از : مسعود مبارز
عنوان : باور؟؟؟
جناب مارال دولابی خیلی علاقمند بودم نوشتار شما را باور کنم ولی چه کنم که تاریخ درس دیگری میدهد!
۱۴۶۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣٨٨
|
از : مارال دولابی
عنوان : چپ نو یا ...
من در عجبم که چرا با دوستان داخلی کسی رو راست حرف نمی زند!؟ دوستان واقعیت آنست که، حداقل بخش اعظم نیروهایی که گرداگرد همین شش امضا کننده ی بیانیه ی اخیر هستند، سالهاست از مارکسیسم لنینیسم عبور کرده اند. و دیگر جنبشها و حرکتهای مردمی را با همان قپانهای سابق نمی سنجند، چشمهای خود را شسته اند و دیگر خود را راهبران خودساخته ی آنها نمی دانند. متأسفانه نمی دانم چرا شما در داخل ایران سعی دارید برنامه های ارائه شده از طرف همین شش نیروی سیاسی را نادیده بگیرند و آنها را در همان قوالبی فرض می کنید که فرضا ً بیست سال پیش در آن قرار داشتند و یا در شکلی که خود می پسندید.
نه دوستان این چپ آن چپی نیست که شما می شناختید و همچنان دل در گرو آن دارید. این چپ تا آنجا که می فهمد و توان و نیرو دارد در زمینه ی اتحادها نیز اقدام کرده و می کند. آیا هیچ می دانید که تاکنون در ما ایرانیان اصولا ً چیزی بنام فرهنگ کار جمعی وجود عینی نداشت. پس لطفا ً توقع شق القمر نداشته باشید این چپ نو، تازه دارد بخود می آید و یاد می گیرد و گرد و غبار گذشته از تن می زداید.
۱۴۵۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣٨٨
|
از : همشهری .
عنوان : جهان را باید شناخت
بحران "چپ مارکسیست "، فقط مربوط به ما نیست و جهانی است. این بحران فقط ذهنی و تئوریک نیست و عینی نیز هست. صرفا با تکیه بر آرمان های انسانی، نمیتوان این بحران را حل کرد. جهان را باید خوب شناخت . اول باید خوب دید تا بتوان درست تحلیل کرد.
چپ های ما ، حتی جهان را خوب نیبینند. مارکسیست ها، در بسیاری از دیگر کشورها، خوب میبینند، ولی به دلایل همان بحران عینی ، توان و امکان بسیج ندارند.
شاید افق های جدیدی در اینده نمایان شود و این یاس و نا امیدی از ارودی طرفداران عدالت اجتماعی رخت بربندد.
۱۴۵۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣٨٨
|
از : حسن سعادت
عنوان : انقلاب فکری
متاسفانه چپ در ایران یا مدافع دولت روس بوده ویا مدافع ارتجاع مذهبی.
چپ در ایران همیشه از تاریخ عقب تر بوده ومیتوان از شاگردان عقب افتاده اجتماع نام برد.
شکست تاریخی سوسیالیسم در روسیه باید زنگ خطر وابطال اندیشه سوسیالیسم را در همه اذهان چپ زده باشد.
انچه ایران امروز به ان نیاز دارد حزب نیرومند ی به نام ازادی و عدالت است که همان سوسیال دمکراسی میباشد.
متاسفانه تابحال چپ اب در هاون کوبیده وبه هیچ هدفی دست پیدا نکرده است.
بقدرت رسیدن هر گروه چپی در ایران فاجعه ای برای خود چپ وتمام ایران خواهد شد.ووو.
۱۴۵۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣٨٨
|
از : navid
عنوان : حمایت آنها از موسوی هم فقط برای جلوگیری از پیدا شدن یک رهبر لیبرال برای جنبش است یا حتا انقلابی که رژیم را ببرد.
این همه مفسر سیاسی چپ و فعال سیاسی به این نکته ظریف توجه نکردند چرا تودهیها مصونیت سیاسی دارند همه چیز وقتی روشن میشود که بدانیم روسیه پشتیبان این رژیم است . و تودهیها برای منافع روسیه لازمند. خامنهای نمیتواند به آنها حمله کند چون روسیه ناراحت میشود. حمایت آنها از موسوی هم فقط برای جلوگیری از پیدا شدن یک رهبر لیبرال برای جنبش است یا حتا انقلابی که رژیم را ببرد. پس تودهیها منافع روسیه را بیمه کرده اند . هم خامنهی از طرف حکومت و هم موسوی اگر حکومت شکست بخورد منافع روسیه جایی نمیرود.
۱۴۵۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣٨٨
|
از : وارطان /
عنوان : رفقا!
با درودهای گرم.
آنچه که در زیر می آید تنها نظرشخصی من است.
پاسخ واقعبینانه این است که آن اتحادی که شما خواهان آنید در حال حاضر دست یافتنی نیست. نه تنها دیدگاههای سازمانهایی که نام برده اید آنچنان متفاوت است که امکان دست یابی به یک استراتژی واحد را تقریبن نا ممکن می سازد بلکه حسابهای تصفیه نشده قدیمی حتی امکان جمع شدن این نیروها را زیر یک سقف برای بحث و گفتگو مهیا نمی سازد. شما می توانید نام این را "امراض خارج از کشوری و دور بودن از مبارزه طبقاتی جاری در جامعه" بخوانید. آنچه یقین دارم این است که شما نباید مبارزه و همکاری خود را منوط بر چنین اتحادی بدانید. همچنین به نظر میرسد که برخی از سازمانها و احزاب به خارج از کشور رانده شده که نظرات همگون تری دارند به هر حال در چنین جهتی که شما خواسته اید حرکت می کنند. امید این است که جنبشی که در ایران آغاز گشته است چنین ضرورتی را بر اذهان فعالین چپ هر چه بیشترتحمیل کند و همچنین فشارها از پایین آنگونه که شما تلاش کرده اید برای سرعت بخشیدن و گسترش دامنه این اتحادها کارا آید.
بر آن نیستم که به شما بگویم که چه کنید و امیدوارم که آنچه که میگویم را حمل بر انتقال تجربه بدانید. خود به خوبی آگاهید که یگانه تضمین واقعی پیروزی حرکتی که از ۲۳ خرداد برای دموکراسی و حقوق بشر آغاز شده است پیوستن نیروی کار در شکل اعتصابات عمومی به این حرکت است. تقریبن همه سازمانها و احزابی را که نام برده اید در اتخاذ این تاکتیک برای تعمیق مبارزات مردمی توافق دارند ولی به نظر می رسد که دوری بیش از دو دهه ای آنها از طبقه ایکه مدافع آنند و قطع شدن بیشتر کانالهای ارتباطی و همچنین عدم تلاش در جهت احیای این ارتباطات به خاطر خطرات امنیتی و خفقان حاکم باعث شده است که فراخون آنها برای اعتصاب عمومی تقریبن بی پاسخ بماند. (لازم به توضیح است که در کنگره چهارم سازمان فداییان (اکثریت) که من خود حضور داشتم و شاید درکنگره های پس از آن تلاش در جهت احیای ارتباطات با هواداران داخل مورد بررسی گذرا قرار گرفت ولی به خاطر خطرات بالفعل و بالقوه ای که شما هواداران داخل را تهدید می کرد اکثریت قاطع با چنین کاری مخالفت کردند.)
به هر حال خود به خوبی میدانید که تلاش در جهت تغییر نظام آنگونه که از شعارهای مردم به نظر می رسد بدون مبارزه باسرمایه داری رانت خواری که آینده این نظام را تامین می کند دست یافتنی نیست. یقینن به یاد دارید که آنچه کمر نظام شاهنشاهی را شکست و او را به زباله دانی تاریخ فرستاد اعتصابات عمومی و در راس آن اعتصابات کارگران شرکت نفت بود. کسانی که امروز رانت نفت را در اختیار دارند اگرنگوییم بیش از آن زمان ولی لااقل به همان اندازه از چنین اعتصابی تاثیرپذیر خواهند بود.
به باور من امروز خواست اعتصاب عمومی باید هم به صورت ترویجی در بین کارگران و هم به صورت تبلیغی یعنی در شکل شعارهایی که توسط تظاهر کنندگان داده می شود هر چه بیشتر مطرح گردد تا به تدریج به خواست همگانی تبدیل گردد. رسیدن به چنین سطح مبارزای یقینن ساده نخواهد بود و لازمه آن پی گیری و پشتکار است. این مهم تنها از عهده شما بر میآید و باز یقین دارم که شما خود به اهمیت این وظیفه واقفید.
با درود
وارطان
۱۴۵۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣٨٨
|
از : وارطان /
عنوان : رفقا!
با درودهای گرم.
آنچه که در زیر می آید تنها نظرشخصی من است.
پاسخ واقعبینانه این است که آن اتحادی که شما خواهان آنید در حال حاضر دست یافتنی نیست. نه تنها دیدگاههای سازمانهایی که نام برده اید آنچنان متفاوت است که امکان دست یابی به یک استراتژی واحد را تقریبن نا ممکن می سازد بلکه حسابهای تصفیه نشده قدیمی حتی امکان جمع شدن این نیروها را زیر یک سقف برای بحث و گفتگو مهیا نمی سازد. شما می توانید نام این را "امراض خارج از کشوری و دور بودن از مبارزه طبقاتی جاری در جامعه" بخوانید. آنچه یقین دارم این است که شما نباید مبارزه و همکاری خود را منوط بر چنین اتحادی بدانید. همچنین به نظر میرسد که برخی از سازمانها و احزاب به خارج از کشور رانده شده که نظرات همگون تری دارند به هر حال در چنین جهتی که شما خواسته اید حرکت می کنند. امید این است که جنبشی که در ایران آغاز گشته است چنین ضرورتی را بر اذهان فعالین چپ هر چه بیشترتحمیل کند و همچنین فشارها از پایین آنگونه که شما تلاش کرده اید برای سرعت بخشیدن و گسترش دامنه این اتحادها کارا آید.
بر آن نیستم که به شما بگویم که چه کنید و امیدوارم که آنچه که میگویم را حمل بر انتقال تجربه بدانید. خود به خوبی آگاهید که یگانه تضمین واقعی پیروزی حرکتی که از ۲۳ خرداد برای دموکراسی و حقوق بشر آغاز شده است پیوستن نیروی کار در شکل اعتصابات عمومی به این حرکت است. تقریبن همه سازمانها و احزابی را که نام برده اید در اتخاذ این تاکتیک برای تعمیق مبارزات مردمی توافق دارند ولی به نظر می رسد که دوری بیش از دو دهه ای آنها از طبقه ایکه مدافع آنند و قطع شدن بیشتر کانالهای ارتباطی و همچنین عدم تلاش در جهت احیای این ارتباطات به خاطر خطرات امنیتی و خفقان حاکم باعث شده است که فراخون آنها برای اعتصاب عمومی تقریبن بی پاسخ بماند. (لازم به توضیح است که در کنگره چهارم سازمان فداییان (اکثریت) که من خود حضور داشتم و شاید درکنگره های پس از آن تلاش در جهت احیای ارتباطات با هواداران داخل مورد بررسی گذرا قرار گرفت ولی به خاطر خطرات بالفعل و بالقوه ای که شما هواداران داخل را تهدید می کرد اکثریت قاطع با چنین کاری مخالفت کردند.)
به هر حال خود به خوبی میدانید که تلاش در جهت تغییر نظام آنگونه که از شعارهای مردم به نظر می رسد بدون مبارزه باسرمایه داری رانت خواری که آینده این نظام را تامین می کند دست یافتنی نیست. یقینن به یاد دارید که آنچه کمر نظام شاهنشاهی را شکست و او را به زباله دانی تاریخ فرستاد اعتصابات عمومی و در راس آن اعتصابات کارگران شرکت نفت بود. کسانی که امروز رانت نفت را در اختیار دارند اگرنگوییم بیش از آن زمان ولی لااقل به همان اندازه از چنین اعتصابی تاثیرپذیر خواهند بود.
به باور من امروز خواست اعتصاب عمومی باید هم به صورت ترویجی در بین کارگران و هم به صورت تبلیغی یعنی در شکل شعارهایی که توسط تظاهر کنندگان داده می شود هر چه بیشتر مطرح گردد تا به تدریج به خواست همگانی تبدیل گردد. رسیدن به چنین سطح مبارزای یقینن ساده نخواهد بود و لازمه آن پی گیری و پشتکار است. این مهم تنها از عهده شما بر میآید و باز یقین دارم که شما خود به اهمیت این وظیفه واقفید.
با درود
وارطان
۱۴۵۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣٨٨
|
از : وحید و
عنوان : این جبهه همیشه بوده است
عنوان پرطمطراقی است. اما افسوس که پوشالی. جمعی از هواداران گروه های چپ در ایران. پس فرماندهان نشان می دهند که این درخواست هواداران درون است که آنها را به جبهه موسوی می کشاند. اما این جبهه سالهاست وجود دارد. سوسیال دموکراسی سکولار سالهاست در کنار سوسیال دموکراسی مسلمان قرار دارد. گرچه معمولا برادران مسلمان از تئوری های آنان سود می برند اما سهمی در قدرت به آنها نمی دهند. جبهه اصلاحات سالهاست که از مشارکت و روحانیون مبارز گرفته تا ملی مذهبی ها و توده ای ها و اکثریتی ها را در جبهه ای نانوشته گرد آورده است. فرماندهان این نوع چپ تلاش زیادی دارند تا نقشی رسمی تر در این جبهه بر عهده بگیرند اما افسوس که فرماندهانی بی ارتش اند و به همین دلیل اجازه تشرف نمی یابند. اما آن چپی که در ایران می بالد جنسی متفاوت از جنس همراهان همیشگی جناح های حکومت دارد. این چپ با انقلاب کنونی ایران برمی آید و البته که موسوی را کنار خواهد زد. آن فرماندهان ادعایی که سالهاست کنار هستند. ستاد فرماندهی انقلاب ایران از دل پیکار برای رهایی جامعه متولد خواهد شد، جبهه ای که در سنگر مبارزه جامعه برلی رهایی از نکبت کثیف سرمایه سالاری پیکار خواهد کرد و در سنگرهای موسوی و سازگارا.
۱۴۵۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣٨٨
|
از : حمید
عنوان : چپ ؟
دوستان!
واقعیت اینست که چپ الالعموم و چپ ایرانی الالخصوص، در مقابل سیستمهای دمکراتیک غربی، هیچ آلترناتیوی ندارند. آنچه هست مقدار معتنابه ای حرفهای تکراری و کسالت آور، گنده گوئیهای بی برهان، ادعاهای نابجا و شعارهای غیرواقعی است. دلیل اینکه چپ واقعأ موجود به جائی راه نمیبرد و هرروزه از هوادارانش کمتر و کمتر میشوند این است، که خوشبختانه ما در عصری زندگی میکنیم که اطلاعات به سادگی قابل دست رسی است. و این خود به انسانها این امکان را میدهد که بتوانند ببینند، بشنوند، مطالعه کنند و در مقام مقایسه به توخالی بودن حرفهای چپ (مخصوصأ نوع ایرانی اش) پی ببرند. دوستان، اگر حرف بنده (که سابقأ چپی دوآتشه بوده و چه بسیار هزینه ها نیز پرداخت کرده) را باور ندارید، خود قدم رنجه فرموده و سری به دیار فرنگ بزنید تا از نزدیک شاهد حقایق موجود در جهان دمکراتیک باشید.
با همه اینها کماکان فکر میکنم چپها پاکترین انسانهای جهانند، ولی افسوس که حرف تازه ای برای زدن ندارند...
با احترام
حمید
۱۴۵۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣٨٨
|
از : Hamid Hooshvar
عنوان : دعوای فرماندهان مهاجر بر سر چیست؟
مقاله بسیار به جا و درستی است. من هم در ظرف ۳۰ سال گذشته نتوانستم بفهمم چرا دوستانی که در جوامع دمکراتیک زندگی میکنند نتوانسته اند چیزی در باب اتحاد و کار جمعی یاد بگیرند. به نظر میرسد که اشکال در اینست که هر یک از این دوستان فکر میکنند جواب همه مشکلات تمام جوامع بشری را تنها آنها دارند و بقیه بشریت در خطاست. اگر این دوستان فقط یک خرده کوتاه آماده و کمی هم برای دیگران ارزش قائل شده و فکر کنند که بله من خیلی جوابها را دارم ولی آن دیگری هم ممکن است چند جوابی داشته باشد شاید به جایی برسیم.
امیدوارم دوستان چپ سیاسی خارج از کشور از مردم ایران که با عقاید بسیار متفاوت در ۲۲ خرداد در یک تظاهرات مشترک شرکت کردند درس گرفته و دنبال نقاط مشترک با سایرین بگردند. قبل از آنکه این دوستان به فکر رهبری مردم ایران باشند باید با آنها نشان دهند که قدرت رهبری سازمانهای بسیار کوچکتر را دارند و حاضر هستند با دیگران به صورت جمعی کار کنند.
۱۴۵٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣٨٨
|