از : مجید
عنوان : پاسخ به آقای Kamran k
آقای Kamran k
آقا بیدار شو. دوره این شارلاتان بازی ها گذشته است. اگر در خارج از کشور هستی بیشتر اخبار ایران و مبارزه جانانه مردم را از کانال های کانالیزه شده دنبال کن و اگر احیانا" در ایران هستی که می بینی چه خبر است و مبارزه مدنی مردم ایران با این رژیم خونریز و همدستان آشکار و پنهان و آگاه و ناآگاه متعصب آن دارد بعنوان یک نمونه در دنیا شناخته می شود.
بازهم شما را ارجاع میدهم به نظر مستدل آقای کاظمیان (نظر ۱۴۷۲۶ درهمین پائین) که مستدل و منطقی توضیح دادند.
دوست عزیز تا کی میخواهید چشم بسته به واقعیات پیش رو در عوالم خود سیر نمائید. قبول کنید که مبارزه، روشها و اهداف آن از متن زندگی روزمره مردم شروع شده، ادامه یافته و اگر درست به پیش رود و اگر در میان عده ای سوء استفاده و سم پاشی نکنند به راه درست خواهد رفت.
بدانید که با ذهنی گرائی و افراط کاری کاری که از پیش نمی برید بلکه برشما و افکار شما همان خواهد رفت که بر مجاهدین خلق در اوایل دهه شصت رفت که رهبرانشان با خودمحوری، خودبزرگ بینی و افراط گرائی خودخواهانه و کورکورانه بیشترین صدمات را به انقلاب ۵۷ زدند و بیشترین تلفات را به نیروی ها جوانشان وارد نمودند که نتیجه آن صف طویل توابان عمدتا" قربانی و بی تقصیر آن سالها در زندان های جمهوری اسلامی بود. و متاسفانه بعد جمهوری اسلامی همان ها را هم به مسلخ فرستاد و در این راه جرم رهبران ندانم کار آنها کم نبوده و نیست حال هم که بعضی از آنان توانسته اند از آن جهنم نجات یابند بجای تفکر در مورد اشتباهات خود و دیدن واقعیات متاسفانه از همه طلب کار هستند و هنوز هم مدعیند که هرکس که رهبری آنان را نپذیرد خائن و مزدور جمهوری اسلامی است حتی اگر در خیابان های تهران به تیر همین تواب سازان کشته شود. اما خود آنان انقلابیون منزه ای هستند که اگر مردم فرمان رهبری آنان و فقط و فقط شیوه های ابداعی و دستوری آنها را نپذیرند نباید مبارزه کنند.
زیاد صفحات اخبار رروز را سیاه نمیکنم اما به شما توصیه میکنم که قدری و فقط قدری فکر و مطالعه کنید. موفق باشید
۱۴۷۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨٨
|
از : م انصاری
عنوان : باز فیلم دمکراسی
اگر این چنین است چرا هرچی من مینویسم برداشته میشود، این دمکراسی شما که به نرخ روز عوض میشود منرا کشته، این هم دمکراسی مساوی هست؟؟؟
۱ ساعت بابت خبر حمایت گوگوش و ابی نظر دادم پاک شد .
چند روز پیشتر هم راجب وبلاگ نویسها و موسوی نظر دادم آن هم اصلا برداشتند.. خوبه که اینهارو ازشون عکس میگرم.
ها هاهاها به این میگند اصلاح طلبی از نوع اروپایی که با پنبه سر میبرند.
پس این باکش نظرات شمارا بردارین .. بذارین نظرات موافقین ...تنها مجاز هست این همان سیی سفید کردنی است که رژیم میکند و شما هم دنست یا ندنست میکنید،،
حداقل به اولین پای قانون مدیا احترام بگذارید. اشخاص عموی پوبلیک رجبشن حتا میشه فش داد این قوانین من دوردی شما جای در مدیا ندارد. یوپدت کنید این قوین را. ولی من هرچی اینجا میبنم بر اساس خط اصلاح تلبیست کسی مخالف بود پاک میشود، همنگن که احمدی نژاد پاک میکند و رژیم اینکارش هست... پس اصلاح طلب و رژیم یک فرم روش کار برای مخالفان خود دارند؟
۱۴۷۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨٨
|
از : علی شبیری
عنوان : بار خاطر؟
آقای محترم کامران.ک
خوشبختانه میبینید که نظر شما نه تنها سانسور نشده بلکه همچنان خیلی بیش از چند دقیقه مورد درخواست شما همچنان در این ستون مانده است. البته این ننه من غریبم بازی همیشه شگرد افرادی با فرهنگ وادبیات مشابه شماست. هر اتهام ناروایی را به هرکسی بار میکنید وبعد میگویید سانسور شدید. آما بنده ادعا میکنم که شما هم یکی از شکنجه گرانی هستید که در زندان اوین وقزلحصار عده زیادی از مخالفین در بند جمهوری اسلامی را شکنجه داده اید ولی اکنون نام وچهره عوض کرده وماسک خونخواهی شکنجه شدگان وقربانیان زنظام خونریز ولایت فقهی را به صورت زده اید. من شهادت میدهم که خودم توسط شما شکنجه شده ام . خوب روشن است که میتوان حداقل دونوع برخورد کاملا متضاد با چنین ادعا یی کرد.
اولینش این است که من بتوانم با مدرک وشاهد وسند این ادعا را مستند ودیگران را قانع به صحت ادعاهایم بکنم. من تا زمانیکه چنین کاری نکرده باشم وخصوصا تا زمانیکه شما فرصت وحق دفاع رانیافته ایدو در مقابل اتهامات وارده پاسخ خود رانداده اید، ادعاهای من محلی از اعراب نخواهد داشت و بنده هم مستحق هر نوع برخورد قانونی واخلاقی وجزایی و... وغیره هم خواهم بود. مهم است این را بدانید که سکوت شما دلیلی بر صحت ادعاهای من نخواهد بود.
روش دوم رفتاری است که شما بر علیه آقای مخمل باف به کار برده اید. خوب، شما نمیتوانید این روش را خودتان به کار ببرید ولی دیگران را از کار برد آن منع کنید. بنا براین من با ویا بی اجازه شما اعلام میکنم که من شما را بخوبی میشناسم. جنابعالی یکی از شکنجه گرانی بودید که تعدادزیادی از مبارزین مخالف جمهوری اسلامی را شکنجه کرده ودر چندین مورد هم نه تنهادر اعدام انها شرکت داشتید بلکه تیر خلاص آنها را هم راسا خود شما زده ایدو...حال شما بیایید اثبات کنید که نه چنین نبوده است.
واما اگر شما بخواهید افراد کند ذهنی مثل بنده وبنده نوعی را به حقانبت راه وایده خودتان قانع کنید اولا باید از پشت پرده بدرایید وخود را با تمامی مشخصات و سوابقتان به ما معرفی کنید تا بدانیم که شما چه کسی هستید، اشتباهات وخدماتتان در مبارزه برای آزادی مردم از یوغ استبداد چه بوده است و..... وثانیا به روشنی به ما توضیح دهید که چگونه میخواهید نظام استبدادی ولایت فقیه را از سر راه بردارید، راه وروش شما چیست از چه نیروی پشتیبان بخوردارید، دوستان ودوشمنان راه واهداف شما در هر مرحله کدامند و...؟ وثالثا به ما بگویید که نسبتتان با این جنبش عظیم مردمی عمدتا خود جوش وبا این انفجار عظیم ابتکارات وخلاقیتهای مرد وزن وپیر وجوان در ایران چیست وطبیعت ومختصات آنرا چگونه تعریف میکنید؟ و... تا شما زبان وقلم وقدم رنجه نفرموده واز بابت روشن کردن این مقدمات رنج نبرید بهتر است که زبان درکام کشیده وباسکوت خویش از اتلاف بیهوده اوقات خود و رهروان این راه پر فراز ونشیب خود داری کنید.
۱۴۷۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨٨
|
از : آزاده از تهران
عنوان : مدیر "اخبار روز" لطفاً نظر مرا (شماره ی ۱۴۶۷۷ ،۲۴تیر ۱۳۸۸) پاک کنید
من آزاده از ایران؛
۱- کلاً دومین بار است که به این سایت خبری سر میزنم. یکنفر نوشته که من زیر گزارشات زیادی نظراتی، در ضدیت با مخالفین رژیم جنایتکار آخوندی، نوشته ام!!!!!!!! یکی دیگر هم اظهار فضل کرده و با بیشرمی گفته که من یک بسیجی ام!
۲- من به علت سن و سالم، و همینطور شرایط زندگی ام،یعنی ایران، مطلقاً هیچیک از نویسندگان و امضا کنندگان این نامه را نمی شناسم. متأسفم که نظرم بمثابه تأیید نویسندگان (برای من ناشناس) این نامه هم بوده است.
۳- من بدلیل زن بودن و اعتقادات دینی ام که غیر اسلامی است از روزی که در این دنیا چشم باز کرده ام ، در میهن و سرزمین آبا و اجدادی خودم، قانوناً و رسماً، بعنوان موجودی (و نه انسانی)!!! دست سوم بحساب آمده ام. اما از آنجا که، مانند هر "انسان" دیگری "آزادگی" در ذات و سرشت من تنیده بوده است، از لحظه ی خودآگاهی ام، با مسببان به بردگی کشیده شدن خودم و سایر هم میهنان آزاده و شجاع ام در حال مبارزه ی سازش ناپذیر بوده، و تا روزی هم که این جانیان غارتگر خونریز برما حکومت کنند، به مبارزه ی سازش ناپذیرم علیه کل نظام فاشیستی و ضد بشری ادامه خواهم داد. ننگ و شرم بر هرکس که بخواهد بنام من و بنام هم میهنان سرکوب شده ام، مانع فروپاشی کلیت این نظام فاشیستی دینی شود. تفو بر آن کسانی که در همه ی این سالهای اسارت و غارت ما مردم، بنحوی دست در دست این حکومت ستمگر داشته اند و طول عمر آن را ممکن ساخته اند.
ضمناً باید بدانید که ما نه می بخشیم و نه فراموش میکنیم. بخشش ما فقط و فقط متوجه کسانی میشود که با صداقت جنایتهای گذشته شان را افشا و با تواضع از درگاه خلق قهرمان ایران طلب بخشش کنند. وگرنه چگونه میتوان فراموش کرد استخوانهای هزاران هزار جوان هموطن معصوم را در خاوران های میهنم....
۱۴۷۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨٨
|
از : kamran k
عنوان : نیروهای ارتجاع متحد شوید
براستی کسانی که صفحه نظرات را سیاه میکنند و از یک آدمکش و شکنجه گر دفاع میکنند، آیا اگر در میان شکنجه شده گان و خانواده کشته شده گان توسط مخملباف بودند باز اینقدر خوش زبانی میکردند و در جای قاضی دادگاه می نشستند و نه تنها مخملباف را تبریه بلکه رهبر هم میکردند؟ بدبخت ملتی که آدمخواران ۱۴۰۰ ساله همچون خمینی، رفسنجانی، خاتمی، موسوی، و مخملباف را رهبر خود میدانند. به این قهقهرا فکری چه میشود گفت؟ جالب اینجاست که سایت اخبار روز نظرات ارتجاعی شیفته گان آدمکشانی نظیر مخملباف را سانسور نمیکند و نظر مخالفان این پاسدار-چماقدار را براحتی سانسور میکند. آیا باز هم شاهد انحراف یک جنبش دیگر در ایران و کشتار برآمده از خواهیم بود؟ تا این خیل عظیم عاشقان ارتجاع هستند. جواب آری است. میدانم که این نظر هم تنها چند دقیقه در این صفحه خواهد بود ولی وظیفه خود میدانم که مرتب بنویسم تا مگر عقلی تکانی بخورد
۱۴۷٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣٨٨
|
از : مجید
عنوان : پاسخ به امضاء کنندگان و چند نظر
در ابراز نظر خود از آخرین ابراز نظر تاکنونی که از اقای کاظمیان (نظر ۱۴۷۲۶) میباشد شروع میکنم که با خیلی از نکات آن موافقم زیرا خودم منتظر بودم که هرچه زودتر نام امضاء کنندگان را ببینم اما پس از پایان خواندن بیانیه نا امید شدم چون بر خلاف انتظارم نامی از سینماگران متعهد و مبارزین سیاسی شناخته شده و مورد اعتناء و اعتماد روشنفکران داخلی ندیدم یا من نمی شناسم بجز سینماگر و مبارزسیاسی عباس سماکار واستاد ترانه سرائی متعهد آقای جنتی عطائی که برای من هم سئوال شد که اینان جرا امضای خود را کنار این اسامی و گروه های ناشناخته (حداقل آنقدری که بنده کم اطلاع میدانم هنرمندان متعهد و مبارزی چون رضاعلامه زاده و پانته آ بهرام و نیلوفر بیضائی و گیسو شاکری و نسیم خاکسار و حسن حسام و از این دست هنرمندان شناخته شده) گذاشته است (بانظریه توطئه که این ها خادمان رژیم هستند مخالفم مگر آگاهان مستندات منطقی و قابل قبولی ارائه نمایند) و بعد نصیب نصیبی که در جاهائی دیگری هم که بصورت پراکنده و اتفاقی نظرات او را دیده و خوانده بودم، و انها را خیلی مغرضانه و متعصبانه یافته ام. از هنرمندان و سینماگران امضاء کننده (امضاء کنندگان بنام زندانیان سیاسی را نمشناسم و متعرض انهم نمیشوم) مثل خود همین بصیر نصیبی که در زمان حکومت پهلوی و حکمرانی ساواک به عنوان یک سینماگر فعالیت میکرده و حالا اینقدر ادعای تعهد اجتماعی و سیاسی بودن دارد و برای آن یقه درانی میکند، از موضع یک خون دل خورده و زجر کشیده شاه و شیخ در ایران میرسم که توضیح دهد چقدر و کجا و چگونه کوچک ترین مخالفتی و یا حداقل اظهارنظری کرده باشد(مبارزه عملی پیشکش که الان هم اهلش نیستند و در خارج لمیده اند و ادعای نمایندگی ما را دارند) با خفقان و ستمی که از شاه و ساواک می رفت بر خیل هنرمندان متعهد ایران از کانون نویسندگان ایران گرفته تا انجمن تئاتر ایران ناصر رحمانی و محسن یلفانی و حتی گروه های کوچکی مثل سینمای تلاش که سلاحی جز قلم و صحنه نمایش و یک سالن سینمای اجاره ای در صبح جمعه نداشتند. حال از هنرمندان دلاوری چون زنده یادان مرضیه احمدی اسکوئی و سعید سلطان پور و خسرو گلسرخی که فشار اختناق و احساس تعهد آنان به زحمتکشان این میهن سوخته آنان را به صف مبازران مبارزه نابرابر و تحمیلی مسلحانه (که به احتمال زیاد در "خرابکار" نامیدن آنان این اقای "بصیر" هم "نصیبی" داشته است)
پیوند میداد چیزی نمی گویم که نامشان بزرگ تر از آن است که در بحث با این جماعت در میان آید. فقط میگویم اگر بنا بر بررسی سوابق است بد نیست که کمی هم سوابق خود را بررسی نمائید.
اما این همه که گفتم مانع ابراز مخالفت با محسن مخملباف و پاسخ به سایر دوستانی که عمدتا" از مخملباف دفاع کرده اند، و مثل آقای خمینی "ملاک حال افراد است" را بهانه خاموشی و فراموشی نسبت به گذشته مخملباف قرار میدهند.
من از بازجو بودن و لو دادن مبارزین سیاسی توسط مخملباف اطلاع موثقی ندارم اما همان ساختن فیلم بایکوت در آن جهنم دهه شصت برای محکوم کردن او کافی است.
دوستان مدافع توجه فرمائید!! آقای مخملباف عوض شده است؟ چه خوب. بیاید همین را بگوید و اگر نلسون ماندلا را قبول دارد به توصیه و عملکرد او عمل نماید.
دوستان توجه فرمائید بنده نمی خواهم ماهم بلانسبت مثل جمهوری اسلامی تواب سازی کنیم که از ما دور باد و مثل دوستانی روسی و چینی سابق!! هم طرفدار "انتقاد از خود" های آنچنانی نیستیم که باز هم از ما دورباد. اما این گزک های پادوهای سرمایه که نباید ما را منفعل نماید.
سرتان را به درد نمی آورم آیا اکبر گنجی که از گذشته خود و رژیمی که از آن دفاع کرده است نزد ما احترام بیشتری ندارد. و حتی افرادی از احزاب و سازمان هائی که حتی با نیت خوب اما به اشتباه از رژیم دفاع نمودند اما بعد نه فرصت طلبانه که صادقانه خود را نقد نمودند، نزد ما محترم تر نیستند و حرف امروزشان را بهتر درک و قبول نمیکنیم؟
من بر خلاف سیاستمداران و سیاست بازان معتقدم که حتی در عرصه سیاست و سیاست ورزی هم صداقت و درست کاری بهترین فضیلت است. نمونه های در تاریخ کشور ها و رهبران آنها که به نیکی و بدی یاد میشوند کم نیست. نظرم این است که آقای مخملباف هم همین کار را بکند مطمئن باشید که نماینده عده ی بیشتری از مردم ما میتواند باشد.
در خاتمه سئوالی از دوستان دارم: در اوایل دهه شصت در تلویزیون های مدار بسته بند های اوین فیلم بلحاظ مضمون سخیف و بلحاظ تکنیک ضعیفی نمایش داده میشد بنام "حصار در حصار" و بین زندانیان شایع بود که ساخته محسن مخملباف است. آیا کسی در این مورد اطلاعی دارد و اگر سازنده آن غیر از مخملباف است اطلاع رسانی کند.
با تشکر و ارزوی سرافرازی و پیروزی برای همه مردم ایران
۱۴۷٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣٨٨
|
از : منصور کاضمیان
عنوان : در کدام جبهه؟
آقایان وخانمهای هنر مندی وادیبی که این نامه را امضا کرده اید:
شما با تکیه بر بخشهای تاریک سوابق اقای مخملباف خواسته اید که او را تا آنجا که میتوانید بی اعتبار کنید ومشروعیت اقدامات شجاعانه وبجای اورا از بین ببرید. در بهترین حالت تاثیر کار شما این خواهد بود که حد اقل بخش بزرگی از مردم ایران که پشت سر آقایان موسوی وکروبی جمع شده اند وهیچیک از شماها تا کنون علیرغم ادعاهای پر طمطراق خودطی سالهای طولانی نتوانستید حتی بخشیی از آنها را قانع به پذیرش راه وکارهای خود بکنید( البته اگر راه وکارمشخصی وروشن وعملی داشته باشید، که ندارید) از یک تریبون موثر در پی گیری فشارهای بینالمللی برای حمایت از مردم ایران محروم شوندوحکومت سر کوب در ایران اولین برنده چنین فقدانی خواهد بود. بر این اساس، یا بایدبطور جدی در بردرایت شما شک کرد ویا واقعا باید در روابط مبتکران وپیشنهاد دهندگان حرکت شما با حکومت فقهی ودولت احمدی نژاد در ایران شک نمود.
برخی از اسامی ذکر شده در این نامه، اگر قرار بر بررسی سوابق گذشته باشد خود باید در میز پاسخگویی به، نه فقط به افکار بلکه به اعمال گذشته خود نیز بنشینند. تازه روش واسلوب زندگی ورفتار برخی از این اسامی در همین خارجه نشان میدهد که منش آنها تفاوت چندانی با رفتار مامورین تفتیش عقاید و عوامل سرکوبگر حکومتی در جمهوری اسلامی ویا افرادی که با تضییق کنندگان حقوق مردم همکاری میکنند ندارد. برخی دیگر از این اسامی هم به تصور اینکه چون ادیب یا هنرمندهستند حق بیشتری بر دیگرانی که نه ادیب ونه هنرمندندهستند دارند. شما بهتر است به جای این اقدام به غایت خطا نماینده گانی برای خود انتخاب وبا حضور پی گیردر اجلاس اتحادیه اروپاصدای خود را بر صدای دیگران اضافه کنید وبه آنها توضیح دهید که شما هم سخنگویان بخشی از جامعه هنری ایران هستید که به آنچه در ایران میگذرد معترضیدو...وقبول ندارید که آقای مخلباف سخنگوی همه تلقی شود(ایشان خودشان هم چنین ادعایی نکرده اند).
از قرار معلوم این کار کمی پر زحمت است وشما آقایان وخانمها که لابد در این سالهای مهاجرت به صف مدعیان درجه اجتهاد در سیاست وادب وهنر هم پیوسته اید در شان خود نمیدانید که با کارهای "پست" خود را مشغول کنید و منتظر تعدادی پیاده نظام در حکم پیرو ومرید هستنید که تا کار شما را را برای شما انجام دهند. تردید نکنید که برنده اصلی دعوای شما با اقای مخلباف هارترین جناح جمهوری اسلامی خواهد بود ونه شما یا مردم.
لازم به ذکر است که همین دو هفته پیش تعدادی ازشما جلو سفارت جمهوری اسلامی در... شعار میدادید وآنهایی را که در صف شما نبودند مزدور خطاب میکردید. حتی یکی از شما که اگر لازم باشد در آینده نام برده خواهد شد، که روزی همه ما را خواهند کشت چون همه ما که مخالف افکار وراه وروش او ورفقایش هستیم مزدور جمهوری اسلامی هستیم.. البته ایشان نه یک جوان بلکه خانمی بودند با بیش از ۵۰ سال سن واز مدعیان هنر ودموکراسی وآزادی.
۱۴۷۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣٨٨
|
از : حمید بیطرف
عنوان : درد دل کمر شکن
دیروز سر شما را به درد آوردم وامروز میبینم که از۱۰ کامنت فقط یک نفر نسخه طویل خارجه نشینان راتآیید کرده است که میتواندبقول پدر ایرانیان دکترمصدق،آنهم "از ما بهتران " باشد.در هر حال بنظر این بنده کم سواد دستگاه امنیت فقیه با یک تیر ۳نشانه را زده است :۱- از مخملباف انتقام گرفته ۲-میرحسین موسوی راازچنین همکار زرنگی محروم کرده و بالاخر تمرینی بود برای امثال آزاده خانمهای بسیجی . بنام مصدق بزرگ سوگند میخورم که هیچگاه مخملباف را نمیشناسم وندیده ام .بایدبه میرحسین کمک گرد .والسلام و نامه تمام.
۱۴۷۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣٨٨
|
از : جواد حسینی
عنوان : تحول فکری و مواضع ارتجاعی
دوستان "هنرمند"،
هنرمندان همواره پیشگامان فکری و نظری جوامع بوده و هستند. براستی جای تأسف و تأثر است که شما دوستان هنرمند نه تنها پیشگام جامعه نیستید بلکه دست در دست فعالین سیاسی قدیمی، لنگان لنگان و با فاصله ای زیاد، در پس جامعه ایرانی حرکت میکنید. من نمیدانم ما ملت بینوا چه گناهی کرده ایم که باید همواره شاهد آن باشیم که پیشگامان عقیدتیمان در جهت معکوس و به سوی قهقرا حرکت کنند.
کسی از شما انتظار ندارد که ثناگوی مخملباف و یا شخصیت دیگری باشید. ولی واقعیت آن است که انسانها عوض میشوند. این نهایت غیرواقع بینی و در عین حال کینه توزی است که همواره در گذشته زندگی کنیم و بر این باور باشیم که مخالفان عقیدتی ما بخاطر عقاید گذشته شان قادر به تحول و پیشرفت نیستند.
محسن مخملباف از جمله کسانی است که بیشترین تحول فکری را در این چند سال داشته. من به او درود میفرستم و خواستار ادامه مبارزاتش در برابر رژیم خون و جنایت جمهوری اسلامی هستم. امیدوارم که چنین صحبتهای ناشایستی باعث دلسردی او و دیگر مبارزین نشود.
۱۴۷۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣٨٨
|
از : هرمز بیگی
عنوان : امضا های عوضی !
قابل توجه مسئولان اخبارزوز ! در چند صفحه ی مختلف این سایت شخصی به امضای «آزاده» به تمام نیروهای مخالف حکومت اسلامی توهین می کند در حالیکه مسئله فقط در مورد آقای مخملباف نیست !
۱۴۷۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣٨٨
|