سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تاریخ، و "پژوهش" جنایتکاران حرفه ای - ایرج فرزاد

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : سیما سرابی

عنوان : دو پیام
آقای فرزاد، نوشته ی شما نمونه ی یک نقد منصفا نه و بیطرفانه با نگاهی روشن به نکات مثبت و منفی مساله است. امید وارم کسانی که انتقاد را با ناسزا گوییاشتباه می کنند، نوشته ی شما رابخوانند و از آن درس بگیرند. من شما را ستایش می کنم.

آقایrishu شما متاسفانه از قافله عقب مانده اید ونیاز داریدکه کمی درباره اوضاع ایران و جهان مطالعه کنید. اسناد سیا و اینلجنت سرویس و کتاب آقای علم در دست است. خواهش می کنم بروید و چهره ی واقعی شاه را از میان آنها پیدا کنید. منتظر دشنامهای شما در پاسخ این پیام مشفقانه هستم!
۱۷۰٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣٨٨       

    از : محسن صابری

عنوان : کدام تحقیق ؟
چون در این نوشته به یار قدیمی من بهروز نابت اشاره شد وظیفه ی خود میدانم که از زاویه ی دیگری به کتاب محمود نادری برخورد نمایم.

اگر قبول داشته باشیم که عموما پدیده های اجتماعی دارای خصوصیات مختلفی هستند که در بر گیرنده ی نکات ضعف و قدرت آن پدیده می باشد . انسان از این قاعده مستثنی نیست، ولی قادر ست با آموزش وپرورش ، خصوصیات خود را ارتقا دهد و از ضعف هایش بکاهد ولی این ها ثابت نیستند و تحت شرائط مخلف تاثیر میگیرند وتغییر مینمایند. همه این تغییرات را میدانیم و میبینیم خط راست نیست.
نیروهای فدائی در زمان شاه مانند بقیه انسانها در این مقوله قابل بررسی هستند و از آسمان نیامدند و در حد کمال هم ارتقا نیافته بودند.

در تحقیق نکات مثبت و منفی از پیش شناخته شده نیست بهمبن دلیل انسان تحقیق می کند.

بنظر من چه از قبل از سال ۵۰ (پیش از سیاهکل) و یا بعداز آن که دو جریان معروف جزنی و احمدزاده یکی شدند و سازمان چریکهای فدائی رسما اعلام موجودیت کرد.
می توان به نقاط تاریک و روشنی برخورد نمود که بسیار در شناخت و معرفی و نقد این جریان مهم ضد سلطنتی مفید ست و من تعجب می کنم چگونه «محققی» از کنار آنها گذشته ست.

قبلا از تمام یاران پوزش می طلبم و امیدوارم موجب سوء تفاهم نشوم.

ـ در نوشته های رفیق بیژن جزنی فراز هائی وجود دارد که بنظر من می توانست راهنمای ما باشد ولی امکان نشد تا در باره آنها بحثی وسیع در سازمان و خارج سازمان صورت گیرد . منظورم نظر او نسبت به خمینی و نیروهای مذهبی و وفادار بود و امکان کسب قدرت آنها را در افق سیاسی میدید و هشدار داد که مبارزه برای ازادی و عدالت اجتماعی در «سایه» ی مذهب از زمان شاه دشوار تر خواهد شد.
این یکی از کینه های قشریون نسبت به او و فدائیان میباشد. «محقق» محمود نادری از این نکته غافل بوده ست.
دیگر اینکه زندگی مبارزاتی بیژن و یاران هم پرونده ی او حکایت از اعتقاد آنها به انواع شیوه های مبارزاتی بوده که هم شاه و هم این حکومت و هم « محقق» ما به این نکته ی بر جسته اهمیت نمی دهند.

ـ علاوه بر فدائیان نیروهای متعدد دیگری از دیدگاههای متفاوت به مبارزه ی مسلحانه روی آوردند از جمله گروه فلسطین که عازم اردوگاههای فلسطین بودند و هنوز در باره انگیزه های خود به نظر من آنطور که باید تعریف نکرده اند امیدوارم شالگونی و کاخساز ما را روشن کنند که فرق آنها با فدائیان در چه زمینه هائی بود.
«محقق » ما می توانست اشاره کند چرا علیرغم امکان مبارزه ی صنفی و سیاسی در آن سالها یاران فدائی و گروه فلسطین به مبارزه ی مسلحانه روی آوردند؟ در همان سال اعتصاب سراسری علیه گرانی بلیط اتوبوس چرت شاه و ساواک را پاره کرد و مصاحبه ی تلویزیونی با دانشجویان فراموش نشدنی ست.

ـ در سال ۵۰ با رفیق بهروز نابت که هر دو کیفی پر از جزوه های چاپ شده با ماشین دستی در دست داشتیم در باره ی « رد تئوری بقا» نوشته ی زنده یاد امیر پرویز پویان صحبت میکردیم. سئوال ما این بود: آیا ما که با این جروه ها به مبارزه محفلی و سیاسی مشغولیم اپورتونیست هستیم ؟ ما را جداگانه دستگیر کردند و بهروز تا انقلاب زندان بود و من فقط ۳ سال ناقابل ! ما آن موقع هم این حرف رفیق پویان را قبول نداشتیم. محقق ما در این مورد هم حرفی نزده ست.

پویان در نوشته ی دیگری «خشمناک از امپریالیسم ـ ترسناک از انقلاب» با اندیشه ی
آل احمد برخورد نموده بود که این نیز در بطن خود موضع حمایت از اندیشه ی سنتی آل احمد را داشت ولی رادیکالتر. در نوشته های شادروانان احمدزاده و پویان و هواداران آنها همیشه از ۱۵ خرداد در برابر شاه و اصلاحتش حمایت گردید و دیگران از جمله حزب توده و کسانی که اصلاحات را تکوهش نمی کردند را سازشکار توضیف نمودند.

این نگرش سنتی مورد بررسی «محقق » ما قرار نگرفته زیرا چاقو دسته ی خود را نمی برد. و امکان ندارد اعتراف به نقش ارتجاعی خمینی در ۱۵ خرداد و بعد شود.


امیدوارم در زمینه ی این نوشته و انتقاد از پدیده ی شریف فدائی کوتاهی نکنیم تا کسی نتواند بدلیل کمکاری ما در طوفانهای ۳۰ سال اخیر ناخود آگاه در برابر «محققانی» چون محمود نادری سکوت نمایند.
یاد تمام بخون خفتگان فدائی و سایر جریانا سیاسی و نظامی گرامی باد.
۱۷۰٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣٨٨       

    از : کاوه ن

عنوان : سوالی از آقای فرزاد
جملگی میدانیم که بسیاری از کسانی که در حول و حوش سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بودند به رد مشی مسلحانه پرداختند ولی آیا شما نمونه ای سراغ دارید که این رد مشی با آگاهی و پیگیری یک مشی انقلابی، سوسیالیستی (حال کمونیستی اش پیشکش) همراه باشد؟ بسیاری از اینان در همان زندان وا داده بودند (و شما که در زندان بودید بسیار نیک این را میدانید) و بعد از بیرون آمدن از زندان به دنبال گرفتن امتیازی خود را به این سازمان منتسب کردند چرا که اگر یک ذره تعهد و اخلاق کمونیستی در آنها بود همانند رفقای که به راه کارگر رفتند به سازمان دیگری میرفتند و یا سازمان خود را بنا مینهادند و این سازمان را با تمامی درستی و اشتباهاتش به ادامه دهنده گان آن نظر و مشی میسپردند. من سراغی ندارم (بخصوص در مقطع ۵۷-۵۹) کسی به رد مشی سازمان پرداخته باشد و در راه خدمت به رژیم در نیامده باشد (منظورم کسانی که نقد خود را کتبی کرده و به پخش آن اقدام کردند)
شما ببینید که چگونه تمامی آنهایی که در آن مقطع ظاهرا به نقد این مشی نشستند و در باطن سر در مشی حزب توده و دفاع و همکاری با رژیم گذاشتند، هنوز که هنوز است دارند نان نام این سازمان را میخورند و در حالیکه ابدا نه به سوسیالیسم باوری دارند و نه به مبارزه با سرمایه داری و ارتجاع، کماکان دست از این نام برنمیدارند.
آیا شما کدام را بیشتر مقصر میدانید: نادری و دستگاه جهنمی وزارت اطلاعات رژیم که دشمنی اش با هر چه که انسان هست (سوسیالیست اش جای خود دارد) آشکار است و یا اینانی که از نام فدای دکانی برای خود دست و پا کرده اند؟
۱۷۰٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست