از : کمالی
عنوان : سئوال
خانوم زندیان عزیز این شعر شما که در زیر می آورم خیلی به دلم نشست. یادتون میاد چند وقت پیش در آخر یه مصاحبه خوندین؟ راستس مرا به یاد شعرهای اریش فرید شاعر اتریشی در کتاب «مرگ را با تو سخنی نیست» انداخت که خسرو ناقد ترجمه کرده. شباهت های بسیاری بین شعرهای فرید در این کتاب و شعرهای شما هستش. خیلی جمله هاش مثل همه. مثلاً جمله هایی مانند «گریزگاهی می جویم» یا «عصر من عصر خشم است» یا «هر پروانه ای از مرگ رهایی یابد». شاید هم اریش فرید فارسی بلد هست و شعرهای شما رو خوندن و از شما تقلید کرده. موفق باشید. مرسی از شما
« گریزگاهی میجویم
پیش تو
از خویش
گریزگاهی برای این دست های خالی از صلح
تا به ترس های من
خیره نشوند.
عصر من
عصر خشم است و انتقام
عصر حزب های از هم پاشیدهای
که آرمان های بی رمقشان
با خاطرات اعدامیان بیکفن
در خاک فرو می رود،
تا ما در هوای آزاد
به تماشای استبداد بنشینیم.
عصر من
عصر تهی دستی ست
و از شهرزاد قصه گو شنیده است
هزار و یک شب هم که چشم هایش را ببندد
هیچ شاهزاده ای
سراغ پیشانی اش را نمی گیرد.
گریزگاهی میخواهم
پیش تو
از این عصر
تا به یاد نیاورم
جهان، جوان نمیشود
و من به گذشته بر نمیگردم
و تو،
که تمام چشم های دنیا را به ما بخشیدی
و هیچ وقت دیده نشدی،
یک روز خسته می شوی
و دستِ حادثه را نمیگیری.
گریزگاهی میجویم
تا باور کنم
هر پروانه ای از مرگ رهایی یابد
جهان خوشرنگ تر خواهد شد. »
مرسی.
این شعر خانم ماندانا زندیان است که بعد اریش فرید از ایشون تقلید کرده.
۱۴۵۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣٨٨
|