یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

«شکاف نسلی» وسیله ایست برای رد سیاست انقلابی - گفتگوی نشریه ی «بذر» با شهرزاد مجاب

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : کامران ن

عنوان : دست بردارید از نقش معلم اخلاق
جناب هوشنگ فر خسته، ممکن است لطف بفرمایید و از نقش معلم اخلاقی که خود به خود اهدا کرده اید و گویا بسیار هم در اینمورد بخود میبالید، دست بردارید؟ باور کنید دوران این بازی ها تمام شده. بر خلاف نظر شما، من هیچ مشگلی ندارم که اگر منظورم شخص بخصوصی هست، رو راست نامش را ببرم. نام بردن از فرخ نگهدار در حالیکه صد ها همانند او فکر میکنند، تنها نشان از شخصی کردن مسله و دعوای شخصی است. تفکر نگهدار، تفکر بسیاری دیگر از جمله شما هست، حال چرا باید ایشان چوب همه ی همفکران خودش را بخورد، بر من آشکار نیست. قرار نیست که مثل دیکتاتور ها وقتی شرایط سخت میشود، یکی از نزدیکان را فربانی کرد، قرار است؟؟ من بر خلاف شما، مسایل را شخصی نمیبنم و به سازمان اکثریت برای پاسخگویی نگهدار نمیروم. من پاسبان عقاید مردم که نیستم که هر کس باید پاسخگوی من باشد. جامعه ایران در صد سال گذشته باید یک جریان فکری ایی روبرو بوده که ضربات بس عظیمی بر پیشرفت و برقراری دمکراسی در ایران وارده آورده. برای ادامه این ضربات، به دادگاه شخصی کشیدن افراد به آن جریان فکری، بدور ار عقل و منطق است. قدم اول دوری شخص خود از این جریان فکری هست و برای اینکار، آگاهی و دلبستگی به منافع اکثریت مردم ایران (طبقات پایین و میانی جامعه) لازم است. شما هر طور دوست دارید در مورد من قضاوت کرده و پند و اندرزم دهید. مرا دیگر پاسخی نیست. شما را یه خیر و ما را به سلامت
۱٨۴۵۵ - تاریخ انتشار : ۹ آذر ۱٣٨٨       

    از : هوشنگ فرخجسته

عنوان : کامرا ن ن ـ هویت مهم ست .
جضرت عالی فکر می کنی اگر تغییر مواضع آقای فرخ نگهدار را بدون آنکه از او نام بیری کنار هم بگدارید می توانی از آن علیه هزاران چپ ایرانی که مثل تو نمی اندیشند بکار بری .

نه جانم این روش مورد قبول یک فعال سیاسی متمدن نیست.


شما می توانید با آقای نگهدار از طریق آدرسش یا سازمان متبوعش تماس بگیرید به این موضوع بحث ربطی ندارد.. مسائل شخصی خود را با ایشان جای دیگر حل کن

درضمن بر خلاف ادعای شما آقای فرخ نگهدار ادعای چپ و مارکسیست بودن ندارد.
اگر رادیکال و انقلابی هستی شهامت اخلاقی داشته باش و با مخاطب خود رک وصریح و مشخص حرف بزن/
۱٨۴۴۷ - تاریخ انتشار : ۹ آذر ۱٣٨٨       

    از : shadi

عنوان : چپ واقعی همین چپ رادیکال ارتدکسی است که امثال تواتچه و بوطاریان و روزبه و ...می گویند نه ان تصویر بزک شده به دموکراسی و حقوق بشر و ازادیهای اجتماعی و سیاسی و فمینیستی و جدایی قوا از یکدیگر و ...
در پشت ماسک ها و ظاهر فریبنده بسیاری از افراد و احزاب چپ که بنگرید به این حقیقت میرسید که چپ واقعی همین چپ رادیکال ارتدکسی است که امثال تواتچه و بوطاریان و روزبه و ...
می گویند نه ان تصویر بزک شده به دموکراسی و حقوق بشر و ازادیهای اجتماعی و سیاسی و فمینیستی و جدایی قوا از یکدیگر و ...
درست مثل اسلام ناب که همانست که طالبان و خامنه ای و مصباح می گویند نه انچه روشنفکران دینی در پی ایند چرا ؟
لنین علنا به دموکراسی حمله می کند و به تفکیک قوا و به نویسندگان و تعدد احزاب و به ان اصلاح طلبان خاینی که از اعمال دیکتاتوری و زور شک دارند و استالین یک کمونیست واقعی همه ارزوهای او را مو به مو اجرا و خاینینی مثل خروشچف و برژنف و گورباچف عناصر دموکراسی را وارد کمونیسم ناب می کنند۰ ماشین کشتار و شکنجه و خوفناک کمونیسم حقیقی را چوب لای چرخ می گذارند
چه گوارای انقلابی که کمونیست واقعی است لزومی به تشکیل دادگاه و بررسی ادعاهای رفقا علیه کسانی که انقلابیون انها را ضد انقلاب می دانند نمی بیند۰ اولین تیر را خودش شلیک می کند به یک زندانی و بعد صدها نفر دیگر بدون تشریفات بورژوایی و دست و پاگیر چون شپش اعدام انقلابی می شوند۰ یک لینک این پایین می گذارم تا ببینید چه طور چه گوارای واقعی می گوید هرکس رفیق من است که مثل من فکر می کند و اگر چون من فکر نکند رفیق من نیست!
پولپوت هم کمونیست واقعی است میلیونها نفر کامبوجی را که مغزشان کاملا هماهنگ با اصول ایدیولوژی نجات بخش زحمتکشان نبود می کشد. چون نمی شود به انچه صد درصد کمونیست نیست اعتماد کرد۰
مگر نه اینکه ستون فقرات مارکسیسم دیکتاتوری پرولتاریاست ؟
مگر نه اینکه حتی خرده بورژوازی در این راه مزاحم است؟
اصلا در کجای مارکسیسم صحبت از دموکراسی و رای گیری است ؟
کیم جونگ ایل و پسرش کیم اولسونگ و نوه اش که انشاالله در اینده می اید کمونیست واقعیند چون دایما موشک و بمب به امریکا حواله میدهند۰ اینکه نصف مردمش در قحطی و منتظر کمک های غذایی از همین امریکا هستند ذره ای از اهمیت ماهیت مبارزاتی انقلابی مردمش نمی کاهد۰ نزدیک به ۱۵۰ هزار زندانی سیاسی همه مزدوران امپریالیسم هستند و سزایشان اعدام است .
مایو که فقط ۴ میلیون نفر را در انقلاب فرهنگی کشت یک کمونیست واقعی است او به گفته بهنود (که تازگی دنبال بدست اوردن دل کمونیست هاست) وعده دو بشقاب برنج و دو حبه قند در روز به هر چینی داد۰ عدالت واقعی ۰ هواکوفنگ اما مغز اصلی خاینین بود و تخم نفاق کاشت۰ دنگ شیایو پینگ خاین بزرگتر که جان سالم به در برد از قهر انقلابی کمیته ۴نفری اما بعدها پای مالکیت خصوصی و سرمایه داری را باز کرد به چین و خیانت به نصف ارمان کمونیسم۰ خدا را شکر که در مقابل دموکراسی خواهی دانشجویان در تیان ان من انقلابی ایستادند۰ مزدوران سرمایه داری که خواهان دموکراسی بودند کشته شدند۰ چین که ۶۰ درصد جمعیتش زیر خط فقر (۵/۱دلار در روز) بودند در اثر همین درخشش دیکتاتوری حالا ۱۳درصد زیر خط فقر دارند فکر می کنند. زایو زیانگ خاین هم که به تیان انمن میرفت تا ادای دموکراسی در بیاورد دستگیر شد و زندانی تا مرد۰

