از : شکر الله حیدری
عنوان : آقای باختری
خوب پس عذر خواهی کنید!
۱۵۴۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣٨٨
|
از : رضا باختری
عنوان : به اقای حیدری
آقای حیدری شما که توانائی برخورد با شعر را ندارید لااقل مثل همه خوانندگان شعر را بخوانید و بگذرید به شما نیامده که خود را وارد عرصه انتقادی کنید اینکه مرا مولف این شعرها می نامید به معنای پس گرفتن حرفتان است پس بیایید اگر جایی مرتکب اشتباهی می شویم از متن عذرخواهی کنیم و بیاموزیم نه اینکه با اجرای شارلاتانیسمی نخ نما شده جهت حرفها را عوض کنیم .من که از شما چیز زیادی نخواستم ادعایی کردید که خواننده اش بودم و دلیل خواستم . شما به جای پاسخ مرا به شاعر حواله می دهید که بی شک اگر می دانست مشکل شعرش چیست آن را برطرف می کرد و سپس به انتشار می سپرد
۱۵۴٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱٣٨٨
|
از : محمود نجد
عنوان : فروتنی و ادب هم خوب چیزی است والله
شما را یه خدا قضاوت کنید که بچه های عزیز ما ، این نوگل های تازه شکفته برای چه کسانی دارند کشته می شوند.
یک شعری سروده شده آن وقت دو تا آدم به اصطلاح اهل ادب دارند خودشان را از سر آن تکه و پاره می کنند. آن یکی می گوید این شعر وزن و قافیه ندارد، آن یکی هم می گوید اینها برای تحمیق است. من نمی دانم چرا این نظر دهندگان جانب فروتنی و ادب را رعایت نمی کنند. بر فرض شاعر بیچاره که خودش هم حرفی نمی زند بیاید و ساعت ها به این صورت سخنرانی کند،
با لهجه ی ترکی یکی اللهُ اکبر می ...
همسنگری توی خیالش می خورد تاب
فرمانده در بی سیم ها فرمان ِآتش می ...
خمپاره روی شانه ها سر می شود پرتاب
چه ثمری برای جامعه ی شعرا دارد ؟
آقایان چرا به هم پرش می کنید . انضباط و ادب هم خوب چیزی است برای همین چیزهاست که آخوند ها بر ما مسلط هستند دیگر. آن وقت همه ش نق می زنیم که چرا روزگارمان بدتر از آخرت یزید است
۱۵۴۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱٣٨٨
|
از : رضا باختری
عنوان : آقای حیدری پیش قاضی و ... بازی!!!؟
نظر اقای حیدری باعث شگفتی و تعجب من شد مطمئنا ایشان هیچ از عروض و قافیه نمی دانند.نظر دادن و به خصوص اشکال گرفتن از بدیهیات آن هم از شاعری که سرودن شعر را از نوجوانی آغاز کرده و در کتابهای اولیه اش غزل های مختلفی در سخت ترین وزن ها دارد و در مواردی وزن های تازه ای را در شعر فارسی ابداع کرده است تنها برای تحمیق ان دسته از خوانندگانی موثر است که از عروض و قافیه هیچ نمی دانند دراین باره شاید شما موفق باشید اما اگر اسمتان مستعار نباشد بی شک سوژه خنده و مزاح در این باره هستید زیرا این دو غزل عبدالرضایی هر دو در وزن دوری مستفعلن سروده شده که شک ندارم که علی در این وزن می تواند بدون سکته وزنی سخنرانی کند.من ابتدا از نظر شما تعجب کردم سپس فکر کردم اشتباهی در حروفچینی اتفاق افتاده است اما هر چه بررسی کردم نه مشکلی در وزن این شعرها دیدم و نه در قافیه و تعجبم بیشتر شد که شما حتی یک مثال کوچک از این دو شعر برای اثبات ادعای خود نیاورده اید لذا اگر چنانچه در برابر شما سواد استاد عروض فارسی کم آورده باشد خواهشم این است که در کامنت دوباره ای بفرمایید چرا این دو شعر غزل نیستند و کجا دچار اسکال وزنی هستند و در کدام بیت قافیه رعایت نشده است مسلما اگر دلیلی برای ادعای خود نیاورید بی شک شما هم از زمره کسانی خواهید بود که با هزار شیوه مذهبی و سیاسی و...الخ سعی می کنند قدرت شعری علی عبدالرضایی به تحلیل و تعلیل ببرند،همین!
۱۵۴۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱٣٨٨
|
از : شکر الله حیدری
عنوان : این شعرها
این شعرها از نظر اوزان عروضی خیلی مشکل دارند. بنابراین غزل نیستند. غزل برای خودش قواعد و آدابی دارد. و چه ما آن قالب را دوست داشته باشیم و چه اینکه از آن متنفر باشیم ( بر اساس گفته ی آن خانم) ، باید آن قواعد در آن رعایت بشود. ظاهرا ً خود شاعر هم ادعایی بر این قضیه ندارد و نوشته یک (سروده ی دیگر) و خوانندگان آن را به غزل که مقبول ترین قالب شعر کلاسیک است، منسوب کرده اند( شاید از این رو که خودشان هم نمی دانند غزل چگونه شعری است).
از نظر من این شعرها هیچکدام نه غزل هستند و نه پُست مدرنیسم و نه از این حرف هایی که تازگی ها مد شده .
عزیزان می توانند برای دریافتن اندیشه های پُست مدرنیسم به شعرهای بودلر و رمبو و نروال و ریلکه سری بزنند و یا نزدیک تر از همه به غزلیات مولانا جلال الدین (اگر البته متنفر نیستند) و یا شاعران سبک هندی (و آن هم به همین شرط) تا دریابند و دُر یابند.
۱۵۴۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣٨٨
|
از : ماندانا تیموریان
عنوان : نگاهی به کابوس
چون غزل اول بسیار شعاری و پوپولیستی نوشته شده علی رغم چند بیت درخشانش ترجیح می دهم درباره اش ننویسم واقعا عبدالرضایی قدر آن آوانگاردیسم خارق العاده اش را نمی داند که خودش را معطل چنین شعر های شعاری یی می کند .ای کاش در این باره تجدید نظر کند و به عبدالرضایی شاعر برگردد. و اما شعر دوم به عقیده من با اینکه غزل است بسیار حسی و تاثیرگذار نوشته شده و شاعر با مهارت از پس وزن وقافیه برآمده است.بهتر است کمی درباره دریافتم از این شعر توضیح بدهم. غزل کابوس یک موج داستان شهیدی را روایت می کند که سالها بعداز کشته شدن در جنگ و سماق مکیدن در یک قاب عکس،ناگهان از آن بیرون می آید وهوس می کند سری به دریا زده وزندگی را به نظاره بنشیند ودرهمان حال چرتش می گیرد ومی خوابد وخواب جبهه وجنگ وهمرزمانش را می بیند که برخی مرده وآنها که مانده اند سردار شده اند واز تمام آرمانشان که زندگی بود فاصله گرفته اند و درنهایت به هیچی می رسد درهمین حال است که شاعر یا راوی با استحاله ی خود به عنوان همان شهید که یادآور شهادت قلم است از دریا می خواهد که غرقش کند
۱۵٣۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣٨٨
|
از : هما عباسی
عنوان : دست مریزاد
سرکار ِخانم شوق ِآغوش ِتو را دارد
این شاعر ِغرق ِتماشایت شده بشتاب!
حالی کن و حالا که ساحل دوره ات کرده ست
از ظرفِ خود بیرون بیا
دریا مرا دریاب!
سلام بر شاعر دیوانگان! خیلی اینروزها با شعرت حال می کنم.بااینکه از غزل متنفرم و تو رو بیشتر بعنوان شاعر پست مدرن می شناسم و شعرهای زبانی ات را دوست دارم اما غزل دومت آنقدر ساخت قوی و محکمی دارد که انگار شاعر هیچ مشکلی در تهیه قافیه و رعایت وزن نداشته الحق که در وزن هایی که به کار می بندی استادانه می نویسی.
۱۵٣۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣٨٨
|
از : حمید امضا محفوظ
عنوان : تشکر
یارا سخن دل ما گفتی، دست مریزاد شاعر!
۱۵٣۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣٨٨
|
از : مریم صدری
عنوان : دو غزل خواندنی
غزل های زیبا و هشدار دهنده ای بودند.ساختار غزل دوم البته خیلی منسجم تر بود
۱۵٣۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣٨٨
|