با تمام توان پشت جنبش مردمی ایران هستیم
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : روزنامه هنر و مبارزه حمید محوی
عنوان : در باب پیوند دموکراسی و بمب اتمی
پرسش و پاسخ دوستانه و صلح طلبانه ای به نظر می رسد، و اگر چه چنین جنبش های صلح طلبانه ای هیچ گاه قادر به جلو گیری از فجایع بین المللی نبوده اند، با این حال حضور گفتمان صلح طلبان آن هم در فرانسهی نژاد پرست و ملّیت گرا در همین حد نیز جای امیدواری ست.
با این وجود خصوصا یکی از پرسش ها مشکل برانگیز به نظر می رسد. آقای سهیل آصفی می پرسند : «گفته می شود که به دلیل فقدان ساز و کار دمکراتیک در حکومت ایران، ایران اتمی می تواند حطر بالقوه ای برای صلح جهانی محسوب شود.»
طرح این پرسش اساسا جای تأملات بسیاری دارد. یکی از ابهامات این پرسش در پیوند دادن دموکراسی با بمب اتمی ست. این ابهام از آغاز داستان اختراع این سلاح مرگبار شروع و تا به امروز ادامه پیدا کرده است. تصاویر دهشتناک جنگ جهانی دوّم را به آنشتاین نشان می دهند و او را قانع می کنند که اختراع بمب اتمی برای جلوگیری از تکرار چنین فجایعی ست. و راه حلی را مهیا می سازد که بعدها برخی از روشنفکران اروپایی اعلام کردند که آنشتاین را باید در گهواره می کشتند.
بعد از این که کار از کار گذشت گویا که آنشتاین دربدر اداره جات آمریکایی شد تا جلوی انحرافات احتمالی بگیرد و دست آخر نیز تلاشهایش بی نتیجه ماند. انفجار نخستین بمب های اتمی در هیروشیما و ناکازاکی نیز هیچ گونه توجیه نظامی نداشت، زیرا در آن تاریخ تسلیم شدن ژاپن امری حتمی بود و به هفته هم نمی کشید. انفجار بمبهای هیروشیما و ناکازاکی پیام صریح آمریکا به جهانیان بود که از این پس چه کسی بر جهان حکومت می کند.
پیوند دموکراسی و بمب اتمی در عین حال و بطور مشخص در معنایی که سهیل آصفی مطرح کرده است، اصل گفتمان چنین است که کشوری می تواند دارای بمب اتمی باشد که دارای طبقهی بورژوازی قدرتمندی باشد. مطمئنا طبقهی بورژوازی وابسته و معامله گر که نمایندگان خودشان در کشورهای «حاشیه ای» هستند واجد چنین خصوصیتی نیستند. البته این گفتمان اربابان جهان و همانهایی ست که سیطرهی و هژمونی خود را بر تمام جهان تثبیت کرده و گویا که می خواهند تا ابد سرنوشت جهان را بدست داشته باشند.
البته جهانی که اربابانی نظیر آمریکا و اروپا ساخته اند، خیلی که امید وارانه بخواهیم دربارهی آنها قضاوت کنیم، می توانیم بگوییم که به دلیل اختلالات جدی در طبیعت، تا نیم قرن دیگر بیشتر دوام نخواهد آورد. و بر اساس گزارشات حزب کمونیست آمریکا در روزنامه مارکسیست لنینیست کانادا، در گرد هم آیی اخیر (۲۴ سپتامبر ۲۰۰۹) کشورهای گروه ۲۰ نیز هیچ تحولی نسبت به گذشته رو ی نداده و سیاست همان سیاست چپاول جهان و سرکوب ملت های در واقع بدون اسلحه است.
نکتهی بعدی این است که کشورهای به اصطلاح دموکراتیک نه تنها در پی خلع سلاح اتمی خود نبوده و پیوسته در پی مدرنیزاسیون سلاح های کشتار دسته جمعی بوده اند، بلکه از سلاح هایی با اورانیوم رقیق شده که نوعی بمب اتمی ست (البته بدون آن قارچ عظیم ) در جنگ های معاصر استفاده کرده اند که سلاحی ست نسل برانداز. البته می توانند بگویند که آمریکایی ها و اروپایی به شکل دموکراتیک نسل براندازی را آغاز کرده اند.
در این جاست (موضوع حفظ محیط زیست از یک سو و موضوع ژنوسید از سوی دیگر) که گفتمان، به عنوان مثال، اپوزیسیون ایران و طرفداران رسمی حقوق بشر ایرانی و حتی برخی چپهای ایران کم می آورند.
و باید پرسید که پافشاری آمریکا و اروپا در حفظ حرف آخر و سلاح های کشتار دسته جمعی به عنوان امتیاز برای آنها در چیست؟
ازدیاد جمعیت در جهان از یک سو و برهم خوردن تعادل طبیعت از سوی دیگر، و اصرار آمریکا و اروپا در حفظ عادات دیرینه شان، از جمله دلایلی هستند که حفظ توان به کار بستن سلاح های کشتار دسته جمعی و آغاز قطع نسل مردمان جهان توسط اربابان جهان توضیح می دهد.
حال پرسش این جاست که بین کشورهای حاشیه ای آیا قدرتی پیدا خواهد شد که بتواند در مقابل این تهاجم بربرهای غربی مقاومت کند؟
چرا که خیال ما با چنین صلح طلبانی آسوده نخواهد بود. افکار عمومی در فرانسه اصلا صلح طلب نیست، افکار عمومی کاملا آماده است و بی صبرانه منتظر انفجار بمب اتمی و یا حملهی نظامی به ایران است. نزد این نژاد پرستانی که فرانسوی ها هستند فیلم های مستند از جنگ واقعی خیلی سرگرم کننده تر از فیلم های هالیوودی ست.
۱۶۷۲۶ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣٨٨
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱)
نظر شما
اصل مطلب
|