یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

شطرنج ِ خون با جنون ِشاعری در کیش - علی عبدالرضایی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : کتایون خراطی

عنوان : لذت بردم
طفلی عبدالرضایی، گاهی واقعا دلم برایش می سوزد ما در ادبیات فارسی هرگز کسی شبیه او نداشتیم هرجا که می رود جنجال می شود از قرار معلوم دوستان ودشمنانش اینجا را هم پیدا کرده اند و تا فضای آرام این سایت را بهم نزنند دست بردار نیستند. واما بروم سر اصل مطلب، من از این متن عبدالرضایی بخاطر رک بودنش بسیار لذت بردم این همان چیزی است که خیلی از نویسندگان ما باید یاد بگیرند. و با نطر آن دوستی که معتقد است این برای اولین بار تبلیغ مرگ برای زندگی می کند موافقم.
۱۵٣۰۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣٨٨       

    از : بینام بینام

عنوان : من اسم ندارم
متاسفانه هیچکدام از دوستان سراغ متن نرفتند.کامنتدانی برای این است که مخاطبان در خوانش متن مشارکت کنند و از دلایل خوش امدن و بدن آیندها بگویند.این دیگر الفبای تئوری مرگ مولف است که کاری به نیت و خانواده و شخصیت مولف نداشته باشیم و به متن بپردازیم چکار داریم به اینکه عبدالرضایی خوب است یا بد! او وقتی که این متن را نوشت برای ما دیگر مرده ولش کنیم و به تاویل متن بپردازیم.
۱۵۱٨٣ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣٨٨       

    از : علیرضا ریاحی پور

عنوان : علی و فرصت طلبی؟
کورش خان!برادر مسلمان! به علی عبدالرضایی همه رقم حرف می چسبید جز این یکی که جنابعالی مرقوم فرمودید اگر علی اپورتونیست بود الان با اینهمه کتاب و شعری که نوشته باید در ایران خدایی می کرد او لااقل از این بابت حسابش را پس داده برادر! اگر اهل ادبیات باشی باید خبر داشته باشی که پدرش چه مرگ مشکوکی داشت ویا ماجرای عمویش را بدانی که علت مرگ برادرش را پی جو شده بود و به جرم لواط! در میدان شهر شلاق خورد و دو روز بعدش گفتند در زندان سکته کرد و مرد!!! شعر عبدالرضایی هم تازه اعتراضی نشده یک سری به یوتوب بزن و تاریخ اعتراض هایش را مرور کن مگر جنگ جنگ تا پیروزی رو در دهه هفتاد نوشته برادر؟ مگر شما برای شعرهایش موجبات فرارش را فراهم نکردید؟ حالا شاعر ما فرصت طلب شده.تازه از شعرهاش هم مشخص است که او مخالف این مسلمان بازی ها در جنبش سبز است و خودش نوشته که این اجتماعی که پشت میرحسین موسوی متحد شده اند مثل همان کمدی بهمن ۵۷ است که همه اپوزوسیون را پشت خمینی متحد کرده بود.شاید اگر نبود مرگ جوانان هم نسلش و جراحت دوستانش هرگز نمی نوشت پس لااقل از این بابت خفه خون!
۱۵۱۷۹ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣٨٨       

    از : مریم صدری

عنوان : مرگی برای زندگی کردن
خصلت اصلی شعرهای عبدالرضایی خلاف جریان حرکت کردن است که به وضوح و با شجاعت تمام در این متن دیده می شود می گویم متن چون این شعر با فرم مقاله و قطعه ادبی به اجرا رسیده. معمولا در شعرهای سیاسی و آرمانخواه کسی از سکس و معاشقه ولذت جنسی نمی گوید درحالی که عبدالرضایی با تاکید بر این مهم که پاشنه آشیل جمهوری اسلامی (و اساسا هر ذهنیت عقب مانده ای است حالا خواه مسلمان باشد خواه مارکسیستی عقب مانده مثل خیلی از توده ای ها که وارثان برحق آخوندها بوده اند) است در غم بیماری دوستش مویه می کند.او مثل شاملو که وارطان را بدل به حسین صحرای کربلا و قهرمانی بی بدیل ساخت هرگز از بکتاش آبتین مبارزی یکه نمی سازد بلکه بیشتر به بعد انسانی او تاکید می کند که همانا علاقه اش به جنس مخالف است وشاید بدین طریق شاعر می خواهد زندگی را تبلیغ کند نه مرگ را که اساسا کل فرهنگ ایرانی و شیعی بر این اساس بنا شده است شاعر به درستی معتقد است که باید مرد برای زنگی فقط و چقدر زیباست آنجا که می نویسد:
اگر آنگونه که می خواهند
همین جا که هستیم بتمرگیم
سبزی نمی برگیم
برعقوبتِ ما مرگ حکومت می کند رفیق!
باید بمرگیم تا زندگی کنیم.
۱۵۱۷۶ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣٨٨       

    از : ابول قاسم م

عنوان : کامران شفیق
آقای کامران شفیق آفرین بر طهلیل طبغاتی درخشان شما. البطه نغد جامعه شناختی خوبی کردید از پایگاه مخاتبین شعر عبدالرضایی. افشاگری جانانه و غهرمانانه شما نیز مبنی بر فئودال زاده بودن شاعر و اغامت وی در باقی در مرکز تهران که مرکز فثق و فجور شاعران و نویصندگان است شایصطه طقدیر و طشکر است. در پایان رهنمود فرموده اید که اگر اخبار روز اشعار ایشان را چاپ کند طوست شما تهریم خواهد شد و همچنین به دوستانتان توسیه خواهید کرد که دیگر این ثایت را نخوانند. عبدالرذایی را هم مرفه بی درد خوانده اید. آقای کامران شفیغ شما را سوگند می دهم به جان خانم فاطمه زهرا، به جان رهبر و به روه امام که این کار ها را هتما بکنید. چرا نباید که یک شاعر مرفه بی درد تحریم نشود؟ ها؟ و چرا یک صایت معروف ظد انقلاب خواننده داشته باشد. اجرت با بی بی زینب کبرا، برادر.
۱۵۱۷۴ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣٨٨       

    از : کامران شفیق

عنوان : عبدالرضایی یک فتودال زاده است نه شاعر
خانم امیر کسی منکر کثرت مخاطبان آثار عبدالرضایی نیست ایشان با شارلاتانیسم محصوصی که در اجرای ان استادند قاپ خیلی ها را زده اند اما باید ببینیم این خیلی ها چه کیفیتی دارند. اغلب طرفداران شعرهای عبدالرضایی را طبقه مرفع و بی درد جامعه تشکیل می دهد که دچار نیهیلیسم هستند و خودتان بهتر می دانید که هیچکدام این افراد در مرکز تهران یا پایین شهر زندگی نمی کنند و این بعید است از سایتی مثل اخبار روز که اشعار شاعر بی دردان را منتشر می کند. آقای عبدالرضایی مدت مدیدی در باغی بزرگ وسط تهران زندگی می کردند که محل انجام فسق و فجور روشنفکرنماها بود چنین آدم که اینهمه سرمایه داشته و در چنین جایی زندگی می کرده چگونه می تواند شاعر قشر معترض و انقلابی باشد؟تقاضای من از نشریه معتبر اخبار روز این است که دیگر آثار شاعر بی دردان را منتشر نکند والا من به زعم خود این سایت را تحریم می کنم و به تمام دوستانم نیز سفارش می کنم به این وبسایت مراجعه نکنن
۱۵۱۷۱ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣٨٨       

    از : رویا امیری

عنوان : علی عبدالرضایی مخاطب ندارد!!!؟
خیلی دلتنگ شدم. نگاه ویژه عبدالرضایی و آثارش همیشه برایم جذابیت داشت. به آقای کورش هم باید بگویم که برود کتاب جامعه و شینما و این گربه عزیز عبدالرضایی را بخواند که در دهه هفتاد وقتی که در ایران بود منتشر کرد. من کاری به گرایش و مسلک آقای کیانفر ندارم اما ایشان واقعا بی انصاف هستند لااقل این اراجیف درباره عبدالرضایی مصداق ندارد.همه می دانیم که عبدالرضایی علی رغم سختی شعرهایش پرخواننده ترین شاعر معاصر است.امتحانش هم آسان است.کافی است که در همین اینترنت سری به کتابخانه های الکترونیکی نظیر کتابناک یه مجله شعر یا فارسی بوک بزنید تا تیراژ شعرهای علی دستتان بیاید اولش هم از لینک زیر شروع کن آقای کورش کیانفر!!!
http://ebooks.ketabnak.com/misc.php?action=toplist&ENGINEsessID=e۳e۹d۶b۹۶۵afa۵ed۹۶۲c۲۹dde۷۰ac۲d۹
یا این یکی

http://ebooks.ketabnak.com/index.php?subcat=۱۲۰&ENGINEsessID=e۳e۹d۶b۹۶۵afa۵ed۹۶۲c۲۹dde۷۰ac۲d۹
یا این

http://www.scribd.com/people/documents/۳۷۱۹۰۰۸-api-user-۱۱۷۹۷-afaagh?popular=۱
۱۵۱۶۴ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣٨٨       

    از : مرتضی ایلامی

عنوان : کمی چغلی
کورش کیانفر عزیز!همشهری شاعرم! حزب اللهی دو آتشه تا پارسال و سبزی شده امسال! که از سر خیر سنوات جنگ در جبهه دانشکاه هم رفتی و مهندس شهر هم شدی تو را چه به علی عبدالرضایی که آن سر دنیا در پاریس به فکر امیال زیر شکمی است و دستش هرگز به کیسه نمی رسد؟ تو فعلا بچسب به جیب هایی که در همین ایلام پر کرده ای برادر! علی عبدالرضایی اگر عقل داشت و به فکر منافع خودش بود لااقل در این شعرهایش از کیر و کوس و کون نمی نوشت ولش کن ان دیوانه را که عقلش پیش کیرش کار می کند. اصلا برای همین خصیصه رک گویی و کوسبازی های متنی اش هست که اینهمه مخاطب دارد برادر! تو فکر خود کن که خربزه آب است.راستی تو اینقدر صادق نیستی که با اسم مستعار ننویسی لابد بلافاصله بعد کامنتت لینک این صفحه را برای قزوه فرستادی نه!؟ شرمنده ام به خودااااا!
۱۵۱۶۰ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣٨٨       

    از : کوروش کیانفر

عنوان : عجیب است این همه .....
آقای کریم ط یا خانم مرضییه مرادی یا به عبارتی آقای علی عبدالرضایی!
سلام جانم
لازم نیست به اسامی مختلف چیز بنویسید!
جنستان اگر خوب باشد مردم قدر شناسی می کنند. عجول نباشید و خودتان برای خودتان کارت تبریک نفرستید!
اما یادتان باشد که شعرتان شعر که نیست هذیان گویی آدمی فرصت طلب است که گویا با جنبش مردم فهمیده است که غا فله را سخت باخته و جفنگ گویی او در مورد لاطایلاتی که خود بهتر از همه می داند او را نه به شهرت که به مرزهای تنفر حتی همان تعداد آدمکان خواننده آثارش که عددشان اگر که به تعداد انگشتان دست برسد عجیب است رسانده است.
۱۵۱۵۱ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣٨٨       

    از : مهیار انسانپور

عنوان : عبدالرضایی صدای نسل امروز است
کجایند کسانی که شعر عبدالرضایی را ضد اخلاق می نامیدند؟ چرا انها که همیشه سنگ تعهد و سیاست و انسان را بهانه می کردند لالمانی گرفته اند. شعر و متن عبدالرضایی زبان امروزین اعتراض است.به یقین شاعر جوانان شجاعی که درخیابانها هستند امثال علی عبدالرضایی هستند که درد امروز را می دانند برایم جالب بود که در مرثیه هم زندگی را بیان کردید و به اجرا نشستید حتی زیبایی شناسی شعرهای جدید شما هم که اغلب درباره مرگ و شهادت و اعتراض و انقلاب است زیبایی شناسی شور و زندگی است و این جای ستایش دارد در انتها آرزو می کنم که دوست شاعرتان سلامتش را باز یابد و قربانی شقاوت این آدمکش ها نشود.
۱۵۱۵۰ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست