سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آقای کدیور! دعوت به سکوت مکنید - نادر عصاره

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : شهروز تهران از

عنوان : نیمتوان
نمی توان با نوشته ی براتی موافق نبود اما زخمهای اسلامی ما را نیز نمیتوان نادیده گرفت! بپذیریم که اسلام بیماری ست و بعد هر چه بخواهیم بگوییم.
۱٨۱٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣٨٨       

    از : محمد علی براتی

عنوان : پشیمان گشتم وقتی نظرات همین چند نفر را خواندم !
به نام آنکه فکرت آموخت ،
آمدم چند کلمه ای با این رفیق نادر ! صحبت کنم و از نوشته آقای نوری اعلا در گویا نیوز تحت عنوان جمعه گردی ایشان که به همین سخن رانی آقای کدیور تاخته و هرچه ناسزا بود به ناحق نثار سخنران یعنی آقای کدیور نموده است گله ای بنمایم و بگویم رفیق ! در دموکراسی این رسمش نبود،که با نظرات چند نفر مواجه شدم که همه تقریبا" یکسان و به آقای کدیور حمله کرده بودند ، از نوشته ها میشود فهمید سن دوستان را که بیش و کم در یک سنینیم ! ،
دوستان جنبش هنوز پیروز نشده که سهم خواهی شروع شده ،
دوستان باور کنید این آقای کدیور چنان بی سـواد نیست که نفهمد که چه میگوید و ایکاش رهبری و اطرافیان روحانی ایشان همین قدر باسواد می بودنند که اگرچنین می بود این زندگی ما ایرانیان نبود ، دوستان یقین بدانید آقای کدیور نمی تواند بیش از این واضعتر حرف بزند و یقین بدانید اگر آقای کدیور میخواست این رژیم بماند وآبشان در یک جوی بود طور دیگری می بود ، ایشان مسلمان هستند همان طوریکه اکثریت مردم کشور مسلمان هستند ، ایشان با اعدام ، شکنجه ، حکومت زوری ، ولایت و ولایت مطلقه و ...مخالفند وبعضی از این نظرات خود را آشکارا اعلام کرده ،
و کم و بیش تاوان این نظر خود را هم پرداخت کرده اند ،
دوستان یقین داشته باشید مسلمانان باسواد بالا هم با شما موافق نبوده ، نیستند، و احتمالا" تا صد سال آینده هم موافق نخواهند بود ، عرق خورهای ما در ماهـهای محرم و رمضان و نیز بعضا" قبل از اذان مغرب مشروب نمی خورند ، بلکه صبر میکنند تا پس از گفتن اذان و خواندن نماز مشروبشان را خورده و صبح فردایش هم با اذان صبح غسل کرده و نماز می خوانند ، پس یقین داشته باشید با امثال آقای کدیور ، اشکوری ، موسوی و ... می توانید راحت ترو زودتر به آزادی نسبی ومشروط برسید.
و با وجود اینکه از هوادارانشان نیستم ، ولی باید بپذیریم بچه های سازمان مجاهدین انقلاب از نظر مادی دزد نبودند و از نظر مردم دوستی هم اگر از دو سازمان چریک و مجاهدین خلق بالاتر نبودند در رده پائین تری هم قرار نداشتند و این را در طول عم کوتاه مسئولیتشان ثابت کرده اند ، در رابطه با آقای موسوی هم باید بگویم وقتی مرحوم بازرگان ، سنجابی ، کیانوری ، و... آنطور تعظیم و سجده میکردند از جوانی مثل آقای مهندس موسوی آن زمان با آن عقاید اسلامیش چه انتظاری بود ؟ !
ولی موسوی حالا برای خود نیمچه مصدق ، نیمچه گاندی شده است که برای ملت ایران می تواند نعمتی باشد واین را هم بدانیم ایشان در ایران هستند نه در خارج و غیر قابل دسترسی ،
۱٨۱۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣٨٨       

    از : shenaat

عنوان : چرا کسی به مجاهدین انقلاب که جنبش سبز را در انحصار هواداران ولایت فقیه نوع خط امامی ان میداند و موسوی که دایما افسارش را می کشد چیزی نمی گوید۰ فقط در برابر غیز خط امامی ها و لیبرال ها چپ ها تیغ می کشند ؟ ببینید رفیق نبوی و تاج زاده و دبیر کل مجاهدین چه دس
ایلنا:دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلام تاکید کرد: جنبش سبز اپوزوسیون مقابل نظام نیست و اگر اعتراضی هم به وضع موجود دارد، در چارچوب قانون است.
محمد سلامتی در گفت‌و‌گو با خبرنگار ایلنا، در پاسخ به سوالی در خصوص مخاطراتی که جنبش سبز را تهدید می کند، اظهار داشت: جنبش سبز ادامه حرکت اصلاح طلبی است و بر این اساس حرکتی مسالمت آمیز و منطبق با قانون است.
وی افزود: طبعا اصلاح طلبان که در این جنبش حضور دارند چارچوب نظام را قبول دارند، بلکه خودشان صاحب انقلاب هستند و برای پیروزی آن زحمات فراوانی کشیده‌اند و حرکت آنان به گونه‌ای است که می خواهند مسیر قانون، دیدگاههای امام(ره) و مطالبات مردم را طی کنند.
دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب با بیان اینکه اصلاح طلبان نگران هستند تا انقلاب و نظام از مسیر خود خارج نشود و در صورت چنین اتفاقی واکنش نشان خواهند داد، تصریح کرد: جنبش سبز اپوزوسیون مقابل نظام نیست و اگر اعتراضی هم به وضع موجود دارد، در چارچوب قانون است.
وی ادامه داد: شیوه بیان اعتراض در جنبش سبز نیز شباهتی به اپوزوسیون خارج نظام ندارد و لذا همه باید مراقب باشند تا ضد انقلاب و منافقین نتوانند از جنبش سبز سوء استفاده کنند، زیرا در برخی مواقع ممکن است توسط افراد فرصت‌طلب شعارهایی داده شود که با جنبش سبز هماهنگی نداشته باشد.
سلامتی در پاسخ به سوال دیگری در خصوص سخنان اخیر بوش،رئیس جمهور سابق آمریکا که مدعی حمایت از اصلاح طلبان شده بود، گفت: از هر پدیده‌ای که مردم استقبال می‌کنند، عده‌ای هم سراغ سوء استفاده از آن می روند که مهمترین آنان محاربین و قدرت‌های خارجی مخالف هستند.
وی ادامه داد: امثال بوش در این مواقع فرصت طلبی کرده و یک جنبش را بدنام می‌کنند، در حالی که آن حرکت ربطی به خارجی‌ها ندارد؛ البته آنها نمی‌توانند سوء استفاده کنند و جناح مقابل داخلی هم با استفاده از سخنان اینگونه همیشه جنجال بزرگی درست می‌کند و از کاه کوه می‌سازد.
سلامتی تصریح کرد: افراطیون داخلی به این خاطر که منافعشان به خطر افتاده و می‌دانند که برخی اقداماتشان زیر سوال است، به تکاپو می افتند تا جواب نخبگان و مردم را ندهند، لذا دائما مطالبی را علیه اصلاح طلبان بیان می‌کنند و از چند نفر هم که مورد تائید مجموعه اصلاح طلبان نیستند سوء استفاده کرده و افراد معتقد به نظام و انقلاب را مخدوش می کنند.
دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب در پایان خاطرنشان کرد: در جنبش سبز کسانی حضور دارند که مورد تائید امام(ره) بوده‌اند، اما وقتی همین افراد خواستار اجرای قانون اساسی می شوند مورد حمله قرار می‌گیرند.
پایان پیام
۱٨۰۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣٨٨       

    از : جواد مفرد کهلان

عنوان : اسلام دین تعمیم برده داری در الهیات است
با درود
من حالا از اعتقادات مارکسیستی سابق خود (که به سبب حذف فیزیکی سرمایه و سرمایه داری آن را شاهرگ زنی می دانم)بدین نتیجه رسیده ام که مارکس به درستی اساس فرهنگ را با دوره های فرماسیونهای اجتماعی و اقتصادی توضیح داده است. در واقع دین مردم عربستان بر اساس فرماسیون قبیله دامداری (شترداری و دامداری)عشیرتی بوده است. محمد با اعتقاد به احمد منجی بودن خود، انقلابی اجتماعی و سیاسی راه انداخت که در نتیجه فرماسیون عشیرتی و دامداری تبدیل به برده داری شد. اینکه محمد اصرار میکند خداترس باشید و بنده خدا و محمد و اعوان و انصارش باشید و الا چوب این جهانی و آن جهانی به آستین تان فرو می رود همین را میگوید و اسلامش یعنی تسلیم در برابر اینان، همین تجویز فرهنگ بندگی و بردگی از نوع مغزی و بسیار خطرناک الهی آن است. لذا اگر انسان دوست هستید از آقای کدیور خواهش نکنید دعوت به سکوت نکند. بلکه بفرمائید فرهنگ برده داری مغزی را ترک گوید.
۱٨۰٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣٨٨       

    از : نادره ف : از تهران

عنوان : آقای کدیور باید (دست کم تا زمانی که عبا و عمامه اش را حفظ می کند )از ادعای رهبری جنبش سبز «صرق نظر» کند!
آقای کدیور باید (دست کم تا زمانی که عبا و عمامه اش را حفظ می کند )از ادعای رهبری جنبش سبز «صرق نظر» کند! ایشان باید در حد و قد و قواره ی خود باقی بماند و دوباره در پی اسلامی کردن جنبش سبز نباشند، ایشان باید بداند که در جنبش سبز همه نوع مرام و مسلک و دین وجود دارد، اگر ایشان به این حرکت پیوسته باید بداند که به عنوان یک ایرانی به این حکرکت پیوسته و دین او و پیامبرش و امامانش و امام خمینیش و امام خامنه ای اش همه و همه به هیچ وجه قابل دفاع نیستند و حتا قابلیت اعاده ی حیثیت هم ندارند! پیامبری که در سن شصت سالگی با یک دختر بچه همبستر می شود و دخول حاصل می کند از یک نوع بیماری بسیار خطرناک پدوفیلیا رنج می برد و باید معالجه شود، و چون از دنیا ساقط شده دیگر اگر کسی پیرو دین و آیین او شد باید دست کم از ادعای رهبری بردارد! امامی که در یک نصف روز سر نهصد نفر را می برد، علی را می گویم، به طرز وحشتناکی خونآشان است و سزاوار رهبری نیست، علی را می گویم، و هزار چهارصد سال اینچنین بوده تا می رسد به امام خمینی که فتوای ازاله ی بکارت می دهد و با پشتیبانی کل روحانیت، کل مداحان و مداحین، عمامه داران و بی عمامه گان این عمل سی سال انجام می شود، سی سال به زندانیان زن و مرد و پیر و جوان تجاوز می شود، سی سال قتل عام، سی سال ترور، سی سال شکنجه، سی سال دست بریدن و پا بریدن، سی سال قتل ذنجیره ای و تک تک، سی سال حلقآویزی در ملع عام، و تمامی روحانیون از آنجا که پیمبرشان آن است و امامشان آن و نایب امامشان اینها همه را تایید کردند وخامنه ای که آخرینشان است و سپاه که تحت امارت اوست، و بسیج که خدمتگزار اوست چنین عریان این اسلام پاک را جاری می کنند که دیگر جای هیچ شکی و تردیدی نیست، که اینان سرسپرده ی آن و پیامبر و آن امامند و قادرند ایران و هزار ایران را فدای مکتب خون طلبشان کنند، و متاسفانه آقای کدیور بخاطر لباسش و به خاط عمامه اش ـ هنوز نگه داشته ـ نه می تواند، و نه می خواهد که بدون قرض اصلیش که اسلام باشد نظر بدهد، سخن بگوید، او اصولا دیگر باشان، دیگر دینان، و دیگر اندیشان را نمی بیند. لازم است مردمان ایران که در خارج از کشورند اینهمه را از پیمبر و امامان و معصومین در نظر داشته باشند و پای منبر کدیور و آن دیگرانی که ارباب عماعم هستند بروند!
۱٨۰٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣٨٨       

    از : م - پالیزی

عنوان : تذکری دوستانه!
جناب عصارهء گرامی:
گمان می کنم منظورتان (تعلیق به محال) بوده باشد که در عنوان مقاله تان (تعویق به محال) آورده اید.
شاد باشید.
۱٨۰۶۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣٨٨       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : توهم براکنی تا کی به صف مردم برگردید
آقای نادر عصاره: خسته نباشید. بیش از ۲۹ سال است که برای نجات این رژیم توهم می براکنید. یک موقع در سازمان اکثریت برای اجرای بند ج سباه باسداران را به سلاح سنگین مجهز می کردید و لای موهای خمینی میگشتید تا از میان رشکهای سرش قسمتهای ضد امبریالیستی اش به مردم نشان دهید. در جلو سفارت امریکا رزه رفتید. بعد نیروهای مبارز را امریکایی خواندید بعد با سردار سازندگی مذاکره کرده و سبس کنفرانس برلین را سازمان دادید تا گفتگوی تمدنها راه بیندازید و باسدار ولتر ها را بجای روزنامه نکار به مردم قالب کنید. بعد که موسوی امد در ولایت وی ذوب شدید و کارتان شد که مهاجرانی و زنش و برادر زنش کدیور را بعنوان روشنفکران دینی غالب کنید. دیگر حالتان بهم نمی خورد. آیا از این شیخ بشم الدینها که حتی حاضر نیستند خواهان لغو حکم اعدام شوند و آقای مهاجرانی "روشنفکر" افتخار مکند که کتاب نقدش بر نویسنده ایات شیطانی به چاب ۲۵ رسیده است به آنها می خواهید دخیل ببندید. اینها فرق ازادی با خیار شور را نمی فهمند. آنوقت به انها روشنفکر می گویید. دیگر بس کنید. صدای انقلاب مردم را نشنیدید در ۱۳ آبان. مردم از دست این بشم الدین های اسلامی خسته شده اند. فریاد مردم را به سرشان بزنید. بگذارید اینها از ترس هم شده به فکر رفرم بیفتند. اینها جاره ای ندارند یا مغز علیلشان را بکار می اندازند و برای جلوگیر ی از نابودی اسلامشان در ان رفرم می دهند و یا به زباله دانی تاریخ می بیوندند. اینها ولی رفرم نمی دهند مگر اینکه فریاد مردم را بشنوند و از وحشت نابودی دست به رفرم زدند. همانطور که کلیسا کرد. شما هم بهتر است اگر خدمتی نمی کنید توهم نباشید. بجای بیام فرستادن به کدیور و فرخ نگهدار و جمهوریخواهان ملی که همین ۳ هفته بیش می خواستند در چارچوب قانون اساسی مردم را به انتخابات مجلس حواله بدهند به مردم بیام بدهید و بگویید که صدای انقلابشان را شنیدید. بگویید که ۲۹ سال توهم براکندید و گنجشک را رنگ کردید بجای قناری فروختید. بگویید که دیگر اموختید که به یک دولت سکولاریسم باور دارید و دیگر قصد ندارید از این شیخ بشم الدینها روشنفکر بسازید. بگویید که روشنفکر واقعی را در ایران تقویت می کنید که ۳۰ سال است در مقابل این جهل و خرافات برجم ازادی و برابری را برافراشته اند. بگویید که ساعدی هاو سلطانبور هاو منصور حکمت ها و ... روشنفکران ما هستند و بودند و به نشر افکار آنها ببردازید و از این کار دست بردارید. از امامزاده هایی مثل موسوی و کروبی و مهاجرانی و کدیور و غیره مرادی حاصل نمی شود. فشار که زیاد شود خود این آقایان مجبورند که جام زهر بنوشند و اعلام کنند که خود محمد هم قابل بررسی است که اصلا حرفش بدرستی منتقل شده یا نه. ولی این وظیفه را شما بعهده نگیرید. اینها را تحت فشار بگذارید اینها مجبور می شوند عقب بنشینند. دست از این بازی قدیم بردارید و به صف مردم برگردید.
۱٨۰۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣٨٨       

    از : ققنوس در قفس

عنوان : چطور ممکن است انتظار داشته باشید که حجت الاسلامی به مردم نگوید حالا دیگر ساکت باشید. .همین حکومت ماها را قبول کنید و در دنیای دیگر پاداشتان داده خواهد شد؟
نادر عزیز، در عنوان مقاله تان کلمه دموکراسی را اوردید که در مقاله در مورد مسایل دینی می خواستید حرف بزنید. .
""مگر در کلیسای کاتولیک می شود رای گیری کرد که به کدام خدا باید سجده کرد. "" مگر در دین رای گیری و دموکراسی و ازادی داریم ؟؟

بعدا مقاله تان را با این جمله شروع کرده اید که اقای کدیور "" روحانی نواندیش و ازدیخواهی است "" . ایا واقعا به مفهوم و تعاریف صفاتی که برای ایشان به کار برده اید فکر کرده بودید. چنین جمع اضدادی چطور ممکن است؟ چند نفر باید به همه شما ها بگویند که اصلا چنین چیزی نمی شود، تا شما اقلا کمی روی ان فکر کنید؟

من که هیچ، شما جلال ال احمدتان را که قبول دارید که خیلی قبل از این حکومت سه طبقه را از ننگ ِ نواندیش و روشنفکری ( که فعلا اسمش شده نواندیش) معاف کرد که اولین شان روحانیت، و دومی نظامیان بود ، یعنی کسانی که اساسا بنا به تعریف ِ وجودی شان، تعبـّد دارند و حق دگر اندیشی وبدعت و یا سئوال کردن و چون و چرا ندارند. . گروه سومی اش ندار ها هستند که البته عذرش موجه است، و ان فقر و دغدغه امرار معاش است که مانع فرصت تفکر شان می شود.

حالا این اقای روشنفکر و نو اندیش دینی یک مقاله در این چند ماهه نوشته و کمی به حکام حکومت اسلامی فعلی اعتراض کرده و شما خیال کردید کارل ریموند پوپر جدید ظهور کرده یا هانا ارنت برگشته و دموکراسی برایتان اورده ؟

تعجب می کنید که چرا این روحانی به مردم می گوید ساکت شوید و همین حکومت عالی را هم اش نزنید و روی چشم بگذارید و مبادا این اسلام عزیز صدمه ای ببیند ؟ اجرتان بعدا با خدا !

به طور کلی یک روحانی گوشت و پوست و استخوامنش از ان ِ مسجد و کلیساست. همه چیزش را به کلیسا و مسجد مدیون است. . هر کاری برای اصلاح یا تغییر ان بخواهد بکند فی الذاته خیانت است، چه عنوان روشنفکررا هم یدک بکشد چه نکشد، بهتر انکه رک و راست و صادقانه بگوید من مخالف بشر هستم و فقط خدا را قبول دارم.

اصلا تابحال در این چند ساله دیده اید یک روشنفکر دینی در باره وضع زنان در حکومت پیشنهادی اش با ""قرائت بسیار زیبایش از دین"" کلمه ای گفته باشد . نمی تواند. تابـو است و مرگ مفاجات. روشنفکر و نواندیش و بسیار بسیار نو اندیش دینی اش هم فقط با مرد رندی از کل قضیه چشم می پوشد،‌ در حالیکه مشکل اصلی اسلام مساله حقوق زن است و ان چیزی است که اصلا راه فرار ندارد و هر حکومتی که با کوچکتریتن داعیه ادیان سامی بیاید ( چه مسیحی چه بهودی چه اسلامی ) با دنیای امروز و حقوق برابر با مردان ( و در مواردی مانند زایمان و بزرگ کردن بچه و امکان ادامه نسل بشر ، حقوق بیشتر برای زن) ناسازگار است و باید فکر دیگری کرد.

اقای کدیور هم مثـل همه روحانیت،‌ حتی ایت الله منتظری اش، ، تا وقتی ما مظلومانه و ساکت تحت ستم هستیم ، با ماست. وقتی بر علیه ستمگر بر می خیزیم، بـرماست .

اجازه می خواهم مختصری از انچه در مقاله دیگری در مورد روشنفکران دینی گفته بودم در زیر بیاورم و رفع زحمت کنم.::



""""روشنفکران و نو اندیشان دینی شان، از سروش تا کدیور و گنجی و حتی تا حدی ابراهیم نبوی {که متاسفانه شخصا بشدت دوستش دارم ، ولی نشان داده که مدافع حقوق زنان نیست } و سایر ذوحیاتین کلاهبردار که شریک دزد و رفیق قافله هستند ، و خائن فطری ، چون در این جنگ بی امان بین بانیان و اداره کنندگان یک اسلام جنایتکار و خونخوار و مردم بی پناه ایران، این ها می گویند که به هر دو طرف جنگ تعلق دارند.
درد و رنج مردم و دزدی ها و تجاوزات و اعدام های سیاسی و ادم کشی های بیگناهان و زندان کردن ها را به زبان عربی می گویند ازمایش الهی ، و به زبان فارسی می گویند جنایت وحشتناک حکومت مستبد و جائر. این ها مثل ان دکتر علی شریعتی لعنتی شان می گویند که بعدا -- چند صد سال دیگر، اگر صبر داشته باشید و با همین وضع بسازید -- تعابیر عالی و بی نظیری از همین اسلام در خواهند اورد که ما را از این اسلام واقعی و نکبت بار که فعلا داریم خلاص کند! """"
۱٨۰۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست