از : زهره م/ک
عنوان : خمینی می گفت مجاهدین خودشان را شکنجه می کنند!
یکی از مقلدان خمینی هم نوشته مجاهدین خودشان را آتش می زنند. حتما در ایران هم جوانان خودشان را می کشند و پاسداران مقصر نیستند. دوران دروغگویی و اعترافگیری تمام شده و کسی این مزخرفات را نمی پذیرد. جنگ روانی علیه مجاهدین هم ضربه کاری دریافت کرده. عوامل خامنه ای سی وشش مجاهد خلق را ربوده و به بغداد برای شکنجه منتقل کرده اند.
۱۵٣۱۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣٨٨
|
از :
عنوان : مرگ بر خلیفه و خلفا چه
محمدعلی اصفهانی مجاهدین گماشتگان صدام بودند و خودشا خودشان را به آتش کشیده اند. در اینکه باید گفت مرگ بر خلیفه و خلفا چه مسعود و چه آقا حرفی درش نیست!
۱۵۲۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣٨٨
|
از : هومن دبیری
عنوان : نقش سازمان ملل و ادرارت مربوط به پناهندگی چیست؟
آقای اصفهانی
من نمی دانم که مقامات عراقی چگونه سابقه ای با نیروهای کمپ اشرف داشته و چه گفتگوهائی با ساکنین کمپ قبلا انجام دادند و چه شد که نتوانستند به توافق و همکاری«صنفی » در چارچوب قوانین و مقررات ملی و بین المللی حاکم بر کمپ های پناهندگی برسند. این قابل بررسی ست که نکته ی من نیست .
با این مقدمه که عرض شد ، با تاثر عمیق رفتار وحشیانه ی نیروهای نظامی عراق را که در فیلمها مشاهده میشود را محکوم مینمایم . هیچ توجیهی برای آن اعمال وحشیانه ندارند. همانند رفتار ردیلانه ی نیروهای سرکوبگر خامنه ای در خیابانها تهران و ایران و زندانهای مرگ و شکنجه
برای اطلاع جنابعالی عرض می کنم که در سایت اخبار سازمان ملل میتوانید مطالعه کنید که در ۸ جولای ۲۰۰۹ حدود ۲۰۰ نفر از پناهندگان هموظن کرد ما را در عراق
جابجا کردند که حکایت از نقل و انتقالاتی در عراق می باشد.
Iranian Kurd refugees in Iraq relocated from no-man’s land to camp – UN
لینک مطلب بالا را در اختیار شما میگذارم
http://www.un.org/apps/news/story.aspNewsID=۳۱۴۰۳&Cr=Iraq&Cr۱=Refugee
مسئله ای که بسیار ناگوارست سازمان ملل نسبت به این فاجعه ی انسانی گویا احساس مسئولیت نمی کند. بسیار کوشیدم تا خبری یا نکته ای در سایت سازمان ملل پیداکنم که هرگز موفق نشدم.
در باره ی عراق اخبار دیگری در سایت سازمان وجود دارد ولی مثل اینکه مجاهدین و کمپ اشرف ربطی به سازمان ملل ندارد.
آیا شما از سازمان ملل در این زمینه خبری دارید ؟
این منش حکومت ها ست که با مردم ، متهمین و متخلفین در همه جا با توسل به زور و خشونت اقتدار نشان میدهند. در صورتیکه هم در تظاهرات ، هم در زندان ، هم در پادگان و هم در کمپ ها در صورت نرسیدن به توافق از راه گفتگو آسمان که به زمین نمیرسد . مسئولان امر میتوانند دوباره وارد مذاکره شوند و تلاش گردد تا گفتگو به تفاهم و سازش رسید.
۱۵۲۶٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣٨٨
|
از : خشایار رُخسانی
عنوان : دُشمنی رجوی با خامنه ای تنها از بهر لم دادن بر تخت خلافت است و نه آزدای و دمکراسی برای مردم ایران
تازش پُلیس عراق برای بدست گرفتن کنترل شهرک اشرف، در پی چند ماه گفتگوهای سَتَرون و بدون بازده میان دولت عراق و رهبران مجاهدین انجام گرفت که با میانجیگری سازمان ملل برای بیرون بردن نیروهای آنها در یک جو دوستانه از کشور عراق به یک کشور امن، همراه بوده است. مگر مردم عراق از هوده-ی (حق) داتواری (حاکمیت) بر خاک کشورشان برخوردار نیستند.؟ مگر شهرک اشرف بخشی از خاک عراق نیست؟ هنگامیکه مجاهدین پیمان های جهانی را زیر پا میگذارند و با دُژکاری (سوء استفاده) از هرج و مرج در این کشور و سُستی ارتش این کشور، هوده-ی (حق) داتواری (حاکمیت) مردم عراق بر خاک کشور شان را به ناروا نادیده میگیرند، این مردم باید که با مجاهدین خلق با چه زبانی گفتگو کنند تا آنها به خَرَد بازگردند و کشورشان را رها سازند.
براستی مُجاهدین خلق در عراق چکار میکنند؟ اگر آنها آهنگ رفتن به ایران را دارند، بفرمایند بروند کسی پیشگیر آنها نیست، هتا دولت و مردم عراق از این ودایش (تصمیم) آنها پیشوازی میکنند. پس چه چیزی را مجاهدین می بیوسند (در انتظار چی هستند)؟ و چه چیز راهبندِ کار آنها شده است، بجز داوش های (ادعاهای) تهی و پوشالی، زیرا که توان انجام آن کار را ندارند؟
ولی من به مجاهدین پیشنهاد میدهم، برای کمک به جُنبش آزادیخواهی مردم ایران بهترین کاری که آنها میتوانند بکنند، ازهم پاشیدن سازمان خودشان میباشد، تا آنها با درآمیختگی های نابجا در جُنبش نوپای سبز ایران، آن را به خشونت و جنگ داخلی نکشانند، که شیوه هایِ مبارزه-ی مُجاهدین خلق در سه دهه-ی گذشته، نه تنها کمکی به جُنبش آزادیخواهی مردم ایران نه کرده است، ونکه (بلکه) با بکارگیری ابزار ترور و راهُبُردهای (استراتژی های) خُشونت آمیز، ناشیانه و پُر از رَمژَک (خطا)، بالاترین هزینه ها را که جان هزاران تن از فرزندانشان بوده است، بر روی دست مردم گذاشته اند. آن جانباختگان همه، جوانان آزاده ای بودند که در راه آزادی ایران فریفته-ی رهبران دوغگو و خودکامه-ی دودمان رجوی گَشتند، جوانان ناآگاهی که به گُمان و نِهازش (توهم) مبارزه با حکومت اسلامی برای رهایی ایران، بدون اینکه خود بدانند، ساختمان کاخ ستم و خودکامگی دودمان رجوی را با خاک گورهای خود میساختند.
براستی اگر که این جانباختگانی که مجاهدین هودگی (حقانیت) و سزاواریشان را از ریخته شدن خون آنها وام میگیرند، میتوانستند به گوهر و چهره-ی زشت و پلیدِ این ایدیولوژی پی ببرند که رهبران مجاهدین خلق خود را پشت آن پنهان کرده اند و به بهانه-یِ آزاد کردن ایران، برای آن فرارسانی میکنند (تبلیغ میکنید) ولی با آن مغز جوانان ساده دل را میجوند، آماده میشدند که خون خودشان را در پای کاخ خودکامگی و دیوانگی دودمان رجوی بریزند؟ براستی چه هَمیستاری ای (تفاوتی) میان باورهای مسعود رجوی و مُجاهدین خلق با باورهای سید علی خامنه ای و هواداران ولایت مطلقه فقیه و جود دارد، که مُجاهدین خلق، نام درگیری میان دو دودمان گُجسته-یِ (ملعون) رجوی و خامنه ای را، "مبارزه برای آزادی ایران"، مینهند؟ اگر که گفته های مرا باور ندارید، دستکم نامه-یِ رجوی به مِهِستان (مجلس) خبرگان را بخوانید [۱] تا بدانید که مبارزه-ی مجُاهدین خلق با آخوندها، مبارزه برای آزادی، دمکراسی و پاسداری از هوده-یِ آدمی (حقوق بشر) مردم ایران نیست، ونکه (بلکه) یک درگیری خودویژه (خصوصی) میان دو خانواده-ی واپسگرا و بدنهاد مسعود رجوی و علی خامنه ای میباشد که با بستن چشم های خود بر دستآوردهایِ آدمی در جهان مدرن، و راستینگی های (واقعیت های) سده-ی بیست و یکم، هر کدام از آنها داوش (ادعای) برداشتِ بهتری برای پیاده کردن "اسلام ناب محمدی" در این کشور را در سر می پرورانند. و جوانان این کشور از هر دو سوی، کُرپانی (قربانی) دیوانگی، واپسگرایی، ژاژپنداری، ژاژپرستی (خرافه پرستی)، گُستاخی ها و بُلندپروازی های رهبران هر دو چَکاد (جبهه) شده اند. آنهم پس از سه دهه ناکامی و شکست بُنیادگرایان حزب الله ای در برپایی "مدینه فاضله" اسلامی در ایران، و با هزاران میلیارد دلار آسیب های داراکی (مالی) و هزاران هزینه های جانی. اکنون براستی رهبران مجاهدین و مشتی بُنیادگرا در این سازمان باور دارند که بتوانند به مردمی که پس از سه دهه آزمودن ترس در یک حکومت خودکامه و تئوکراسی دینی، برای شکستن غل و زنجیرهای ژاژپرستی (خرافه پرستی) دینی به خیابان ها سرازیر شده اند، به پذیرانند و آنها را خُرسند کنند که اسلام ناب محمدی آنها پیشرفته تر از اسلام طالبانی خامنه ای است، آنهم با این فرنود (دلیل) که مُجاهدین خلق در آینده، هنگام سنگسار کردن زنان، و کشتن آنها بجای سنگ های درشت، سنگ های ریزتری را بکار خواهند بست، و درهنگام دست بریدن آمپول بیهوشی به آدم هایِ گُناهکار میزنند تا کمتر درد بکشند؟ زیرا که اسلام ناب محمدی رجوی با اقتصاد "توحیدیش"، خیلی بیشتر از اسلام خامنه ای با اقتصاد "قرض الحسنه اش"، هوده-ی آدمی (حقوق بشر) را گرامی میدارد؟ آیا براستی زمان برای بیداری هواداران ناآگاه و فریب خورده-ی مجُاهدین خلق فرانرسیده است تا خود را از چنگ این سازمان ترور پرور رها سازند، یا اینکه خواب آنها به اندازه ای ژرف است که شیپور صور اسرافیل هم ناتوان از بیداری آنهاست؟
یاداشت:
[۱] http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=۲۲۴۴۵
۱۵۲٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣٨٨
|
از : جعفر بلو چستانی
عنوان : کشتار در اشرف بدستور خامنه ای خونخوار می باشد.
خمینی جانی با قتل عام سال شصت و هفت قصد نابودی سازمان مجاهدین خلق ایران را داشت که نا کام ماند. خامنه ای و مالکی مقلدان خمینی به پیروی از خمینی دیوانه و وحشی می خواهند با نابودی اشرف بخیال باطل خود سازمان مجاهدین خلق را از بین ببرند. آقای منتظری به خمینی نوشت که مجاهدین خلق یک طرز تفکر هستند که با کشتار از بین نمی روند. دوستان پیام آقای رضا پهلوی را در مورد اشرف در همین سایت بخوانید.
۱۵۱۷۵ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣٨٨
|