از : افشین پاکروان
عنوان : در اسلامی بودن این رژیم کوچکترین شک و تردیدی ندارم - دکتر فیروز نجومی
شجاعت در انتقاد از خود
آقای منتظری بدون استفاده از هیچ آیه ای اشغال سفارت آمریکا را، علیرغم موافقت وحمایت خودش در آن زمان، کاری اشتباه ارزیابی میکند. ایشان با مراجعه به عقل و خرد و دانش وتجربه اش، و بدون کمک گیری از هر نوع استخراج و کشف دینی به اهمیت رعایت عرف و اخلاق بین المللی در شأن کشوری چون ایران کهن نائل گشته و محققانه به این نتیجه میرسد که اشغال و گروگانگیری خلاف عرف بین الملل است و شجاعنه خود را بخاطر حمایت آن سیاست غلط انتقاد میکند. ای کاش همه دینداران و دینشناسان وفیلسوفان دیگر هم همینطور صادق و شجاع میبودند. از آقایان رفسنجانی، خاتمی، نوری، کروبی، مهاجرانی گرفته تا آقایان نبوی، گنجی و سروش و بسیاری دیگر که مرتب برای مردم خود تفسیر وقایع می کنند و نسخه های برون رفتی تجویز میکنند.
تا اینجا باز حداقل قابل درک و تحمل است که چرا این آقایان بیشتر سکوت خویش را بر راستی و درستی و روراستی با مردم ترجیح میدهند و نمی خواهند کسی وارد حریم نقد گذشته شخصی آنها بشود. ولی برخی از این هم پا فراتر گذاشته و عملاً بعد از سی سال هنوز بر افکار و اعمال اشتباه خود مصرانه پافشاری دارند. یا عمداً دروغ مصلحتی می گویند ویا به جهت تکبر اجتهادی که درخود کشف نموده اند به این نتایج کاملاً وارونه، که خود نیز اکنون قربانی همان سیاست غلط و حاکم آن زمان هستند، میرسند.
آقای محسن آرمین و بسیاری دیگر از ُ ُمصلحتُ ُ طلبان همقطار خویش هنوز از صداقت وپاکی شایسته ملت ایران برخوردار نیستند و مصلحت گرایانه و توجیه گرایانه اول به خود وبعد به جامعه خویش هنوز دروغ می گویند. او اخیراً اظهار داشته که: ُ ُ اشغال سفارت آمریکا در سال ۵۸ در شرایط و فضای انقلابی آن روزهای کشور بدست دانشجویان پیرو خط امام(ره) و با توجه به تهدیداتی که نسبت به انقلاب وجود داشت اقدام قابل دفاعی است. ما میتوانیم از این واقعه یک تلقی عصری داشته باشیم. به اعتقاد من ۱۳ آبان نماد اعتراض مردم ایران به استعمار خارجی و پیوند آن با استبداد داخلی و نیز اعتراضی به مواضع مستکبرانه آمریکا در قبال اراده یک ملت است.ُ ُ
۱۷٨٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣٨٨
|
از : حسن طاعی
عنوان : همین ۳۰ سال
۱۴ قرن اسلام هرچه بود گذشته ولی این ۳۰ سال اگدشته را چه می کنید?
اعدام تجاوز خیانت دزدی جنایت فساد دربدری غارت تحمیق دروغگوئی تحقیر زنان
ووو کجای این دین قابل دفاع است ?انچه در قران امده انرا عملی میکننددر کجای دنیا مدرسی دینی ۶۰ زن را صیغه میکند.اگر روزی این نظام بر افتد همه خواهند دید که در نظام چه چیز هائی رخ داده است.انچه امروز در خیابانهای ایران روی میدهد پس گرفتن همان لبیک و شهادتین اجباری است.
۱۷۷٨۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣٨٨
|
از : شافعه وتری
عنوان : در اسلام ستیزی این رژیم کوچکترین شک و تردیدی ندارم
آقای دکتر نجومی با سلام، به عنوان یکی از همان مردمی که ایشان را زیرسوال برده اید، که " گوئی ارزشهایی که به آن باور دارم چیزی جدا از ارزشهای حکومت دیکتاتوری است" و اینکه چرا به جای زیر سوال بردن کلّ اسلام، تنها به ضرورت سیاست زدائی از اسلام معتقدم؛ ذیلاً مختصری نظر شخصی ام را مطرح مینمایم.
۱- مسلمانی محدود به پیروی از آئین حضرت محمد(ص) نمیشود بلکه مفهومی بسیارگسترده دارد و ریشهی آن برمیگردد به مرام ومنش بت شکنی حضرت ابراهیم. آیاتی که مویّد این حقیقت است در قرآن مبین بسیارند ازجمله:
"عیسی گفت کیست که با من دین خدا رایاری کند؟ حواریّون گفتند ما دین خدا را یاری میکنیم وما مسلمان هستیم. ( آل عمران/۵۲)"
ابراهیم به آئین یهودو نصارا نبود بلکه او یکتا پرستی، حنیف ومسلمان بود.(آل عمران ۶۷)
۲- شما نوشته اید "آیا انسانیت در بندگی و عبودیت ست؟" به نظر من سوال شما ازبرداشتی اشتباه ازمفهوم عبودیّت ناشی میشود. اگر این نکته در قرآن حکت آموز مطرح شده است که "هفت آسمان و هرچه درآنهاست همه به ستایش و تنزیهی خدا مشغولند و موجودی نیست جز آنکه ذکرش تسبیح و ستایش اوست ولیکن شما آنها را درک نمیکنید".( بنی اسرائیل/۴۴)
و اینکه درجای دیگر میفرماید: " خلق نکردیم جن و انس را جز برای عبادت" (ذاریّات/۵۶) منظوراز عبادت، تنها نمازنیست، زیرا در اینصورت یک لحظه جایز نبود که سجّادهی نماز جمع شود! بلکه منظور ازعبودیّت قوانین حاکم از کنش و واکنش بین موجودات زنده و غیرزنده؛ قوانینی مثل جاذبه ی بین مولکولی یا بین کرآت یا ...است که در طبیعت خلق و تعبیه شده است. عبادت مفهوم گسترده ای دارد که بخشی از آن عبارتست از آواز فطرتی که خداوند درناموس طبیعت و در ذات تک تک مخلوقاتش به ودیعه گذاشته است. درصورتی انتقاد شما مبنی بر اینکه "عبودیّت در اسلام حمد و ستایش الله از سحرگاهان است تا شبانگاهان؟" وارد است که صرفاً نماز متداول را عبادت بدانیم، امّا این برداشت حقیقت ندارد. گرچه واقعیّـت دارد، زیرا حتِی سی سال ازرحلت پیغمبرنگذشته بود که اسلام عملی، با بنی امیّه آغاز شد و امروز بعد از بیش از هزار و چهارصد سال مسلمانان گرفتارهمان سنّتهای ملال آور تکرار مکرّرات وبرداشتهای سطحی نگرانه هستند. حال آنکه عبادت مفهومی بسیار گسترده تر دارد. عبادت بارقه ای است از رضایت باطنی، از گام نهادن در راه تکامل. عبادت همان لذّتی است که نیوتن از تفکرّ و تدبّردرخلقت میبرد و یافته هایش را در مورد قوانین فیزیکی حاکم بر خلقت تدوین میکرد. عبادت همان است که انیشتن به تنهائی هایش درقایقی در دور دستهای رودخانه ها پناه می جست تا دمی بی دغدغهی هیاهوها بیندیشد و آن هنگام که نتایج یافته هایش را به زنجیر فرمولها میکشید وتوضیحاتش را مینگاشت از احساس موفقیّت غرق درشادی میشد. عبادت عنصری از تکامل است و تکامل درفطرت لایزال خلقت نهفته است. تکامل است که رضایت باطنی و لذّت واقعی نصیب انسان میکند. مفهوم عبادت به گستردگی همهی اعمال نیکی است که درمسیر تکامل، ما انسانها از آنها لذّت میبریم. آن هنگام که بتهون ملودی " ای انسانها" را می آفرید در حقیقت عبادت میکرد. وقتی سعدی میسراید: این شرط آدمیّت نیست/ مرغ تسبیح گوی و من خاموش؛ روشن است که او هم لذّت وشوقی که در چهچه یک پرنده است را عبادت میداند واز عبادت خودش به همان شکوه وسادگی یک پرنده لذّت میبرد. درحقیقت اشعاراز دل برآمدهی شاعری که برای مردم میسراید عبادت است. آن نقّاشی که از طبیعت، تصاویری جاودانه خلق میکند، درحقیقت خدای طبیعت را تسبیح و ستایش میکند. همین مقالهی شما عبادت است زیرا جرقّه هائی را در ذهن من نوعی روشن کرد وتشویقم کرد نکاتی را که ازتجارب گذشته، محیط پیرامون و مطالعهی قرآن مبین درک کرده ام را امروز به رشتهی تحریر درآورم تا بلکه قدمی باشددر راه تکامل اندیشه بوسیلهی تبادل افکارما. به عقیدهی من نماز عبادت است ولی عبادت تنها نماز نیست، نماز هم لقلقهی زبان نیست.
غیر از فلسفهی عبودیّت، در مسائل اجتماعی نیزاینجانب نه تنها سنخیّتی بین رژیم اسلامی و اسلام حقیقی نمیبینم بلکه براین اعتقادم که اسلام سیاسی، حربه ایست برای سوء استفاده از اعتقادات مردم در کوتاهمدّت که در بلند مدّت، عوارض فاجعه باری برای اخلاقیّات جامعه دارد. حال آنکه ازنظر پیامهای اجتماعی قرآن مبین بسیارغنی، جذّاب ونجات دهنده است. ولی تنها زمانی این پیامها شنیده میشوند که دین زخمی از زیر پالان دولت بیرون کشیده و در جایگاه اصلی اش قرار گیرد. از جمله این پیامهای اخلاقی-اجتماعی عبارتند از:
۱- قسط وعدالت
عدالت را رعایت کنید حتّی اگر به ضرر خودتان، پدرو مادرتان یا نزدیکانتان باشد چه فقیر باشند چه غنی...(نساء/۱۳۵)
۲- به آدمیان سفارش کردیم درحقّ پدر ومادرخود نیکی کنند ولی اگروالدین آنها را به شرک فراخواندند از ایشان اطاعت نکنند( عنکبوت/۸)
لذا آقای دکتر نجومی اینکه میفرمائید "آن دینی که مردم در تصورات خود ساخته اند و از اجداد خود که به تقلید آموخته اند و از آنها نسل پس از نسل بارث برده اند"
این اظهار شما مبنی بر عرف جامعه است نه روشی که اسلام به ما توصیه کرده باشد، بلکه این روش با توصیهی قرآن در تضاد ۱۸۰ درجه است.
۳- از دیگر آیات اجتماعی میتوان به آیه ی۷۵ آل عمران اشاره نمود که درمورد میزان اعتماد به افراد درقرض یا امانت دادن روشن میکند به صرف اینکه فرد اهل کتاب است نمیتوان امانت به وی سپرد، زیرا" برخی ازاهل کتاب آنقدر قابل اعتمادند که اگر مال فراوانی به آنها سپرده شود همهی آن را برمیگردانند امّا هستند در بین آنها که اگرفقط یک دینار هم به ایشان به عنوان امانت داده شود بر نمیگردانند مگر آنکه قائم بالای سرشان بایستی ودر برگرداندن امانت پافشاری کنی". ضرب المثلی دراین مورد میگوید: مراقب باش به کدام دوستت قرض میدهی ، چون ممکن است هردو را از دست بدهی. مشاهده میشود که عقل و دین یک چیزرا میگویند.
جهاد اکبر یعنی همین ترویج و تمرین تعقّل. "نسمع اونعقل (سوره ملک/۱۰)" یعنی شنیدن یا به کار انداختن عقل خویش درکارها. کتب آسمانی برای یاد آوری بکار اندازی عقل آمده اند.قرآن حکیم خبر میدهد که پیامبران فقط رسالتشان یاد آوری بوده است. آنها فقط بشیر ونذیر بوده اند، حال مردم خواستند بپذیرند نخواستید نپذیرند." امّا شاکراً امّا کفورا"( دهر/۳). درعین حال تأکید میکند که از پیغمبران بت نسازیم. آنها محترم هستند ولی قابل پرستش و تقدّس نیستند. " بگو ای پیغمبر، من نمیگویم که خزائن خدا نزد من است ونه مدعیّم که از غیب آگاهم ونمیگویم که فرشته ام، تنها از آنچه وحی رسیده پیروی میکنم بگو آیا کور و بینا برابرند آیا تعقّل نمیکنید( انعام/۵۰) لذاهرمقدّس سازی چه در قالب ولی فقیه چه در قالب پیامبرانی که دربهائیت وعده میدهند فریبی بیش نیست و اینجانب در اسلام ستیزی این رژیم هیچ تردیدی ندارم.
۱۷۷۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣٨٨
|
از : افشین پاکروان
عنوان : آقای دکتر فیروز نجومی محترم،
آقای دکتر فیروز نجومی محترم، شما اولین نفر نیستید که از دین مردم انتقاد می کنید. کسروی، دشتی وخیلی از مورخین و نویسندگان چپ و لائیک هم اینکار را با جزئیات بسیار ژرفتر و موشکافانه تر قبلاً، قبل از انقلاب اسلامی، انجام دادند و نه تنها نتیجه ای نگرفته اند، بلکه موجب پیروزی و بازسازی و بازگشت ارتجاع دینی از نوع خشن از طریق انقلاب مذهبی هم ناخواسته شده اند. این چنین مقالات را فقط لائیک ها می خوانند و به به و چه چه میکنند، ولی مذهبیون و دینداران، چه از نوع رقیق، چه متوسط و چه غلیظ، یا عمداً حذر میکنند و یا اگر بخوانند بیشتر از شما متنفر می شوند و ای بسا که در دین و اعتقاد خود حتی مصرتر هم بشوند. از فضا و حوصله این یاداشت خارج است که به شرح چرائی آن بپردازم، ولی شاید بد نباشد در این مورد قدری تحقیق بیشتر بفرمائید. فراموش نفرمائید که یک علت دینداری در دنیای امروز فرضیه و برداشت عوامانه نامعینی، بی روحی، بی رحمی و سلطه علم و تکنولوژی به یاری سرمایه داری سلطه گر غربی است......
۱۷۷۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣٨٨
|
از : صدا
عنوان : به خدا
آقا ما با نظرات شما کلا موافقم و امیدوارم که بشود و بتوانیم این تناقضاتی را که شما در مقاله تان یاد آور شدید بازشان کنیم و نگرش عمومی موافق در موردشان برانگیزیم .
موفق باشید
۱۷۷۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣٨٨
|