از : Hamid H
عنوان : جنبش سبز به دنبال فضای باز سیاسی
سازمانی که تنها عملش انتشار اعلامیه در خارج از کشور باشد و آن اعلامیه هم وقتی منتشر میشود که آب از آب گذشته (رجوع کنید به اعلامیه سازمان در رابطه با اعدام احسان فتاحیان) نمیتواند ادعای مبارز پیشرو بودن نماید. چنین سازمانی نه تنها نباید ادعای میراث فدایی داشته باشد بلکه حتا ادعای سوسیالیست بودن هم نمیتواند داشته باشد. در نهایت سازمان فدائیان اکثریت بهتر است خود را منحل نموده و افرادش به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به پیوندند.
۱٨٣۴۰ - تاریخ انتشار : ۴ آذر ۱٣٨٨
|
از : نرگس مست
عنوان : اقای تابان باز جه شده؟
آقای تابان شما مسول این سایت هستید و تصمیم گیرنده و من هم به تصمیم شما ارج مینهم. اما، میشود از شما سوال کنم که چرا شما گاه گاهی تسلیم شانتاژ های این و آن بخصوص شیفته گان اسلام و خط امام میشوید؟ من اصلا و ابدا گله ای ندارم که چرا مطلب مرا سانسور کردید، من نه توهینی کرده بودم و نه افترا، تنها حقیقتی را بیان کرده بودم که شما بهتر از من از آن مطلع اید. مگر بغییر از این هست که فرخ نکهدار و خاندانش گروه فرهنگی و شرکت ساختمانی دارند؟ مگر غیر از این هست که کارهای بزرگ دولتی را میگیرند که در حکومتی نظیر ایران باید با رزیم بود تا چنین مقاطه کاری، مناقصه چنین عظیمی را ببرد. آیا ساختمان سازی شرکت کیسون نگهدار ها ب پول اهدایی احمدی نژاد در ونزویلا دروغ هست؟ اقای تابان اگر غم از دست دادن عزیزی را یرای دیگران ندارید (که دارید) برای خود و خانواده خود که دارید. آیا برادر شما قربانی عملکرد نگهدار و دیگر اعضای کمیته مرکزی اکثریت نشد؟ ایا در مقابل زندگی کوتاه شده برادرتان احساس تعهدی نمیکنید؟ شما خوب میدانید که گاه طاقت از دست میرود و غم عزیزان و سرگل و تر گل مانده عاملین و همکاران این جنایت ها مثل استخوانی میشود که در گلو گیر میکند، هر چه زور میزنید که تقلید آدم های "دمکرات" را در آورید، نمیشود که نمیشود، شب دوباره بیخوابی و چهره عزیزانت خواب را برایت حرام میکند. این سگ مذهب وجدان هم که یک لجظه امانت نمیدهد، خوب میزنی بسیم آخر همانگونه که خانم سپیده جنگجو کرد، نمیدانم این خانم کیست؟ ولی میدانم که زمان های زیادی شده که بالاترین درجه الکل هم مرا نمیاندازد و مادام با چهره های عزیزانم ، عزیزانی که جان زلالشان را این اهریمنان سفاک براحتی گرفتند، زندگی میکنم، کاش، من هم در کنار آنها بودم و امروز غمی نبود. خواهش من این هست که بگذارید، حنجره مان را باز کنیم، از درد هایمان بگوییم. از نامردمی ها، از خیانت ها، از کسانی که از پشت و از روبرو خنجر و دشنه در قلبمان فروبردند بگوییم. خواهش میکنم این یک کورسو را از ما نگیرید، بگذارید مریدان خط امام هم عربده بکشند و با ماسک "دمکرات" بودنشان ما را "شرمنده" بی فرهنگی و دیکتاتور بودن بکنند. ما را سری است که گر سر برود باز در آن سریم. شانتاژ های خط امام گویا آنفدر قوی بود که در تمامی مقالاتی که در سایت شما هست و نظراتی در رد خط امام و شیفته گان آن هست ، جملگی پاک شده اند. این امر را از شما نمیپسندم که در نظر من شما با آن خط لعنتی فاصله گرفته اید و حاشا که نزدیکی دوباره به آن کنید. شاد زی و سلامت
۱٨٣۰۲ - تاریخ انتشار : ٣ آذر ۱٣٨٨
|
از : مارال سعید
عنوان : از کوزه همان برون تراود که در اوست
روی سخنم با آقای تابان و دیگر گردانندگان "اخبار روز" است. آیا ادبیاتی که خانم سپیده جنگجو!! آنرا نماینده گی می کند زبان پسندیده ی این روزنامه ی الکترونیکیست؟ یا آنکه کسی یا کسانی به گفته های او به دیده ی اغماض نگریسته اند؟ آیا براستی نمی توان مخالف و معترض دیدگاه های سیاسی ی آقای نگهدار بود و آن را در قالب پرنسیبهای پسندیده ارائه نمود؟ آیا براستی اوباشیگری نهفته در نوشته ی خانم جنگجو!! دلیلی بر برحق بودن و انقلابی بودن ایشان است؟ اگر نیست پس چگونه است که چنین ادبیاتی به درون این نشریه راه می یابد؟
۱٨۲٨۶ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣٨٨
|
از : مبهوت
عنوان : یک جمله، چند غلط!
"برپاکنندگان این جنبش در انتخابات شرکت کردند و می خواستند موسوی رئیس جمهور شود" (نقل از متن)
و توضیحات:
۱- بسیاری از شرکت کنندگان در انتخابات، در جنبشی که پس از اعلام نتایج آن به راه افتاد و به جنبش سبز معروف شد فعالانه حضور داشتند ولی عکس این قضیه صادق نیست. تقلب در انتخابات بهانه این جنبش شد. جنبش اعتراضی به طور خودجوش پا گرفت و "رهبران" نمادین شناخته شده امروزین آن هم مانند سایرین غافلگیر شده و هنوز هم توان رهبری واقعی این جنبش را ندارند.
۲- در این جنبش فقط طرفداران آقای موسوی حضور نداشته و ندارند. فراموش نکنیم که غیر از آقای موسوی، آقای کروبی هم به عنوان کاندیدای بخشی از مخالفان اصلاح طلب احمدی نژاد حضوز فعالی در رویارویی با جناح حاکم داشته و حامیان فراوانی در میان قشرهای مختلف از جمله دانشجویان (تحکیم وحدت) ، روشنفکران و تکنوکرات ها، درویش ها، قومیت ها و ... داشته است. آمار رسمی مربوط به موسوی را اگر قبول نداریم (که نداریم) آمار آرای ۳۰۰ هزار نفری کروبی را هم جز یک حقه بازی مزخره نباید تلقی کرد که بعضی از شیفته گان موسوی بدشان نمی آید زیر سبیلی رد کنند و "فقط موسوی" را علم کنند (نگرش "یک بام و دو هوا" به علاوه انحصار طلبی).
بنابراین خواست همه شرکت کنندگان در جنبش سبز ریاست جمهوری آقای موسوی نبوده و نیست.
۳- بسیاری از کسانی که در انتخابات شرکت و به موسوی یا کروبی رای دادند، قصدشان فقط نه گفتن به احمدی نژاد و حامیان بلند پایه او بود، نه از روی ارادتی خاص به یک یا هر دو این کاندیداها.
۴- غیر از کسانی که در انتخابات شرکت کردند و از نتایج آن ناراضی هستند، عده زیادی هم بودند که در انتخابات شرکت نکرده ولی خود را در حس اعتراض جمعی نسبت به تحقیر یک ملت شریک دانسته، با جان و دل به خیابان ها آمدند و فریاد خود را بلند کردند. یک نمونه اش "ندا" است که رای نداد ولی در کنار مردم معترض حضور داشت و وصله خشونت طلبی و اتهامات_ از میدان بدر کنی از این قبیل هم به هیچ وجه به او و مانند او نمی چسبد. خواست او نیز ریاست جمهوری موسوی نبود ولی در راه جنبش سبز شهید شد.
امیدوارم طرفداران آقای موسوی قدری کلاه خود را قاضی کنند و با فروتنی بیشتر به ترکیب و ماهیت جنبشی که از آن دفاع می کنند نگاه کنند.
۱٨۲۷۰ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨٨
|
از : مژگان
عنوان : کمی تعمق هم چیز خوبی ست
در نظامی که احزاب و نیروهای سیاسی مخالف حق هیچگونه فعالیت ندارند، حرف زدن از "سلامت انتخابات" مسخره است.
۱٨۲۶۶ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨٨
|