از : روزنامه هنر و مبارزه حمید محوی
عنوان : در باب امید برای آینده
با سپاس از این پرسش و پاسخ آموزنده. در تاریخ ادبیات مارکسیستی یک پرسش و پاسخ آموزندهی دیگر هم هست به نام «اصول کمونیسم» نوشتهی انگلس که با این پرسش و پاسخ آغاز می شود :« کمونیسم چیست؟ »و انگلس پاسخ می دهد : « کمونیسم آموزش و راه و روش شرایط آزادی پرولتاریا ست.»
با این مقدمه می خواهم به بخش آخر گفتمان آقای تابان بپردازم، یعنی در جایی که ایشان لیست شانس های آینده را بر می شمارد (...)
بلوایی که در ایران و به شکل مینیاتوری در خارج از کشور بخاطر تقلبات احتمالی در انتخابات بر پاشده بود، موجب شد که فایل های سخنرانی آقای موسوی را به دقت ببینم و بشنوم. و وقتی شنیدم که او در پی ایجاد همبستگی اخلاقی بین کارگران و سرمایه داران است، بیش از پیش به موضع خودم اعتقاد پیدا کردم.
حال با توجه به لیست امید آقای تابان، می توانم این پرسش را مطرح کنم :
با توجه به هژمونی طبقهی بورژوازی معامله گر طرفدار غرب، چنان که در تظاهرات ایرانیان خارج از کشور شاهد آن بوده و هستیم، که هدایت امور را بدست دارند و با توجه به تمایلات «کمونوته انترناسیونال» که با تمایلات امپراتوری رم قرابتهای آشکاری دارد، چه آلترناتیوی در این بلوا می توانیم برای آینده ای بهتر برای ایران داشته باشیم؟
همانطور که شما می گویید و خیلی های دیگر هم می گویند که این نظام اصلاح پذیر نیست، ولی در واقع باید گفت این بورژوازی معامله گر و نظام سرمایه داری جهانی ست که اصلاح پذیر نیست.
برای پیشگامان ایران هیچ مصیبتی بالاتر از این نیست که با جنبش سبز یعنی بورژوازی معامله گر و وابستهی ایران به غرب (یا شرق فرقی نمی کند) همراه شود. این طبقه به شکل بنیادی عقیم است.
ایران به یک انقلاب عظیم نیازمند است. انقلابی که چه بخواهیم و چه نخواهیم باید و باید و باید الزاما با منافع تمام جامعه بشریت همخوانی و همراهی داشته باشد. این انقلاب عظیم جهانی خواهد بود زیرا نظام سرمایه داری هم اکنون تمام بشریت را به ورطهی نابودی کشانده است.
کشورهایی که نه تنها در جنگهای معاصر از سلاح های نسل برانداز استفاده کردند (سلاح های شیمایی و اتمی مثل اورانیوم رقیق شده توسط آمریکا و اروپا) بلکه با صنایعی که تنها به هدف سود بیشتر برای سرمایه داران می چرخیدند و در عین حال با سرعتی بی بدیل در تاریخ آخرین پناه گاه بشریت، یعنی کرهی زمین را به نابودی کشاندند.
یک قاعدهی کلی برای من وجود دارد، و در تحلیل هایم و در درک مسائل همیشه مورد استفاده ام قرار گرفته است : هر آن گاه که اروپا و آمریکا از جریان سیاسی مرتبط به ایران دفاع کرد، باید این جریان سیاسی را به آتش بار سنگین بست. زیرااین جریان حتما همان بورژوازی وابسته و عقیم است. این موضوع قویا در تولیدات فرهنگی محافل ایرانی وابسته به غرب نظیر فستیوالیه ها و رمان های پر فروش مشاهده می شود. که همگی داعیهی دموکراسی و حقوق بشر نیز دارند.ولی آن چیزی که رویت آن کار آسانی نیست، اختناق و سرکوبی ست که از این جریانات منشأ می گیرد. من خودم دانشجوی دانشگاهای فرانسه بوده ام و به دقت می دانم از چه چیزی حرف می زنم. کوتاه سخن این که اگر رژیم اصلاح پذیر نیست، اپوزیسیون ایران نیز اصلاح پذیر نیست.
این همه آدم کشتند، و همه مقصر هستند. زندگی معجزهی شگرفی ست که براحتی نباید از کنار آن بگذریم. آنهایی که از هزینهی کم حرف می زنند، بهتر است در یک متری من قرار نگیرند، چرا که من یک مشت روی صورتشان هزینه شان خواهم کرد. بعد خواهند دید هزینه اش چقدر بوده است. واقعا مصیبت بار است. که ما حتی به کشته شدن یک فرد، تنها یک نفر رضایت دهیم.
نتیجه : هیچ امیدی وجود ندارد. تنها راه جلوگیری از توحش نظام سرمایه داری ست در غیر این صورت طبیعت بر فرهنگ غالب خواهد شد. و بدانیم و آگاه باشیم که طبیعت بیمار است و اگر انقلاب عظیم جهانی صورت نگیرد و این خوک های کثیف یعنی نظام سرمایه داری و با آن سرمایه دارها از بین برده نشوند، و نظام سویسالیسم علمی بر قرار نگردد تمام بشریت محکوم به نابودی خواهد بود. ما باید برای چنین انقلابی خودمان را آماده کنیم. در حال حاضر هیچ فرقی نمی کند سبز باشد یا زرد احمدی نژاد.
زیرا در هر دو صورت ما با بورژوازی معامله گر و وابسته روبرو هستیم.
۱۶٣۹۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨٨
|
از : مارال سعید
عنوان : من هم اعتراف می کنم
آقای تابان فکر نمی کنید نگاهتان به مسائل فاقد فانتزی است؟ آیا به این فکر کرده اید اگر بتوان در تمام شهرهای بزرگ مردم را برای ابراز یک جمله (من می خواستم با رأیم انقلاب مخملی! کنم) به پشت درهای دادگاههای انقلاب کشید، رژیم چه می کرد؟ آیا فکر میکنید رژیم توانائی ی بازداشت میلیونها نفر را دارد؟ آیا فکر نمی کنید این خود گونه ای مبارزه ی منفیست؟
آنچه به مزاق قلب پر خونتان خوش نمی آید را ترد نکنید! آیا فکر نمی کنید نویسندگان "من هم اعتراف می کنم" سعی در شکستن قبه قضیه که همانا اعتراف باشد را دارند نه تبدیل آن به یک ارزش اجتماعی؟
۱۶٣۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨٨
|
از : حمید
عنوان : بابا ایوالله!!!
"بگذارید بار بد نامی دشمنی با اصلاح طلبی را کودتا گران و اقای رجوی و سلطنت طلبان و ح.ک.ک ها که از ان منتفع میشوند بدوش بکشند، فدائیان چرا؟"
یعنی غیر از اینها هیچ کس دیگر و هیچ نیروی دیگر اصلاح طلبان را رد نمی کند؟ بخش وسیعی از مردم در ایران با هویت خودشان به خیابان می آیند و تظاهرات می کنند. ندا آقا سلطان و بسیاری دیگر که صدمه دیدند و یا برخی شان از بین رفتند اصلن اهل رأی دادن نبودند و شعارهایی داده شد که در تضاد با موسوی و کروبی و خط اصلاح طلبان بود، اینها را چرا انکار می کنید؟ چون مغرض هستید و صداقت و اخلاق سیاسی ندارید در کار سیاسی تان. موسوی چی ها مثل خمینی جنبش مردم را آنجا که هیچ ربطی به آنها نداشت به اسم خودشان تمام کردند. همین الان هم اگر چشم و گوشتان کار کند می بینید که چه صداهایی در ایران بلند شده که در اعتراض به کل رژیم است. حالا چه کسی در مقابل نیروهای مترقی و سکولار و آزادیخواه ایستاه؟ چه کسی در کنار ارتجاع "حواریون خمینی جنایتکار"، یعنی خط امام، ایستاده؟
می گوئید "فدایی" ؟ کدام یکی شان؟ فقط خودتان؟ طیف غیر اکثریتی "فدائیان" که با شما نیستند، حزب مکرات، کومله، جمع وسیعی از روشنفکران و هنرمندان، منفردان چپ صاحب اعتبار و خوش نام اینها که با شما نیستند، اینها به آن دسته ای که شما اشاره می کنید تعلق ندارند و استدلال و جنس انتقاد و اعتراضشان هم کاملن متفاوت است.
حقدر سفسطه و بی اخلاقی در کار سیاسی؟! شما هستید که به جنبش آزادیخواهی مردم ضربه می زنید و سعی می کنید آن را یکسر در جهت منافع حاکمان مستبد و انحصارطلب جمهوری اسلامی بکشانید. کمی به عملکرد خودتان نگاه بکنید و انگ به دیگران کمتر بزنید!
۱۶٣۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨٨
|
از : بهرام ص
عنوان : مصاحبه آقای ف. تابان
سلام! قبل از هر چیزمایلم روشن کنم که هدفم از این نوشته صرفا درس گیری از جنبش جاری در ایران است و آنچه میگویم برای برخ کشیدن اشتباهات این یا آن فرد نیست. در صورتیکه صداقتی در کار باشد میتوان درس ها گرفت.
آرزوها و خیالات خود را به جای شرائط واقعی جنبش جا نزنیم. آقای تابان تمام حقیت را نمیگوید. هنوز مصاحبه ایشان با سایت تهیه در یاد ها و آرشیو ها موجود است. موضعگیری ایشان و برخی همفکرانشان این بود که " شرکت کردن در انتخابات و یا تحریم ، هردو یک اقدام سنتی هستند و ما با کاندید مستقل وارد صحنه میشویم و از مردم میخواهیم که به کاندید ما رای دهند. ومیدانیم شورای نگهبان هم کاندید ما را رد میکند واین موضوع برای ما نیز اهمیتی ندارد" (نقل به مضمون است. اگر لازم شد منبع اصلی این مصاحبه هم در دسترس است)بعبارت دیگر ابتدا قرار بود ایشان و همفکرانشان کسی را بدون توجه به شرائط ایران علم کرده و به آلترناتیو تبدیل کنند. از انجایئکه این طرح خیالی بود بعد از مدتی رها شد و بحث " مطالبه محوری" که انهم در واقع با هدف تضعیف اصلاحطلبان اتخاذ شده بود، پیش کشیده شد. سعی شد مطالباتی مطرح شود که هیچ کاندیدایی اساسا امکان پذیرش انرا نداشته باشد. هدف به هر شکل ممکن همان تحریم و نشان دادن روی گردانی مردم از اصلاحطلبان بود. این دیدگاه دشمن اصلی خود را اصلاحطلبان میدانست. زیرا از نظر انان تکلیف اقتدار گرایان روشن بود که در میان مردم پایگاه آنچنانی ندارند.
این بی توجهی به واقعیت شرائط ایران تا اخرین روزها ادامه یافت و سازمان متبوع ایشان تا دقیقه نود برای ارائه موضع رسمی طفره رفت. پیدایش جنبش سبز وتصرف خیابانها از طرف حامیان موسوی سبب شد که تیغ تحریمیان کند شده و شک و تردید ها از عاقبت کارو مکافات را بدنبال اورد. با این حال تحریمیان درون سازمان تا آخرین روزهای اعلام موضع گیری رسمی بر مواضع خود پافشاری کردند. در سازمان سه گرایش تحریم و شرکت و ممتنع(نه سیخ بسوزد نه کباب) ایجاد شد. سر آخر با یک توافق بده بستانی ، مجعونی عجیب و شترگاو پلنگی بعنوان موضع سازمان مطرح گشت. گفته شد " جلوی احمدی نژاد را بگیرید ولی به اصلاحطلبان رای ندهیدـ یعنی با باد هوا جلوی احمدی نژاد را بگیریدـ و یا رای سفید بدهید"
این که گفته شود "دیگران هم نتوانستند تقلب تا این حد را حدس بزنند وکودتا را باجزعیات پیش بینی کنند، واز ان نتیجه گرفته شود که ما باهوشیم ولایق رهبری" را میتوان شوخی تلقی کرد و از ان گذشت.
کسی که واقعیت را به همانگونه که هست نبیند، فارغ از این که چه اهدافی دارد، مطمئنا در ارائه رهنمود عمل بر خطا خواهد رفت. دوری از ایران وبیخبری از ماجرا و درنتیجه اعلام مواضع و رهنمود پرت و نادرست را میتوان تا حدودی پذیرفت . اما مناظره ها ی تلویزیونی کاندیدا ها و به صحنه کشیده شدن خیل عظیم مردم، سبز شدن دوباره هر گیاه پژمرده را دیدن و باز روی مواضع غلط پافشاری کردن، علت دیگری دارد که به بعد از انتخابات و مرحله فعلی جنبش نیز کشیده شده. و کیست که نداند دشمنی با تنها امکان جدی فعلا موجود برای آزادی در ایران( اصلاحطلبان) و مردم، مهمترین عامل این بی اعتباری فکری امثال آقای تابان بوده و هنوز نیز هست. باخت اصلاحطلبان با تمام ضعفهایی که داشته و دارند، برد نیروهای مترقی نیست. پیروزی احمدی نژاد و کودتا گران است. روی باخت اصلاحطلبان شرط بندی نکنیم.بگذارید بار بد نامی دشمنی با اصلاح طلبی را کودتا گران و اقای رجوی و سلطنت طلبان و ح.ک.ک ها که از ان منتفع میشوند بدوش بکشند، فدائیان چرا؟
۱۶٣٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨٨
|
از : حسین نمازی
عنوان : روز قدس
در دنیای واقعی ایران، مردم ایران و در پیشاپیش آنها جوانان دختر و پسر تمام مردم دنیا را به حیرت وادار کردند.
بگذار هر کس در دنیا مجازی هر که هر چه میخواهد بنویسد.
بگذار اتحادیه اروپا و آمریکا از کنار این همه فجایع بگذرند و بازهم به منافع خود توجه کنند.
بگذار روسیه وچین و چند تا لاشخور دیگر از نفت و دلارهای ایرانی بنوائی برسند.
بگذار خامنه ای با آخوندانش ، احمدی نژاد با پاسدارانش ،رفسنجانی با اموالش ، عسکراولادی با مافیایش، کروبی با بنیاد شهدایش ، موسوی با تکنوکرات هایش برای کیان اسلام خود را تیکه پاره کنند
بگذار مجاهدین برای کسب قدرت بدون ارده ی مردم به هر طرفندی متوسل شود .بگذار ته مانده های ستم شاهی دشمنان انتخابات و مشروطه در خارج از کشور مانند دیوانگان با پرچم ایران شلنگ تخته بندازند.
بگذار «حزب کمونیست کارگری خارج از کشور» هر چه می تواند با پرچم سرخشان به چپ لطمه بزند
روز قدس نزدیک ست ما چه خواهیم کرد ؟
۱۶٣۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣٨٨
|
از : ناظر
عنوان : هنوز دوزاری نیافتاده؟
"بعید نیست تیم دوم و ذخیره ی آن ها را باقی بگذارند که در انتخابات های بعدی نقش «رقیب» و بازار گرم کن را اجرا کند. آن ها عین همین مساله را بدون خون و خون ریزی در جریان انتخابات مجلس هشتم هم انجام دادند و اجازه دادند یک تیم دسته دومی از اصلاح طلبان به مجلس برود، تیمی که مرزهای ممنوعه را بشناسد و رعایت کند، خطری نباشد اما در عین حال ظاهر موضوع هم حفظ شود."
بالاخره ما نفهمیدیم کی اصلاح طلب واقعی و کی اصولگرای واقعی است؟ وقتی این همه در این جبهه ها جابجایی می شود، دیگر دو جناحی دیدن اشتباه است. این حکومت چندین و چند باند و جناح دارد که حتا با نزدیکهیای فامیلی و یا پدرکشتگی های شخصی شان در سهیم شدن قدرت و چاپیدن ارتباط دارد. همه می گفتن که احمدی نژاد آلت دست رهبر است، دیدیم که اینطور نیست. اون هم ساز خودش را می زند و باند خودش را دارد. سپاه یکدست پشت احمدی نژاد نیست حتا با آن دعواهایی هم دارد.
بیانیه ی موسوی هیچ چیز جدیدی ندارد. آن می خواهند به قدرت برسند، انتخابات آزاد یعنی برای خودشان آزاد. تازه همین باند موسوی و کروبی هم اگر قدرت داشتند و دستشان می رسید هم تقلب می کردند و هم کودتا. این شیفتگی شما برای کروبی و موسوی خیلی مضحک است یعنی اینکه مثلا "یک تحلیل گر سیاسی باتجربه" تا این حد کم حافظه و خوش باور بشود که نداند آنها چکاره بودند و هستند و دستشان به جنایتهایی آلوده هست.
۱۶٣۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨٨
|
از : امیر /
عنوان : اشاره به نکاتی در بیانات آقای تابان
آقای تابان می گویند:" چه کسی می تواند پیش بینی کند که اگر سیاست تحریم اجرا می شد و مثلا هشتاد درصد مردم در انتخابات شرکت نمی کردند، آن وقت چه بحران هایی دامن حکومت را می گرفت؟ این ها البته قابل پیش بینی نیست."
۱- وقتی صحبت از "گوی بخت آزمایی" باشد،از کسی انتظار پیش بینی نمی توان داشت. ولی اینجا در مبارزه سیاسی، قابل قبول نیست که ما به عنوان یک سازمان ، یا فعال سیاسی،نادقیق بودن تحلیل خود را با اینگونه " اگر" ها ، کم اهمیت جلوه دهیم.
۲- تجربه راهکار "تحریم " ، در انتخابات نهم ، پیش روی ماست. مردم در انتخابات حضور فعال نداشتند و رژیم ، بدون دردسر ، احمدی نژاد را به مردم قالب کرد.
مردم در انتخابات دهم ، با درایت، راه تکرار سناریوی قبلی را به روی رژیم بستند و او را مجبورکردند که یا اراده آنان رابپذیرد و یا نقاب از چهره براندازد.
نتیجه: خرد جمعی در عرصه زندگی سیاسی کشور ما، لااقل از " آزمون و خطا"، می آموزد و روشنفکران ما در بسیاری موارد، این کار را هم نمی کنند.
۳- از آقای تابان انتظار میرود ، بر اساس پایه های فکری خود، که در طیف چپ و باورمند به عدالت اجتماعی ، قرار دارد، جنبش موجود را باتحلیلی برخاسته ازاین جایگاه مورد بررسی قرار میدادند و به تبیین آن از نگاه دیگران بسنده نمی کردند. ما نمیتوانیم تعاریف تمام اجزای این حرکت ، از جمله هدف آن " دفاع ار جمهوریت" را از "اصلاح طلبان" حکومتی به عاریت بگیریم، و آنگاه ادعایی جز ادعای آن ها هم داشته باشیم.
۴- "ورشکستگی مبارزات انتخاباتی در ج.ا "، هرچند برای اولین بار نیست که از جانب نیروهای اپوزیسیون اعلام میگردد، ولی خود تجربه انتخابات اخیر می آموزد که احتمالا آخرین بار نیز نخواهد بود.
۱۶٣۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨٨
|