه توقیف کرد و از قوه اجراییه و مقننه کاری ساخته نبود. هر تحلیلی از وضعیت موجود و تحولات آتی باید به قدرت مطلقه ولی فقیه در کشور ما توجه ویژه داشته باشد.
در مورد طبقه جدید و رانت های ویژه، عناصر این طبقه را به باند امنیتی-نظامی احمدی نژاد منحصر کرده‌اید. این طبقه جدید بعد از انقلاب شکل گرفت و بعد از جنگ با سیاست های دوره رفسنجانی بسیار قدرت گرفت. به یاد دارید که حتی وزارت اطلاعات و سپاه در بعد از جنگ به دنبال تجارت و کسب ثروت پرداختند. همین شیخ کروبی سابقه پاکی بعد از انقلاب نداشته است. ثروت بسیار زیاد او از چه طریقی حاصل شده است؟ در مورد ثروت اندوزی های نادرست، تمامی جناح های رژیم سابقه طولانی دارند و تفاوتی بین آنها نیست.
۱۲٨۶۱ - تاریخ انتشار : ۱ خرداد ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست