سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تراژدی گفتمان چپ (جهانی) در باره ایران - سعید رهنما

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : احمد صلاحی

عنوان : پرواز با بخاطر بسپار !
هموطن ارجمند و نا دیده ام رباب خلیلی در باره ی نقش کیانوری و نگهدار در سالهای ۵۹تا ۶۱ که در راس دو تشکیلات حزب توده و فدائیان اکثریت قرار داشتند تردیدی ندارم و در باره ی بقیه نیروهای حکومتی و مخالف آن در آن سالها هم کم و بیش مطلع هستیم اما بسیار رازه ها و توطئه ها مکتوم مانده ست نه تو دانی و نه من !

در باره ی مواضع امروزین فرخ نگهدار هم کم وبیش در جریان هستم ولی با اجازه ی جنابعالی نمی خواهم مسائل را بصورت موردی و احیانا فردی و حتی شخصی مورد بحث قرار دهم.

از سالهای دهه ۴۰ در دانشگاه هنوز شخصیت هائی در صحنه ی سیاسی داخل و خارج از کشور فعالند که بررسی کاراکتر سیاسی آنها قابل توجه ست.

دوست ارجمند، وقتی به مبارزات مردم ایران نظر میاندازم واقعا به عمق فاجعه و دشمنی حکومت ها به مردم بیش از پیش پی میبرم که با چه درنده خوئی حیوانی
چپ ایران و مجاهدین خلق را قصابی نمودند.

بسیاری از یاران ما دیگر توان ادامه راه را نداشتندو بدلایل زیادی کنار کشیدند.
بخشی مواضع خود را تعدیل داده و به مبارزات «لایت » روی آوردندو نماینده ی جریانات دیگر شده اند..
عده ای هنوز «دگماتیک» همان حرفهای دهه ی ۴۰ و ۵۰ را میزنند.

من فکر میکنم پرنسیب های پلورالیستی حکم می کند که ما به تمام نحله های فکری راست و میانه چپ احترم بگذاریم و از تغییر دیدگاه و باور صادقانه ی این یا آن
فعال سیاسی نهراسیم.

اما راستش از رفتار و منش فرخ نگهدار نه در سازمان اکثریت ، نه در اتحادجمهوریخواهان و نه موضع انفرادی او در برخورد با اصلاح طلبان حکومتی و سایر مسائل سر در نمی اورم.

در این باره آنهائیکه در سازمان اکیریت به او رای میدهند باید پاسخگو باشند وگرنه اشکالی ندارد که او مانند هر اصلاح طلب حکومتی در حزب مشارکت یا نهضت آزادی یا جبهه ی ملی فعالیت نماید و از راست ترین مناسبات و ایدئولوژی ها هم حمایت نماید.

درد من کسانی ست که غیر مسئولانه سیمای «چپ» را با ولنگاری مخدوش نموده اند. به آروزی زمانی که فرخ نگهدار صاذقانه به یکی از نیروهای ملی به پیوندد یا پیشقدم شود و حزب سوسیال دمو کرات تاسیس نماید. در خاتمه بگویم که دوستان دیگری که با شاهدوستان بسیار غیرمسئولانه و فردی «ساختارشکنی » می کنند هم باید برخورد کرد.

علت العلل این ناهنجاریها نبود فرهنگ «نمایندگی» یا «وکالتی » می باشد که عده ای از خامنه ای و رفسنجانی و بهزاد نبوی گرفته تا خاوری ، فرخ نگهدار ، شالگونی ، سامع و رجوی را در راس سازمانهای کوچک و بزرگ قرار داده و تا ابد هم «رهبر » موروثی خواهند بود. از این زاویه بسیار عقبیم.

به امید روزی که این آقایان سایه سنگینشان از سر مردم «کم» شود و جوانان بتوانند با رفتار مدرن و مدنی تمرین دموکراسی را شتاب بدهند.۳۰سال حکومت مذهبی با مشتی مرتجع ، چپ هم مشکل خود را دارد.

در پایان توصیه می کنم نوشته ی ابراهیم نبوی در باره اکبر رفسنجانی را مطالعه فرمائید که چگونه آگاهانه و «رذیلانه » تمام جنایات رفسنجانی را پشت تمام «محاسن » بر شمرده از خانواده ی رفسنجانی مخفی نموده تا کیسه ای برای آینده ی خود بدوزد آری نبوی، بهنود و امثالهم میتوانند در خارج از کشور چنین گستاخانه مبارزات مردم را لوث نمایند.


نگهدار هم از بی بی سی شنیدم که دلش را صابون زده بود که رفسنجانی در نماز جمعه ی امروز تخم دو زرده بنکد که نکرد.

نگهدار در ۲۳ خرداد فکر کرد که سپاه و اجمدی نژاد زیر آب خامنه ای را خواهند زد.


نه ! دوست عزیز ، این آقایان چیزی در چنته ندارند که بدرد مردم بخورد چگونه قادر خواهند بود در مورد مسائل جهانی افاضات نمایند .

فرخ نگهدار «معتاد» سیاسی ست و دلش خوش ست که با بهنود بعنوان «تحلیل گر سیاسی » در پانل بی بی سی روده درازی نمایند.


متاسفانه سایت اخبار روز و دیگر سایت های خوب نتوانسته ان با پلمیک فعال دربرابر فرخ نگهدار و جریان اصلاح طلب حکومتی خارج از کشور فعال برخورد نمایند.
۱۴٨۰۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣٨٨       

    از : رباب خلیلی

عنوان : دوستان را از دشمنان تمیز دهید
خیلی ممنون آقای صلاحی از گوشزد کردن "چپ" هایی نظیر فرخ نگهدار. خوشحال
می شدیم لطف می کردید و می گفتید که فرخ نگهدار امروز موضع اش چیست. او به "باور ورتر بودن" نظام نئولیبرالیزم مانند سعید رهنما اعتقاد کامل دارد و سوسیالیسم مناسب بشر نمی داند. بهمین جهت فرخ نگهدار مانند سعید رهنما درمقابل کشتار عظیم مسلمانان برای کنترل منابع اشان بدست سکولارهای آمریکا - اسراییل - انگلیس سکوت اختیار کرده است و برای " سکولار" کردن ایران به هر جنایتی که صهیونیسم دست می زند- از جمله کشتاروسیع کودکان و نوزادان فلسطین با لیوان ویسکی جشن می گیرند وهمراهی و همکاری می کنند. یاسمین میظر هم مانند رهنما فکر می کند و باهم علیه کسانی که منافع ایران را بر منافع صهیونیسم ترجیع می دهند نامه هایی به Monthly review - از معدود گروهی که فریب سراب صهیونیسم را نخورده اند- می فرستند و افرادی نظیر رستم پورزال را مورد توهین قرار میدهند که چرا منافع نئولیبرالیزم که مدافع صهیونیسم است را در خطر میاندازی .آقای رهنما آب و هوا در چاتم هاوس چطوره؟ ملکه تون حالش خوبه؟
۱۴۷۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣٨٨       

    از : احمد صلاحی

عنوان : برای آزادی و پیشرفت ایران
وقتی به جنش کارگری و چپ در کشورهای بزرگ سرمایه داری نظاره و مطالعه می کنیم بهتر می توانیم به ارزیابی موقعیت و دیدگاه آنها نسبت به نیروهای کشور خود و سایر دنیا دست یابیم.

اولا سوسیال دموکراسی در دهه های اخیر در برابر نئولیبرالیسم شدیا وا داده ست به انگلستان ،آلمان، فرانسه ، ایتالیا، سوئد ، نروژ و..و.. توجه فرمائید.

نیروهای چپ سوسیالیست در کنار سوسیال دموکراتها لک ولک می کنند واغلب برنامه های خود را مطابق شرائط بعداز فروپاشی شوروی « تعدیل» نموده اند.

جنبش کارگری در این کشورها بخصوص در بحران جهانی مالی و اقتصادی نتوانسته چپ را بمیدان بکشد و تو گوئی کارگران و چپ ها دربرابر این همه ناهنجاریهای سرمایه داری حرفی برای گفتن ندارند یا جنبش کارگری رونقی ندارد و چپ ها نیز عملا آن خصوصیات مبارزاتی کلاسیک را از دست داده اند . اقشار متوسط حرف اول را میزنند ! لذا به حوادث کشورهای دیگر کشورها مثل ونزوئلا، لبنان ، فلسطین ، ایران ، عراق، افغانستان که دستی دور بر آتش دارند ، اغلب بی گدار به آب میزنند.

حزب چپ سوئد از این نمونه احزاب می باشد که در بسیاری موارد مسائل دیگر کشورها را نادرست تحلیل نموده ست . خوشبختانه در باره مسائل اخیر ایران تا بحال خوب برخورد کرده ست.

اما در همین حزب چپ علی اثباتی که قبلا رهبر سازمان جوانان حزب چپ بوده با برخورد بسیار نادرست در حمایت از احمدی نژاد بلافاصله بعداز ۲۳ خرداد نیروهای چپ ایرانی و سوئد را «عصبانی» کرد و شدیدا مورد اعتراض قرار گرفت.

این مثال با این خاطر آورده شد که نشان داده شود که جوانی ایرانی مثل علی اثباتی بدنبال دغدغه هائی که همیشه نسبت به فلسطین و لبنان داشته ست با کنار رفتن احمدی نژاد گویا آنرا «ضربه ای» به منافع حماس و حزب الله می بیند که در ادامه موجب خسران جنبش مردم رهائی بخش مردم فلسطین بهبری حماس و مردم لبنان برهبری حزب الله خواهد شد.در این ارزیابی اصولا موضع مردم ایران و منافع نیروهای مبارز بخصوص زنان و جوانان نادیده گرفته شده ست.چون ابتکار عمل دردست کارگران و چپ ها نیست پس «خرده بورژوائی» محسوب میشود و نباید از آن دربرابر احمدی نژاد حمایت کرد.
گویا بعضی از نیروهای موسوم به چپ در ایران هم از موتور سواران «بسیجی» به عنوان «بچه های اعماق » برای نجات «انقلابشان » با دشنه و چاقئ به میدان آمده اند. این دیگر قابل مقایسه با علی اثباتی در سوئد نیست

اصولا مرکز ثقل مبارزات برای علی اثباتی عادتا فلسطین و لبنان شده ست. این برخورد بکلی با برخورد حزب چپ سوئد متفاوت ست. اما چپ داخل ایران را چه میشود که از «فاشیسم» حمایت می کند (در قسمت مقالات رسیده ی اخبار روز نوشته ی «بچه های اعماق » از ایران توسط فواد شمس را مطالعه فرمائید.)

بنظر من حزب توده از همان آغاز تاسیس در برنامه و مشی سیاسی خود نتوانست نسبت به جایگاه خود در یک مبارزه در چارچوب بورژوائی برای خود تعیین تکلیف کند، بجای تاکید بر گسترش سیاسی و توسعه جامعه مدنی که آماج های انقلاب مشروطه بوده و ایران نیاز به دهه ها سال سرمایه گذاری و پیشرفت داشت تا
از آن شرائط عقب نگاهداشته شده به جلو تر برود.آزادی و پیشرفت اساسی ترین نیازهای آن شرائط ایران بود که بکلی « کسب قدرت» را منتفی مینمود و می توانست بردر خدمت همکاری و همفکری در مجلس شورای ملی برای استقلال و ازادی و پیشرفت ایران بکار رود. نبود چنین درایت و اسفلال حزب را به بحران های سیاسی سوق داد که موجب درگیر های مفتلف با سایر نیروها گردید ، موضوع ملی شدن نفت ، فاجعه ی آزربایجان و یرخورد های ضد دموکراتیک با رهبر جبهه ی ملی
که همه موجب ناخرسندی نیروهای مترقی و ملی ایران و بخش بزرگی از مردم را در برابر استعمار و استبداد و ارتجاع فراهم کرد.

در سال ۵۷ نیز از همین زاویه باید با حزب توده برخورد نمود که با آن همه تجربه فعالیت مجددش بر عمده کردن مبارزات ضد امپریالیستی بر آماج های واقعی انقلاب که توسط شاه و عملش در ۲۵ سال نادیده گرفته شده بود. در غفلت تاریخی چپ و انحراف اساسی حزب توده حمینی توانست ام القرای اسلام و مشروعه را بر ته مانده ی قانون اساسی مشروطه به شکل خونباری بنا کند و حرب توده مشغول ترویج مباززات ضد لیبرالی و ضر امپریالیستی خود بود.

جبهه دموکراتیک ایران به رهبری برخی نیروهای مبارز خارج از کشور و مبارزان سرشناس جنبش ضد دیکتاتوری مانند شادروان شکرالله پاک نژاد پرچم مبارزه علیه سانسور و حجاب اجباری را درهمان روزهای نحست بهار آزادی باهتزاز در آوردند که بیش از همه از جانب « توده ایها » غیر ضروری شناخته شد.

چپی که از انقلاب ۱۹۱۷ در روسیه نتوانست به انتقادهای دیگر مارکسیست های جهان پلمیک اصولی کند و «هرکه نبا ما نیست» با «امپریالیسم » ست را رواج داد و منقدین خود را با شیوه های نادرست «مرعوب » نمود و بعداز جنگ دوم جهانی با مهر « کمونیسم اروپائی» بخش از آنها را طرد نمود. هنوز از برخی از عادتها فاصله نگرفته این فقط به چپ های «روسی » محدود نمیشود. کسانی که بی توجه به کشتار وحشتناک چپ درایران در این سالها «خیال » می کنند که چپ باید در صف اول مبارزات امروز باشد هم از همان روش های مکانیکی تجزیه وتحلیل استفاده می کنند. رمانتیسم انقلابی در انواع و اشکال خود دیده میشود.

ما اگر به اندازه ی توان نیروی های بالقوه و بالفعل خود حرکت می کردیم و در ایران شهریور ۲۰ و بهمن ۵۷ شعار های مناسب شرائط راطرح میکردیم و معتقد بودیم تا جامعه بی طبقه ده ها سال فاصله ست و به مبارزه برای نادینه کردن آزادی و جامعه مدنی تاکید میکردیم سرکوب ها منتفی نبود اما حقانیت ما بیش از این شفاف بود .

ما فقط در یک دایری محدود تلاش می کنیم نیروهای بالفعل چپ را بخود جلب کنیم
بدون اغراق هیچ جریان چپ برای جلب نیروهای جدید تلاش نکرده و نمی کند.جوانان ما اصلا چپ را نمی شناسند. چپ باید کمی آینده نگر باشد.

حضور دکتر هزارخانی و مهدی سامع و بقیه در کنار مسعود رجوی قابل مقایسه با تراژدی کیانوری ـ نگهدار در حمایت مبتذل از خمینی و دار و دسته ی آنها می باشد.

ما کی خواهیم آموخت ؟
با سپاس از دکیر سعید رهنما.
۱۴۷۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣٨٨       

    از : کاربر

عنوان : کاش می توانستید کمی هم به خودتان نگاه کنید و تأسف بخورید.
آقای رهنما موضع گیری برخی از "چپهای غربی" در مورد مسائل ایران فاجعه است، اما موضع گیری خود شما نیز کمتر از آنها بار تراژیک و فاجعه آمیز ندارد. گرچه شما همیشه این وسط یکی به نعل زده اید و یکی به میخ. می گوئید به هیچ چه جناحی توهمی وجود ندارد و "فعالان مدنی" دارند سعی می کنند که این رژیم را آرام آرام و با روشهای مسالمت آمیز سکولار کنند. راستی که این رژیم باید خیلی ابله باشد که با شنیدن چنین تحلیلها و نظراتی آرام بنیشیند تا شما و یارانتان بیایید آن را سکولار کنید. سی سال است که تفکر توده ایسم و ضمائم آن دارند سعی می کند این رژیم را آرام آرام، از طریق رخنه در آن تغییر دهد و هیچ غلطی نتوانستند بکنند و این همه توهم زدند و تا آنجا که توانستند مانع شدند تا یک صف مستقل نیروهای مترقی و سکولار علیه جمهوری اسلامی شکل بگیرد. و دست آخر هم رژیم این ها را تغییر داد و نه آنها رژیم را. تا کی می خواهید چشم تان به روی حضور نیرویی ببندید که این رژیم را انکار می کند و حاضر نیست پشت "فعالان مدنی" راه بیافتد و از چاله به چاه بیافتد. سی سال جمهوری اسلامی جامعه بین المللی را بازی داد و آکادمیسین هایی از نوع شما را هم روی دست چرخاند. تمام.
۱۴۷۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣٨٨       

    از : اردشیر شمالی

عنوان : تراژدی گفتمان چپ (جهانی) در باره ایران
آقای سعید رهنما سلام.
ممنونم از نوشته که در مقابل دارم و از اطلاعی که نسبت به موضع گیری بعضی از نیروهای چپ جهانی و ایرانی را برایم روشن کردید.( با شما موافقم که این موصعگیری این نیروها چه ایرانی و جه جهانی نادرست و به واقعیات موجود هم سا ز نیست)
اما در نوشته خود نه به زبان آن نیروهای که ذکر کردید چند جمله ای در مورد موضع گیری حزب توده ایران آوردید که ( حزب توده ایران به دسنور اتحاد جماهیر شوری سابق در میان مخالفان سرمایه در حکومت می گشت که راه رشد غیرسرمایه داری پیش ببرد و به سوسیالیسم برساند. (مصمون به معنی).
اولا این که این سیاست حزب در مفابل انقلابات ملی و دمکراتیک بوده و است و دوما این سیاست دسنوری نیست که اقناع تءوریی است. دوما این جنبش موجود در ایران که شما هم خوشبختانه ازآن حمایت کردید هم باز نشان از همان درستی سیاست حزب توده ایران را با خود دارد.آقای رهنما میدانی که این بحث تءوریک است و بحث تاریخی انقلابات و در این چند سطر کفایت نمیکند .امید وارم که مجلالی حاصل شود تا در مورد بحث مورد اشاره با هم صحبتی داشته باشیم.
مطلب دیگری که از شما عاجزانه تقاضادارم این است که لطف کنید بحث راه رشد غیر سرمایه داری را که چگونه شکل گرفت و به چه شرایطی برای رسیدن به آن توجه شد را در مطلبی دیگر بنویسد تا من چون این نوشته که با خبر شدم ار نظر بعضی از نیروهای جپ نسبت به جنبش جاری در ایران نیز مظلع شوم.
این خواهش را از این جهت دارم چرا که هنوز حتی بیش از یک جمله از مخالفین تءوری راه رشدغیر سرمایه داری ندیدم فقط جمله راه رشد عیر سرمایه داری منشع همه این بدبختی حهان است را گقتند و نوشتند بدون و یا دریغ از یک تحلیل دقیق و علمی.
۱۴۷۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست