از : ایراندخت آریا
عنوان : شارلاتانانرا مردم شارلاتان میسازند
اگرمردم خمینی راباورنمیکردندوباواعتمادنمیکردندیک آخوندی بیش نبودولوانگلیس اورابرای
اجرای نقشه های پلیدش برگزیده باشداگرخمینی ازاعتمادمردم سوء استفاده نمیکردهم
این احمقی نژادپریشانروان امروزبازوروشارلاتانیسم باین مقام غاصبانه نمیرسیدتابتوانددر
برابراین ملت نجیب وشریفیکه خمینی چون خودش آدم نبودآنهاراآدم حساب نکرده بخود
اجازه داده بگویدآدم شیددرنتیجه این مردم بودندکه این طوفان ویرانگرراباآرامشی که دارا
بودندعوض کردنداگرمردم بامشاهدهی سیل آخوندکه مانندموروموریانه ازهرسوراخی بیرون
آمده بودندمتوجه میشدندکه ایرانرادودستی بآنهامیدهندکه جززن وشکم وپائینترازشکم به
چیزدیگری فکرنمیکنندوسابقهی وطنفروشی آخوندرافراموش نمیکردنداین رژیم منفوروخائن
بتمام معنادرتمام جوامع سیاسی وحقوقی واجتماعی ومیهنی مابوجودنمیآمدوماامروزبه
خاطرارضای شهوات نفسانی آنهاتااین اندازه خسران درتمام پهنهی زندگی خودنمیدیدیم.
اگراین مردک زشت وبدقواره که ازمنجلاب حکومت دینی انگلیسی توسط خمینی سربر
نمیآوردوباینجانمیرسیدجنون اوبرکسی آشکارنمیشدپس این ماهستیم که اوراچنین کردیم
۱۶۴٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣٨٨
|
از : همای سکولار
عنوان : نسل معیوب نسلی معیوبتر بدنبال دارد -روان پریشانه - مسعود نقره کار
از انقلاب مشروطیت تا همین امروز حداقل سه نسل مردم ایران این آرزوها وامیدها را به گور برده اند: آرزوی داشتن تفکیک واستقلال سه قوه حکومت، انتخابات کاملاً آزاد و بی قید و شرط، پادشاهی مشروطه و محدود و با مسئولیت نه اینکه بینهایت نامحدود و بدون مسئولیت، آزادی بیان وبخصوص آزادی بدون شرط بعد از نقد و بیان، رد و رفع و نبود کامل سانسور برمطبوعات و اطلاعت وخبر، احترام به قانون و اجرای قانون و تلاش برای دمکراسی برای همه و بخصوص اقلیتهای جامعه، نهادینه کردن تدریجی ایده ها، روشها و اصول دمکراسی و لیبرالی و مشارکت مردم در امورمدیریت پیچیده داخلی و خارجی مملکت در جهت نهائی دستیابی به یکحکومت و دولت دموکراسی. در واقع در خاطره تاریخی و ته ذهن مردم و یا ملت ایران این آرزوها و امیدها همواره زنده و فعال بوده و در سایه همین آمال و امید، تفکر، شناخت و رابطه و مسئولیت خود را با رژیم و دولت وقت تعریف وتعیین کرده و میکند.
معادله نهایتاً به این سمت بسیار منطقی به توازن میرسد:
اگر ما ملت برای تو حاکم بی ارزشیم، پس تو هم ای حاکم برای ما ملت بی ارزشی!
مهمتر اینکه زمانیکه تو ای حاکم ضعیف می شوی وفقط صدای انقلاب ما را میشنوی، بدون اینکه از کارهای فراقانونی گذشته خود پوزش بخواهی، و یا مانند حاکمان دینمدارامروزی فقط بدرگاه خدای ساخته شده واسیر ذهن و ضمیرخودت توبه میکنی و آمرزش می طلبی، ما دیگر نمیتوانیم دوباره بتو اطمینان کنیم و دیری نپاید که سیل انقلابی ما ترا با خود به قعر ذباله دان تاریخ برد و آنجا دفنت کند. براستی اگر شانسی بیاوری و از جانب برخی ازبخش کوچک ما، که گوئی آینده نگر تر و خردمندتر از بقیه اکثریت ما هستند، شفقتی وشفاعتی هم برای تو برسد، متأسفم که باز از دست ما ملت کاری برای تو حاکم ظالم بر نمیاید و ای بسا که آن بخش نیز برای هم این کاراصلاحاتی ومیانجیگری مخالف سیل انقلاب، متهم به سازش شوند و در پی آن محکوم به برچسب های معروف کار شکنی، ضد انقلابی، طاغوتی، براندازی، خرابکاری، بیگانه پرستی، کافری، فساد فی الارض، بدعت گذاری، توهین کردن به مقدسات ویا محاربه با دین شوند و در نهایت همان عاقبت ترا پیدا کنند.
در طول تجربه انقلاب ۵۷ مردم وروشنفکران بوضوح دیدند که رهبر انقلاب و وارثان او چگونه در روز روشن به آنها دروغ گفتند وچگونه انقلاب همگانی ومردمی را بنفع صنف و طبقه خود یعنی روحانیت مصادره خصوصی، انحصاری و قهرانی کردند و هزاران نفر مخالف را به نام و سنت ارتجاعی دین وبا شمشیرعدل اسلام گردن زدند. بسیاری از مردم ما بر این باورند که قصاوت رژیم بعد از انقلاب نه تنها هزاران برابر توهین آمیز تر، صبعانه تر و سرکوبگرانه تر از پیش است، بلکه روی رژیم قبلی را چنان سفید کرده که بخش قابل توجهی از مردم ستمدیده ما امروز بازگشت آن دوران را آرزو می کنند وصد نفرین به انقلاب می فرستند.
چنین شد که دیگر در طول این سی سال گذشته، برخلاف مخالفین تندرو و انقلابی دوره قبل، اکثر روشنفکران عصر وعلیه رژیم شاهی و همینطور نوروشنفکران برآمده از رژیم دینی فعلی، هر دو مار گزیده شده و دیگر بهیچوجه نسخه های انقلابی نظیر انقلاب ۵۷ جهت فروپاشی و سرنگونی نظام فعلی را صادر نکردند. سوال مهم اینست که آیا این طرز فکر پایدار است و یا اینکه ممکن است در آینده نه چندان دور تغییرات وتحولات زیادی گریبانگیر این فکر سی ساله را شود؟
۱۶۴٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣٨٨
|
از : جواد مفرد کهلان
عنوان : اعتراف احمدی نژاد به فساد و دروغگویی و جنایت به خاطر تئوکراسی اسلامی شیعه
احمدی نژاد در جریان انتخابات در پایان سخنرانی خود وضع و حال خویش نوکری و سرسپردگی خود به حاکمیت ولایت فقیه را با این بیت حافظ تمام کرد
گر بود عمر و به میخانه رسم بار دگر / به جز از خدمت رندان نکنم کار دگر
آدم خُل فکر میکند معادی و شرابی موعود خواهد بود که نقد این دنیا را به نسیه غیر معقول و غیر عملی دنیای خیالی آخرت به آخوندهای سوپر ارتجاعی فروخته است. بیچاره روانپریش اگر میدانست "معیار حقیقت، عمل است" تبدیل به انسان میشد.
۱۶۴۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨٨
|
از : جواد مفرد کهلان
عنوان : تئوکراسی مسخره در قرن بیست و یکم
تئوکراسی ولایت فقیه این تحصیل کرده روان پریش را به سبب همین روان پریشی اش عروسک خیمه شب بازی جاهلانه و ضدبشری خویش نموده است. آدمی که مغزش به آخوند اجاره داده نشده باشد به درد تئوکراسی ولایت فقیه نمی خورد، همچنانکه وجود بازرگان، بنی صدر و موسوی مذهبی و مستقل با آمال ارتجاعی مسخره و وقیحانه و ضد انسانی این تئوکراسی سازگار نشد. ولی نباید مدیوس شد ادامه راه انقلابهای ناموفق مشروطه و ملی شدن نفت و انقلاب ضد سلطنتی درست طی شده است. چون در رژیم سلطنتی محمدرضا شاه تئوکراسی در کنار اریستوکراسی استبدادی سریعاً در کویر سیاست اریامهری رشد کرد؛ ما برای راندن این هر دو باید گام به گام پیش میرفتیم. انقلاب ۵۷ در حذف اریستوکراسی استبدادی شاه و انقلاب سبز/سرخ/سفید کنونی برای راندن تئوکراتها و رسیدن به دموکراسی است تا همگام قافله تمدن شویم.
۱۶۴۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨٨
|
از : shabdari
عنوان : احسنت به این گزیده گویی
وای خیییییییییلی خوب نوشتین عالی دقیقا به کهن ماجرا زدین شارلاتانیسم واقعا بهترین انتخاب برای الف و نو هست
۱۶۴۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨٨
|