سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جنگ نه، تحریم آری! - محمد امینی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : پیمان شهرابی

عنوان : چه باید کنید شما
اول آقای گنجی بیاید از گذشته خود بگوید و مخارج مسافرت ها برای اینکه رژیم ضد بشری را به سلطانی و ارتجاعی را سلطانی خواندن و نتیجه گیرد که اپوزیسیونی وجود ندارد از کجا آورده

و اینکه گنجی خودش فکرخودش باشد به کجا میرود مقاومت مردم ایران از سال ۶۰ ادامه همین انقلاب ضد سلطنتی ۵۷ و انقلاب نوین ایران شروع شده و ۱۲۰۰۰۰ از فرزندان این میهن جان خود را باخته اند.
مقاومت ایران پیزوز است

صداقت نیاز دارید و شهامت پذیرش واقعیت
چشم دل را باز کنید

بعد از ۳۰ مبارزه این خلق شما در فکر این هستید چه باید کرد-

از خودتان سوال چقدر انرزی برای مبارزه پرداختیم
۱۶۵۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣٨٨       

    از : Salehi

عنوان : ayande
faghat khastam begam in Rezhime, Iran Ra Be Samti khahad bord Ke Ghbte cheraie nakardane Hamle nezami ,dar sale ۲۰۰۷ ya shayad zodtar, ro khahi mkhord.
۱۶۴۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣٨٨       

    از : روزنامه هنر و مبارزه حمید محوی

عنوان : در باب انتقال فشار از این محور به آن محور
با سپاس از آقای محمد امینی
مقالات شما همیشه برای من جالب و آموزنده بوده اند، و در نمنهه‍ی حاضر نیز به همین گونه است. با این وجود می خواستم به گسترش معانی یکی دو نکته از جملات پایانی شما بپردازم.

اولین نکته مربوط است به اصطلاح «سپهر تازه در افکار عمومی جهان». من فکر می کنم که چیزی مبهم تر از این افکار عمومی وجود ندارد، و سیر تحولات آن نیز کاملا در دست (خیلی ساده بگوییم) سرمایه داری جهانی ست.

دومین نکته چیزی ست که به آن می گوییم «اپوزیسیون» در خارج از کشور (که اخیرا با براه افتادن جریان سبز کمابیش مطالبی شنیدیم و دریافتیم که یک سر داستان سبز هم به خارج از کشور وصل است.
این اپوزیسیون در کلی ترین و منسجم ترین مفاهیم، به تعبیر خاصی، نماینده‍ی بورژوازی وابسته و معامله گر ایران (با تمایلات وابستگی به غرب) است. فرمول نهایی این است که طبقه‍ی بورژوای تولید کننده اگر چه از نظر تاریخی عقیم است ولی حداقل به هفت در صدی از قول و قرارهای دموکراتیکش عمل می کند، ولی بورژوازی وابسته به شکل بنیادی عقیم است و هیچ امیدی بدان نیست.

و امّا موضوعی که در متن شما مشاهده می شود :
«تحریم هوشمندانه اقتصادی ایران را خواستار شود و گفتمان فشار اقتصادی بر جمهوری اسلامی (از جمله تحریم) را از محور غنی سازی اتمی به محور حقوق بشر تغییر دهد؟ »
ببینید، اولا در کلی ترین مفاهیم نظام سرمایه داری اساسا و به شکل بنیادی و نهادینه دشمن نوع بشر است. و همین طرفداران به اصطلاح حقوق بشر، با نوع صنایع و اقتصاد سیاسی کاملا مشخص یعنی سود بیشتر برای سرمایه دار، موجب به خطر انداختن زندگی روی کره‍ی زمین شده اند. یعنی اینهایی که شما روی تحریم هوشمندانه شان حساب می کنید از بی قانونترین های روزگار هستند.
حقوق بشر؟ بیایید من حقوق بشر در خاک پاک فرانسه را به شما نشان دهم.

که فشار را از محور غنی سازی اتمی منتقل کنند روی محور حقوق بشر؟ نه خیر اتفاقا مشکل اساسی اروپا و آمریکا همین است که ما مردمان کشورهای جنوب جهان هم بخواهیم به نوع بشر تعلق داشته باشیم. مشکل اروپا و آمریکا همین است، به همین علت نیز هست که سلاح های کشتار دسته جمعی یکی از موضوعات داغ عصر ماست. زیرا نظام سرمایه داری جهانی از حالا نقشه کشیده اند که توان قتل عام عمومی را بخودشان منحصر سازند. به هرقیمتی شده این بورژواها باید ابدی باقی بمانند. حتی به قیمت تخریب تمام کره‍ی زمین. و هیچ تضمینی هم در کار نیست که بشریت بتواند از این خطر جان سالم به در برد. تنها می توانیم امیدوار باشیم که مبارزات پیشگامان واقعی در سرتا سر جهان به این نظام ضد بشری خاتمه بخشد. این وضع اگر ادامه کند، پایان جهان در فاصله‍ی چندان دوری نیست، یک رقمش این است که تا سه چهار دهه‍ی دیگر شهرهایی مثل توکیو می روند زیر آب، و حداقل دویست سیصد میلیون آواره‍ی سوانح طبیعی راه می افتند دوردنیا که مکان جدیدی را برای زندگی پیدا کنند.

اپوزیسیون ایران به دلیل ماهیت طبقاتی اش و جایگاهش به عنوان نماینده‍ی بورژوازی تولید کننده، و در عین حال به عنوان (به آن شکلی که آلبر ممی می گوید) «استعمار زده‍ی صاحب امتیاز»، این گونه مسائل را درک نمی کند و نفعی هم برای درک آن ندارد، زیرا اگر بخواهد بفهمد این موقعیت به اصطلاح ممتاز را باید ترک کند. و چون که این موقعیت را نمی تواند ترک کند، همانطور که روزنامه نگاران رادیو بین المللی فرانسه بخش فارسی نمی توانند استعفا دهند، چون که بعدا باید بروند مثل من حقوق حداقل بگیرند «ار ام ای»، در این صورت البته شانس و امتیاز آگاه بودن و پیشگام بودن را از دست می دهند.

با تشکر از خوانش شما
۱۶۴۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣٨٨       

    از : ندای ازادی

عنوان : پتروشیمی ایران،‌پوشش انرژی هسته ای
پس از افشای فعالیت هسته ای ایران برای ساخت بمب اتمی و تحریم فروش اجناس برای پیشبرد ان فعالیت ها ، در چند سال گذشته اکثر تجهیزات لازم برای ادامه کار در پروژه های غنی سازی و سانتریفوژها و آب سنگین برای انرژی هسته ای،‌ تحت پوشش خرید برای شرکت پتروشیمی ایران و به نام نصب در کارخانجات و پالایشگاه های مختلف ان خریده شده می شود. (( و احتمالا سایر صنایع نفت ایران،‌ که در این مورد دیگر مثل پتروشیمی که کاملا در جریان هستم و اطمینان دارم ، نمی دانم. وظیفه دیگرانی که در جریان خرید به نام دیگر شرکت های نفتی ایران هستند می باشد که حتما اطلاع رسانی کنند.))
ایران نقشه ساخت بمب اتمی را انکار می کند ولی کدام ابلهی در کجای دنیا باور می کند که حکومتی که ناموس و شرف کشور و نام و سهم ایران در خلیج فارس و دریای مازندران و هر ان چه را که ابروی کشور بود به مفت برای ادامه بقایش می دهد، چنین دولتی ، برای حفط غرور ملی!! چنین هزینه های سنگینی را تا امروز بپردازد که به طور تفریحی با اورانیومی که معدنی قابل توجه هم از ان در ایران نداریم، غنی سازی کند. . نه . شوخی است. . اقای خامنه ای فقط وقت می خرد تا بتواند اولین بمب اتمی اش را منفجر کند ، و دیگر تا صد سال دیگر این حکومت تثبیت شده است. احمدی تژاد و دلقک هایی مانند او بازیچه هستند و مطیع محض و هیچ کاره. این جنون کامل خامنه ای است و اساسا کودتا فقط برای این بود که خامنه ای می ترسید یک حکومت معقول و با شرف سر کار بیاید و این مالیخولیای ساخت بمب را متوقف کند و لذا احمدی نژاد و سپاه را لازم داشت. و گرنه مگر مساله دیگری با ادم اصول گرایی مثل موسوی داشت؟ کسی که قبلا معترض ولایت فقیه اش نبود. مشکل فقط بمب اتمی بود که باید به قیمت نابودی کامل کشور هم شده به دست خامنه ای می افتاد. این که بمب اتمی بر خلاف تعالیم عالیه اسلام است همان قدر خنده اور است که ادعای شرف این اقایان در انکار ،‌دزدی ها، پلیدی ها،‌ استبداد، بستن روزنامه ها، اعدام کودکان ، خفه کردن کلیه صدا ها و نفس ها ،‌دستگیری ها و اعتراف گیری ها ، و فاجعه تجاوز به دختران و پسران کشور در دانشگاه ها و کلانتری و زندان ها و در خیابان ها و داخل وان ها در روز تظاهرات ! توسط عوامل این حکومت. دروغ که سی سال است روز و شب از تمام سلول های بدن افراد این حکومت تراوش می کند و یک کتم حرف و عمل راست تا امروز نگفته اندو نکرده اند. و اخرش کداکثر مثل اقای خمینی بعد از کشتن ۴۵۰۰ نفر کودک روزنامه مجاهد پخش کن در زندان های رژیم در ۶۷ ،‌خواهند گفت "خدعه کردم."
تحریم فروش لوازم و تجهیزات به صنایع پترو شیمی ایران و شرکت های اقماری وابسته و پوششی ان در دنیا توسط سازمان ملل ، ضمن تحریم خرید مواد خام و محصولات پتروشیمی ایران، چیزی حدود ۸ تا ۱۰ میلیارد دلار در سال از در امد باد اورده این حکومت کم می کند، بدون انکه کوچکترین تاثیری روی قیمت نفت خام بگذارد. و جهانیان را در این وضع اقتصادی خراب،‌ ازار دهد.
تحریم اقتصادی حساب شده بزرگترین و تنها ضربه کاری جهانی را به این حکومت خواهد زد ، ضمن اینکه وضع مردم عادی کشورمان از این که هست خیلی بدتر نخواهد شد . مزید بر این که ولایت فقیه و این حکومت اگر به فرض محال در همین فاصله توسط مردم ساقط نشود که من احتمال ان را بسیار زیاد وجدی می بینم، حتی به طور طبیعی هم حد اکثر برای ۶ تا ۸ ماه دیگر توان ایستادگی در برابر موج بیکاری ، تورم، کسری بودجه ، نابودی کسبه و کشاورزان در اثر واردات چینی و هندی و پاکستانی و ونزوئلایی و عدم توانایی تدریجی خرید مردم ( که بخصوص بازار تهران و اعضای موتلفه با ادامه وضع شدیدا احساس خطر و نابودی کامل خواهند کرد ، که حالا ان ها ستون فقرات اصلی حکومت جمهوری اسلامی فعلی هستند .) و نیاز حکومت به ترزیق پول دائم و هنگفت به لشکر عظیم و فعلا تمام مدت در اماده باش ِ فرسایشی ِ سپاه و بیسج و لباس شخصی و محافظان و سرداران (شروع از ۱.۵ ملیون تومان در ماه برای اوباش سرپایی تا ۳ ملیون برای سپاهیان عادی و ده ها ملیون به بالا در ماه برای سرداران ، و دویست هزار تومان اضافی در روز های سرکوب مردم به هر کدام )، و باج دادن به همه دنیا دارد برای بقا . و پول درامد فروش نفت هم که یک سوم شده، و ذخیره ارزی صفر.
می بینید که همه چیز برای تغییر در ایران به اقتصاد و بازار برمی گرددو ان هایی که مخالف تحریم هستند (و در اصول درست می گویند چون در یک کشور حساب و کتاب دار، تحریم فقط طبقه متوسط را ضعیف می کند که فقط این طبقه هستند که دنبال آزادی و حقوق بشر هستند ، و لذا در چنان جو سالمی،‌ تحریم به ضرر مملکت و مردم تمام می شود. اینجا چنین معادله ای صدق نمی کند. و مردم در هر حال در حال مرگ اقتصادی هستند.) این افراد مخالف تحریم فقط از معادلات عقلانی جهانی پیروی می کنند که در ایران فعلی کاربرد ندارد و راه دیگری هم ندارند که پیشنهاد کنند .
۱۶۴۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣٨٨       

    از : احمد صلاحی

عنوان : راستی موضوع هویزر و سولیوان جه بود ؟
کیست که نداند حکومت مذهبی ایران در شرائط احتضار شاه فقید و جنگ سرد «بهترین» گزینه ی غرب در برابر اتحاد شوروی نبود. تمام نوشته های شاه و صاحب منصبان حکومت وابسته ی شاه مشحون از زد و بند های مقامات نظامی و سیاسی آمریکا و غرب با همدستان روحانی و فکلی خمینی بوده ست. هنوز «نامحرمان» نمی دانند ماجرای ملاقات های هویزر و سولیوان با بازرگان و بهشتی و شرکا چه بوده ست.
نتیجه :
در ماجرای کودتا ی ۲۸ مرداد و انقلاب بهمن ۵۷ که در یکی به شاه قدرت باز گردانده شد و در دیگری شاه ساقط شد. نیاز به هوش زیادی نیست که نقش قدرتهای را در تاثیر گذاری منکر شد. البته این به آن معنی نیست که بخش کوچکی از مردم با نیروهای مسلح و دلارهای آمریکائی در کودتا شرکت نداشتند.

شاه در تمام سالهای بعداز ۲۸ مرداد نقش مردم را در آن بزرگ میکرد و به آن «قیام » ۲۸ مرداد می گفت و هنوز هم علیرغم اینکه مقامات آمریکائی از جمله خانم آولبرایخت وزیر خارجه دوران کلینتون از دخالت آمریکادر کودتا اظهار تاسف کرد و همنطور وزیر خارجه دولت آقای بلیر بازهم بازماندگان رژیم شاهنشاهی اصرار دارند که نه خیر ! اصلا و ابدا بغییر از فواحش و شعبان بی مخ تاج بخش هیچ «اجنبی » شاه را به قدرت باز نگرداند.

حکومت فعلی نیز اصلا به روی مبارک نمی آورد که قبل و بعداز انقلاب در پشت پرده آن کار دیگر کرده ست و در خیابانها مردگ بر آمریکا و اسرائیل ....

بنه نظر من تجربه نشان میدهد که آمریکا و غرب هر جا که منافعش ایجاب کند دست به کار میشود و به انواع تاکتیک و اهرمهای ممکن متوسل میشود که تا دخالت نظامی و نظلئر آن منجر میشود.

فکر نکنم به خاطر گل روی آقای گنجی و یا جنابعالی و ابوالبشر دیگری دست به کار شود با تغییر روش دهد. به نظر من چون شاه مریض بود و غرب احساس خطر میکرد یک مرتبه نقض حقوق بشر درایران مهم شد و جیمی کارتر تعزیه گردان شد.

اما ۳۰ سال ست که نقض حقوق بشر درایران چنان فجیع ست که همه اذعان دارند که رژیم شاه یک هزارم حکومت خمینی و دار ودسته ی او نقض حقوق بشر ننمود. اما برای غرب این موضوع اهمیتی ندارد چون حکومت فعلی گزینه ی او بوده و هست.

انضافا از ۲۲ خرداد تا امروز بر میهن ما چه رفته ولی غرب با ژست «عدم دخالت » عملا دست حکومت جنایتکار را باز گذاشته تا به بقای خود ادامه دهد.

به نظر من کافیست که غرب در فاز دیپلوماتیک و سیاسی احمدی نژاد را برسمیت نشناسد ، به او ویزا ندهند ، تروریست ها را در سفر های خارج از کشور دستگیر کنند .خامنه ای مجبور میشود خودش را جمع و جور نماید.

من میگویم غرب نمی خواهد در شرائط کنونی درگیر مسائل ایران شود و دلایل زیادی هم وجود دارد اگر خواستید مینویسم.
بهمین دلیل بهتر است که بجای اثبات مزایای تحریم سیاسی به نظامی و یا تحریم نظامی به اقتصادی توسط سازمان ملل و با قدرت ها
بدون اینکه ضمانت اجرائی یرای این خواسته وجود داشته باشد در جهت همگرائی بیشتر و تقویت جبهه ی آزادیخواهان بکوشیم.

فراموش نکنیم که آمریکا بدون توجه به سازمان ملل و مجامع بین امللی هر کاری خواست در عراق و افغانستان کرد.
هر کاری هم بخواهد در ایران خواهد کرد. راستی موضوع هویزر و سولیوان جه بود ؟
۱۶۴۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست