سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

احمدی نژاد, شارلاتانیسم ِ روان پریشانه - مسعود نقره کار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : پوزش .

عنوان : قابل توجه، کامنت گذار اول، درست است.
و زیر نویس شماره ی ۱ از کامنت قبلی

نیمای بزرگ واژه ی زیبای وَک ۲ هم معنی با غورباغه را از مازندرانی به فارسی آورد و برای همیشه ثبت کرد. چه اشکالی دارد که مترادف ها را از زبان ها و لهجه های ایرانی به فارسی بیاوریم؟
به عنوان نمونه مردم سیستان و بلوچستان به رتیلاء، یا به قول ایرانیان رتیل عربی کَ پو یا کَه پو می گویند.
این واژه ی اصیل مرکب در زبان های ایرانی دارای ریشه است. اگر این مترادف ها را به فارسی بکشانیم هم لغات لازم را از زبان ها و لهجه های خودی بدست آورده ایم، و هم آن ها را برای همیشه از گم شدن در زیر غبار تاریخ نجات داده ایم.
متأسفانه زبان کاوان و واژه سازان ما به این نکته ی مهم اصلاً توجه ای ندارند.

زیر نویس ۲ - نیما البته، دار وَک، را به فارسی آورده، که یک نوع غورباغه ی کوچک و سبز است که روی درخت ها می زید و آوازش نیز با غوباغه ی معمولی فرق دارد
۱۶۷۰۶ - تاریخ انتشار : ٣ مهر ۱٣٨٨       

    از : همای سکولار

عنوان : قبول کنیم که تمام جامعه با درجات متفاوت بیمار است
جناب نقره کار، مقاله شما از نقطه نظر کالبد شکافی و بیان برخی یافته های علمی در مورد عوارض اجتمائی بیماریهای روانی و خطر عدم سلامت تن و روان در جامعه قابل قدردانی است، ولی در نتیجه گیریها ی شما اشکالاتی دیده میشود که امیدوارم پاسخ و نظر شما در همین صفحه و همینجا دیده شود، اگرچه این رسم در این روزنامه رعایت نمیشود. بدین معنی که گوئی مخاطب مقاله نویس خودش می باشد و ترجیحاً بیشتر برای ارضای خود قلم فرسائی می کند، تا برای خواننده اش. شما وقتی با اعداد و ارقام خودتان در می یابید که درصد قابل توجهی از مردم میهن ما دچار یک نوع عارضه، بیماری و یا عیب روانی چرخه ای مسری هستند، بسیار ساده لوحانه است که بعد یک نتیجه گیری خیلی گنده بفرمائید که مثلاً با درمان اعضای دولت احمدی نژاد، و یا پیش معاینات اعضاء هر دولت قبل از صدارت و وزارت، و یا مبارزه مستقیم با اعتقادات و خرافات همان مردم بیمار و دچار چرخه معیوب، مشکل و معضل روان پریشی ملت و دولت برای ابد حل می شود. متأسفانه خود بنده و شما، و همه مشهورین این آب و خاک، از مخالفین دولت تا موافقین آن، از دیندار لیبرالی چون سروش تا دین باز سوسیالی چون رجوی، از موسوی قدردان امام راحلش تا احمدی نژاد نوکر دروغین ولی و امتش، همه، البته با میزان ودرجات بسیار متفاوت، از آسیب و گزند ‫تاریخی و ژنتیکی این عارضه روانی مخل اجتماع، مصون نمانده ایم. مردم ما هنوز قادر به انجام یک کار کوچک اصلاحی مستقل از حکومت، که نهادینه شود و دیگر فرو نپاشد، نبوده است. اگر ‫ما کار خیلی کوچک رانتوانیم انجام دهیم، کار خیلی بزرگتر را ابدا نمی توانیم! از زمان مشروطیت تا به حال دو بار انقلاب ناموفق و سه، چهار بار جنبش ناموفق به امید انقلاب کرده ایم و باز هم داریم نشانه می گیریم برای انقلابی دیگر، بدون اینکه کلیه بدیل های راحت و عملی (کارهای خیلی کوچک) را آزموده باشیم. ‫چرا نباید این بدیل را هم خوب مطالعه و بررسی کرد؟ ‫آیا بدلیل همین ناهنجایهای غیر قابل پیشبینی وغیرقابل کنترل ناشی از این بیماران انبوه کشور، در تمام اقشاروطبقات ورده ها، بهتر نیست قدری با احتیاط تر عمل کنیم واز راحت ترین و ممکن ترین مسیر شروع کنیم؟ شاید به همین دلیل موسوی ، کروبی ، خاتمی و مردم جنبش سبز همگی باید باهم از رفسنجانی پیشتیبانی کنند. نگذارید رفسنجانی مهره ای سوخته شود. صادق زیبا کلام سخت در اشتباه است. بهترین و قدرتمندترین کسی که بتواند احمدی نژاد، سپاه، بسیج و سایر نیروهای ‫باد کرده و ورم کرده را اصلاح کرده و دوباره قانون و آزادی نسبی بیان و مطبوعات را تا حد ممکن تعدیل و تضمین کند، هنوزهم فقط و فقط رفسنجانی است. هم او به کمک و پشتیبانی جنبش سبز نیاز دارد و هم مردم به کمک او، و این کمترین هزینه برای مردم شجاع و از جان گذشته، ولی بدون اسلحه وقدرت، ماست. موقعیت رفسنجانی اکنون شبیه موقعیت بختیار در زمان شاه است. اگر او بسوزد، ممکن است دوباره سالهای سال دوران دیکتاتوری دینی ونظامی از نوع پاکستانی ادامه یابد و باز ، همچون زمان از دست رفته بختیار، در حسرت از دست دادن یک فرصت و مهره تاریخی و مشکل گشای ممکن و حیاتی، سی سال دیگر بسوزیم و غبطه خوریم و هنوز هم نتوانیم حتی بجای همین موقعیت امروزمان برگردیم .
۱۶۷۰۵ - تاریخ انتشار : ٣ مهر ۱٣٨٨       

    از : سلام بر دکتر نقره کار گرامی و بر همه سلام

عنوان : قابل توجه کامنت گذار دوم
قابل توجه کامنت گذار دوم:
در بکار بردن واژه ها باید دقت کرد تا در جای خود بکار روند. حمال، و عمله و دهاتی ... هیچ یک واژه ای زشت نیستند، حمال کسی است که بار حمل می کند، عمله کسی است که کار می کند، دهاتی کسی است که در ده زندگی می کند و همه ی این ها مردمانی شریف و قابل احترامند. لمپن اما شخصیتی منفی و ضد فرهنگی و عموماً انگلی است، این واژه در کنار آن سه جای نمی گیرد.
وقتی دانشمندان ما هنوز آنطور که باید بر زبان و فرهنگ تسلط ندارند از مردم غیر متخصص - در این باره - خیلی هم نمی توان انتظار داشت که همه ی واژه ها را درست و بجا بکار ببرند.

به عنوان مثال:بکار بردن تالاب برای مرداب غلط است، این ها دو واژه ی کاملاً متضاد هستند. اما امروزه به مرداب می گویند تالاب.تالاب یعنی آب بر آمده،و مراب یعنی آّب راکد و مرده آب.در سال های اخیر واژه های زیبا و بجا فراوان ساخته شده،اما گاه این واژه سازی ها و نامگذاری ها بیجا است و توی ذوق می زند.به گاراژ مسافربری می گویند پایانه،و این غلط است.گاراژ مسافربری برای کسی پایانه است که اتوبوس اش به آنجا می رسد،اما برای کسی که از آنجا روانه می شود،دیگر پایانه نیست، بلکه آغازه است.در هنگام ساختن این واژه فقط به مسافران و رانندگانی که از سفر بر می گردند توجه شده.و از این دست بسیار است.یکی از دلایل پیش آمدن این مشکل،این است که واژه سازان ما همیشه واژه را می سازند و این کار غلط است.واژه را در درجه ی اول باید از زبان های کهن ایرانی همچون پهلوی،سغدی،تاتی،تالشی،کردی،لری،بلوچی و ...و لهجه های اصیل ایرانی همچون سیستانی،سمنانی، مازندرانی ۱، لهجه های جنوبی ایران و ...گرفت.و در صورت پیدا نکردن،واژه مورد نظر را باید با احتیاط زیاد ساخت.خودم وقتی در زبان های کهن ایرانی پیدا نمی کنم،می سازم اش،برای موش کامپیوتر که در فرهنگ ما تقریباً جا افتادنی نیست،دَوانَک، را ساخته ام،که بر صفحه دوانده می شود.
شاد باشید.
۱۶۷۰۴ - تاریخ انتشار : ٣ مهر ۱٣٨٨       

    از : آرش

عنوان : آقای حمال، عمله، دهاتی، چاله میدانی‌، لمپن
احمدی نژاد یک " لمپن " داخل گیومه نیست او یک قاتل و جنایت کار است , به نظر من لقب لمپنی به او دادن توهین به لمپن است , البته این را نقره کار هم می داند والا لمپن را داخل گیومه نمی گذاشت در هیچ جای مقاله به مشاغلی که گفتین اشاره نشده است اگر می شد من هم به نقره کار انتقاد می کردم مقایسه احمدی نژاد با هر کس بزرگ ترین توهین به آن کس است.
۱۶۷۰۲ - تاریخ انتشار : ٣ مهر ۱٣٨٨       

    از : منوچهر جمالی

عنوان : یک مسلمان حقیقی، تا نترساندو تکشد و شکنجه ندهد وقسی نباشد، ازجشن زندگی محرومست
معنای جشن وشادی دراسلام ، چیست ؟
....................................................
عیدقربان ، دراسلام بزرگترین عید است

معنای این عید آنست که : تهدید کردن و کشتن

و شکنجه دادن وقساوت کردن ونابود کردن

برای غالب ساختن امر ِالله ، نه تنها کارنیک هست

بلکه جشن ابدی درجنت رانیز نصیب مسلمان میکند

ازاینگذشته ، این عید، معنای جشن وشادی را بطورکلی دراسلام معین میسازد. قساوت کردن و کشتن وخونخواری و تهدید درعمل که غایتش چیره ساختن اسلام باشد، بهترین وبرترین شادی است
۱۶۷۰۱ - تاریخ انتشار : ٣ مهر ۱٣٨٨       

    از : حمال، عمله، دهاتی، چاله میدانی‌، لمپن

عنوان : اگر مقاومت نکنید افسران ارتش سبز شما را هم تا سر زمین "راست گویان" خواهند برد
آقای دکتر

خیلی‌ متاسفم می‌‌بینم چگونه با تسلیم به خرده بورژوازی متکبر و اغلب نژد پرست ایرانی‌،برایش خوش نویسی می‌کنید. همهٔ صاحب قدرتان و جاه طلبان جهان، از هر قشری که بگیریم روان پریشند. شما در اثر ترس و فشار جوی که در آن‌ گرفتار شده‌اید پریشان شده، وجدان حرفه‌ای خودتان را فراموش کرده و بجای تحلیل، از فرهنگ توهینی خود اسلامیان حکومتی استفاده می‌کنید. این ادبیات با لباسی دیگر همان ادبیات توهین گرانه ایرانیان آریا ای از آسمان آمده است. ادبیاتی که به جای دشنام دادن میگوید حمال، عمله، دهاتی، چاله میدانی‌، لمپن. یعنی‌ همان اقشاری که رفیقان به خاک افتاده شما روزگاری....

اگر مقاومت نکنید افسران ارتش سبز شما را هم تا سر زمین "راست گویان" خواهند برد
۱۶۶۹۶ - تاریخ انتشار : ٣ مهر ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست