از : نیکولاس نیکسادات
عنوان : گزارشگری حق انحصاری دارندگان کارت عضویت جنبش سبز نیست!
جناب "دانشجویی از رم" Azda :
پیاده شوید با هم برویم!
نمیدانم چند وقت است در ایتالیا هستید. گویا از فرط فعالیت "با تمام جان و دل" برای "جنبش سبز" از بدیهی ترین واقعیتهای کشوری که در آن تحصیل میکنید بی خبرید:
از "سست روزنامههای معلوم الحال ایتالیایی" میگویید و اینکه در ایتالیا "مردم به روزنامه ها اعتماد ندارند و همه از تحت کنترل بودن رسانهها و روزنامها از جانب برلوسکنی شاکی اند"!
جهت اطلاع، اکثریت قاطع آن "همه"ای که به ادعای شما "شاکی اند" به برلوسکونی رأی داده اند (و ایتالیا بالاترین حضور مردم در انتخابات را در اروپا دارد). آنهایی هم که شاکی اند دلخوش کنک امثال شمایند که بزرگشان میکنید تا خیال کنید اروپا هم پر شده از دیکتاتوری تا اینگونه از بابت احمدی نژاد کمتر جلوی دوستان فرنگیتان خجالت بکشید!
شما از یکسو رسانههای ایتالیا را "تحت کنترل برلوسکونی" میدانید و از سوی دیگر خودتان میگویید که تظاهرات مورد بحث (که به ابتکار روزنامه اپوزیسیون "ایل ریفورمیستا" برگزار شد) هدفش یک "شو آف سیاسی در مقابل برلوسکونی" بود!
باز هم جهت اطلاع، در ایتالیا چیزی به نام "حزب یهودیان" وجود ندارد. منظور شما جامعه یهودیان ایتالیا است که امیدوارم "جنبش سبز" با حق وجود و اظهار نظر آنها مشکلی نداشته باشد! شما که تظاهرات مورد بحث را تحریم کردید از کجا دانستید که نماینده یهودیان بالای سکو چه گفته است؟ اگر سایت روزنامه را خوانده اید که هر کس امتحان ورودی به زبان ایتالیایی را پاس کرده باشد میفهمد چه حجمی از سخنرانیها به مردم ایران و چه حجمی به نگرانی یهودیان ایتالیا اختصاص داشته است. به فرض که صحبت از یکسان بودن (موضع) احمدینژاد و موسوی (در برابر اسراییل) شده باشد، کجای این حرف برای شما عجیب است؟ آیا انتظار داشتید که همه شرکت کنندگان در مدح فضایل میرحسین شما داد سخن برانند؟!
شما خودتان میگویید که کارهایی که در رم میشود به دست "عدهای هر چند با شمارهٔ اندک" انجام میشود. آیا ایرانیان رم اندک هستند؟ حال اگر کسی نحوه فعالیت (یا عدم فعالیت) دیگران را نقد کند چرا شما گروه "اندک" خود را هدف "سخره" میبینید؟!
سرانجام اینکه من یک پدیده اجتماعی را نقد کردم. بر خلاف تصور شما هر کسی که قلم به دست میگیرد نباید هدفش "هدیه دادن" به جنبش سبز شما و تحکیم صفوف آن باشد. گزارشگری هم حق انحصاری دارندگان کارت عضویت جنبش سبز نیست! پس شما هم به خود اجازه ندهید که بخواهید به سبک جمهوری اسلامی دهان دیگران را به بهانه "تفرقه افکنی" ببندید. آینه چون نقش تو بنمود راست...
۱۶۱۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣٨٨
|
از : دانشجویی از رم azda
عنوان : افسوس از قضاوتهای نسنجیده!
جناب آقای نیکلاس
به عنوان یکی از دانشجوهای رم در وحلهٔ اول یک دست مریزاد خدمتت تقدیم میکنم بابت به سخره گرفتن تمام کارهایی که عدهای هر چند با شمارهٔ اندک با تمام جان و دل پیگیرش بودند!!!
و حالا میرم سراغ بقیه داستان:
جناب آقای نیکلاس، لازم میدونم یاد آوری کنم که شما قضاوتت رو بر بنای سست روزنامههای معلوم الحال ایتالیایی پایه گذاشتی. مملکتی که حتا مردم خودش هم به روزنامهاش اعتماد ندارند و همه از تحت کنترل بودن رسانهها و روزنامها از جانب برلوسکنی شاکی اند.
کاملا درسته! روزی که حزب دمکرات ایتالیا تحت عنوان حمایت از زنان و جوانان ایرانی فراخوان تظاهراتاش رو اعلام کرد همگی خوشحال از این حمایت آمادهٔ شرکت در این مانیفست شدند، غافل از این که این فقط یک نمایش سیاسی یا بهتر بگم یک شو آف سیاسی در مقابل برلوسکنی بیشتر نبود. این جمعیّتای از ایتالیاییها که شما ازش با استناد به نوشتهٔ روزنامهٔ کرریر یاد میکنی چیزی نبود جز چند نفر از نمایندگان چند حزب که آنجا حاضر شده بودند و سر دستهشان حزب یهودیان بود! که یک نفر از این حزب با پرچمشان به دست بالای سکو رفته و داد از یکسان بودن احمدینژاد و موسوی سر داده بود و از ایران به عنوان خطر جهانی نام میبرد. دریغ از چند کلام واقعی در دفاع از حقوق زنان و جوانان ایرانی !!
در چنین شرایطی حضور در چنین نمایشی جز صحه گذاشتن به چنین سخنانی معنی دیگری نمیتوانست داشته باشه. چیزی که هدف هیچ یک از دانشجویان معترض به نتایج انتخابات نبود که شعاری جز رای من کجاست و مخالفت با اعمال خشونت در برابر ملت ایران نداشتند.
روز بسیار سختی بود، از یک طرف باید بچههای دانشجو (با میانگین سنّی ۲۴ سال) و آکنده از شور و احساسات را قانع میکردی که شرکت در این نمایش جز همراهی با این خیمه شب بازی سیاسی نتیجهای نخواهد داشت و از طرف دیگر مقابله با روزنامه نگار نگران از سوختن و غیر واقعی از آب در آمدن خبرش، که به هزار طرفند سعی در قانع کردن دانشجوها برای راهی شدن به میدان فارنزه داشت. که دست آخر ناامید و با قول به چاپ دلیل واقعی عدم حضور دانشجو ها در شمارهٔ روز بعد جمع دانشجوها را رها کرد، خبری که هیچ وقت چاپ نشد!! حاصل فقط یک اشاره به ترس از جاسوسان که طبعا خبری هیجانی تر بود که در روزهای بعد در میان بهت دانشجوها به چاپ رسید.
سخن آخر: نمیدانم شما آقای نیکلاس در حال حاضر در ایران هستی یا مقیم خارج، مشغول فعالیت هستی یا فقط خبرها رو دنبال کرده و به قضاوت مینشینی، امیدوارم حد اقل کار انتقاد رو به افراد آگاه تر بسپاری که در این معرکه بازار افرادی چون شما جز نطفهٔ ناامیدی و تفرقه چیزی رو به این جنبش هدیه نمیکنند.
۱۵۷٨٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨٨
|
از : دوست نیکولاس ........
عنوان : نیکولاس نیکسادات صورت وضعیت جنبش را نوشت
با سلام نیکولاس
از اعتصاب غذای رم در لا مکان نوشتی و کمی شوخی کردی با معده اعتصابیون که نه اسمی نه رسمی نه ادرسی و ترساندی دوباره اهل هوا را از تظاهرات چپها ی ایتالیایی یک درصدی نوشتی و سبز های رم را به صخره سخره کوبیدی از ایرانیان شریف نوشتی که داغ قورمه سبزی و لواشک انها را در راه جنبش سبز به شک می اندارد و خلاصه از همه چی نوشتی و با یک چوب راندی اما عزیز دلاور بدان در میان ان اعتصاب غذای رم یک مامور جمهوری اسلام اتفاقا با تیپی بهتر از تو و امروزی تر دو روز با بچه ها بود و انها هم میدانستند و خیلی هم کار کرد تراکت نوشت پارچه نویسی کرد و در تظاهرات ۲۵ ژوین هم جلو سفارت تا اخر بود بنا براین تو خود را بپوشانی و نه پوشانی فرقی ندارد انها در میان ما هستند چه غلطی می توانند بکنند مگر ما در مملکت غریب سلاح حمل می کنیم جز شعار دادن و با جنبش سبز در داخل همراهی کرد چه کار دیگری از دست ما بر می اید می خواهند بدانند چه کسانی رفتند تظاهرات بدانند پاسپورتشان تمدید نمی شود خوب نشود دانشجو را ایران بروند می گیرند خوب معلوم است می گیرند دیگه چی هست که تو باید یادشان بدهی بگذار تا در راه هستیم همراهان را همراه باشیم یکی ۱۰۰ متر می اید یکی ۱۰۰۰ متر یکی تا اخر شرایط را ما دشوار نکنیم راه خود دشوار است ارزومند ارزوهایت اهل هوا
۱۵۵۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱٣٨٨
|
از : ali nazari
عنوان : هم آری هم نه
آقای نیکولاس عزیز مقالتون خوبه و کسی باید این بحث رو باز می کرد اما چند نکته:باید در جایی از مقاله اشاره به عنوان خود هم میکردین که مثلا" جعلیست یا واقعی تا حداقل بحثتان اثر گذاری بیشتری داشته باشد یا تکلیف خوانندگان روشن شود.دیگری اینکه باید حساب آنهاییکه داخل ایرانند با خارج کشوریها رو جدا میکردید(شاید با تاکید بیشتر این مساله رفع میشد).در مورد ایرانیهای داخل خود به نیکی میدانید وضع بچه صورت است.چند ماه پیش بود که مجلس طرحی با عنوان "جرایم ایترنتی" تصویب کرد تا ارگانهایی مثل سپاه پاسداران با آزادی عمل بیشتری اینگونه فعالیتها رو هم کنترل کنند.برخی شنیده ها هم خبر از فعالیت تیمهای بسیار قوی و حرفه ای در سپاه در این حوزه میدهند.با این وصف و رفتاری در زندانها با افراد شاهدش هستیم,باید به مردم حق داد اگر از نام اصلی استفاده نمی کنند یا در تظاهرات با چهره های نیم پوشانده حاضر میشوند.اما در مورد هموطنان خارج وضع کمی فرق میکند.آنها از آزادی عمل بیشتری برخوردارند و در این شرایط حساس بنظرم باید جسورانه تر و با شهامت بیشتری عمل کنند(بیشترشان هم همینطورند).گروهی که شما آنها را زیر سوال برده اید فکر میکنم در اقلیت باشند.البته این را نیز فراموش نکنیم که حتی در بین خارج نشینان هم موارد استثناء هم وجود دارد و احیانا" محافظه کاری آنها موجه(به لحاظ اخلاقی و انسانی) و شاید ضروریست و نباید به صرف خارج از ایران بودن,آنها را متهم کرد.در اواخر مقاله هم تعبیری از "تظاهرات بدون چهره" کرده اید که بنظرم بدبینانه است.میتوانستید نیمه پر لیوان را ببینید که بالاخره نفس حضور در اعتراضات برای رژیم اثرات منفی دارد و برایش دلسرد کننده هست(هر چند در ظاهرش نشان نمی دهد).جنبه نمادینی هم که اشاره کرده اید نشان از بدبینی مفرط شما دارد.آخرین موردیکه باید بدان اشاره کنم (شاید مهمتر از بقیه موارد) در چند جای مقاله هم تلویحا" اشاره کرده اید اما در بند آخر صراحتا" از "حمله نظامی" و "تحریمهای بیشتر"حمایت کرده اید(امیدوارم اشتباه فهمیده باشم) که نشان از نبود حس انسانی و اخلاقیست والا چگونه میتوان با به خاک و خون کشیده شدن مردم و ویرانی سرزمین خود موافق بود.تحریمهای بیشتر اقتصادی هم جز افزایش فشار روی قشر متوسط و پایین جامعه( اکثریت جامعه)چیزی به ارمغان ندارد.مگر آنکه فکر کنیم غرب برای مردم عراق و افغانستان دموکراسی و آزادی هدیه کرده است.
۱۵۵۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱٣٨٨
|
از : Masoud A
عنوان : ?
پس با همین استدلال تمامی کسانی که در ایران رویشان را می پوشند هم مشتی بزدل و بی اصل و نسبند که به دنبال قرمه سبزی هفتگی شان جر بزه ای در حد اوصاف شما وصف حالشان است. فرق است میان حماقت و شجاعت و مرزشان نه در حدی که مقالهی شما ساده لوحانه آن را به تصویر می کشد.
۱۵۵۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱٣٨٨
|
از : shabnam
عنوان : ما همه متخصص ایراد گرفتن بنی اسرائیلی به دگراندیشان هستیم۰
تو که اینقدر شجاع و مدافع سرسخت ایرانی و هویت واقعی ایرانی هستی از چه ترسی اسمت را نیکلاس گذاشته ای و نه مثلا سورنا؟
لبنانیها در تهران حضورشان کفر است ولی روسیه در آذربایجان بعد از جنگ و کردستان و جنگل و هم اکنون حمایت تمام قد از کودتا یک روش سیاسی است که معمول اینهاست و اشکال زیادی ندارد۰
۱۵۵۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱٣٨٨
|
از : سیامند
عنوان : جانا سخن از دل ما می گویی
واقعا دستت درد نکند دوست عزیز که سخن از دل بسیاری گفتی. این را شاید بر آن که واقعا برای ذخیره ی لواشکِ آلو و سبزی قرمه سبزی اش هر از چندی در فرودگاه های وطنی به دنبال ته ریش و روسریِ اسلامی اش را به رخ می کشد، نتوان چندان خرده گرفت. اما «رهبران» امضاگذار را چه بگوییم، که در دهه ی اخیر تنها نشان از مبارزاتشان در امضاگذاری های جمعی بوده و بس. راستی آنها چرا پشت اسامی مستعار پنهان شده اند ؟ چه چیزی را پنهان می کنند ؟ از چه کسی ؟
۱۵۵۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱٣٨٨
|
از : نادر کاکاوند
عنوان : پیروز باشی نیکولاس
یکی از بهترین و پربارترین مقالاتی بود که در این چند وقته در مورد انسانهای ترسو و مذبذب نوشته شده بود
بسیار سپاسگزارم
پاینده ایران
زنده باد آزادی
۱۵۵۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱٣٨٨
|