به همین دلیل هر کس و نیرویی دم از دموکراسی و ازادی و انتخابات و تفکیک قوا و حقوق بشر بزند مزدور امریکا و چاکر سرمایه داریست و خونش مباح
چه مارکسیست دموکرات باشد چه سوسیال دموکرات
ملی باشد یا ملی مذهبی
نهضت ازادی باشد یا طرفدار بازرگان یا بنی صدر
دفتر تحکیم وحدت باشد یا انجمن اسلامی دانشجویان پلی تکنیک خصوصا که طرفدار بازرگان و یزدی هستند
شکل احمد زید ابادی و مومنی و بهاره هدایت فکر کند
مشروطه خواه باشد یا سلطنت طلب
مجاهد تبدیل نشده به پیکار سابق و حزب کمونیست کارگری باشد۰ سکولار باشد و به کمونیسم بین الملل بنیادگرای ناب التزام عملی نداشته باشد
حالا فهمیدید چرا ما می توانیم صدام و قذافی را هم بپذیریم ولی بازرگان و مصدق و بنی صدر و امیر انتظام را هرگز؟
ما با ایت الله خمینی هم مشکلی نداشتیم چون ضد امپریالیست بود با موسوی و نبوی هم اولش که مردم را به خیابان اورد به همین دلیل دندان روی جیگر گذاشتیم ولی بعدا مردم به جای شعار کلی و مبهم رای من کجاست شروع کردند ماهیت واقعی بورژوایی خودشان را نشان دادند
دوستی با اسراییل
مرگ بر روسیه و چین
جمهوری ایرانی !!!!
حالا که این طور شد پس زنده باد دیکتاتوری پرولتاریا

تصاویر و ویدیو از فقر در کوبا

http://www.therealcuba.com/Poverty.htm

ویدیو قتل کورنلیو

http://www.youtube.com/watch?v=YO۶aH۴EiQ_Q&feature=related

میدان تیان انمن


http://en.wikipedia.org/wiki/Tiananmen_Square_protests_of_۱۹۸۹

پولپوت و جیره غذایی کنسرو ۱۸۰ گرم برنج برای دو روز و کشتار دو میلیون

http://www.davidstuff.com/historical/polpot.htm

کشتار سه میلیون و فقر گسترده در کره شمالی توسط رهبر عالیقدر
۱٨۴٣٨ - تاریخ انتشار : ۹ آذر ۱٣٨٨       

    از : هومن دبیری

عنوان : برای shad
در این «مانفست» عجیب و غریب از هیتلر و هیتلر های لایت حرف نزدی . لطفا تمام جریاناتی که مردم آزاری کردند را ردیف کن یا دکانت را تعطیل کن.

ترا چه میشود ؟
۱٨۴۲۵ - تاریخ انتشار : ٨ آذر ۱٣٨٨       

    از : م. دهقانی

عنوان : تست یالتسین
اقای کامران ن: با شما در رابطه با مفهوم رادیکال موافقم و پاسخ تان به دبیر اخلاق هوشنگ خان را هم پسندیدم اما فکر می کنم که نه شا و نه خانم مجاب هیچکدام در تفکر رادیکال نیستید. البته من نوشته های چپ ها را نمی خوانم برای اینکه محتوای تفکرشان تقریبا یکی است و به همین خاطر هم این نوشته را نخوانده ام ولی با روش استقرا می دانم که چی گفته اند.
من بین جنبش سبز و به اصطلاح رهبری اش خندقی عمیق می بینم. " رهبری" این جنبش یعنی موسوی و کروبی ارتجاعی و عقب مانده هستند که شیوه تفکر قرون وسطایی دارند. اختلاف اینها با دیکتاتوری لمپن پرولتاریای حاکم بر ایران فقط بخاطر زیاده از حد زیاده روی ارتجاع پوک مغز حاکمان است. اینها از این می ترسند که نکند این اتش خشم مردم تر و خشک را با هم بسوزاند. رهبری این جنبش از تست یالتسین مردود شده و نمره صفر گرفته اند. با گسترش تست یالتسین خود شما و خانم مجاب هم مردود شده اید . در اینجا تست یالتسین را شرح می دهم. البته این مطلب را از اقای دکتر رامین احمدی به عاریت گرفته و بعدا گسترش اش داده ام که خود اقای رامین احمدی هم با این تست من مردود شده اند.

انگار که یالتسین به گورباچف ایراد گرفته بوده اند که ایشان فقط به استالین انتقاد می کرده اند در حالیکه به اشتباهات لنین سرپوش می گذاشته اند. یالتسین بدرستی اصرار داشت که هر کسی که به لنین نه پردازد و فقط به استالین حمله کند نمی تواند دموکرات واقغی باشد برای اینکه استالین ادامه دهنده راهی بود که لنین اسفالت کرده بود. دکتر رامین احمدی با این تست ادعا های اکبر گنچی مبنی بر دموکرات بودن اش را رد میکنند برای اینکه اکبر گنچی بینان گذار جمهوری اسلامی را به زیر تیغ انتقادات اش نمی برد.

من این تست یالتسین را گسترش داده و ادعا می کنم که در این دوره از تاریخ ایران هر کسی اگر به لااقل به نوعی از فدرالیسم در ایران معتقد نباشد ارتجاعی یا لااقل ساده لوح بی تاثیری است که نتیجتا شیوه تفکرش به ارتجاع از نوع دیگری خواهد انجامید.

راه حل برون رفت از این همه بحران های بغایت تلنبار شده مسطح کردن قدرت حاکمه در ایران است که با این شیوه در اینده می توان دولت مرکزی را وادار به قبول مسئولین در قبال عملکردهایش کرد. اگر امروز همین دولت سرنگون شده و موسوی و شرکایش قدرت را بدست گیرند یکی دو دوسال بعدش همان اش و همان کاسه را خواهیم داشت. عمر سازمان و شرکت و ارگان و دولت های عمودی به پایان رسیده است. با شیوه علمی هم توانسته اند برتری مدیریت مسطح بر عمودی را به ثبوت برساند. امروزه اکثر شرکت های موفق مانند شرکت های اپل و دل و مایکروسافت و سان سیستم و ساس و هیولت- پاکارد و خیل شرکت های دیگر مدریت مسطحی دارند که تا همین چند سال پیش تصورش هم غیر ممکن بود.
۱٨۴۱۲ - تاریخ انتشار : ٨ آذر ۱٣٨٨       

    از : کامران ن

عنوان : با اجازه معلم اخلاق و تاریخ، هوشنگ خان
جناب هوشنگ خان، امیدوارم که شما هم از دسته معجزه گران نبوده باشید والا از کجا فهمیدید که من "ار درک عقب افتاده" ای برخوردارم؟؟ براستی اینچنین میخواهید "فرهنگ سیاس را پاس"بدارید؟ قسم شما را باور کنیم یا دم خروس را؟ ابتدا اینکه خواسته اید معلم اخلاق شوید و مرا چوبکاری کنید. لازم است بعرضتان برسانم که در دوران دبیرستان کلی آخوند داشتیم که درس "اخلاق" بما یاد دادند و هنوز جایش بد جوری درد میکند. دوم اینکه خواسته اید معلم تاریخ سیاسی شوید که اگر خودتان یک بار دیگر نوشته های خودتان را بخوانید به کم سوادی خود واقف میشود. سوم اینکه تفاوت است یبن چپ تغییر نظر داده و چپ پشیمان شده. چپ تغییر نظر داده با کمال شهامت میگوید که نظراتش در جوانی اشتیاه یوده و حال که میانسال شده به اشتباه بودن آن واقف شده . همانند تمامی اعضای حزب کارگر انگلیس، سوسیال دمکرات های آلمان، چپ های اینالیا و فرانسه. ولی چپ پشیمان، یک جو شهامت ندارد و در پشت ماسکی خود را مخفی کرده. هر لجظه که منافع اش حکم کند، طرفدار خط امام میشود، طرقدار برژنف میشود بعد طرفدار گرباچف و وقتی او سرنگون شد، طرفدار نیولبیرالیسم میشود و نامه های فدایت شوم به بوش میفرستد. میبخشید که به معلم تاریخ سیاسی گوشزد های کوچکی میکنم. ای کاش ما ایرانی ها هم یاد میگرفتیم که تنها "من" عقل کل نیستم و همه چیز را نمیدانم و هیچ اشکالی هم ندارد. ۳۰ حکومت وحوش اسلامی با همکاری صمیمانه همفکران شما بلایی بر ایران زمین و ایرانیان آمد که بعد از حمله مغول و اعراب سابقه نداشته و شما هنوز که هنوز طلب کار هم هستید. خواهشمندم درس اخلاق و تاریخ را برای خود و همفکرانتان نگه دارید که تاریخ و اخلاق را در مکتب دیگری که برخواسته بر منافع مردم زحمتکش ایران هست یاد گرفته ایم
۱٨۴۱۱ - تاریخ انتشار : ٨ آذر ۱٣٨٨       

    از : هوشنگ فرخسته

عنوان : آقای کامران ن ـ فرهنگ سیاسی را پاس داریم
اگر این بحث ها فرهنگ سیاسی ما را غنی کند مثبت ست.
در ایران معاصر نیروهای عمده ی در صحنه از قرار زیر بودند:

* بلوک نیروهای معروف به در باری ، صاحب منصبان دولتی ، و وابستگان قدرتهای استعماری در بین این نیروها افراد و گروههائی بسیار افراطی و رادیکال بودند مثل طرفداران فاشیسم هیتلری زاهدی و مسعودی و بعدا سومکا داریوش همایون
این نیروها فاقد خصوصیات لیبرالی و در سرکوب سایر نیروها اعم از ملی ، مذهبی و چپ همدست بوده اند.

نیروهای ساقط شده ی رژیم گذشته که ۵۰ سال مداوم علیه مشروطه و جامعه مدنی خرابکاری کردند امروز مدعی «مشروطه خواهی » و دموکراسی ولیبرال هستند.

* بلوک نیروهای ملی که نسبتا بسیار خوب کار کردند و بعضا تمایلات شوینیستی و افراطی داشتند. دولت ملی دکتر مصدق بهترین دوره سیاسی ایران بود که قانون ملی شدن صنایع نفت در آن دوره تصویب شد.نیروهای ملی متاسفانه تا امروز موفق نشدند حرب سوسیال دموکرات یا لیبرال را تشکیل دهند تا برنامه ی دقیقی از دموکراسی و مشروطه دفاع نمایند. این نیروها ثابت کردند که میتوان جبهه ای از نیروهای ملی علیه دشمنان خارجی تشکیل داد و با نیروهای مذهبی و چپ متحد شدند. این شاهکار سیاسی مردم ایران در تاریخ میدرخشد.

* بلوک نیروهای مذهبی که عمدتا با نیروهای قشری و افراطی در بعداز جنگ دوم جهانی مطرح شدند و تروهای کور فدائیان اسلام با حمایت آیت الله کاشانی از این جریان ست.
بعدا ها نیروهای روشنفکری مذهبی بوسیله ی مهندس بازرگان و دکتر سحابی در نهضت آزادی شکل گرفت و علی شریعت و مجاهدین در جمموع ملغمه ای از افراط و تفریط را به نمایش گذاردند.

اشتباه بزرگ سیاسی ست که مهدی بازرگان و بعضی از نیروهای مدهبی این بلوک
را لیبرال بخوانیم پیوندهای مرئی و نامرئی مدهبی همیشه این نیروها را در سرکوب دگراندیشان متحد کرده و در بهترین حالت سکوت !

* بلوک چپ ، از صدر مشروطه افرادی با الهام از انقلاب ۱۹۰۵ و بعدا ۱۹۱۷ روسیه پایه گذاران نیروهای چپ ایران بودند که بعداز سقوط رضا شاه حزب توده تشکیل شد.
بعداز کودتای ۲۸ مرداد نیروهای بلوک چپ و ملی سرکوب شدند و دیگر نتوانستند تجدید سازمان شوند. بعداز شورش ۱۵ خرداد خمینی وضعیت بمراتب سخت شد و از بلوک چپ و مذهبی نیروهای مسلح فدائیان و مجاهدین تشکیل شد.


* بعداز انقلاب رشد سرطانی نیروهای خمینیسم در انواع جریانات مافیائی
صحنه ی سیاسی ایران را بکلی منقبض نمود.

حذف مکانیکی بلوک های درباری ، ملی و چپ شرائطی بوجود آورد که در هیچ مقطعی از تاریخ بعداز مشروطه وجود نداشته ست.

بهمین دلیل لازم ست که که با تاکید بر نیروهای سیاسی حکومتی و غیر حکومتی با این انحصار طلبی رژیم مرزبندی نمود.

آری بعضی از نیروهای درون حکومت که در اول انقلاب جزو رادیکال های مذهبی خط امام محسوب میشدند امروز در موضع انفعالی خواهان «اصلاحاتی» از جانب ولی فقیه هستند که هرگز به آنها وقعی نگذاردند و سرکوب شدند. اشتباه ست که آنها را «رفرمیست » بنامیم.

این نیروها تا امروز نسبت به نیروهای دگر اندیش مذهبی مثل نهضت آزادی هم دست به عصا رفته اند.

نتیجه : جایگاه نیروهای مخالف رژیم اسلامی باید مشخص شود و برنامه های سیاسی و عملکرد آنها می تواند برای تبیین ماهیت آنها بکار رود.

ردیف کردن واژه ها از طرف دوستمان کامران ن : { رادیکال ها بر خلاف رفرمیست ها (اندیشه سبز های اسلامی که شامل سلطنت طلبان، ملی-مذهبی ها، ملیون، چپ های پشیمان، و... میشود)

بسیار مخرب و مخدوش کننده می باشد. زیرا؛ معلوم نیست مراد از رادیکال ها کدام رادیکال ها ست ، رادیکال مذهبی ؟ رادیکال چپ ؟ رادیکال ملی ؟ یا رادیکال شاه الهی ؟

گویا ایشان تمام دگراندیشان داخل ئ خارج حکومت را رفرمیست می شناسند.


و زشت ترین آن چپ ها پشیمان می باشد که ناشی از درک عقب افتاده ی ایشان از مبانی حقوق بشر می باشد. چه اشکالی دارد که افراد از اندیشه های سابق خود فاصله بگیرند. فعالیت سیاسی یک امر داوطلبانه ست و انسانها حق دارند هرگونه که میخواهند بیاندشند. اعم از دینی با عقیدتی این فقط فناتیک ها هستند که مسلمان مسیحی شده را تکفیر می کنند.

در زمان شاه بعضی از فعالان حزب توده اعدام شدند. بعضی جلای وطن کردند ، بعضی ندامت نوشتند و آزاد شدند و از فعالیت سیاسی منصرف شدند.

در تمام دوران حکومت شاه به تمام این توده ایها حتی آنها که از مواضع حزب توده فاصله گرفتند اهانت میشد . این برخورد دشت حکومت ها را برای جنایات آنها باز می کند.. بدبختی ست که رهبر جنبش کنونی از همان رادیکاهای خط امامی ست که به آن افتخار می کند.
۱٨۴۰٨ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣٨٨       

    از : کامران ن

عنوان : به "خواهر شما" رادیکال یعنی
خانم گرامی که خود را "خواهر شما از جنوب شهر تهران" معرفی کرده اید (البته امید دارم که واقعا از همان مکان باشید و نه با اشاره جنوب شهر خود را بسیار مردمی دانسته و به چوبکاری دیگران نشسته باشید و چون در داخلید، درست میگویید و آنان که در خارج بیهوده گویانند) شما به اشتباه ذکر کرده اید که:"اصولا معنی رادیکال این است که دیگران را تحمل نمی کند" این تعریف در هر لغات نامه ای که بنگرید درست نبست. "رادیکال" بودن یعنی دست به ریشه بردن. حتی در ریاضیات شما وقتی ریشه یک عدد را میخواهید بجویید، آن عدد را زیر رادیکال میبرید. یک رادیکال مسایل اجتماعی آن هست که دست به ریشه مسایل برد و خواهان حل "ریشه ای" مشکلات باشد تا باز در جایی دیگر و توسط شخص و گروهی دیگر رشد و نمو نکرده و تکرار نشود. یک رادیکال همانند هر نوع گروه فکری دیگر میتواند در پذیرش دیگران امتناع و لجاجت کند ولی این عمل او هیچ ربطی به "رادیکال" بودن او ندارد. رادیکال ها بر خلاف رفرمیست ها (اندیشه سبز های اسلامی که شامل سلطنت طلبان، ملی-مذهبی ها، ملیون، چپ های پشیمان، و... میشود) با تسلسل کشتار، سرکوب، فقر، فحشا، کودک آزاری و استثمار مخالفند و از این جهت بر آنند که بعد از ۱۰۰ سال تلاش های نا موفق همراه با از دست دادن دهها هزار جان شیفته، یکبار برای همیشه به حل "رایکال" (ریشه ای) مشکلات پرداخت و از آنجاییکه در توهم زندگی نمیکنند بخوبی آگاهند که هیچکدام از جناح های رژیم ذره ای به حل مشگلات جامعه باور ندارند. مشگل آنها بیضه اسلام و منافع مالی خویش هست و بس. کسانی که بعد از ۳۰سال به این مسله اشکار پی نبرده اند، به نظر نمیرسد که هیچگاه پی ببرند.این سخن شما که بگذاریم "جنبش" بجنبد و جلو برود یک بار در سال ۵۷ تجربه شد و آزموده را آزمودن خطاست. دیکتاتور ها، رفرمیست ها بر خلاف دمکرات ها و آزاد اندیشان، بخوبی میدانند که چه میخواهند و براحتی با هر نیروی بیگانه ای کنار میایند تا بقدرت برسند و مخالفین خود را از دم تیغ بگذرانند. این آزاد اندیشان هستند که در توهم زندگی میکنند و مادام کشتار میشوند. اینبار، اما، بسیاری از آزادیخواهان، عزم را جزم کرده که بدنبال هیچ دیکتاتور و رفرمیستی نروند. کشتار رفرمیست های ملی-مذهبی، اصلاح طلبان حکومتی و ملیون، و چپ های پشیمان، مگر از کشتار اسلامیون ناب محمدی کمتر دردناک هست؟؟؟ همراهان رادیکال ها نه اینان که سرکوب شده گان، تحقیر شده گان ، قومی، جنسی، کاری، مالی، فرهنگی، و سیاسی هستند و بس.
شاد و چیروز باشید
۱٨۴۰٣ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣٨٨       

    از : خواهر شما از جنوب شهر تهران

عنوان : با سلام و احترام به همه شما که درد ایران دارید!
البته دوستان می توانند برای همدیگر تعریف و تکریم کنند، اما من فکر می کنم که نویسنده ی بسیار محترم حتا متوجه واژگانی که خودش بکار می برد هم نیست چه برسد به زلال دیدن چنانکه دوست دیگری در همین صفحه آنرا دیده است! کافی ست به دو مفهوم توجه شود: یکی معنی جنبش است در جنبش سبز خود سرکار خانم نیز بدان پرداخته است، جنبش جریانی ست! در حرکت است، و اگر بر نقطه ی انقلاب هم برسد هیچ تردیدی در انقلاب نخواهد کرد! جنبش کارش به حرکت در آوردن بیشترین تعداد رونده ی یک راه است! و دیگری اینک ایشان واژه ای را پیوسته بکار می برند: رادیکال، ایشان در واقع خودشان را رادیکال می دانند، یعنی دیگران لیبرال هستند، اصولا معنی رادیکال این است که دیگران را تحمل نمی کند! بنا بر این شاید، البته شاید ـ زیرا بنده در این جنوب شهر ماتم زده زیر نفس نحس امام زمان و نایب نامردش در تاناتوی کانادا نیستم تا واقعیت را بدانم ـ آری شاید بهتر باشد که ذره ذره جنبش رادیکال شود، زیرا اگر ما تعدادمان کم شود این حکومت آدمخوار شمشیر علی را دارد و قصاوت پیامبر را و شناعت تشیع را و سبعیت روحانیت را و باتوم خونین بسیجی را و چنگ و دندان نامردانه ی سپاه را و ما را از هم خواهد درید آن سان که گرگ گوسفند را! بنا بر این بهتر است که همدیگر را نیازاریم و جنبش سبز را تضعیف نکنیم ، که ، جنبش، جبش است و می جنبد و جلو می رود و البته هر قدر جلو برود سرعت و قوت می گیرد! اگر کسی جلو جلو بدود و از قافله عظیم مردم دور شود تک آدخوران امام عج بر پشت بامها کمین کرده اند او را کشته و برای شام ولایت و پاسدارانش و بسیجیانش خورشت امام حسی درست خواهند کرد و خواهند خوردش!
با سلام و احترام به همه شما که درد ایران دارید!
خواهر شما از جنوب شهر تهران
۱٨٣۹۹ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣٨٨       

    از : حمید بوطاریان

عنوان : ممنون ، نشریه ی بذر ! زنده باد شهرزاد مجاب !
گفنگوئی روشن و زلال . گرچه گویا بخشی از یک گفتگوی طولانی است . از نشریه بذر سپاسگزارم و به خانم شهرزاد مجاب بخاطر صافی و زلالی گزارش و منطقش دست مریزاد می گویم . پیروزی مردم خوب و شریف و زحمتکش ایران در راه است . به امید بر آورده شدن آرزوها و آرمانهای ایرانیان از مزدک تا امروز . سرنگون باد سلطه ی شوم حکومت جرم و جنایت اسلامی در ایران و در سراسر گیتی .
۱٨٣۹۷ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست