یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نامه ی مسعود رجوی به مجلس خبرگان حکومت

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : سربدار

عنوان : پذیرش ولایت فقیه توسط آقای رجوی
مسعود جابانی

آقای رجوی در نامه‌ای به مجلس خبرگان در تاریخ ۲۰ تیر به آنان اندرز داده و پیشنهادات خود را برای ثبت در سینه تاریخ! ارائه داده است.

ایشان با نوشتن این نامه بطور مستقیم موجودیت و نهادهای حکومتی و ولایت فقیه را برسمیت شناخته است. در زیر نامه هم دیگر از شعار همیشگی "آرتش آزادی بخش و رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهرتابان و..." خبری نیست و بجای آن در زیر نامه نوشته شده است که:
"با آرزوی توفیق برای پذیرش رای و حاکمیت مردم ایران و جلب رضایت خلق و خالق"

جالب است که بدانیم در این اطلاعیه از لباس نظامی و نگاه خشمگینانه چیزی دیده نمی‌شود. ایشان با پوشیدن کت و شلوار و لبخندی که بر لب دارد با تمام قوا می‌کوشد تا خود را بدور از خشونت و قابل پذیرش برای مردم و اپوزیسیون نشان دهد.

البته بنده هیچ مشکلی با تغییر و دگرگونی و اصلاح در روش و منش آقای رجوی ندارم و به عنوان کسی که به خشونت و انهدام و حذف معتقد نیستم از این که پذیرش "رأی" و "حاکمیت" مردم را پذیرفته کاملا استقبال می‌نمایم.

همه کسانی که در روابط و مناسبات مجاهدین بوده‌اند می‌دانند که آقای رجوی هیچگاه با ولایت فقیه مخالفت نداشت و با نام "رهبری ایدئولوژیک" و "خاص الخاص" سالهای سال است که بر نیروهای خویش ولایت می‌کند.

هیچکسی هم نیست که از ایشان بپرسد اگر همین نامه را یکی از اعضای اسیر در اشرف برای جمهوری اسلامی می‌نوشت و یا به شما پیشنهاد می‌داد شما چگونه با او برخورد می‌کردید ؟.آیا هزار بار او را معتاد خمینی و پاسدار و بریده مزدور نمی‌نامیدی؟

آقای رجوی ! بجای مجلس خبرگان تغییر را از خودتان شروع کنید بروید و در خلوت خودتان برای خودتان نامه بنویسید که در این سالها چه خدمات و خیانت‌هائی کردی و چه رفتاری با اعضا و بدنه سازمان داشتید؟ با نیروهائی که از همه هستی و نیستی خویش گذشتند و تمام عیار برای آزادی کشورشان در مناسبات شما قرار گرفتند و سرنوشتشان را بدست شما دادند.

آقای رجوی
مگر شما به آقای منتظری" سفیه عالیقدر" لقب ندادید. مگر شما نگفتید که او دستور تجاوز به دختران زندانی قبل از اعدام را صادر کرده است و گفته که دختر باکره اگر اعدام بشود به بهشت می‌رود.

حالا چگونه است که او را به عنوان ولی فقیه معرفی می‌نمائید آیا این اتهامات هنوز بقوت خود باقی است یا از ادعاهایتان علیه این فقیه عالیقدر دست برداشته‌اید؟ آیا ایشان هم از پیشنهاد شما آگاه شده است؟

لطفا دست از حمایت او بردارید و او را با حمایت خودتان جلوی تیغ رژیم نفرستید. با کدام جرات آز آقای موسوی که اکنون سمبل مقاومت مردم شده است، حمایت می‌کنید در حالی که تالی او آقای خاتمی را با انواع لجن پراکنی‌ها، همزبان با حسین شریعتمداری مورد عنایت قرار دادی؟

در مقاله‌ای با عنوان «جام زهری که رجوی در بن بست مطلق سرکشید» جام زهری که رجوی در بن بست مطلق سرکشید" می‌خوانیم که وقتی رجوی خود در این نامه بیان می‌کند که این کار "یعنی نوشتن نامه" برایش بسیار دردناک و پر صعوبت است، حال و هوای اعضاء و هواداران گیج و گنگ فرقه چگونه است. آنها از خود می‌پرسند کدام را باور کنیم آنهمه فحش و دشنام و افشاگری و لعن و نفرین علیه اعضای مجلس خبرگان و یا.... را یا این نامه را که در پایان برای آنها آرزوی موفقیت هم کرده‌ای؟

مگر نمی‌دانید که شما آنچنان آبروباخته شده اید که از هر کس حمایت کنید به معنی زدن تیرخلاص به او محسوب می‌شود پس لطفا حداقل برای مدتی هم که شده سکوت کنید و به بازبینی آنچه که تاکنون انجام داده اید، بپردازید.

لازم است که بدانید تاکنون شما فقط توانسته اید با استراتژی خشونت و ترور، سالها استقرار دمکراسی را در ایران به عقب بیندازید. بنابرین بگذارید مردم ایران بدون اینکه شما قیم آنان باشید راه خویش را پیدا کنند.

آقای رجوی آیا مایلید که در یک گفتمان و دیالوگ رودررو و با حضور مردم "نه فقط اعضاء سازمان" شرکت کنید و به سئوالات آنان در خصوص استراتژی سازمان و دمکراسی و آزادی و ولایت فقیه و تنظیم رابطه تان با دیگر گروه‌های سیاسی، پاسخ گوئید؟

اگر شما مبارزه مسلحانه را کنار گذاشته‌اید و به دمکراسی روی آورده اید یکی از شروط دمکراسی و احترام به رای مردم بحث و مناظره در انظار عمومی است شما چرا از این رکن دمکراسی می‌هراسید؟ مگر چیزی برای گفتن ندارید؟ آیا "رهبر مقاومت مردم ایران" این جرات را ندارد که در ملاء عام به پرسش و پاسخ مخالفانش بپردازد؟

در همین سیمای جمهوری اسلامی آقای موسوی و کروبی و محسن رضائی با آقای احمدی‌نژاد بر سر میز نشستند و با اعتماد بنفس تمام با هم به بحث و گفتگو پرداختند.

آقای رجوی آیا شما هم حاضرید در سیمای مقاومتتان از اعضاء جدا شده دعوت کنید که با شما به بحث و گفتگو بنشینند نه اعضای جدا شده با احزاب و گروه‌ها و شخصیت‌هائی که مشی و اخلاق و منش شما را نمی‌پسندند؟

شما هر گز در اطلاعیه‌های رسمی از مبارزه مسلحانه عدول نکرده اید و همچنان بر طبل سلاح می‌کوبید و هر نوع مشی مسالمت آمیز و سیاسی را راست روی و عافیت جوئی و سازش می‌دانید یعنی تا حالا دانسته اید چطور یکشبه خوابنما شده اید و خارج از چارچوب مشی مسلحانه اقدام به نامه پراکنی‌های سیاسی می‌کنید در پشت این نامه چه توطئه و خباثتی خوابیده است؟

آقای رجوی من طرفدار خط سبز رهائی و بالندگی آقای موسوی هستم و مطمئن هستم که این خیزش مردمی توانسته است بسیاری از معیارها و محظوریتها و تابوهای ذهنی مردم و فعالین سیاسی را بهم بریزد.

کسانی که اسیر دیدگاه حذف و ترور نبودند براحتی توانستند گفتمان سیاسی را بپذیرند و وارد بحثها و دیالوگها شوند ولی آنانی که سلاح را تنها راه رهائی می‌دیدند هنوز هم باید به شکستن دیوارهای ذهنی خویش پرداخته و تغییرات را از خودشان شروع کنند تا بیگانگی با محیط پیرامون و مردمشان را به یگانگی و همدلی تبدیل نمایند.

آقای رجوی!
مردم ما بخوبی می‌توانند از پیچ و خم مبارزه با دیکتاتوری گذر کنند و در نهایت دمکراسی را در کشورمان نهادینه کنند. جای شما در این جنبش و خیزش مردمی کجاست؟
۱۴٨٨۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣٨٨       

    از : رامش

عنوان : اینها فحش نیستند بلکه واقعیتی است انکار ناشدنی
به نظر من هم گفتن (اینکه مجاهدین با صدام جنایتکار بر علیه میهنمان همکاری کردند وکردها و شیعیان عراقی را کشتند و بعد از سرنگونی اینجانی با جورج بوش همکار شدند و زنان و مردان بدستور رهبر عظیم الشان ۳ طلاقه شدند وتمام عشقشان را بح مریم و مسعود تقدیم کردند و هوادارن مجاهد برای زن رجوی خودشان را به اتش کشیدندورحبران مجاهدین افراد ناراضی را به زندان انداختند و انها را شکنجه کردند و در تمام طول ۳۰ سال گذشته به مخالفین نظری شان فحاشی کردند و اینکه اگر قرار بود الان نامه به خبرگان بنویسند پس بسیار بیجا کردند که سال ۶۰ جوانان مردم را به خیابان اوردند و بدست جلاد رژیم اسلامی سپردند) فحش نیست بلکه واقعیتی است البته تلخ. فحش انست که مجاهدین در نشریه ها و پیامهای خود و حسین شریعتمداری در کیهان میدهند و هردو از همدیگر بی ادبتر و بی فرهنگ تر هستند.
۱۴۷۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨٨       

    از : Hadi Shahab

عنوان : فرق ما که طرفدار آزادی بیان هستیم با جمهوری اسلامی در چیست
خانم محترم هدیه از امل،
اینکه شما یکسری از انتقادات ، شکایات علیه مجاهدین خلق را مطرح میکنید "صرف نظر از درستی یا عدم درستی آنها" تنها تحت استفاده از آزادی بیان در اینجا میسر است. حال اینکه فحش و حرف رکیک متعلق به آزادی بیان نیست. گیریم که دیگران هم "به گفته شما مجاهدین خلق" در سایت خود از روش فحش استفاده میکنند.
خب اگر ما نیز چنین کنیم "فحش و حرف رکیک بزنیم " فرق ما که طرفدار آزادی بیان هستیم با جمهوری اسلامی "یا بگفته شما مجاهدین خلق" در چیست.

من اینجا می خواهم بگویم آزادی بیان حتی برای افترا زنان هم باید همانقدر باشد که برای منتقدین اصولی وجود دارد.
افترا نسبت دادن خصلت نادرست به یک فرد یا دیگران است افترا عمل نکرده فرد مورد خطاب یباشد حرف رکیک خروج آدمی از هر گونه ادب و فرهنگ است.
همه ما مرز افترا و حرف رکیک را بخوبی میدانیم
مطمعن باشید تنها ظالمان و دیکتاتورها از آزادی بیان وحشت دارند. بهمین خاطر فحش ، دشنام و حرف رکیک تنها جواب شفاهی آنان به آزادیخواهان در طول تاریخ بوده است.
۱۴۷۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨٨       

    از : هدیه از امل

عنوان : به خانم اتوسا بزرگمهر
رجوی خود را رهبر ایدئولوژیک انقلاب نوین میداند و همسرش هم رئیس جمهور منتخب مقاومت, پس نمیشود از ایشان ایراد گرفت که چرا بنام مردم ایران سخن میگوید.ایشان ولایت فقیه بی عمامه تشریف دارند واز خمینی و خامنه ای هم بیشتر اتوریته بر روی انصار حزب الرجوی المجاهدین الصدام دارد یعنی ایشان اگر جای خمینی و یا خامنه ای باشند میتوانند بفرمایند همه زن و شوهر های ایرانی با ۳ شماره سه طلاقه شوند و تمام عشقشان را به رهبر بزرگ الشان و همسر ایدئولوژیکی شان بکنند و یا در موقع ضرورت مردم ایران یکی یکی و چندتا چندتا خودشآن را به اتش بکشند.در صورت مقاومت به عنوان بریده و جاسوس در سیاهچالهائی که احتمالا تعدادشان بیشتر و مخوفتر از حال حاضر میباشد شکجه شوند و بمیرند.پس ما ایرانیان ازاد اندیش دیگر نمیتوانیم یک بار دیگر مثل سال ۵۷ با شعار همه باهم ایشان در چاه بیفتیم و بعد بگوییم از افکار و ایدئولوژی این رهبر کبیر تمام تاریخ ارتجاع اطلاع نداشتیم.۳۰ سال به هر کسی که با انها نبود فحاشی کردند و حالا در این سایت کامنت میگذارند که چرا به مجاهدین فحاشی میکنید. کافی است همین الان به سایت مجاهدین و وابستگانشان سری بزنید تا ببینید چه عربده هائی بر علیه دگر اندیشان میکشند.ایا نباید به این رهبر عظیم الشان گفت اگر قرار بود به شورای نگهبان نامه بنویسید و به رهبر این مجلس سلام کنید پس چرا ۳۰ سال جان جوانان مردم را گرفتید و چرا به کسانی که باری به هر جهت از ایدئولوژی ارتجاعی شما خوششآن نمیامد فحش و بدو بیراه گفتید و چرا هواداران ناراضی خودتان را شکنجه کردید. من به عنوان یک ایرانی که تنها یک رای دارم خواهان هیچگونه ولایت فقیهی و شاهنشاهی و یا رئیس جمهور مادام العمر نیستم.من خواهان نظامی ازاد و دمکرات هستم که همه ایرانیان خارج از فکر و مذهب و جنس وقومیت دارای حقوق برابر در مقابل قانون هستند و به این دلیل نظرات جریانی مثل مجاهدین بر خلاف این حقوق مردم است.
۱۴۷۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨٨       

    از : ساسان .

عنوان : این کامنتهای رنگارنگ و فحاشیها را حفظ نمایید
مسئولین سایت لطف کنند این کامنتها را پاک نکنند و بگذارند آیندگان با فرهنگ ارتجاعی گنداب نویسی آشنا شوند و بدانند که ملا حسنی تنها نیست و جهان دارد احمدی نژادی می شود. این فرهنگ مبتذل است که ملاحسنی ها و احمدی نژاد ها را در خود پرورش می دهد. آقای مسعود رجوی مطلبی نوشته و افراد حق دارند هر نظری دارند در مورد آن بنویسند. برای اظهار نظر نیازی به تقلید از ملاحسنی نیست.
۱۴۷۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨٨       

    از : Hadi Shahab

عنوان : مسولین سایت اخبار روز لطفا" این نوشته ها را حفظ کنند و بنمایش بگذارند
کسانی که جز فحش وحرفهای رکیک هیچ مطلب انتقادی برای نوشتن ندارند عدم فرهنگ سیاسی ۳۰ ساله که از جمهوری اسلامی گرفته اند بنمایش میگذارند.
مسولین سایت اخبار روز لطفا" این نوشته ها را حفظ کنند و بنمایش بگذارند تا همه ببینند که ترقیخواهان و مبارزین ایرانی با چه لمپن هایی سر و کار دارند.
زنده باد آزادی بیان
۱۴۷۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨٨       

    از : محمد رضا قربانی

عنوان : تالیران اسلامی از نوع وطنی
بالاخره پس از به شهادت...! دادن یکصد هزار نفر جوان و از جمله خواهر اشرف و برادر سردار خیابانی و و و ...جوان شکیل و بی بدیل و... ، برادر رجوی شرکا و دوستان امکان ارجاء امور و استدعای اظهار داوری به شورای نگهبان و ریاست آن که کشنده فرزند خویش "از جملهِ همان قربانیان صد هزاری است "، ...احراز فرمودند.
توضیح و اضحات برای همیشه حیران های کم هوش ِانگشت به دهان این که این ارجاء و احاله امور و قضاوت و ریش سفیدی به شورای نگهبان ِ ...، هرگز ممکن و میسور نمیبود مگر بعد از قربانی کردن این جوانان وطن ، دست وپا بوسی بریده ها ئی مثل شاهسوندی ها... ، پناهندگی در عراق و غیبت صغرا و بالاخره تیغ زدن و ارتشائ خیل ِدلسوختگان...و و و...
آیا جمیع ده ها تالیران و چرچیل و و و ...قادر به چنین سیاست بازی و مات کردن رقیب بودند!؟
لطفآ پاسخ آری یا خیر خود را در همین ستون باسحضار بزرگ برادر برسانید.
۱۴۷۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨٨       

    از : امیر فرشاد ابراهیمی

عنوان : موش یر از سوراخ در آورد !
حضرت اجل بالاخره بعد از مدتها پیدایشان شد لطف کنید یکنفر به ایشان بگه این بوی کباب نیست دارن دراز گوشی را داغ می کنند ! البته پیش از همسر ایدئو لوژیک محترمشان ! هم با عکس شهید ندا عکس یادگاری انداخته بود و قطره اشکی هم چکانده ظاهرا باز کفگیر به ته دیگ خورده و امروز و فردا دوباره آقایان گدا را با عکسهای ندا خاهیم دید !
۱۴۷۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨٨       

    از : آتوسا بزرگمهر

عنوان : فقط به قسمتی از نامه ی اقای مسعود رجوی توجه فرمائید
هموطنان گرامی !

کسانی که به حقوق بشر پای بند هستید ، کسانی که هنوز در سازمان مجاهدین خلق ایران با هدف کمک به رهائی مردم ایران تلاش می کنید.
فقط به قسمتی از نامه ی اقای مسعود رجوی توجه فرمائید :
« از جانب مردم ایران و نسل انقلاب (انقلاب ضدسلطنتی) که خمینی را به قدرت رساند و برای او فرش خون گسترد سخن میگویم، »

سئوال این ست که آاقای مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین که فقط می تواند بعنوان رهبر سازمان خود هر چه میخواهد بگوید. آیا حق دارد از «جانب مردم» بزرگ ایران که جهانی را مبهوت نمود هم به این شکل نا متعارف سخن بگوید ؟
کسانی که به حقوق بشر استناد مینمایند حتما باید در این مورد دلیل قانع کننده ای ارائه نمایند.
۱۴۷٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣٨٨       

    از : reza

عنوان : ٔگل بود به سبزه آراسته شد
هر چند حق بیان،و اظهار آزاد عقاید،دادنی نیست که گرفتنی باشد،و شامل این یا آن نمیشود،اما در رابطه با شخص جناب مسعود خان،موضوع متفاوت است و به آن میماند که خامنه‌ای هم وارد گود شود و طلبکار ملتّی که به بندش کشیده شود.گویی این ملت یتیمیست که هر کس،ادعای قیمومیتش را دارد،هنرمندانی که به نامش نامه مینویسند،احزابی که داعیه رهبریش را دارند،و آقایانی مثل مسعود خان که "از جانب خانواده و نسل ......"ولایت تعیین میکنند،و........!!!؟؟؟سؤالی که میماند بی‌ پاسخ آنست،من و تو کجای آن پیازیم؟
۱۴۷٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست