سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کشتارها را به یاد آر! - مسعود نقره کار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : بابک مهرانی

عنوان : حساب ها روشن ست !
هموطن گرامی ، آقای محمد رضای رقابی «بعضی» از هواداران جریان های مختلف سیاسی هم در زمان شاه و بیشتر در زمان این حکومت مذهبی در زندان به درجات مختلف با حکومت همکاری کردند از این نمی توان نتیجه گرفت و نمی باید آن پدیده ها ی «منفی » را با تلاش«مثبت »هزاران انسان شریف که در جریان های مختلف برای ایران آزاد و خوشبختی مردم تلاش کرده و می کنند اختلاط کرد.

عزیز ترین دوستان اکثریتی ما در همان زمان شدیدترین شرائط را تحمل کردند و جان خود را بر سر پیمانهای شریف انسانی قرار دادند نه مواضع سازمان اکثریت در سال ۵۹/۶۰ !!!!!!
این وظیفه ی من و شماست که درست برخورد کنیم . آیا عملکرد دکتر دریادار احمد مدنی در استانداری خوزستان اول انقلاب و بقیه قضایا را می توان بحساب تمام آزادمردان و آزاد زنان جبهه ملی گذاشت ؟ آیا بهزادنبوی که روزگاری از راهیان مصدق بود را می توان سمبل نیروهای ملی قرار داد؟ اجازه دهید هر کس در نهایت آزادی آن طور که میخواهد بیاندیشد
چه اشکالی دارد که فرخ نگهدار مانند گذشته نیاندیشد ؟ میلیونها ایرانی به خامنه ای و آخوندها «اقتدا» می کنند. این طبیعت جامعه ی عقب مانده ی ماست.
مگر در زمان شادروان محمد مصدق مردم عادی و سنتی از کاشانی و دربار تاسی نمی کردند.

ما می توانیم با یکدیگر و با صبوری با حفط خط و ربط ها برخورد اندیشه کنیم و از
هم اکنون بنیان احزاب مدرن چپ و میانه و راست باید شکل بگیرد.

همه نمی توانند چپ یا ملی یا سنتی باشند در انتخابات هم ما از کاندید خود محروم می باشیم ولی میلیونها ایرانی در همین روزها بی توجه به دغدغه ی ما برای رهائی از شر احمدی نژاد مبارزه می کنند.

امیدوارم روزی مردم ایران به محرومیت میلیونها ایرانی دیگر از داشتن حق کاندید خود وافق شوند و به حکومت فشار بیاورند. ما می توانیم یک کمی ظریف تر با این
حوادث برخورد کنیم ما بسیار بزرگتر از آن هستیم که بعضی ها دست کم میگیرند.
۱٣۴۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣٨٨       

    از : محمد رضا رقابی

عنوان : آقای بابک مهرانی آیا تو هم در پی :"کلاف نواهای از هم جدا پی آفرین تو شد یک صدا"هستی!؟
آقای بابک مهرانی
من شهادت میدهم که در زندان اوین در سالهای۶۱ و۶۲ افرادی از توده ایهاواکثریتی ها با ایادی و عوامل زندان همکاری میکردند و از تنقید وتقبیح سیستم ورژیم آلمان شرقی و ... که آنرا "تجربه" کرده بودند شاهد مثال میآوردند (تصور من بر آنست که آنان فکر میکردند که من یا کمونیست و یا غیره و از این قماش میباشم!!! که البته توضیح بدهم که اینجانب هر گز عضو هیچ گروهی و حزبی نبودم و فقط به جبهه ملی سیمپاتی داشته ام و عاشق وطن و مرحوم مصدق و دیگر خدمتگزاران راستین وطن...)
اجازه دهید فرصت را مغتنم دانسته در اینجا تآکید کنم که بوطن و هم میهنانم در رژیم گذشته صمیمانه خدمت کرده ام و از این نظر خود را بسیار سر فراز میدانم...، مضافآ اینکه در این سیستم نیز از پیشنهاد پذیرفتن هر گونه سمتی احتراز کردم ووو...
و خصوصآ با همکاری همکاران شجاع ، محترم و بی بدیلم در وزارت کشور بر این ادعا میباشم که اقدام به درج نامه ای سرگشاده نمودیم (پیش از بر گزاری اولین دوره انتخابات مجلس شورای ملی " توضیح اینکه هنوز آقایان علما و مدعیان انقلاب اسلامی ِ فرزند کش ، یاد مجلس شورای اسلامی در مخیله مبارکشان دخول نکرده بود..." که همین آقای بنی صدر مدعا ی ریاست جمهوری ... در صورت کمترین توجه به متن آن وو و... وطن، خود واین ملت را باین ورطه نمیکشانید...که تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.....
لااقل ناچار از توضیح میباشم که این آقای رئیس جمهور بنی صدر بسیار نسیار محترم، دکتر، شجاع ، محبوب "که از شجاعت ، به مرحوم دکترآلنده فرموده اند ز... ووو ...که برای ملاقات نمایندگان راستین وشجاع وزارت کشور( که اقدام به درج آن نامه سرگشاده کرده بودیم و ضمن آن هشدار بایشان و پیش بینی دقیقآ مسائل و مراتبی که هم امروز بر سر این ملت و ایشان والخ...در آمده است! )به زندان اوین تشریف آورده بودند.آقای کچوئی به زندان اوین راهشان نداده بودند ...
مجددآ ناچار از توضیح میباشم که مرحوم ویا شهید ویا نمیدانم هرکس برهی خواند ویا نامد..."اینهم با تاسف و نکبت سیاست..."کچوئی با تمسخر مراتب را باین جانبان زندانیان وزارت کشور توضیح داد که بلی دیدید که بنی صدر رئیس جمهورتان را که برای دیدار شماها آمده بود به داخل زندان راهش ندادم اینجانب در پاسخ ایشان وبا همان فیگور ایشان گفتم که: او یعنی آقای بنی صدر رئیس جمهور شماست که رئیس زندانید ما که غیر از زندانی کسی نیستیم!.
امیدوارم فرصت و حوصله کنم وتمام خاطرات خود را در این مورد وموارد دیگربا ذکر جزئیات بعرض هممیهنانم برسانم ...آمین!
اجازه دهید در پایان وبا دلی دردمند صمیمانه آرزو کنم که روزی و روزگاری این شعر و شعار فردوسی میهن دوست ایرانی جامه عمل بپوشد که:

کلاف نواهای از هم جدا ،،،، پی آفرین تو شد یک صدا
۱٣۴۴٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣٨٨       

    از : با بک مهرانی

عنوان : تا ایدیت !
شهاب عزیز ! اگرقبول داری که من همزمان نمی توانم فدائی اکثریت یا اقلیت ، راه کارگر ، مجاهد ،توده ای ، پیکاری ، رنجبران ، رزمنده و ..و.. باشم.

برایت عرض می کنم که برای تمام کسانی که در این جریانات مبارزه کردند احترام میگذارم و این وظیفه هر شهروند ست که خودش جریان مورد علاقه را سبک سنگین کند و پاسخگوی تمام پی آمدهای آن باشد. نیروهای عضو یا هوادار مجاهد را بخاطر رهبری رجوی ها ، توده ای را بخاطر رهبری کیانوری ها ، فدائی اکثریت را بخاطر رهبری نگهدارها ،فدائی اقلیت را بخاطر رهبری توکل ها ، پیکاری را بخاطر رهبری روحانی ها نمی توان «سرزنش» و محکوم کرد مگر اینکه هر یک در موردی مرتکب «جرمی» شده باشند.

فراموش نکنیم که تا «ابدیت» مجرم اضلی حکومت مذهبی ست و بعد کسانی که با آن همکاری کردند . نقش نیروهائی که با مشی های نابخردانه رژیم خون آشام را تغذیه نمودند نیز قابل چشم پوشی نیست. اجازه دهید بموقع و نهادهای با صلاحیت به این مسائل رسیدگی کنند. مگر شما منکر تمام خطاها باشید .
۱٣۴۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣٨٨       

    از : Hadi Shahab

عنوان : آدم با مسولیت میتواند برای خودش تشگیلات خودش را درست کند
آقای بابک مهرانی،
اول حساب کسانی را که در آن سالهای تلخ "از سازمان اکثریت" بدست رژیم اسلامی به قتل رسیدند به کنار بگذاریم در نتیجه بحث آنها نیز مانند هر فرد دیگر مشمول جدابندی احساسات ما و آگاهی و علم مبارزه خواهند شد.

اگر ما معتقدیم که توده مردم گوسفند نیستند و رهبری چوپان نیست. چرا عده ای آدم هنوز بعد از گذشت این همه سال هنوز خود را باید هوادار اکثریت بنامند. آیا این هواداران آگاه و مبارز شما نبایستی برای مبارزهشان اسم بهتری برگزینند!!
اگر مسولیت آن سیاست غیر انسانی در سال ۵۹ و ۶۰ به گردن کمته مرکزی اکثریت و نه تنها شخص نگهدار است نامگذاری خود بعد از اینهمه سال بعنوان هوادار اکثریت چیزی نیست جز دفاع از آن سیاست ضد مردمی اکثریت در آن سالهاست.

آقای بابک مهرانی افراد هستند که تشگیل یک سازمان را میدهند سیاست یک سازمان گواهی دهنده نظرات افراد فعال( نگهدار، کریمی ، فتاح پور، .. ) آن است. افراد غیر فعال همان مسولیتی را در قبال سیاست سازمان دارند که کمیته مرکزی آن سازمان دارد.
آدم با مسولیت میتواند برای خودش تشگیلات خودش را درست کند تا گوسفند هیچ رهبری با سیاست غلط نگردد.
حال اگر گروهی هوادار سیاست غلط بود بعد این رژیم اسلامی سفاک بیرهمانه این جماعت را بقتل رساند ما شاهدان این تاریخ مجاز به تفسیر آن سیاست غیر انسانی سازمان اکثریت نباید باشیم چرا که به کشته گان اکثریت بی هرمتی میشود.
متاسفم که سو استفاده از نام قربانیان هیچ فایده ای برای اکثریت و هواداران فعلیش در مباحث ندارد...
۱٣۴۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣٨٨       

    از : بابک مهرانی

عنوان : سوء تفاهم
دوست نادیده ی من ، آقای شهاب ، جدا از اختلاف نظر ما با مواضع هر فرد یا جریان می توان منطقی و مستدل انتقاد کرد بحث بر سر اینست . بحث ما هم ربطی به آقای فرخ نگهدار نداشت اینطور که نمی توانیم با یکدیگر همفکری وهمراهی کنیم . برای اینکه خیالتان راحت باشد عرض می کنم که حق نداریم بخاطر عملکرد و مواضع آقای نگهدار و هر شخص دیگری در سازمان اکثریت، مصالح و شخصیت ده ها نفر از نیروهای سازمان اکثریت که در راه مردم و میهن جان باختند و هزاران نفر که در میهن ما برای مبارزه هنوز با همین سازمان همراه هستند بیدقتی کنیم. امیدوارم شما این نکته را درنظر داشته باشید.
۱٣۴۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣٨٨       

    از : Hadi Shahab

عنوان : دیرکرد در موضع گیری از سوی سازمان اکثریت چیزی جز کاسبکاری سیاسی نیست
آقای بابک مهرانی،
اینکه سازمان اکثریت در تاریخ ز ۸ ژوئن ۲۰۰۹ موضع خود را اعلام کرد یک خبر است که از فشار بسیار وسیع مخالفان منجر به صدور این بیانیه شده چیزی جز کاسبکاری سیاسی نیست.
آقای بابک مهرانی توجه کنید که چند روز دیگر به خیمه شب بازی انتخابات نمانده. و همین آخر هفته آقای نگهدار بهمراه مهاجرانی در یک گردهمایی از شرکت در انتخابات حمایت کرده و رایش را جز احمدی نژاد به هر کاندیدای دیگر حتی محسن رضایی میدهد.
نگهدار کسیست که در کنگره‌ی یازدهم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) "همین دو ماه پیش" شرکت فعال داشته پرونده نگهدار ظاهریش بر هیچ کس پوشیده نیست.
بله این دیرکرد در موضع گیری از سوی سازمان اکثریت با نیت مشخص صورت میگیرد و چیزی جز کاسبکاری سیاسی نیست. این بخصوص در شرایطی است که مردم کوچه و بازار به این خیمه شب بازی ا"نتخابات!!" می خندند.

بله آخر امر اکثریت وهوادارانش مدعی میشوند که دمکرات هستند چرا که نگهدار و بعضی دیگر طرفدار شرکت در انتخابات بودند و کمیته مرکزی مخالف شرکت و آدمهایی مثل آقای نقره کار در حالت مودب میشوند آرمانخواه و ایدهالیست در حالت خشن میشوند استالینیست چرا که از اول بطور دگم و خشک مخالف شرکت در "انتخابات!!" بوده اند....
۱٣۴۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣٨٨       

    از : بابک مهرانی

عنوان : کم گوی و گزیده گوی چون ....
آقای دکتر مسعود نقره کار ، سازمان فدائیان اکثریت امروز ۸ ژوئن ۲۰۰۹ در باره ی انتخابات ۲۳ خرداد موضع خود را اعلام کرد و در همین اخبار روز بالای این مطلب شما دیده میشود. جدا از اینکه این موضع اکثریت مورد قبول من و شما باشد یا نباشد «امروز » منتشر شد و مطالبی که شما در مقاله «من به احمدی نژاد رای میدهم » در هفته ی پیش در باره ی این سازمان نوشتید بی پایه بود.
۱٣٣۷۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣٨٨       

    از : حسن نیاکان

عنوان : تشویق
از این مقاله لذت بردم و کاش دولت ابادی ها هم ذره ای از این شرایط را درک میکردند و خود را بدیناری نمی فروختند.
درود
۱٣٣۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣٨٨       

    از : غدیر قدیمی

عنوان : گشتار راهی بسوی سعادت
با سپاس از آقای نقره کار محترم برای مقاله پر ارج ایشان.
به نظر این جانب چنین امد که در دوران گشتار سال ۶۷ ان گشتار از دوسو مورد
تائید وعملی شدن قرار گرفت.
۱)جریانات مخالف از جمله مجاهدین به تک روی وکسب قدرت برای سازمان خود بودند وهیچ گونه همگاری با دیگر مخالفان وارائه برنامه مشترک
جدید نداشتند.
سیاست خطای حمله به ایران (با وجود مخالفت کادر های مجاهد) یکی از عوامل تحریک رژیم به گشتار جوانان مردم شد.این سخن شنیده شد که یکی از رهبران مجاهد گفته بود که ما از جان زندانیان خوددر ایران دست شسته ایم .امیدوارم که این مسئولیت وجوانمردی وشرافت در اعضا سازمان باشد که اسناد وگفتگوهای مربوط به این دوران را در اختیار افکار عمومی قرار دهند.
این سیاست غلط سازمان را ما در سال ۶۷ مشاهده نمیکنیم بلکه در خرداد ۶۰
فاجعه فرار بر قرار را باید از سیاست های خود خواهانه آقای رجوی دانست.
۲)دو جریان فدائی اگثریت و حزب توده که در سر آمال واندیشه کمونیستی در سر داشتند از مخالفت ونابودی مخالفان بویژه مجاهد به دست نظام خوشحال بودند واین روند را در خدمت مبارزه طبقاتی و مبارزه ضد امپریالیستی خود ارزیابی میکردند.
واژه زشت جاده صاف کن که در مورد مجاهدین بکار برده میشد از این جنم بود

واقعیت این است که مردم برای آزادی ورفاه اجتماعی به خیابان امدندوهدفی دیگر نداشتند.نه حکومت اسلامی میخاستند ونه نظام کمونیستی .

دیکتاتوری حزب توده وسازمان مجاهدین و روحانیت زمینه گشتار وجنگ وگریز را در ایران فراهم آوردو در حقیقت مسئول گشتار ز ندانیان سیاسی همه وعامل اجرائی جمهوری اسلامی است.آنچه در این میانه مورد توجه قرار نگرفت منافع مردم ایران واحترام به ازادی بود.اسناد موجود روزنامه کار ونشریات حزبی توده دفاع بی قید وشرط از نظا م اسلامی وحمله به مخالفان نظام زمینه ساز تخریب و هماهنگی نیروهای مخالف شد.بقول فرزانه ای که جان برسر آرمان گذاشت ..اندیشه خطا بود.

به درستی امروز همه ما به گشتار هموطنان خود با هر دیدگاهی توسط رزیم خشمگین هستیم ولی در احزاب چپ وبویژه آنچه در روسیه روی داد وملیونها نفر قربانی دستگاه ترور شدند/این گشتارها در خدمت مبارزه طبقاتی وآرمان طبقه گارکر معرفی میشد.در ایران سیاست حزب توده هم برهمان سیاق بلشویکها بود وگشتار ۶۷ ویا اعدام افسران ارتش در کودتای نوژه امری عادی جلوه میکند.طبقاتی دیدن وتعریف جهان لاجرم فرد را به قربا نی کردن هزاران انسان میکشاند.
۱٣٣٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣٨٨       

    از : مسعود نقره کار

عنوان : توضیح
توضیح : در سوتیتر مقاله به جای" نخست وزیر برگزیده بخشی از دگراندیشان " باید نوشته می شد " ریاست جمهوربرگزیده..." , من وقتی در مورد کشتار ها می نویسم و یا به کشتار ها فکر می کنم , شقاوت و سبعیت این آقایان (و خانم ها) چنان دگرگونم می کند که گاه واژگانم را گم می کنم , بهرحال چه نخست وزیر , چه رییس جمهور , آنچه مهم است این است که فراموش نشود این جناب در کشتار دگراندیشان در میهنمان سهم داشته است .
با احترام :م.ن
۱٣٣٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست