از : منوچهر جمالی
عنوان : تاریخ نوین ایران ، با منسوخ شدن اسلام ، آغاز میشود، ومشروطیت وجنبش نوین، ادامه این انئیشه است
خلاصه تاریخ ۱۶۰ ساله ایران
در۱۶۰ سال پیش، باب و سپس بهاءالله ، جنبشی درایران برای نسخ شریعت اسلام، و ایجاد قوانین تازه برمنش ایرانی، باجسارت بی نظیری برپاکردند که با همکاری آخوندها وحکومت و سکوت روشنفکران، سرکوبی شدند،
ولی این جنبش ها بودند که تخم جنبش مشروطه را افشاندند .
سپس، روشنفکران که چنین جسارتی دربرابر آخوند و شریعت نداشتند، کوشیدند که سرعلماء مذهب شیعه را کلاه بگذارند و آنهارا علمدار، مشروطه ای سازند که درحقیقت به نابودی شریعت وسلطه آخوند میانجامد. با این کلاهبرداری، مشروطه ای بوجود آمد که درمغزش، مشروعه بود و پیآیند کلاهبرداری ازآخوند.
البته علماء دین که متوجه شدند نخستین بار درتاریخ کلاه سرشان رفته ، کوشیدند که درجنبشی دیگر، این کلاه را سرروشنفکران بگذارند . این بارآخوندها با شعارهای انقلاب و ضدیت با امپریالیسم و لیبرالیسم را که روشنفکران مقدس ساخته بودند، کلاه بزرگی را سر روشنفکران گذاشتند .
البته آخوند ازضدیت با امپریالیسم ، ضدیت با فرهنگ و مدنیت غرب را میفهمید و ازضدیت با لیبرالیسم، ضدیت با آزاد اندیشی ، و ازانقلاب ، مفهوم اصلیش را که حرکت به عقب باشد میفهمید. بدین ترتیب آخوند توانست کلاه بزرگی سر روشنفکران کذائی بگذاردو جمهوری بسازد که درباطنش، حکومت مطلقه آخوندیست . روشنفکرایرانی، برعکس روشنفکر غرب، متفکر نیست ، و بسادگی میتوان سرش را کلاه گذاشت. اکنون .
باید با کاربرد خرد ِ خود اندیش، بیدارشد تا این دوره های کلاهبرداری پایان بپذیرد و با جسارت فکری گفت که ازاین به بعد، ملت ایران ، برپایه خرد و فرهنگ اصیل خودش که متضاد باشریعت اسلامست، میتواند قوانین تازه برای آینده، تاءسیس کند و دیگرنیازی به شریعت اسلام و برداشتهای راستیینش ندارد
که همه ادامه همان کلاهبرداریها هستند
۱۶۴۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣٨٨
|
از : جهانگیر پارسا
عنوان : باز کردن یا بستن دانشگاهها
دکترسروش بیست سال است داد میزند حزب جمهوری دانشگاه ها را بست.ما آنهارا باز کردیم .این توطیه وزارت اطلاعات بود که آنرا به سروش نسبت داد تا یکی از مخالفانش را بکوبد.بیخبران هم باور کردند.
۱۶۴۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣٨٨
|
از : هوشمند
عنوان : ولایت بهائی در مقابله با دکتر سروش
آقای مختار شریف خانی با سلام،
نظرتان محترم است امّا باید مراقب باشیم تاریخ دوباره تکرار نشود و سرنوشت امیرکبیری که با صراحت به جنگ مقدّس مآبی و جهل پروری بهائیت رفته بود وبا اعدام باب در ۱۸۵۰ خواست تا دیکتاتوری مقدّس سازی فقهی را از ریشه بخشکاند و هنوز دو سال نگذشته بود که به توطئهی استعمار پیر در ۱۸۵۲ امیر کبیرکشته شد، دوباره گریبان نخبگان مارانگیرد. آن هم وطن بهائی که به جای همسوئی با مردم دراین برههی زمانی بخواهد به تفرقه اندازی و مقابله با فیلسوفی مانند دکتر سروش برخیزد، حد اقل باید بداند که ولایت فقیه اساس همان طرحی است که ۱۵۰ سال پیش ازسوی فرقهی بهائیت به بازارایران عرضه شده است. سیّد علی محمّد بنیان گذارفرقهی بهائیّت نیزمانند خمینی ابتدا رهبری مبارزات مردمی را به عهده داشت. امّا بعدها خود را باب به معنی دری به سوی مهدی موعود معرّفی کرد و ازآن طریق دستورات را به مردم صادر میکرد. پس از مدّتی با افزایش باور پیروانش خود را پیغمبر معرّفی کرد. (ا.آ. گرانتوسکی ، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، انتشارات پویش، صفحهی ۳۴۱ )
بهائیت با اعلام ظهور باب و بهاء الله به فراخور موقعیّت هرزمان، پیغمبری جدید و تقدّسی ماورائی را به مردم عرضه میکرد تا از اعتقادات مردم وجانفشانی ایشان درراه مقدّساتشان بهره گیری کند. تنها تفاوت روش آنها با نظام ولایت فقیه آنکه در این یکی اسم دین عوض نشد وبه جای ادّعای پیغمبری نائب امامت معرّفی شد. حال آنکه در جای جای قرآن حکیم روی تفاوت میان "احترام گذاشتن با تقدّس بخشیدن حتّی به شخص پیغمبر" تأکید شده است( سوره ی انعام/۵۰).
اینهمه تأکید قرآن حکیم برای آنست که مردم از سلاح شعورشان خلع نشوند وبه حساب قداست و مذهب دوباره نظامهای دیکتاتوری بر مردم حاکم نشوند. خداوند با صراحت اعلام کرده است محمد آخرین پیغمبر است وحتّی به او فرزند پسری داده نشده است( احزاب/۴۰) که اقوامی مانند بنی عبّاس یا عمّامه مشکی ها مدّعی قداست شوند. امّا بهائیت میگوید منظور ازخاتم النبیین نه ختم پیغمبران بلکه خاتم یا"انگشتری" است و تا دنیا دنیاست پیغمبران ظهور میکنند!
۱۶۴۱٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨٨
|
از : امیر سارج
عنوان : اگر سروش مرتد است پس مسلمان کیست!
با سلام
متاسفانه روش ومنش حکومت طوری است که وجدان هر انسان بیدار را به درد می آورد ورژیم برای نجات خود به هردری می زند تا بلکه بتواند آبروی رفته خودرا باز گرداند وبه همین جهت به هر جنایت وخیانت دست می زند .باید از این آقایان پرسید درکجای حکومت علی (ع)دروغ ،ریا تزویر وجنایت حاکم بوده که جنایت کاران( خامنه ای )خودرا مثل علی می پندارد .
۱۶۴۱۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨٨
|
از : اس سیصد و اسلام ونزوئلایی روسی
عنوان : مشهدی چاوز مسلمان است۰
سروش مرتداست مارکسیست های روسی آزاد لابد یک دلیلی باید وجود داشته باشد که لابی روس ها مصونیت دیپلماتیک دارند ولی فیلسوف آزاده ای که دین را پروتستاتیزه کرد و اصلاحات را بنیان گذاشت مرتد و مشهدی چاوز مسلمان است۰
خزر که غارت شد۰ اقتصاد چپاول و در ونزوئلا برای چاوز خانه می سازیم و او اس سیصد می گیرد با وام و هنوز بوشهر تمام نشده!
۱۶۴۰۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨٨
|
از :
عنوان : اولین فتوای ارتداد سروش را یک سینماگر طرفدار فاشیسم اسلامی مجیدی داد
اولین فتوای ارتداد سروش را یک سینماگر طرفدار فاشیسم اسلامی مجیدی داد. و فتوای ارتداد یعنی فتوای مرگ، همان فتوایی که حلاج را کشت، همان فتوایی که سهروردی را کشت، همان فتوایی که خیام را دربدر کرد، همان فتوایی که حافظ را گور بگور کرد، همان فتوایی که سلمان رشدی را رشد داد! اری این دین کثیف ترین و جعلی ترین و نامرد طرین دین ابراهیمی ست. لعنت بر محمد و آل محمد، لعنت بر خمینی و آل خمینی لهنت بر علی که اینروزها بعد از آنهمه قتل مشروع و آنهمه جنایت اسلامی بسزای اعمالش رسید و اما گروهی باز هم او را مصدر عدالت می دانند. دوستانی که در خارج هستند این سینما گر ولایتمدار را نزد خارجی ها رسوا کنند.
۱۶٣۹۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨٨
|
از : منوچهر جمالی
عنوان : الله ، همیشه در خونخواری و طرد و ارهاب ، جمال خود را ظاهرمیسازد
خدا، شادی را میآفریند
جائی که شادی نیست ، خدا ازآنجا، طرد و تبعید شده است
چرا درفرازسنگ نوشته های هخامنشی میآید که
« که« خدا، شادی را آفرید
شادی و شاده ، نام خدای ایران بوده است
وبه معنای « جشن عروسی وجشن» است،
و « آفریدن که آ-فریدن» یا « فریدن» باشد به معنای عشق ورزیدن و دوست داشتن (فری) هست
این عبارت کوتاه که « خدا شادی را آفرید»
به معنای آنست که خدا ، خودش را به صورت جشن درگیتی آفرید تا آن را دوست بدارد، و به آن عشق بورزد.
این شادی چیست که او دوست میدارد؟
خدای ایران برای آنکه خودش را دوست بدارد، تحول به همه زیبائیهای گیتی می یابد. هرچه درگیتی زیباست، چهره زیبای خود خداست. دوستی به زیبائیهای گیتی ، دوستی به خداست .
او در دردیدن زیبائی های جسمانی درگیتی هست که خود را دوست میدارد . این مفهوم زیبائی درفرهنگ ایرانست. زیبائی همه چیزها باهم ، خدای زیباست. ودیدن این زیبائی ها، جشن زندگی است. کارخدا، دادن امرو نهی، و حکومت کردن نیست، بلکه او زیبائی درهرخوبیست که دل و روان وخرد انسان را به خود میکشد، ودل سپردن به زیبائی های اودرگیتی، جشن زندگی است . جائی که زیبائی نیست ، خدا را طرد و تبعید کرده اند، خدا را کشته اند .
دراسلام، حقیقت، هنگامی زیباهست که وحشت انگیزباشد
---------------------------------------------------------
درادیان، مفهوم زیبائی، از دیدارانسان با خدا مشخص میشود
دراسلام ، الله را نمیتوان با چشم دید ولی برای محمد
که انسان ِبرگزیده اش هست، الله در جبرئیل پدیدارمیشود
وبا دیدن جمال جبرئیل هست که محمد دراوج وحشت و اضطراب و ترس، گرفتارلرزه وغش وصرع میگردد
ازاین روهست که جمیل یا زیبا بودن را به جیرئیل نسبت میدهند
این تجربه هست که روح قوانین وشریعت اسلام را معین میسازد
این اصل بنیادی که زیبائی حقیقت ، دروحشت انگیزی و بیمناکی و مضطرب سازندگی انسان ظهورمیکند، اصلیست که واقعیت یابی اسلام را دراجتماع و تاریخ ، معین ساخته وهمیشه معین خواهد ساخت
۱۶٣۹۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨٨
|
از : مختار شریف خانی
عنوان : مرتد یا ازادی خواه
اینکه اقای سروش مرتد است یا نیست مشگل خود اسلام و فقهاست ولی ما میدانیم که او ازادی خواه نیست چراکه اقدام او در بستن دانشگاه و اخراج دانش
جویان ضربه بزرگی به دانش در ایران زد.
اقای سروش نظام اسلامی را به زیر سئوال نمیبرد بلکه فقط یک فرد را مقصر میداند وان هم خامنه ای است و کاری با خمینی ندارد وشاید رسالت جنگ با خمینی و اسلام و ادغام نبوت و قدرت را ندارد.
اقای سروش بنابه ایمان خود به اسلام و تشویق نظام اخوند ی مبادرت به تصفیه در دانشگاه کرد.این ایمان به اسلام بود و افراد بهانه هستند.
این ایمان هستی سوز اسلام هنوز در این فرد شعله میگشد و خشم او از خامنه ای نه برای بستن روزنامه ها و دانشگاه بل او هراس از بی ابرو شدن اسلام دارد و
میخواهد بگوید که ای خامنه ای تو ابروی اسلام را بردی و ما بهتر میتوانیم از اسلام دفاع کنیم.
نه شور میهن پرستی نه عشق به ازادی ونه ازادی دانش بل فقط دغدغه اسلام
و از اینکه تا کنون اسلام هیچ کارنامه مثبتی ارا ئه نداده است نگران است.
ایمان این افراد و خیل مردمان به ادیان و به دین اسلام قابل فهم است ولی واقعیت این است که این دین توانائی و ظرفیت پذیرش نظر مخالف را ندارد چه خودی مانند
مجاهدین وچه مانند هم و طنان بهائی.
من نمیدانم اقای سروش در دفاع از ازادی هم وطنان بهائی و اعدام صدها
پزشک بهائی در ایران در کدام مقال از از این گروه دفاع کرده اند?
اقای سروش حتمن این پیام مولانا را را خوانده اند که از قضا برای افرادی مانند اقای خمینی ووو میگوید..اینجهان همچو درخت است ای کرام...
متاسفانه اسلام در تاریخ نقش مخربی داشته و از رویداد های سال ۵۷ دزدانه به قدرت خزید و بایدروزی به همان سوراخ باز گردد.
۱۶٣۹٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨٨
|
از : یک رنجدیده ..........
عنوان : چه تلاشی، چه تقلایی! از چهار سو دارند برای مردکی آبرو باخته آبرو می خرند.
نویسنده ی مقاله ی نشریه ی پاسداران خوب می داند که این روز ها مرتد از نظر سران حکومت اسلامی یعنی کسی که آبرویی دارد، پس تلاش کرده اند که او را مرتد اعلام کرده برایش آبرو بخرند.
سروش و شرکا پایه گذار ویرانی فرهنگ دانشگاهی ایران گشتند، دانشگاهی که گاه با بهترین های جهان پهلو می زد. سروش آغاز یورش به دست آورد های انقلاب مردم است. تمامی حملات بعدی رژیم جنایتکار به فرزندان انقلاب تکیه بر فوندامنت و پاکار این فیلسوف قلابی و شرکا دارد.
سال شست ، شست و دو ، و.......... شست و هفت و ...... همه و همه بر پاکار یورش اول تکیه دارند. یورشی که یورش را بنیاد گذاشت. یورشی که پرده دری را آغاز کرد. از دیر باز مردم ایران در تعلیم و تربیت فرزندان خود همیشه تلاش می کنند که پرده دری و گستاخی رسم روزگار نگردد، زیرا بدرستی اعتقاد دارند، اگر گشت، دیگر گشته است. کار سروش آغاز گستاخی بود به حریم مردم و فرهنگ و آداب و رسوم و زیبایی و شرم؛ کار سروش آغاز یورش به دست آورد های انقلاب مردم ستمدیده و خون آلود ایران زمین بود.
سروش بعد از سال ها آمد و از خدا عذر خواست ، تا بگوید مردم رقمی نیستند که من از آن ها عذر بخواهم.
او بجای اینکه بسیار ساده بگوید: مردم شریف ایران به خاطر دیروز ننگین خود از شما عذر می خواهم؛ آمد سر به دیوار زد تا ساده دلان چهره ی بر افروخته او را ببینند و بگویند: به به این دوغ به دوشاب می ماند!
سروش و شرکا اگر به راستی پشیمانند و قصد عذر خواهی دارند،باید در برابر مردم شریف و ستمدیده ی ایران بایستند با ادب و با صدای رسا و به روشنی روز بگویند: من در یک جنایت تاریخی بسیار تأثیر گذار دست داشتم، گرچه می دانم قابل بخشش نیستم، ولی به هر حال از شما مردم یزرگوار ایران پوزش می خواهم و بخشش می طلبم.
من قبلاً گفتم و باز تکرار می کنم: این تنها راه نجات سروش است، نه انشا نویسی مردم فریبانه و خراب کردن شعر حافظ بزرگ. سروش باید نیک بداند که حافظ آن اشعار را خطاب به سروش ها در فصل یورش آنها به فرهنگ ایرانی و انسانی در زمانه ی خود سروده. حافظ زمانی آن اشعار را با خون دل خود سروده که سروش های "مبارزالدین" شمشیر در دست ، از خون انسان مست، در کوچه های شیراز عربده کشان می گشتند. جالب است که ایشان اینک هیچ شرم نمی کشد و صدای آی دزد، آی دزدش گوش جهان را پر کرده است!
شارلاتانیزم دارد زیرکانه مرز های نوینی را می پیماید تا خار و یار را در چشم مردم یکی کند.
فرزندان شریف ایران زمین! باید به یاد داشته باشیم که این موجودات همیشه روی ساده دلی مردم ایران حساب ویژه باز کرده اند و می کنند!
پس می توان گفت : از ماست که بر ماست!
۱۶٣۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣٨٨
|
از : حسن سعادت
عنوان : وسط دعوا
نظام در حال فرو پاشی است ولی ما خواهان انقلاب دیگری نیستیم .انقلاب دیگر به معنای خونریزی دیگر و استبداد گروهی دیگر خواهد بود.ورود هر گروه و جریانی به ایران از گذشته انها میگذرد.اساس کار انتخابات ازاد و احترام به ارا مردم است.
۱۶٣٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣٨٨
|