از : مهناز صمیمی
عنوان : پاسخ به آلما
حقیقتا که چه دنیای غریبیست. این بندهی خدا میگوید با ترجمهی شعرهای زارع ثانی به زبان آلمانی قصد دارد یکی از نمایندگان مستعد نسل سوخته را به غیرایرانی ها معرفی کند آنوقت شما میگویید که گویا خیال دارد خودش را بشناساند. گویا نمیدانید که ترجمه اگر خوب انجام شود نویسندهی اصلی به شهرت میرسد و اگر بد صورت گیرد خود مترجم به چهارمیخ کشیده میشود. گویا نمیدانید که این بندهی خدا فرزندخواندهی مشهورترین زن تاریخ ایران است و اگر میخواست خودش را مطرح کند بیش از چهل سال سکوت نمیکرد و در عوض به نام نامی مادرخوانده اش خودش را معرفی میکرد و نه در پیشگفتار کتاب زن شاعری که هنوز کسی او را نمی شناسد. و از همهی اینها که بگذریم گویا شما معنی پیشگفتار را هم نمیدانید که چیست. این نوشته در ابتدای کتاب آمده است و خواننده بلافاصله پس از خواندن آن میرود سراغ شعرها. من یقین دارم اگر پیشگفتارش را از شعرها پر میکرد شما حتما میگفتید مگر ما بیسوادیم، خودمان شعرها را میخوانیم. واقعا و حقیقتا که در چه دنیای غریبی زندگی میکنیم و چه بی رحمانه به این و آن انگ میزنیم.
۱۹۱٣۹ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨٨
|
از : ساناز زارع ثانی
عنوان : پاسخ به نظرات دوستان
با سلام و سپاس از شما به خاطر درج نظراتتان در مورد این مطلب.
جناب بی نیاز عزیز درست است که مطلب مربوط به جناب منصوری عزیز می باشد ولی من هم وظیفه خودم می دانم که از شما قدردانی کنم به خاطر دلگرمی که به من داده اید . خواندن این سطرها مثل صدای کف زدنی است که مرا به خط پایان هی دلگرم و نزدیک تر می کند ...
و اما در جواب سرکار خانم آلما باید بگویم که خانم عزیز این نوشته در واقع مقدمه و پیش گفتاری است که در آغاز کتاب "تردستی حروف محدود " آمده و مطمئنا در مقدمه و پیش گفتار هیچ کتابی خود اثر گنجانده نمی شود بلکه اشاره ای می شود به برخی موضوعات موجود در کتاب.یعنی دقیقا همان کاری که جناب منصوری نازنین درمورد این مقدمه انجام داده اند .
اگر عنوان این مطلب "نقد آثار من (ساناز زارع ثانی ) " بود نظر شما کاملن درست و منطقی بود . ولی این نوشته فقط پیشگفتار و مقدمه کتاب تردستی حروف محدود می باشد
با مهر و احترام
ساناز زارع ثانی
۱۹۱٣٨ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨٨
|
از : آلما
عنوان : از عجایب
عجب دنیای غریبیست
شما این همه حرف و سخن درباره این شاعر و شعرش
برای معرفی و شناسایی شعرش
گفته اید و گفته اید
آنوقت یکی دو نمونه از شعر او را نیاوره اید !!!
چه جیز بهتر از خود شعر برای شناسایی شعر ؟
آدمیزاد به این فکر می افتد که نکند موضوع معرفی ناقد است ؟
۱۹۱٣۴ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣٨٨
|
از : ب. بی نیاز داریوش
عنوان : با تشکر از آقای منصوری
با تشکر از معرفی و مقدمهی زیبایی که بر اشعار «ساده، روان، طبیعی» و مدرن خانم ساناز زارعثانی نوشتهاید. من به سهم خود از اشعار خانم زارعثانی بسیار لذت میبرم. من هم فکر میکنم، آن خویشاوندی روانی که شما بین این شاعر جوان و فروغ کشف کردهاید، بجاست. اشعار خانم زارعثانی، اندیشه را به چالش میکشد، ولی او این چالش اندیشه را از هزارتوی احساسها و حسهایی گذر میدهد که با زبانی ساده و شیوا و چند لایه بنا شده است؛ شاید گفت که یکی از زیباییهای اشعار این شاعر آن چیزی است که شما طبیعی مینامید، یعنی بدون هر گونه حساب و کتاب و محاسبات معمول که ما انسانها در زندگی روزمرهی خود به آن تن میدهیم. به همین دلیل اشعار خانم زارع ثانی، بدون زور زدن، طبیعی، اصیل و شخصی (زنانه) است.
شاد و تندرست باشید
۱۹۰۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣٨٨
|