از : آذربایجانی شماره ۳
عنوان : «یک آذربایجانی» مثل همان «یک فارس» و «یک کرد» و «یک هر چه ایرانی» یک عامل نادان یا مغرض است که در اوضاع فعلی ایران از آب گل آلود برای بیکانگان می خواهد ماهی بگیرد، فردی است غیر ایرانی.
با تأیید دو نظر دهنده قبل از خودم مایلم اضافه کنم که از زمان پتر تزار روس قرن هفدهم تلاش ها برای مطالعات ایران شناختی آغاز شد. آموختن و آموزش زبان های ایران بخصوص فارسی از همان زمان آغاز شد تا ایرانی ها را از خود ایرانی ها بهتر بشناسند و در میانشان زندگی و جاسوسی کنند. متأسفانه ایرانی های بسیاری هم مثل حزب توده آگاهانه به مزدوری از آنها پرداختند. این حزب به علت نقش اش در همکاری با استالین در جدا کردن موقتی آذربایجان و پس از آبرو ریزی اش در دوران دکتر مصدق ماهیت خائن خود را به عموم ثابت کرد و پایه کوچک مردمی ای را که داشت بکل از دست داد. رخنه کردن این حزب در دانشگاه ها و ارتش ایران و فرهنگ و هنر ایران برای پیشبرد اهداف روسیه بسیار برای ایران مخرب بوده است. همکاری اش با خمینی هم که همه از آن آگاهند. این حزب چون مایه نفرت ایرانیان است یا در سازمان های دیگر ایرانی رخنه می کند، مثل زمان شاه پس از سقوط دکتر مصدق، و یا تحت سازمان های دیگری با نام های جدیدی به فعالیت های خود ادامه می دهد ولی همچنان حافظ منافع روسیه عمل می کند. پان ترکیست ها هم مثل هر پان دیگر در منطقه منافع ایران را می خواهند بسود خود به خطر بیاندازند.
پدر بزرگ من زنجانی و بیسواد بود و وقتی آذربایجان در اشغال ارتش سرخ بود به حزب توده بعنوان سیاهی لشکر پیوسته بود و به او مدال هایی داده بودند که به سینه اش می زد و در خیابانها با افتخار آنها را به نمایش می گذاشت. نمی دانست چه می کند و وقتی ارتش سرخ از آذربایجان خارج شد از چند تبریزی کتک مفصلی خورد و به رشت فرار کرد. در آنجا بازداشت شد و آنجا به او گفتند چون بی سواد است و نمی دانسته چکار می کند رهایش کردند. او از کاری که کرده بود پشیمان بود و به فرزندانش همیشه می گفت روسهای پدرسوخته با من کاری کردند که دیگر هرگز به تبریز نمی توانم بروم.
پدر بزرگم از روی نادانی به حزب توده پیوسته بود و نا آگاهانه به کشورش خیانت می کرد شما چطور آقا/خانم «یک آذربایجانی»؟
یک سئوال را جواب بدهید، با برقراری دمکراسی در ایران بر اساس منشور جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد کدامیک از حقوق حقه ما ایرانی ها بر آورده نمی شود که با شما هم عقیده شویم؟ جواب دارید بدهید، منتظریم.
فعلی ایران از آب گل آلود برای بیگانگان می خواهد ماهی بگیرد، فردی است غیر ایرانی.
۱٨٨۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣٨٨
|
از : کمال ارس
عنوان : یک آذربایجانی دیگر
یک آذربایجانی دیگر
در پاسخ به نوشته "یک آذربایجانی"
۱- اشغال کردن یک فعل است. از قرار معلوم شما به این فعل بار ویژه ای میدهید تا بیانیه.
۲- پس از خروج "ارتش سرخ" در برابر "ارتش ظفرنمون شاهنشاهی" (بقول شما !و نه بیانیه!) مقاومتهایی از طرف کسانی که به توهماتشان هنوز هم معتقد بودند، می شد. لذا برخوردهای خشن از این لحاظ هم اجتناب ناپذیر بود.
۳- لطفا حساب کردستان و آذربایجان را تاحدی از هم جدا کنید. قاضی محمد ماند و ناجوانمردانه کشته شد ولی پیشه وری "گتتی" ،"گاشدی" و "تصادف" کرد و کشته شد.
۴- داستان این ۳۰هزار نفر کشته را مثل اینکه میخواهید آنقدر تکرار کنید که عوام بالاخره باورش کنند! آنچه مسلم است هم فرقه ای ها موقعی که سرکار آمدند کشتند و هم ارتش ایران. متاسفانه در جنگ هیچگاه حلوا پخش نمی کنند. از اینجاست که مسئولیت و گناه سیاستمدارانی که متوجه عواقب سیاست خود نبوده و جنگ بر می افروزند بسیار زیاد است. بروید و با یک صداقت علمی- اخلاقی یقه آنها را بگیرید. بروید اول از همه سراغ رفیقتان ژوزف استالین!
۵- بازهم نمی خواهید عینک ناباوری را از جلوی چشمانتان بردارید. مراجعه کنید مثلا به اسنادی که در کتاب "فراز و فرود فرقه دمکرات آذربایجان " منتشر شده اند. از خود نمی پرسید که چرا با اینهمه اصرار سالهاست که هنوز هم منکر اسناد و مدارک آرشیوهای حزب کمونیست شوروی میشوید؟
۶- ما عاقبت دولتها و جوامع تمام اردوگاه سوسیالیستی را دیدیم. دست از سر ما بردارید!
۷- بازهم تکرار میکنید که خواننده حرف شما را باور کند. شاید خودتان هم متوجه این روشتان نیستید! این "اشغال ظفرمند" را در کجای بیانیه میتوان خواند؟ مراجعه کنید به سابقه جبهه ملی و احزاب "پرولتری" تا ببینید کدام دروغگو و سرسپرده بوده اند؟
۷- اگر "فعالین آذربایجانی" پان ترکیست هستند، پس ما با هم حرف و کاری نداریم! به صراحت اعتراف شما احسنت میگویم.
۸- لطفا فرافکنی نکرده و از اصطلاحاتی مانند "گوسفند" و " صغیر" و غیره سوء استفاده نکنید. به متن بیانیه مراجعه کنید که دقیقا یاد آور می شود که بر چه زمینه اجتماعی- سیاسی تبلیغات تفرقه افکنانه پان ترکیستها اثر می کند. دروغ هرچه بزرگتر هم باشد وقتی خوب و زیاد تبلیغ شود بی اثر نمی ماند. این را هم مسلکان پان ترکیستها در آلمان اثبات کرده اند.
۹- خداوند عاقبت آنهاییکه را که مخشان خورده شده است بخیر کند و ایران را از دروغ و تیره فکری های مذهبی و ایدئولوژیک برهاند.
۱٨٨۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣٨٨
|
از : آذر
عنوان : خیالتان از طرف ما راحت باشد.
با عرض سلام به جبهه ملی و هموطنان عزیز،
همانطور که میدانید یکی از موثرترین سیاست های بیگانگان و مزدورانشان در تاریخ بشریت تفرقه افکنی میان مردمان یک کشور و میان مردمان کشورهای مختلف بوده است. انگلستان ید طولایی در این زمینه دارد، روسیه هم که جای خود دارد. پتر، تزار روسیه و سلطان عثمانی ۳۰۰ و اندی سال پیش با توافق فرانسه قرار شده بود ایران را میان خود تقسیم کنند که این آرزوی خود را بگور بردند. توافق روس و انگلیس در تقسیم ایران میان خودشان را هم که فراموش نکرده ایم. شاهکار حزب توده خائن هم در آذربایجان و ...در دوره پیشه وری ها و در دوران دکتر مصدق هم که هنوز در اذهان زنده است. حال هم که حکومت دینی در وضع بدی قرار دارد گرگ ها باز آب از دهانشان جاری شده. این بار اولی نیست که دولت های بیگانه از ضعف حکومت مرکزی در ایران سوء استفاده کرده و نوار مرزی ما را نشانه رفته اند،حمله صدام حسین به خرمشهر و جنگ هشت ساله آخرین نمونه تجاوز به خاک ایران بوده است. حکومت دینی بی اعتبار و آبرو بار دیگر کشور را به خطر انداخته است، دخالت های بیجا در کشورهای همسایه ترکیه، عراق، افغانستان، یمن، لبنان، فلسطین و و و تهدیدهای بیجا به اسراییل وبیکفایتی در همه زمینه ها در داخل از اقتصاد گرفته تا در شیشه کردن خون ملت ستمدیده ایران. کشورهای بیگانه منافع ملی خود را دنبال می کنند و نشانه رفتن به سوی نوار مرزی کشور از سوی آنها ما را باید به یاد حمله صدام به ایران بیاندازد. آنزمان هم حکومت خمینی ارتش را تضعیف و حرکات غلط سیاسی اش کشور بخطر انداخته بود. نتیجه چنین خطایی هشت سال جنگ خونین بود.
ما در نوار مرزی تحت فشار بیشتری از دیگر نقاط هستیم هم بعلت احتمال حمله از بیرون و هم به سبب جغرافیای شهری و هم از لحاظ کمی تراکم جمعیت نسبت به شهرهای دیگر بخصوص تهران ۱۴ میلیونی. همانطور که می دانید میلیون ها ترک زبان در تهران و حومه کا و زندگی می کنند و در تظاهرات میلیونی شرکت کرده و خواهند کرد، روابط قوم وخویشی خود را هم که مانند همیشه ارج نهاده اند. بنابراین ما تقریبأ در همه جای ایران حضور داریم و نگران نباشید.
خیالتان از طرف ما راحت باشد.
سالگرد رهایی آذربایجان را از دست ارتش سرخ استالین به همه ایرانیان تبریک می گویم. شاد باشید.
۱٨٨۱٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣٨٨
|
از : یک آذربایجانی
عنوان : اعتراف ناخودآگاه جبهه ملی به «اشغال آذربایجان» توسط ارتش شاهنشاهی!
«ولی سرانجام با کمک دیپلوماسی ورزیده ایران و فشار دولت آمریکا ارتش سرخ مجبور به ترک ایران شد و ارتش دولت وقت ایران آذربایجان را به اشغال خود درآورد و یکپارچگی ایران را بازگرداند.» (بخشی از بیانیه)
گاهی انسان حقایقی را که تلاش برای مخفی کردن آنها دارد، ناخودآگاه به زبان و قلم می آورد و اعلام پیروزمندانه «اشغال آذربایجان» توسط ارتش شاهنشاهی پس از خروج ارتش سرخ در این بیانیه یکی از این موارد است. ارتش به اصطلاح شاهنشاهی که در برابر نیروهای انگلیسی و روسی حتی یک روز هم مقاومت نکرده بود، پس خروج نیروهای خارجی، همچون ارتشی اشغالگر برای کشتار مردم بی دفاع آذربایجان و کردستان وارد عمل شد. حال سوال این است وقتی روسها کاملا از آذربایجان خارج شده بودند و بدیهی بود که دولتهای نوپای آذربایجان و کردستان توان مقابله با ارتش شاه را نداشتند، چرا دولت وقت از طریق مذاکرات وارد عمل نشد و بلافاصله دستور حمله وحشیانه به مردم بی دفاعی که ادعا می شود هموطن بقیه مردم ایران هستند، صادر گردید؟! چرا دولت مرکزی به قرارداد فی مابین با دولتهای پیشه وری و قاضی محمد وفادار نماند و بدون کوچکترین تلاش برای مذاکره و حل و فصل صلح آمیز مساله، همچون لشگری اشغالگر دستور حمله به مردم خود را صادر کرد و بیش از ۳۰ هزار نفر را به قتل رساند؟!
ادعای تجزیه طلبی در مورد فرقه دموکرات کاملا بی اساس است و این حرکت مترقی در راستای اجرایی کردن قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی قانون اساسی مشروطه بود. حالا سوال اینجاست که چرا دولت مرکزی سعی نکرد با توجه به برتری مسلم نظامی خود، این دو دولت را که با انتخابات دموکراتیکی که در آن اولین بار زنان حق رای داشتند به قدرت رسیده بودند، از طریق مذاکرات به پذیرفتن حضور ارتش مرکزی برای حفظ امنیت و تضمین تمامیت ارضی ایران در این مناطق در مقابل پذیرش مشروعیت دولت محلی و انجمنهای ایالتی و ولایتی از طرف دولت مرکزی که مطابق قانون اساسی مشروطه حق این مناطق بود و در قرارداد فیمابین هم به آن تاکید شده بود، اقدام نکرد و در عوض بلافاصله پس از خروج ارتش سرخ، بدون کوچکترین فوت وقت همچون ارتشی بیگانه به اشغال آذربایجان و کردستان اقدام کرد و دهها هزار نفر را کشت و اعدام کرد؟! آیا این به آن دلیل نبود که حکومت مرکزی نمی خواست به تقسیم قدرت در چهارچوب قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی پایبند باشد؟!
هنگامی که جبهه ملی در بیانیه اش از اشغال ظفرمند آذربایجان توسط ارتش مرکزی با آب و تاب دفاع می کند، چگونه می توان باور کرد که ادعای آنها در بیانیه شان در مورد پای بندی به انمجمنهای ایالتی و ولایتی درست است و نه یک دروغ مصلحتی برای همراه کردن آذربایجان با جنبش سبز تا در فردای سقوط جمهوری اسلامی، طرفداران انجمنهای ایالتی و ولایتی به همان سرنوشتی دچار شوند که پیشه وری و یارانشان دچار شدند و پاسخ این درخواستها توپ و تانگ و هواپیمای ارتش ظفرنمون ایران باشد که در برابر ارتش خارجی بدون هیچ مقاومتی تسلیم می شود ولی برای به خاک و خون کشیدن مردم بی دفاع آذربایجان، شیری درنده می شود!
اما نکته جالب دیگر بیانیه اعتراف به سکوت معنادار آذربایجان در این حوادث اخیر است. اما باز بر طبق سنت معمول توجیه این مساله همچون دستگاههای تبلیغاتی حکومتهای توتالیتر به دشمن فرضی (پان ترکیستها) و دولتهای بیگانه نسبت داده شده است! ادعا شده که تبلیغات پان ترکیستی و تحمل حکومت ایران در برابر آن دلیل اصلی است!؟ این از یک طرف نشان می دهد که جبهه ملی درجه سرکوب و زندان و شکنجه فعلی بر فعالین ملی آذربایجانی را کافی نمی داند و معتقد به برخورد خشن تر با آن است و از طرف دیگر مردم آذربایجان را همچون گوسفندانی صغیر می داند که گول تبلیغ پان ترکیستها را می خورند و از خود عقل و شعور ندارند و نیاز به قیم دارند و این از ما بهتران جبهه ملی باید با قلع و قمع به اصطلاح پان ترکیستها و خفه کردن صدای آنها، مانع از فریب دادن مردم آذربایجان توسط آنها شوند؟! آیا ادبیات این بیانیه تفاوتی با ادبیات حکومتهای توتالیتر دارد که عدم اقبال مردم به خودشان را نتیجه تبلیغات دشمنان می دانند و راه حل از نظرشان سرکوب خشن تر و بایکوت بیشتر این دشمن و هجوم تبلیغاتی آن می دانند؟!
پس جایگاه آزادی بیان و عقیده کجاست؟ آیا آن به قول شما پان ترکیستها حق آزادی بیان و فعالیت سیاسی ندارند؟! اگر مردم حرف پان ترکیستها را به شما ترجیح می دهند باید خودتان را اصلاح کنید و خواسته های واقعی مردم را درک کنید نه آنکه تقصیر را به عهده تبلیغات پان ترکیستها بیاندازید که خود آن تبلیغات بخشی از آزادی بیان و فعالیت سیاسی مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر است. شما با این حرف در واقع به مردم آذربایجان توهین می کنید که دارای شعور و ادراک نیستند و فریب تبلیغات پان ترکیستها را می خورند و برای جلوگیری از گول خوردن این آذربایجانی های کم شعور و صغیر، باید آزادی بیان و تبلیغات گروههای به اصطلاح پان ترکیست سلب شود!
اما ادعای تبلیغات قوی پان ترکیستها در حالیست که تنها تلویزیون آذربایجانی ها یعنی گوناز تی وی امکان پخش برنامه از ماهواره های پرطرفدار ترک ست و هات بیرد را ندارد و در حالی که دهها کانال تلویزیونی فارس زبان از هات بیرد برنامه پخش می کند، دولت ایران تنها سه هفته پس از شروع پخش برنامه گوناز تی وی از هات بیرد، چنان پارازیتهای قدرتمندی به سوی هات بیرد فرستاد که در نتیجه ماهواره هات بیرد دوباره گوناز تی وی را از هات بیرد قطع کرد تا پارازیت های دولت ایران قطع شود!؟ این در حالیست که تلویزیون فارسی صدای آمریکا همزمان از هات بیرد و ترک ست برنامه پخش می کند و تقریبا همه آذربایجان را تحت پوشش خود دارد ولی دولت ایران اقدامی در جهت حذف این شبکه نمی کند و با این حال جبهه ملی معتقد است که دولت ایران در بایکوت و سرکوب پان ترکیستها اقدام کافی انجام نمی دهد!؟
اما واقعا با خودتان صادق باشید و ببینید که چرا شما با در اختیار داشتن رسانه های میلیونی مثل صدای آمریکا و بی بی سی و تلویزیونهای دیگری که از هات بیرد برنامه پخش می کنند، نمی توانید آن قدر در افکار عمومی آذربایجان تاثیرگذار باشید که گروه پان ترکیستها بدون داشتن یکصدم امکانات تبلیغاتی شما موثرند و خود شما هم به آن معترفید؟ یا مردم آذربایجان باید از نظر شما صغیر و کم شعور باشند که قدرت تمیز دادن بین حرف حق شما را که از دهها تلویزیون پرمخاطب پخش می شود و حرف باطل یک عده پان ترکیست نوکر اجنبی را ندارند و یا قضیه به شکل دیگری است و مردم آذربایجان به خوبی حرف حق را تشخیص می دهند حتی اگر به شدت بایکوت و سانسور شده باشد و فریب حرفهای دروغ شما را نمی خورند حتی اگر با قدرتمندترین رسانه ها بخواهید افکار عمومی آذربایجان را بمباران تبلیغاتی بکنید و برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی آذربایجان حتی رسانه هایتان را به ماهواره ترک ست هم ببرید! می دانم که اعتراف نخواهید کرد ولی حداقل خودتان را فریب ندهید و حقایق را درست ببینید و تحلیل کنید!
۱٨٨۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱٣٨٨
|