از : بهمن بی آرزو
عنوان : خوشباوری
آیا شما امکان پیروزی کاندیدای اصاحطلبان را میدهد انهم در شرایطی که خود شمرده اید یعنی:
_ سرمایه عظیمی که پشت احمدی نژاد است به گونه ای که او نه تنها قدار است سرمایه هنگفتی را خرج تبلیغات خود کند و در عین حال آنجا که لازم میبیند به ترفند خرید رای مبادرت کند. آقای اوباما هم با "سخنان دلچسب" نبود که در انتخابات آمریکا پیروز شد بلکه با پرداختن رقم بی سابقه یک و نیم میلیارد دلار مخارج تبلیغای توانست پیروز شود.
_حمایت بی قید و شرط صدا و سیما از احمدی نژاد
_ حمایت بی قید و شرط اکثریت روزنامه های رسمی کشور از احمدی نژاد
_کنترل اینترنت به دست حامیان احمدی نژاد
_حمایت آشکار ولی فقیه از احمدی نژاد
_حمایت آشکار شورای نگهبان از احمدی نژاد
_حمایت آشکار سپاه و بسیج از احمدی نژاد
_شمارش آرا به دست حامیان احمدی نژاد
_و اینهمه مواردی است که من و شما از آن مطلعیم
این نوعی خوش باوری است اگردر چنین شرایط امکان پیروزی کسی جز احمدی نژاد رامتصور شویم. شما با استناد به کدام مدرک از اکثریت ناراضی صحبت میکنید؟ آیا شرایط امرز کشور را باشرایط اواخر دوران رفسنجانی و آن نشانه های آشکار لبریز شدن کاسه صبر مردم به کونه ای که خاتمی را به مدار ریاست جمهوری پرتاب کرد را یکی و یا حتا نزدیک می بینید؟ این یک فرصت سوزی نابخشودنی خواهد بود هر گاه چپ سیاستهای انتخاباتی خود را صرفن از روی خیر خواهی و انزجار از کاندیدای راست تنظیم کند. نباید آنچه مطلوبتر است را جایگزین آنجه دست یافتنی تر ا ست کرد.
۱٣۰٣۶ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣٨٨
|
از : خشایار رُخسانی
عنوان : تئوری توهم (ویرایش نو)
جناب آقای علی کشتگر،
اگر شما آزمون پُرهَزینه-ی هَشت سال حکومت ناکام ِمحمد خاتمی را در فراداست نمی داشتید، میشُد به گُمان پَروری های شما در اندازه-ی یک واکاوی کشورمداریک (سیاسی) بها داد، ولی آنجا که شما و ما دیدیم که چگونه در آن دوران دستگاه خودکامگی ولایت فقیه با بی بهره کردن فرنشین دولت که نماینده بیست میلیون مردم بود، از همه-ی توانمندی ها و اختیاراتی که دات های (قانون های) کشور به او بَخشیده اند، یک آبدارچی ِدربا ِخلافت ساخت، به گونه اینکه نه تنها فرنشین دولت اختیار گزینش رئیس شهربانی و کنترل بر نیروهای انتظامی را نداشت، که هتا محمد خاتمی این پروانه را هم نداشت که گُماردگانی را که بایستی از کاخ او نگهبانی میکردند، خود برگُزیند، اکنون شما با این همه تجربه مبارزاتی، میایید و اینچنین آسمان ریسمان هایی سرهم میبافید و مردم را به هُماسیدن (شرکت کردن) در این گزیدمان فرامیخوانید، با این داوش (ادعا) که با رایی که آنها به صندوق میاندازند به "پیکار خودکامگی آیت الله خامنه ای" میروند، باید که این داستان ها را تنها خودتان باور کنید.
در میان ِنامزدهایِ بجا مانده، هیچگونه همیستاری ای (تفاوتی) میان میرحسین موسوی و احمدی نژاد یا محسن رضایی نیست که از مُهره ها و مُهندس هایِ نهادین در آفرینش هیولای حکومت اسلامی میباشند. کروبی نیز اگر اندکی با آن سه نامزد، ناسانی داشته باشد، از آنجا که نه از اراده ای برایِ دگرگون کردن ساختار ِرژیم برخوردار است و نه از این رو که خواست دل او باشد که مُهندس فروپاشی یک تئوکراسی شیعی گردد، که پس از ۱۴۰۰ سال آلترناتیو بودن (alternative)، قدرت را بدست آورده است، امام زاده ای نیست که این بَخشِ ساه دل ِاُپوزیسیون ایران بخواهد به او دخیل به بَندد. و دیگر اینکه کروبی به شایستگی، فرمانُبرداریِ فروتنانه-ی خود از آیت الله خامنه ای را با تسلیم شدن به "حکم حکومتی" او به آشکاری، نشان داده است. در صورتِ پیروزی، کروبی میتواند تنها پرده-ی دوم نمایش محمد خاتمی را به انجام رساند، به زبان دیگر در دوره-ی زمامداری او، دولتِ سایه-ی بُنیادگریان، همراستا (موازی) همانند دوره-ی محمد خاتمی به غنی سازی اتمی و گُسترش آشوب و جنگ از راه کمک به طالبان و شورشیان در عراق و لبنان و فلسطین ادامه خواهد داد و سرمایه هایِ ایران را همچنان دود کرده و به هوا میدهد. و در این میان کروبی تلاش خواهد کرد تا با بُزک کردن ِسیمایِ نمادین (ظاهری) رژیم آخوندی، برایِ آن ارج جهانی بدست آورد. میرحسین موسوی و محسن رضایی نیز که آوازه-ی "دَرخشانی" در دوران ِ "دفاع مقدس" در نابودی سرمایه های جانی بیش از یک میلیون شهروندِ ایرانی و کشتار جمعی هزاران زندانی سیاسی را دارند، و از سویی دیگر با هزینه کردن هزاران میلیاد دلار سرمایه های پولی این کشور، بر ادمه-ی جنگی پافشاری کردند که تنها هَدَفِ آن پایندان کردنِ هَستی رژیم آخوندی بود تا پدافندی از کشور، و امروز گُماردگی ای (مأموریتی ) بجز رهایی ساختار ِخودکامگی آخوندی از این تنگنا ندارند، پَرده-ی دوم ِدیوانگی هایِ احمد نژاد را با کمی آرایش ِامروزین آن بر روی صحنه نمایش خواهند آورد و راه او را ادامه خواهند داد.
بجایِ هماسیدن (شرکت کردن) در اینچنین نمایش ها و بازی خوردن هایِ بسامدی (تکراری) از آخوندهایِ نیرنگباز، آزادیخواهان باید که توان خود را هَزینه-ی سازمان دادن آن بیشینه-ی (اکثریت) خاموش یا نیروی سوم در همبودگاه ایران کُنند. در این راستا در چهارشنبه-ی گذشته آقای مهندس کوروش زعیم هموند "جبهه ملی ایران" در تهران، در یک فراپیشی (اقدام) یک تنه، "برنامه-ی رهایی" یا مانیفستِ خود را را برایِ رهایی کشور از این تباهگاهِ (مهلکه) دردآور بیرون داده اند [۱]. و در پی آن در دوشنبه-ی گذشته شُماری از سازمان های کشورمداریک (سیاسی) و آزادیخواه در کشور همچون جبهه ملی ایران و حزب دمکراتیک ایران و دیگر آزادیخواهان با بیرون دادن آگاهینامه ای نهادِ "هَمبستگی برای حقوق بشر و دمکراسی" را برپا کردند[۲].
ولی چیزیکه جای بسی شگفتی است این راستینگی (واقعیت) دردناک میباشد، که با وجود کرامندی (اهمیت) این دو پویش، که امکانی برای سازمان دادن آن "اکثریت خاموش" هستند، همه-ی سازمان های دمکراتیک در برابر آنها خاموشی گُزیده اند. و بجای هزینه کردن توان خود در این دو جُنبش، همچنان میخواهند با هماسیدن (شرکت کردن) در این نمایش هایِ گُزیدمانی و با هَدفِ بهینش کردن (اصلاح) حکومت، خود را ابزار خنده، شوخی و سرگرمی آخوندهای نیرنگباز کُنند.
اگر براستی ما آزادیخواهان باور داریم که سرنوشتِ کشور در درون مرزهای آن و بدست توانای مردم ایران و نه در بیرون از مرزها و نه بدست انیرانیان، بُر خواهد خورد، و نشاخت خواهد شُد (تعیین خواهد شُد)، همکنون با برآمدن این دو برنامه یا نهاد، بهترین ژایش (فرصت) برای پُشتیبانی از این دو پویش در راستای گُسترش و سراسری کردن این جُنبش هایِ آزادیخواهانه بدست آمده است. این دو جَنبش بازتاب دَهنده-ی فریادِ دادخواهی ِ آن بیشینهه-ی خاموش یا آن نیروی سومی هستند که نَزدیک به سه دهه آرزوی سازماندهی خود برای هناییدن (تأثیر گذاشتن) بر رویدادهای کشور در راستایِ نهادینه کردن دمکراسی را داشته است.
اُمید است که روشنبین های این کشور بجایِ سرگرم کردنِ خود در ادامه-ی جَنگ هایِ فرسایشی "حیدر نعمتی" با یکدیگر، یا بازی خوردن هایِ بَسامدی (تکراری) در نمایش های گُزیدمانی ِ(انتخاباتی) فرمانپادیِ (حاکمیت) اسلامی، همانندِ آنچه که در سه دهه-ی پیش کردند، با پی بُردنِ به نِهِشت (وضعیت) سیجمند (خطرناک) کنونی که فروپاشی ایران را می پَتِستَد (تهدید میکُند)، و دریافتن مَهَستی (اهمیت) این دو برنامه که از سوی آقای مهندس کوروش زعیم و برای رهایی کشور درانداخته شُده است، و "نهاد همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر"، بیدرنگ با همه-ی توانایی هایی که در فرادَست دارند به یاری آنها بشتابند، تا با بهره گرفتن از پُشتیبانی میلیونی مردم از این برنامه هایِ رهایی بخش، زمینه هایِ یک دگرگونی ساختاری در ایران را، بدون درگیر کردنِ کشور در هرج و مرج و جنگ داخلی، به آسانی فراهم آورند
برآیند:
بجایِ اینکه مردم ایران با ُهماسیدن (شرکت کردن) در گُزیدمان آینده خود را هیزم تنور این نمایش هایِ بسامدی (تکراری) کنند، که فرجام آن همکنون روشن است؛ به چم (یعنی) باختِ آزادیخواهان ولی پیروزی خودکامگیِ آخوندی و ادامه-ی مرگ آزادی، باید که آن "اکثریت خاموش" توان خودشان را هزینه-ی سازماندهی خود در برپایی نیروی سوم به دور چَرخگردِ (محور) خواسته های نَهُفته شُده در برنامه-ی مانیفستِ آقای مهندس کوروش زعیم و منشور "نهادِ همبستگی برایِ دمکراسی و حقوق بشر" کُنند، تا با فرارسانی، بُردن و جا انداختن ِ این درخواست هایِ شهروندی، در میان مردم ایران، زمینه هایِ یک دگرگونی ساختاری و آشتیجویانه را در سامان سررشته داری کشور، فراهم آورند.
خشایار رخسانی
khaschayar.rochssani@yahoo.de
چهار شنبه، ۲۰۰۹/۰۵/۲۷
یاداشت ها:
[۱] http://www.khabarnet.info/index.php?option=com_content&view=article&id=۲۴۰:۱۳۸۸-۰۲-۳۰-۲۳-۴۵-۲۵&catid=۵۸:politik&Itemid=۱۸۲
[۲] http://www.newsecularism.com/۲۰۰۹/۰۵/۲۶.Tuesday/۰۵۲۶۰۹-Hambastegi-baraaye-Democracy.htm
۱٣۰٣۰ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣٨٨
|
از : خشایار رُخسانی
عنوان : تئوری توهم
جناب آقای علی کشتگر،
اگر شما آزمون پُر هَزینه-ی هَشت سال حکومت ناکام ِمحمد خاتمی را در فراداست نمی داشتید، میشُد به گُمان پَروری های شما در اندازه-ی یک واکاوی کشورمداریک (سیاسی) بها داد، ولی آنجا که شما و ما دیدیم که چگونه در آن دوران دستگاه خودکامگی ولایت فقیه با بی بهره کردن فرنشین دولت که نماینده بیست میلیون مردم بود، از همه-ی توانمندی ها و اختیاراتی که دات های (قانون های) کشور به او بَخشیده اند، یک آبدارچی ِدربا ِخلافت ساخت، به گونه اینکه نه تنها فرنشین دولت اختیار گزینش رئیس شهربانی و کنترل بر نیروهای انتظامی را نداشت، که هتا محمد خاتمی این پروانه را هم نداشت که گُماردگانی را که بایستی از کاخ او نگهبانی میکردند، خود برگُزیند، اکنون شما با این همه تجربه مبارزاتی، میایید و اینچنین آسمان ریسمان هایی سرهم میبافید و مردم را به هُماسیدن (شرکت کردن) در این گزیدمان فرامیخوانید، با این داوش (ادعا) که با رایی که آنها به صندوق میاندازند به "پیکار خودکامگی آیت الله خامنه ای" میروند، باید که این داستان ها را تنها خودتان باور کنید.
در میان ِنامزدهایِ بجا مانده، هیچگونه همیستاری ای (تفاوتی) میان میرحسین موسوی و احمدی نژاد یا محسن رضایی نیست که از مُهره ها و مُهندس هایِ نهادین در آفرینش هیولای حکومت اسلامی میباشند. کروبی نیز اگر اندکی با آن سه نامزد، ناسانی داشته باشد، از آنجا که نه از اراده ای برایِ دگرگون کردن ساختار ِرژیم برخوردار است و نه از این رو که خواست دل او باشد که مُهندس فروپاشی یک تئوکراسی شیعی گردد، که پس از ۱۴۰۰ سال آلترناتیو بودن (alternative)، قدرت را بدست آورده است، امام زاده ای نیست که این بَخشِ ساه دل ِاُپوزیسیون ایران بخواهد به او دخیل به بَندد. و دیگر اینکه کروبی به شایستگی، فرمانُبرداریِ فروتنانهیِ خود از آیت الله خامنه ای را با تسلیم شدن به "حکم حکومتی" او به آشکاری، نشان داده است. در صورتِ پیروزی، کروبی میتواند تنها پردهیِ دوم نمایش محمد خاتمی را به انجام رساند، به زبان دیگر در دورهیِ زمامداری او، دولتِ سایهیِ بُنیادگریان، همراستا (موازی) همانند دورهیِ محمد خاتمی به غنی سازی اتمی و گُسترش آشوب و جنگ از راه کمک به طالبان و شورشیان در عراق و لبنان و فلسطین ادامه خواهد داد و سرمایه هایِ ایران را همچنان دود کرده و به هوا میدهد. و در این میان کروبی تلاش خواهد کرد تا با بُزک کردن ِسیمایِ نمادین (ظاهری) رژیم آخوندی، برایِ آن ارج جهانی بدست آورد. میرحسین موسوی و محسن رضایی نیز که آوازهیِ "دَرخشانی" در دوران ِ "دفاع مقدس" در نابودی سرمایه های جانی بیش از یک میلیون شهروندِ ایرانی و کشتار جمعی هزاران زندانی سیاسی را دارند، و از سویی دیگر با هزینه کردن هزاران میلیاد دلار سرمایه های پولی این کشور، بر ادمهیِ جنگی پافشاری کردند که تنها هَدَفِ آن پایندان کردنِ هَستی رژیم آخوندی بود تا پدافندی از کشور، و امروز گُماردگی ای (مأموریتی ) بجز رهایی ساختار ِخودکامگی آخوندی از این تنگنا ندارند، پَردهیِ دوم ِدیوانگی هایِ احمد نژاد را با کمی آرایش ِامروزین آن بر روی صحنه نمایش خواهند آورد و راه او را ادامه خواهند داد.
بجایِ هماسیدن (شرکت کردن) در اینچنین نمایش ها و بازی خوردن هایِ بسامدی (تکراری) از آخوندهایِ نیرنگباز، آزادیخواهان باید که توان خود را هَزینهیِ سازمان دادن آن بیشینهیِ (اکثریت) خاموش یا نیروی سوم در همبودگاه ایران کُنند. در این راستا در چهارشنبهیِ گذشته آقای مهندس کوروش زعیم هموند "جبهه ملی ایران" در تهران، در یک فراپیشی (اقدام) یک تنه، "برنامهیِ رهایی" یا مانیفستِ خود را را برایِ رهایی کشور از این تباهگاهِ (مهلکه) دردآور بیرون داده اند [۱]. و در پی آن در دوشنبهیِ گذشته شُماری از سازمان های کشورمداریک (سیاسی) و آزادیخواه در کشور همچون جبهه ملی ایران و حزب دمکراتیک ایران و دیگر آزادیخواهان با بیرون دادن آگاهینامه ای نهادِ "هَمبستگی برای حقوق بشر و دمکراسی" را برپا کردند[۲].
ولی چیزیکه جای بسی شگفتی است این راستینگی (واقعیت) دردناک میباشد، که با وجود کرامندی (اهمیت) این دو پویش، که امکانی برای سازمان دادن آن "اکثریت خاموش" هستند، همه-ی سازمان های دمکراتیک در برابر آنها خاموشی گُزیده اند. و بجای هزینه کردن توان خود در این دو جُنبش، همچنان میخواهند با هماسیدن (شرکت کردن) در این نمایش هایِ گُزیدمانی و با هَدفِ بهینش کردن (اصلاح) حکومت، خود را ابزار خنده، شوخی و سرگرمی آخوندهای نیرنگباز کُنند.
اگر براستی ما آزادیخواهان باور داریم که سرنوشتِ کشور در درون مرزهای آن و بدست توانای مردم ایران و نه در بیرون از مرزها و نه بدست انیرانیان، بُر خواهد خورد، و نشاخت خواهد شُد (تعیین خواهد شُد)، همکنون با برآمدن این دو برنامه یا نهاد، بهترین ژایش (فرصت) برای پُشتیبانی از این دو پویش در راستای گُسترش و سراسری کردن این جُنبش هایِ آزادیخواهانه بدست آمده است. این دو جَنبش بازتاب دَهندهیِ فریادِ دادخواهی ِ آن بیشینههیِ خاموش یا آن نیروی سومی هستند که نَزدیک به سه دهه آرزوی سازماندهی خود برای هناییدن (تأثیر گذاشتن) بر رویدادهای کشور در راستایِ نهادینه کردن دمکراسی را داشته است.
اُمید است که روشنبین های این کشور بجایِ سرگرم کردنِ خود در ادامهیِ جَنگ هایِ فرسایشی "حیدر نعمتی" با یکدیگر، یا بازی خوردن هایِ بَسامدی (تکراری) در نمایش های گُزیدمانی ِ(انتخاباتی) فرمانپادیِ (حاکمیت) اسلامی، همانندِ آنچه که در سه دههیِ پیش کردند، با پی بُردنِ به نِهِشت (وضعیت) سیجمند (خطرناک) کنونی که فروپاشی ایران را می پَتِستَد (تهدید میکُند)، و دریافتن مَهَستی (اهمیت) این دو برنامه که از سوی آقای مهندس کوروش زعیم و برای رهایی کشور درانداخته شُده است، و "نهاد همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر"، بیدرنگ با همهیِ توانایی هایی که در فرادَست دارند به یاری آنها بشتابند، تا با بهره گرفتن از پُشتیبانی میلیونی مردم از این برنامه هایِ رهایی بخش، زمینه هایِ یک دگرگونی ساختاری در ایران را، بدون درگیر کردنِ کشور در هرج و مرج و جنگ داخلی، به آسانی فراهم آورند
برآیند:
بجایِ اینکه مردم ایران با ُهماسیدن (شرکت کردن) در گُزیدمان آینده خود را هیزم تنور این نمایش هایِ بسامدی (تکراری) کنند، که فرجام آن همکنون روشن است؛ به چم (یعنی) باختِ آزادیخواهان ولی پیروزی خودکامگیِ آخوندی و ادامهیِ مرگ آزادی، باید که آن "اکثریت خاموش" توان خودشان را هزینهیِ سازماندهی خود در برپایی نیروی سوم به دور چَرخگردِ (محور) خواسته های نَهُفته شُده در برنامهیِ مانیفستِ آقای مهندس کوروش زعیم و منشور "نهادِ همبستگی برایِ دمکراسی و حقوق بشر" کُنند، تا با فرارسانی، بُردن و جا انداختن ِ این درخواست هایِ شهروندی، در میان مردم ایران، زمینه هایِ یک دگرگونی ساختاری و آشتیجویانه را در سامان سررشته داری کشور، فراهم آورند.
خشایار رخسانی
khaschayar.rochssani@yahoo.de
چهار شنبه، ۲۰۰۹/۰۵/۲۷
یاداشت ها:
[۱] http://www.khabarnet.info/index.php?option=com_content&view=article&id=۲۴۰:۱۳۸۸-۰۲-۳۰-۲۳-۴۵-۲۵&catid=۵۸:politik&Itemid=۱۸۲
[۲] http://www.newsecularism.com/۲۰۰۹/۰۵/۲۶.Tuesday/۰۵۲۶۰۹-Hambastegi-baraaye-Democracy.htm
۱٣۰۲۹ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣٨٨
|
از : سهراب
عنوان : ما شهروند نیستیم، زندانی هستیم!
نکته اول: هر رای که به صندوق انداخته شود، رایی است که به جمهوری اسلامی داده میشود. این جمله یا چیزی شبیه به آن قبل از هر "انتخاباتی" از سوی دستگاه های تبلیغاتی رژیم تکرار می شود. معنی این جمله ساده این است که فرقی نمی کند اسم کدام "کاندیدا" ی از فیلتر گذشته روی برگ رای نوشته شود. رای که به صندوق انداخته شد، جمهوری اسلامی انتخاب شده است.
متاسفانه فهم این عبارت ساده از عقلای قوم بر نمی آید.
نکته دوم، برای فهم بهتر: ما شهروند نیستیم، زندانی هستیم! "کاندیدا"ها همان بازجوی خوب، بازجوی بد، پلیس خوب، پلیس بد هسند. "انتخابات" در داخل زندان بر سر مسائل صنفی صورت میگیرد، بر سر جیره رزانه، نه بیش!
به مرگ می گیرند که به تب رای بدهی: گشت ارشاد را همه می خواهند جمع کنند!
روشن شد؟
۱٣۰۲٨ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣٨٨
|
از : کمونیست شکست نخورده
عنوان : تلاشهای عبث ابوزیسیون طرفدار رژیم
جنبش ملی اسلامی در ایران برای نجات سیستم سرمایه داری به هر کاری دست میزند. یکروز در سازمان اکثریت خواهان دولتی کردن و اجرای بند ج است و روز دیگر مشغول گرم کردن تنور انتصابات. با سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و برقراری جمهوری سوسیالیستی ایران ، جنبش ملی اسلامی نیز شکست می خورد و ابوزیسیون طرفدار رزیم نیز با آن خواهد رفت.
۱٣۰۲۴ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣٨٨
|
از : کریم ن
عنوان : سی سال خامی بس نیست؟
من در استدلال هواداران شرمنده خاتمی در مانده ام. از یک طرف، قدرت دار دسته خامنه ای را در برنامه چینی و توطئه گری به عرش میرسانند و از طرف دیگر آنان را اینقدر ابله نشان میدهند که گویا دستی دستی کاری میخواهند بکنند که آمریکا به آنان حمله کند و مثل صدام کارشان را یکسره کند. به آقای کشتگر میگویم برادر! صغرا کبرا چیدن لازم نیست. بفرمائید صراختا مردم را به ترک مقاومت در مقابل نمایشات جمهوری اسلامی به خوانید و به گوئید که همه بیایند تنور نمایشات رژیم را گرم کنند. هر چند سال یکبار یک دسته برود و آن یکی بیاید. مردم را نیز شور و هیجان بگیرد که گویا با ولایت فقیه دارند مبارزه میکنند. اینجوری صادقانه تر است!.
سی سال خامی بس نیست؟ چند نسل باید بگذرد تا به اصطلاح روشنفکران این مملکت ماهیت این نمایشات تکراری و مسخره اما تراژیک را درک کنند و یا اگر درک کرده اند آنرا وارونه نشان ندهند.؟
۱٣۰۲۱ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣٨٨
|