سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آوازهای کوروش آریایی - میرزاآقا عسگری (مانی)

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : صاحب نظر

عنوان : اروپایی
الان عصر دین زدایی،اسطوره زدایی،افسانه زدایی و تقدس زدایی است.شاعران و هنرمندان هم مثل تمام ما از مادر زاده اند و با چرک و خون.مثل تمام ما از خاک آمده اند.از خاک با تمام پاکی ها و پلیدی هایش.بنا بر این نباید منزه طلبی کرد.باید همه چیز را زمینی دید.به قول مونتنی،متفکر فرانسوی در قرن شانزدهم:حتا اگر ما بر بلندترین تخت جهان بنشینیم، باز بر تهِ خود نشسته ایم.
۱۷۶۱۹ - تاریخ انتشار : ۷ آبان ۱٣٨٨       

    از : مریم مقدس

عنوان : دوستار کوروش و زرتشت و آیین اش
دعای من این است:من دوست دارم کوروش کبیر، بزرگ مرد تاریخ را.من دوست دارم زرتشت سپیتمان،و سه اصل تابناکش را.من کبوتری پروازگرم در کرانه های آسمان،در حواشی آسمان،و بسیار دور از دیگران.من بسیار متأسفم. تأسف من از این است که خدایی وجود ندارد.و وقتی خدایی وجود ندارد،همه چیزی ممکن،یا جایز است.کاش خدایی وجود می داشت،و همان لحظه ای که پایی به کجی متمایل می شد،آن را قلم می کرد.کاش خدایی وجود می داشت،و همان لحظه ای که دستی به ناحق بلند می شد،آن را قلم می کرد.کاش خدایی وجود می داشت،و همان لحظه ای که زبانی به دروغ گشوده می شد،آن را قلم می کرد.ما می ستاییم زرتشت را،دوست داریم رود و کوه و خورشید را.و سپاس می گوییم کوروش پاکروان را.اما دستمان در دعا،به سوی هیچ است.با این وجود کاش،و باز هم هزاران بار کاش! ـآمین!
۱۷۶۱۵ - تاریخ انتشار : ۷ آبان ۱٣٨٨       

    از : جواد مفرد کهلان

عنوان : کورش نه اهورمزداپرست بلکه مردوک پرست بود
می دانیم که کورش برای تسخیر قلوب بابلیها (مدنیت پیشرفته جهان آن روز) دست مردوک خدای ملی ماروش بابل را فشرد و آن لوحه با ارزش خود را هم برای جلب دوستی مردم بابل و حتی زیردستان بابل در همین زمینه به یادگار گذاشت. اگر به اساطیر شاهنامه اعتماد کنیم وی تحت نام فریدون (=دوست منش یعنی هخامنشی) جشن مهرگان را از خود به یادگار گذاشته است. یعنی در پارس هم که بوده مهرپرست بوده است نه اهورامزداپرست. پدر بزرگ کورش یعنی کورش دوم سپهسالار کی خشثرو/هوخشتره که قهرمان کورشنامه گزنفون است، آناهیتا پرست معرفی شده است. اهورمزدا که معادل ایرانی انکی-ائا خدای زمین و خرد بابلی و پدر مردوک مار شکل (اژی دهاک) و برادر همزاد خدای شرارت و رعد "آداد" (به اوستایی یعنی ظالم) است، ظاهرا توسط داریوش به ابرقدرتی خدایان ایران رسیده است. نظر میتولوژیستی بر این گفتار بود محض آشنایی با ریشه اساطیر ایرانی.
۱۷۵۹۹ - تاریخ انتشار : ۶ آبان ۱٣٨٨       

    از : میرزاآقا عسگری (مانی)

عنوان : لطفا تهمت نزنید
آقای بهنام پور گرامی
من هرگز در هیچ جا با نام مستعار چیزی در له یا علیه دیگران ننوشته و منتشر نکرده ام. هرگز. من تاکنون نامی جز نام و نام هنری ام (میرزاآقاعسگری.مانی) که بر اهل قلم شناخته شده است و همواره هردو را در کنار هم می نویسم، نداشته ام.
شعر «نامهای ابدی» را هم من در زمان خمینی و خطاب به او نوشته ام. و همانموقع هم در کتاب شعرم و در مجلات تبعیدی منتشر شده است و ربطی به شعر دیگران ندارد. لطفا یکبار دیگر آن را با دقت بخوانید تا همه ی نشانه ها را در آن بازیابید. من هر ازگاه برخی از شعرهای گذشته ام را که رابطه ی نزدیکی با زمانه دارند بازپخش می کنم. آن شعر خطاب به خمینی نوشته شده بود و هنوز در باره خامنه ای صدق می کند. به همین خاطر آن را بازپخش کردم. آن هم به خاطر سرکوب مردم ایران بفرمان ولی فقیه. من دوست شاعر شما آقای زرتشت را نمی شناسم. باور کنید همین شعرش را هم که فرموده اید، نخوانده ام. اگر برای زنده یاد ندا آقاسلطان شعری نوشته است، دستش درد نکند. شما هم کمی دقیق تر و منصف باشید. ما از تهمت و توهم آفرینی، سودی نبرده ایم و نخواهیم برد. موفق باشید.
۱۷۵٨۰ - تاریخ انتشار : ۶ آبان ۱٣٨٨       

    از : کریم بهنام پور

عنوان : از دوست به نادوست
من نمی گویم مانی شاعر بدی است.نمی گویم هم شاعر خوبی است.همین طور هست برای خودش.چه اِشکالی دارد؟ اِشکال مانی در جای دیگری است.در آن جا که صادق نیست،زلال نیست، آب نیست.یک نمونه اش این که زیرکانه،یا به عبارت بهتر آب زیر کاهانه،در پشت نام های مستعار پنهان می شود و با این و آن تصفیه حساب می کند.یا از طریق های دیگری.یک مثال:من دوست شاعری دارم به نام زرتشت خاکریز.او پس از سال ها که چیزی در نشریه ای چاپ نکرده بود، چند ماه پیش یک شعر در همین "اخبار روز" چاپ کرد به نام "ویرانه های حاکم(مرثیه ای برای ندا آقا سلطان).میرزا آقا عسگری تا نام آن شاعر و شعرش را دید، فوری به علت کینه ای دیرین،شعری "ساخت" به نام "نام های ابدی"و او (و احیانن شاعران دیگری را نیز)ستاره ی مرده،کلوخ،شلغم،شره،موریانه و در نهایت چرکِ کفِ دست نامید. اما خودش را مروارید و میوه و بیرق، و درنهایت نام خودش را جزو نام های ابدی آورد!
ببینید چقدر یک آدم باید پر شیله پیله و غیره و غیره باشد که از یک مرثیه(حادثه ی دل خراش مرگ ندا آقا سلطان)هم بخواهد سوءاستفاده کند و تصفیه حساب با دیگران! علاقه مندان می توانند آن دو شعر مورد نظر را در آرشیو همین "اخبار روز" بخوانند:۱ـ ویرانه های حاکم از زرتشت خاکریز ۲ـ نام های ابدی از میرزا آقا عسگری.
با تشکر از مسئولین محترم اخبار روز.
۱۷۵۶۹ - تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست