یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اطلاعیه ی کومه له در مورد ترورهای اخیر در سنندج

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ارش اردبیلی

عنوان : تجاوز به سرباز وظیفه در زندان های کو مه له
من حدود ۷- ۸ ماه پیش در سایتی که یادم نیست سرگذشت یه سرباز وظیفه اذری را خواندم که به دست پیشمرگ های کومه له دستگیر شده بوده است . در زندان کومه له بار ها به این سرباز تجاوز کرده بودند. این سرباز بعد از ازادی این اتفاق ناگوار را با دوستی در میان می گذارد و همه اش برایش سئوال بوده که به چه علتی افرادی که با دیکتاتوری و استبداد مبارزه می کنند خود به این گونه اعمال شنیع دست می زنند. ایشان بعدا خود کشی می کنند. من سعی خواهم کرد که اسم و مشخصات و ان نوشت را پیداکرده و در همین سایت در زیر همین نوشته درج کنم.

کسی که با فساد و استبداد و دیکتاتوری و ارتجاع مبارزه می کند باید و باید صد ها بار از لحاظ اخلاقی بالاتر و بهتر از دشمن اش باشد ورنه دشمن بخاطر داشتن امکانات زیاد می تواند از یه کاه به کوه بسازد. اگر دیگران از سرنوشت تلخ این سرباز بیگناه خبری دارند لطفا همیجا درج کنند.
۱۶۶۰۰ - تاریخ انتشار : ٣۱ شهريور ۱٣٨٨       

    از : دلسوزی مرا وارد این بحث می سازد ...................

عنوان : به کومله ها و نازنین ها
سلام بر کومله و بر همه سلام
حرف های کومله هم درست است و هم غلط است. و این خیلی بد است. این اعتبار یک حزب سیاسی را در نزد خوانندگان از میان می برد و یا حد اقل کاهش می دهد. به این تکه از نظرکومله توجه کنید:

"رژیم جمهوری اسلامی مسئولیت تمامی این ترورها را به عهده دارد"

بله حکومت اسلامی مسئول است حتی اگر این ترور ها را او نکرده باشد، زیرا جو نا امنی را که ایجاد کرده، نتیجه اش همین آشفتگی ها و انتقامجویی ها است که دودش به چشم همه می رود.

" ... و بر همگان روشن است که اینچنین حذف مخالفین جز در کارنامه رژیم جمهوری اسلامی در قاموس هیچ حزب سکولار و دگراندیش و دمکرات نمی گنجد."

ولی کومله ی عزیز، بر همگان روشن نیست که ... اگر قصد انشاء نویسی دارید، حد اقل از کتاب انشا های زیبای "صادق صداقت" رو نویسی می کردید. اگر قصد حقیقت گویی و سازندگی را دارید باید لخت و عریان آنچه بر کردستان رنجدیده می گذرد را بی پرده پوشی و سمت گیری بیان کنید.
"در قاموس هیچ حزب سکولار و دگر اندیش و دمکرات نمی گنجد"
کومله ی نازنین مگر همین چندی پیش نبود که تفنگ چی های پژاک و ... به سرباز خانه ای در کرمانشاه حمله کردند و عده ای سرباز را در خوابگاهشان کشتند. ترور گرچه بن بست زا و اختناق آفرین و ذاتاً و عمیقاً زشت و کثیف است، و حرکتی ضد دمکراسی و ضد انسان است، با این همه این ترور ها حد اقل مسیری دارد، آن سرباز کشی کور که خیلی بدتر بود.
پس چگونه تو می نویسی که "در قاموس ..."

کومله ی عزیز تاکی ما می خواهیم از همان شیوه های بی اساس و ریاکارانه ای استفاده کنیم که رژیم های آدمکش از آن ها "سود" می جویند!؟ راستی،تا کی؟
شما طوری می نویسید که گویا هیچ کس در بین نیرو های کردستان اهل ترور نیست! آیا این ها که تا همین یکی دو ماه پیش ترور می کردند، و مسئولیت آن را نیز بر عهده می گرفتند، حالا شیوه ی جدیدی در پیش گرفته اند. آیا ترور را که کثیف ترین شکل مبارزه است را ترک کرده اند. اگر جواب نه است، پس کومله جان اطلاعیه ی تو با اطلاعیه های ریاکارانه ی رژیم فرق اش در چیست!؟
بر مبنای کدام فاکت تو این حرف را زده ای؟ البته حرفت می تواند راست باشد، در صورتی که با فاکت و تحلیلی عمیقاً منطقی حرفت را بیان کنی. در اطلاعیه ی تو فقط انشاء دیده می شود و بس. شاید واقعاً به دلایل مختلف رژیم این ترور ها را انجام داده، اما اطلاعیه ی بی فاکت و بی اساس تو در واقع به داد رژیم رسیده. لطفاً دوباره بخوانش، شاید با من بی بیسواد همنظر شدی.

و یک کلمه با همه ی فرزندان گردستان رنج کشیده و خون آلود، مردم شریف و بزرگوار کردست، دختران شجاع کرد، پسران دلیر کرد! من شما را درک می کنم، زخم چیز بدی است. زخم ِ دست و پا و سر و تن خوب می شود، زخم دل می ماند اما دیر، و گاه هرگز ترمیم نمی شود، من نیز رنج کشیده ام، رنج کشیدگان را بسیار خوب در می یابم. گاه انسان به تفنگ پناه می برد تا دل خونین را کمی آرام سازد. من شما را خوب می فهمم. اما این راه ، راه نجات نیست. این راه هرچه بیشتر کردستان رنجدیده و فقیر نگاه داشته شده و آزرده را ویران تر می سازد. مردم خود را سازمان دهید، تا هیچ کس حریف شما نگردد. تفنگ شما را به کوه و کمر می کشاند و می کشاند، و این در حالی است که یک محمد صدیق یا فرزاد کمانگر در دل مردم لشکری ترسناک است. عصر تفنگ به پایان رسیده، تفنگ در کردستان، در کوه بیابان زیباست، کرد همیشه تفنگ داشته. اما تفنگ برای آدم کشی زشت است. و دود نتیجه اش بیشتر به چشم مردم کردستان و نیرو های مترقی کردستان می رود تا به چشم دشمن.

اما در باره ی "نازنین" باید عرض کنم، که این اسم رمانتیک و زیبا چندان به نظرات یک جانبه ی شما همسو نیست، به نظر من حیف این نام است برای این نظرات هیستریک یک سویه، همان لیبرال سابق خیلی به این نوع حرف ها هم خو و هم سو است تا نازنین.
من عضو هیچ حزبب و گروهی نیستم، فقط و فقط طرفدار حق و حقیقتم و بس. حتی اگر پای پدرم در میان باشد و ناحق باشد من بخاطر پدر خود روی حق کسی خط نمی کشم، من همه ی زندگی خود را داده ام و به این رسیده ام. پس بدانید و آگاه باشید که بخاطر خود خواهی و زشتی درون خود روی تمام هستی خود پا نخواهم گذاشت.
نظرات شما هم مانند همان ترور شخصیت و ترور و دروغ زشت است. شاید خودتان آنقدر در حس هیستریک غرق هستید که واقعاً فکر می کنید حق با شماست. شما به راحتی سانسور می کنید، بخشی از سخن انسانی را می گیرید و آن را گرز کرده بر سرش و بر سر خوانندگان دیگر می زنید. آن آقا نام سه نفر را برده، شما دو نفر را فوراً سانسور کرده و برای کوبیدن طرف به یک نفر اشاره می کنید. این یک نمونه است از بسیار شما. من اگر وارد بحثی می شوم؛ می آیم تا ببینم طرف مقابل من حرف اش چیست، شاید منطق من در برابر فاکت ها و منطق او هیچ است. آنوقت من این شهامت را دارم که دست بالا کرده بگویم حق با شماست. یا حد اقل در این مورد خاص حق با شماست. شما اما متأسفانه با تصمیم از قبل وارد نه بحث ، بلکه دعوا می شوید. شما شاید نمی دانید، ولی باید بدانید که گل آلود کردن زلال یک بحث زیبا و روشنگر به اندازه ی همان ترور و ترور شخصیت زشت و نابخشودنی است. سانسور و دروغ و یک سویه نگری و همیشه بر حق بودن دقیقاً مثل ترور شخصیت زشت و عمیقاً ضد انسانی است. اگر شما می بینید که کسی بطور جدی جواب برای شما نمی نویسد، نه بخاطر این است که جوابی ندارد، بلکه بسیاری برای خود کوچکی به حساب می آورند که جواب شما را بدهند. می گویند ما که وقت اضافی نداریم، بذار ماستش را بخورد.
تو لیبرال سابق، نازنین جدید و با چندین نام دیگر همیشه زیبا و راست را با دروغ و برخورد هیستریک در هم می کنی.
چرا؟
برای اینکه تو برای بحث کردن و روشن شدن نیامده ای، تو آمده ای بزنی و بروی! و بد بختانه فکر هم می کنی که نوبر آورده ای. زیر هر نوشته ای را با کینه و هیستریک می آلایی چنان که هیچ جای خشک بر جای نمی نهی. من تو را همانقدر دوست دارم که دیگران را، زیرا تو انسانی و رود روانی ، پس می توانی هر لحظه از حضیض ذلت به اوج بروی، و عکس آن نیز صادق است. یک انسان شریف و خوب می تواند هر لحظه سقوط کند و پوچ شود؛ و بخاطر همین است، که وقتی انسان شریفی می میرد، با کمال جرأت در باره اش سخن می گویند، زیرا می دانند که او دیگر زنده نیست که خود را خراب کند و باعث شرمساری شود. پس بدان که در بحث همه ی انسان ها برای من برابرند. یعنی اگر حق با دشمنم باشد، شادمانه خواهم گفت که حق با اوست، زیرا من نیامده ام ببرم، بلکه آمده ام تا اصل حقیقت نمایان گردد، و اگر آن کار را دشمنم حتی بکند ، من خود را مدیون او می دانم.

بسیاری به کسانی که مثل تو از قبل صد در صد بر حق وارد بحث می شوند ترتیب اثر نمی دهند. من اما تصمیم گرفتم نهیبی دوستانه و بی غرض به تو بزنم تا شاید، شیوه ی بحث خود را تغییر دهی، تا هم تو از بحث لذت ببری و هم دیگران بتوانند نظر خود را بدهند. و شکی نداشته باش که تو هر چقدر هم دانا باشی می توانی چیز هایی هم از ما مردم کم سواد بیاموزی. پس عزیز دل کمی بیندیش و آنگاه پر و چون دُر بگو، تا بماناد آن سخن، وگرنه وقت دیگران را تلف می کنی، و خود را سبک سرانه هرز یک علف. این توهین یا تحقیر نیست، حقیقتی عریان است. زیرا تو با این نوع نگرش و ستیز و هیستریک هرگز نمی توانی گمراهی را به راهنما گردی، حتی اگر حق با تو باشد.
بذار یه مثال برات بزنم. تو بنی صدر که به هر حال تا تن به هر چیز ندهد، مردمی کرد، یا بازرگان که خصلت های زیبای انسانی و آزادمنشی در او کم نبود و یا کروبی بزرگوار و دلیر و شریف و دیگران را با یک جانی فرصت طلب در یک صف می کنی، وبعد نتیجه گرفته به خیال خام خودت می رزمی. بگذار بهت رک و راست بگویم: بسیاری که جواب چون تویی را نمی دهند یا فکر می کنند بیهوده گویی و نه بیش، و یا اینکه فکر می کنند چیزی می گیری و می آیی برای گِل آلود کردن زلال دلنشین رود پر سرود یک بحث.

سروش یک جنایتکار فرصت طلب است که دشتش به خون فرزندان مردم رنج کشیده ی ایران آلوده است. این آدم دو رو و پست فطرف و ضد ایرانی و ضد انسان را یا تو نمی شناسی و یا اینکه می شناسی و خودت را به آن راه می زنی. اگر این آدم جنایتکار که یورش را در ایران بعد از انقلاب بنیاد نهاد را می شناسی و باز می گویی، مرا با تو کاری نیست. اما اگر نمی شناسی اش بدان و آگاه باش که این موجود وارد ایران نخواهد شد، اگر در فردایی ایرانی آزاد و دمکرات داشته باشیم، زیرا او می داند که چه بلایی سر مردم ایران زمین آورده. او و شرکا یورش به پاکترین فرزندان ایران را بنیاد نهادند. آنها شرم را و زیبایی خود داری را فرو ریختند تا اراذل را به میدان آورند و خون بریزند پاییز پاییز. سال خونبار شست ... . شست و دو ... شست و هفت و .... همه و همه بر پایه ی یورش فرهنگی اول تکیه دارند. سروش و شرکا در دانشگاها را بستند و رشته ی امید را گسستند، و در پی آن بود که بسیاری از جوانان چون گربه در بن بست برای دفاع از خود چنگ انداختند، تا راهی بیابند! و آنگاه خروش بیداد زمان نفس کش طلبید و خون جاری شد، جاری شد، جاری شد و گویی دیگر سر باز ایستادن ندارد. قیافه ی تیره ی سروش پلید را هرگز از یاد نمی برم، همان سروشی که امروز از شادی سخن می گوید!!!!!!!!!! اگر نمی دانید کمی بیندیشید، و اگر می دانید، بدانید که تف سر بالا، بر صورت تف کن فرود می آید. تاریخ بسیار نمونه ها دارد، پس حیف است که انسانی بخاطر اینکه قصد دعوا دارد وجدان را بی ترس بیالاید، همیشه نترسی دلیل بر دلیری نیست، همیشه حق به جانب بودن دلیل بر حق داشتن نیست. به زیبایی قسم هیچ حس بدی به شما ندارم، بجز دلسوزی.
بیایید بحث کنید، دلیل بیاورید، عظمت خرد خود را به نمایش بگذارید. من نمی دانم شما پیر هستید و یا جوان، بر شما چه گذشته که اینگونه انباری از کینه و ستیزه جویی را بر شانه می کشید همیشه بر حق!!!!!!!!!!! آیا شما می دانید که همیشه بر حق بودن خود کشی است. یا شاید فکر می کنید که ما همه در ناز و نعمت بزرگ شده ایم!!! و شما رنج دیده اید! نه عزیز جان، ما از دل رنج بیرون آمده ایم، اما در طول زندگی وقتی زیبایی را شناخته ایم، دیگر حاضر نشده ایم، به پارانوئه، و بد بینی ، و زشتی و دروغ و ریا سلام بگوییم.
می دانی چرا؟
برای اینکه زیبایی اندیشه را اگر بشناسی به هیچ قیمتی دیگر حاضر نمی شوی که چشمه ی زلال اش را گِل آلود سازی. زیرا به مرزی رسیده ای که دیگر خردی کردن برای توی زیبا اندیشه، مردن است، حتی در برابر دشمن.

شاد، خردمند و پیروز باشید.
۱۶۵۹۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ شهريور ۱٣٨٨       

    از : ایراندخت آریا

عنوان : دست انتقام بکارافتاده
کسانیکه دراینمدت سی سال ایران وایرانیهاومنابع ملی آنهارابتاراج بردندودستشان بخون
این ملت پاک وآریائی آلوده گشته بایدازبیخ قطع شود.فرق نمیکنداین دست انتقام از
آستین چه کس بیرون آید.یادمان نرود! ای کشته کراکشتی تاباز کجاکشته شودآنکه ترا
کشت.
۱۶۵۷۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ شهريور ۱٣٨٨       

    از : nazanin

عنوان : ترور شخصیت هم مثل ترور فیزیکی بد است۰
به این خواننده که کشته شدن یک توده ای به حق او را عصبانی کرده و به همه توده ایها و مارکسیست های روسی
آنچه شما در مورد مصدق و بازرگان و بنی صدر و سروش و گنجی و امیر انتظام و نوری و کروبی سالها تبلیغ کرده و می کنید اسمش ترور شخصیت و روش استالینیستی است خصوصا که همزمان تبلیغ دروغین به نفع جلال الدین فارسی و حبیبی و خلخالی و قوام السلطنه و ۰۰۰ می کنید۰
۱۶۵۷٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ شهريور ۱٣٨٨       

    از : آلان مهابادی

عنوان : ترور خوب و بد نداریم!
اینکه‌ کومله مدعی است که‌ این ترورها از سوی رژیم بوده،روشن نیست چگونه این ادعا را با مدرک معتبر ثابت میکند.
البته این ترورها نباید سرپوشی برای همین اعمال زشت کومله ایها در گذشته باشد.
چراکه کومله خود ید درازی در ترور مردم کرد بویژه در مورد دگر اندیشان داشته است. دهها نمونه آشکار و انکار ناپذیری که بدست کومله ایها انجام گرفته است .
برای نمونه در شهر مهاباد:
استاد کریم شهریکندی چهره مردمی و محبوب مردم
قادر عبدالله زاده یکی از چهره های فرهنگی و مردمی مهاباد
مصطفی شهر ویرانی هوادار حزب توده

کومله نمیتواند حافظه تاریخی ما را کور کند.
۱۶۵۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست