از : علی مطلبی
عنوان : باور کن حنایت دیگر رنگی ندارد
آقای به قول خودت گاف مقدم
اگر واقعاً طرفدار حقوق انسانی بودی یکبار هم به نیمه دیگر لیوان اشاره می کردی و در مقابل چندین و چند مطلب از افشاگری های ادعایی برای یک قرن پیش یکی هم برای کشته شدگان نسل کشی و آوارگان یک دهه پیش آذربایجان که بیخ گوشمان و در مقابل چشمان بی تفاوت به اصطلاح دنیای مدرن رخ داد می نوشتی.(دیر زمانیست دریافته ام هر که ادعای افشاگری می کند بی گمان ریگی به کفش دارد و خود افشا شدنیست-مثل محمود چاخان)
۱٣۱۶۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣٨٨
|
از : hasan hosaini
عنوان : افشای جنایات داشناک ارمنه هم همینطور
هرجنایتی وبه دست هرکسی ودرهر برهه ی تاریخی محکوم است وبخصوص که جنایت داشناک های ارامنه حی وحاضر وآپدیت شده است! اگر ریگی به کفش ندارید از کشتار دودهه ی اخیر ۳۰ هزار آذربایجانی بیدفاع وآوارگی یک میلیون نفر ازآنها نمیگوئی؟ این که نقد تر ازادعای شماست.نه؟
۱۲۹۹۹ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣٨٨
|
از : اورمونیوز
عنوان : با کدام مدرک؟؟؟؟
پروفسور تورک کایا آتااوو -Türkkaya Ataöv- استاد روابط بین الملل دانشگاههای ترکیه و آنکارا و نویسنده روزنامه چپ گرای «جمهوریت» در کتاب خود به نام:
The British Blue Books: Vehicles of WAR PROPAGANDA ۱۹۱۴-۱۸
چاپ ۲۰۰۶ نیویورک با اشاره از غرض آلود بودن کتابهای غربی مربوط به این سالها پرده برمی دارد. در بین مثالهای بیشماری که در این کتاب آورده است، مثالهایی از کتابی با نام Bleeding Armenia بسیار جالب است. این کتاب در سال ۱۸۹۶ یعنی ۱۸ سال قبل از سال ۱۹۱۴ نوشته شده است. (نویسندگان: A.W. Williams و M.S. Gabriel چاپ انتشارات Union - Chicago)
در این کتاب نفرتی مشمئز کننده از نژاد تورک به نمایش گذاشته شده است که کمابیش در بقیه کتابهای تاریخی نوشته آن سالها دیده می شود. عین نوشته های این دو نویسنده آمریکایی:
Why is the Turk so fiercely opposed to progress? ... Because, in the first place, he is Turkish; and in the second place he is a Mohammedan. The Turk is not a member of the best human race _the Indo-European or Arian, like the Armenians. The Turk does not belong even to the next best of race, the Semitic, like the Jews and the Arabs.
در سطور فوق نویسنده آمریکایی ترک را از نژاد برتر و مانند هند-اروپایی ها و حتی از دومین نژاد برتر مانند سامیها نمی دانند!!!!!!!!!! در کتاب Ataöv مثالهای دیگری عینا از کتابهای غربیها در آن سالها آورده شده است. غربی هایی که به ناسیونالیسم هند-اروپایی خود نویسنده های ایرانی را هم بعدها با خود همراه کردند. و غربی که قسمت اعظم تاریخ نگاری خود را بر علیه تاریخ عثمانی بنا کرده است در مورد حوادث سالهای مابین ۱۹۱۴ و ۱۹۱۸ کتابهای بیشماری نوشته است که از نظر ما ترکهای آذربایجان به هیچ وجه قابل قبول نیستند.
۱۲۹٨۲ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣٨٨
|
از : مهدی عطایی
عنوان : پانترکتر از عباس مقدم ندیدم
بعنوان یک آذری میپرسم:
کشاندن دعوای ترک و ارمنی به داخل ایران چه نتیجه هایی دارد؟
جواب:
۱- دفاع کورکورانه برخی از آذریها از ترکها و کشانده شدن آذریها به اردوگاه پانترکیسم.
۲- دفاع کورکورانه فارسها از ارامنه و در نتیجه کشانده شدن فارسها به ضدیت با آذریها
۳- در نتیجه تبدیل دعوای ترک و ارمنی به دعوای فارس و آذری.
۴- گسست اجتماعی و واگرایی آذریها که آرزوی هر پانترک بیوطن است.
۵- پس کسی که چنین مشکلات خارجی را به داخل ایران میکشد و ادعا میکند آذری است قطعا و قطعا و قطعا یک پانترک حرفه ای است که دلش به حال هیچ ارمنی و فارس و آذری نمیسوزد هرچند که با ارامنه همداستان باشد. پس از او حذر کنید و رسوایش نیز.
۱۲۹۷٣ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣٨٨
|
از : juybaar
عنوان : Pro-Turk = Pro-Truth.
The following quote is from the link posted by our very polite and fair pan turkist
If you think this logic makes sense, and realize there really isn"t a reason for a typically prejudiced, anti-Turkish Westerner to speak well of the Turks except for reasons of integrity, then... generally speaking... regarding information that comes from a "Pro-Turk" Westerner, please keep in mind the following scientific formula :
Pro-Turk = Pro-Truth.
۱۲۹۷۰ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣٨٨
|
از : juybaar
عنوان : جناب متعجب بسیار درست و زیبا نوشته اید. درود بر شما!
جناب متعجب بسیار درست و زیبا نوشته اید. درود بر شما!
۱۲۹۵۹ - تاریخ انتشار : ۵ خرداد ۱٣٨٨
|
از : متعجب ..............................
عنوان : آیا بشر دارد به عقب بر می گردد؟!
دفاع از جنایات ترکیه و یا هر کشور و قوم دیگری یک سقوط است. دفاع از جنایات ترکیه به وسیله ی بعضی از بچه های آذربایجان ما یک انحراف و عقب گرد است. در خود ترکیه اینقدر به این مسایل دامن زده نمی شود . ما یه کمی کاسه ی داغتر از اش شده ایم. به نظرم این دیدگاه ارتجاعی و عقب گرد است. از انسان دوستی به قوم گرایی و ناسیونالیزم کور گرویدن است. تئوریسن های این نظرات سال هاست رسوا شده اند. عمقی در این نظریات نیست و هیچ سودی هم تا به حال برای بشریت نداشته. تنها سودش این بوده که عده ای از مردم فرصت طلب و سوداگران مرگ در این خرابی ها و خون ریزی ها به نان و نوایی رسیده اند و بس. طرفداران این نظریات اغلب دنبال بچه های جوان و بی تجربه می گردند تا با شکارشان سربازگیری کنند , چون هیچ آدم با تجربه و پخته ای نمی خواهد از انسان گرایی جهانی به قوم گرایی سطحی سقوط کند. به چه دلیلی ما باید خود را موظف بدانیم که از خون ریزی و جنایت دیگران دفاع کنیم!؟ دفاع از جنایت ، شریک جنایتکار شدن است.
البته و صد البته اگر کسی فاکتی در باره ی جنایات ارمنی ها دارد، حق دارد آن را منتشز کند ، اما متأسفانه از آن ها فقط وقتی حرف زده می شود که جنایات ترکیه بر علیه ارمنی ها مطرح است ، گویی با این کار می خواهند خون ریزی در ترکیه را به سایه ببرند و این عمل در ذهن من خواننده دوست دار همه ی انسان ها به ضد خود بدل می گردد.
هر جنایتی که در جهان صورت گرفته باید به موقع خودش بیان گردد.
این هایی که از این شیوه ، یعنی تلاش برای خنثی کردن نوشته دیگران استفاده می کنند ، کارشان بازدهی خوبی ندارد و حتی اثر منفی اش از اثر مثبت آن خیلی بیشتر است. این کار یک نوع فرصت طلبی به نظر می آید.
یک جودر مقابله به مثل است. این شیوه از منطقی قوی برخوردار نیست ، یک جور قبیله گرایی کور است. اگر شما در باره ی جنایات ارمنی ها اطلاع داشته اید پس چرا تا به حال سکوت کرده بودید!؟ دانستن و سکوت کردن خیانت است.
خواندن این نوع مطالب برایم بسیار خسته کننده شده ، هر وقت از جنایات ترکیه چیزی نوشته شده یک عده ای فوراً پا برهنه به میدان دویده اند و بعد از آن سکوت بر قرار شده تا سالگردی دیگر!!!!!!!!!!
دوستان گرامی خواننده ی خود را هرگز احمق به حساب نیاورید مردم شعور دارند.
جنگ قفقاز را نیز همین تئوری کور قبیله گرایی ایجاد کرد. نتیجه اش ریخته شدن خون هزاران انسان شریف و زحمتکش آذربایجانی و ارمنی بود. آیا این برای آفرینندگان این فاجعه ی بزرگ کافی نیست؟! به چه دلیلی و چه کسانی روی تئوری بی پایه ای که نتیجه اش مرگ و آوارگی هزاران انسان بوده همچنان پافشاری و سرمایه گذاری می کنند؟! تا کی می خواهیم بازیچه ی دیگران باشیم؟! تا کی می خواهیم احساسات پاک خود را در اختیار اهداف ناپاک فرصت طلب های روزگار بگذاریم.
آیا این خیانت نیست که ما بجای تلاش برای آزادی و حقوق مردم و دفاع از زندانیان سیاسی ، انرژی خود را به بیابان ناسیونالیزم و قوم گرایی کور بریزیم؟!
آیا رهبرانی که نظریاتشان بوی خون می دهد و از خون ریزی دفاع می کنند از نفرین و خشم تاریخ نمی ترسند؟! آیا این ها اصلاً از تاریخ و دیالکتیک آن چیزی می دانند؟!
این شیوه ها بجز هدر دادن نیرو ها نیست ، بیایید به مسئولیت تاریخی خود بیش از این ها و عمقی تر بیندیشیم.
فراموش نکنیم که همه ی مردم جهان حق زندگی دارند ، و اگر در ذهن ما چیزی غیر از این جای داده اند ، باید بدانیم که قبل از اینکه خود دانسته باشیم به برده ی فکری دیگران بدل شده ایم. و این برای انسان دارای شعور ، فاجعه ی بزرگی است. همین بردگی فکری باعث شد که عده ای تحریک شده از دو سو ، زن و بچه ی مردم را در درگیری آذربایجان و ارمنستان از طبقات بالای ساختمان ها به پایین پرت کردند. آن پرت کنندگان ِ انسان ، از آسمان نیامده بودند. آن ها همین جوانان به بردگی پان ترک و داشناک در آمده بودند. مواردی از آن فاجعه حتی وجود دارد که طرف مورد حمله قرار گرفته فرصت نکرد بگوید که من آذربایجانی یا ارمنی نیستم ، بعد از مردنش معلوم شد که او از قوم دیگری بوده است. اگر چنین مسایلی در جامعه بسته ی شوروی در آذربایجان و ارمنستان که از فئودالیزم و ماقبل آن به سوسیالیزم رفته بودند رخ داد آیا باید در جامعه ی ما که جهان را گسترده تر از این ها دیده است هم رخ دهد؟! یا اینکه ما متوجه نیستیم که دوران قبیله گرایی کور خیلی وقت ها پیش سپری شده؟!
آیا این شرم آور نیست که ما در قرن بیست و یک به شیوه ی تفکری پناه می بریم که دیگر مال جهان ما نیست! و آن را از جوامع عقب افتاده تر از خود دریافت کرده ایم؟!!!!!!!!!! ..................
زنده باد همه ی مردم جهان!
۱۲۹۵٣ - تاریخ انتشار : ۵ خرداد ۱٣٨٨
|
از : juybaar
عنوان : جناب مقدم هممیهن اگاه وگرامی پایدار و استوار باشید.
جناب مقدم هممیهن اگاه وگرامی پایدار و استوار باشید.
۱۲۹٣۴ - تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱٣٨٨
|
از : احمد جهانگیری
عنوان : سوال
از آقای مقدم به عنوان یک متخصص تاریخ معاصر که ظاهرا در مسئله اختلافات ترکها و ارمنی ها دارای مطالعات هستند خواهش می کنم در خصوص اشغال قره باغ و آوارگی نزدیک به یک ملیون شهروند آذربایجانی(که بخشی از آنان نیز کرد تبارن منطقه لاچین هستند) همچنین قتل عامهایی که در دهه های اول قرن بیستم در آذربایجان ایران، قفقاز و آناطولی به دست ارامنه و بر علیه ساکنینین مسلمان عمدتأ ترک و کرد آن مناطق صورت گرفت نیز مقاله ای بنویسند. آیا مستشاران دول غربی که قصد داشتند در این مناطق یک دولت مسیحی بر پا کنند در این مسائل دخیل نبودند؟
همچنین علت اینکه دولت عثمانی تصمیم گرفت تا ارامنه ای را که "ملت صادقه" می نامید و طبقه مرفه امپراطوری را تشکیل می داد به قول ترکها تبعید و بقدل ارمنی ها قتل عام کند، چه بود؟
به نظر بنده تاریخ نگاری اگر یکطرفه و جانبدارانه باشد جنبه علمی و انسانی خود را از دست داده و تبدیل به ابزار تبلیغات سیاسی می شود.
با احترام احمد جهانگیری از تهران
۱۲۹۲۱ - تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱٣٨٨
|