سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کمپین انتخابات آزاد:
برای شکفتن جنبش سبز و مقابله با شکافتن آن
- امیرحسین گنج بخش

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : کامران ن

عنوان : اقای کنج بخش مبارک باشد
خوب بقول معروف نمردیم و چیز هایی دیدیم و شنیدیم که فکرش را هم نمیکردیم. نمونه همین حرف های آقای گنج بخش هست. ایشان تا دیروز خود و جریان وابسته بخود را قبول داشت و بس و وحشت داشت از سرنگونی رژیم. ایشان تنها یک "الف" از میر حسین بیشتر داشت. حال معجزه شده یا نه، نمیدانم. تنها میدانم که ایشان هم به "چند صدایی" باور آورده اند و قبول دارند که جند صدایی نه تنها بد نیست، بل باعث پیشرفت و ترقی هم هست. اگر بک ریشه اسلامی در من وجود داشت، حتمن میگفتم : جل الخالق.
۱٨۶۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱٣٨٨       

    از : پیام

عنوان : راهکار شما چیست؟
آقای گنجبخش، مشکل با طرح مسئله ی انتخابات حل نمی شود، درست به این علت که بخشی از نیروهای سیاسی ایرانی اصلا انتخابات را قبول ندارند، اگر منجر به پیروزی آن ها نشود. انتخابات برای این ها به عنوان تاکتیک است و اگر نتیجه ی دلخواه را نیاورد می زنند زیر اش. اسلامگرایی سبز از جمله این نیروهاست. این ها ایران را اسلامی می خواهند، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش و اگر مردم تن در ندهند همین آقای گنجی و مهاجرانی و امثالهم شمشیر حضرت علی شان را برمی دارند و سر اهل رد را می برند، مگر عمرشان نکرد و هر که را از آئین محمدی برگشته بود نکشت؟ مگر علی شان مثل ریگ آدم نمی کشت و قبیله ی یهودی بنی قریظه را با دست ملکوتی خود اش قیمه قیمه نکرد؟
مشکل شما چپ های قدیم هم این است که محصور بیوگرافی انقلابی خود هستید و دل از این نکبتی که با خمینی بر سر این مملکت آمد نمی کنید. پلورالیسم موقعی معنی می دهد که مبتنی بر رعایت انصاف و رواداری باشد. با کسانی که مبانی رواداری و انصاف را رعایت نمی کنند چگونه می شود روادار بود؟ این آقایون انقدر خشک مغز و انعطاف ناپذیر و مطلق گرا هستند که حتا در حالی که دارند از سوی اصول گراها ضربه فنی می شوند، باز هم حاضر نیستند با غیر مذهبی ها همنشین بشوند. بیانیه های موسوی مجلس تدریس قران است، و این در حالی ست که مردم گروه گروه دارند از دین مبین خارج می شوند و مثل این که حتا رضا پهلوی هم چون میلون ها ایرانی دیگر زرتشتی شده است، بردارش که سال ها پیش شده بود. در هر صورت در بیانه ی آخرش عملا قشون سعد ابن ابی وقاص را ضحاکان نو آئین نامید و در بیانیه ی قبلی اش هم که ۱۴۰۰ سال تاریخ اسلام را الاهیات شکنجه نام گذاری کرد. این آقا که بیرون از ایران بزرگ شده دوزاری اش افتاده و داره حرف دل مردم رو می زنه و خداییش باید ازش مچکر بود که اینجوری جلوی این دین ایستاده و پرچم ایران رو بالا گرفته. کدوم یکی از سیاسیون مدعی رهبری تا حالا جرات کردن یک کلام ضد روحانیت و اسلام بگن؟ این مرد داره نشون می ده که خیلی وطن پرسته و ایران براش از زد و بندهای سیاسی به مراتب مهمتره. آیا دیگران هم همینطورن و یا دائم دارن سعی می کنن بند بازی سیاسی کنند؟ به هر حال موضوع دوست عزیز، ریشه ای تر از این حرف هاست و تا مشکل از ریشه حل نشود کاری از پیش نمی رود: اسلام! مشکل اسلام هم با دیسکورس حل نمی شود، چون اسلام اصلا دیسکورس نیست، اسلام یعنی شمشیر و زور. زور را از روحانیت بگیرید، اسلام می میرد. مشکل آزادی در ایران هم فقط ذیل همین مسئله حل می شود.
۱٨۶۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست