یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

سخنی با فعالان حرکت ملی آذربایجان! - وهاب انصاری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : Alp Turkesh

عنوان : حماسه دهها هزار تن از جوانان تورک آذربایجان در قلب آپارتاید...
حماسه دهها هزار تن از جوانان تورک آذربایجان در قلب آپارتاید...در اثر حمله پلیس ضد شورش به هواداران پر فریاد تیم تراختور در ورزشگاه آزادی دهها تن از فرزندان ستارخان مجروح و دستگیر شدند
شعار های ملی جوانان آذربایجانی و ضرب و شتم هواداران تیم تراکتور سازی توسط پلیس ضد شورش در تهران
از شهر تهران خبر می رسد، از صبح امروز جمعه ۲۵ دی ده ها هزار نفر از آذربایجانی های هوادار تیم تراکتور سازی تبریز، ساکن شهر تهران و سایر شهرهای آذربایجان خصوصا از شهرها تبریز جهت تشویق تیم تراکتور سازی به سوی استادیوم آزادی تهران حرکت کردند. از اوایل صبح که در استادیوم باز شد قریب به بیست هزار نفر توانستند داخل استادیوم شوند. ولی به دلیل حضور بسیار چشمگیر هواداران تیم تراکتور سازی در مقابل درب استادیوم که اجازه ورود به داخل استادیوم نیافته بودند با شعارهای "تورک دیلینده مدرسه... اولمالی دیر هر کسه"، "آذربایجان وار اولسون... ایسته مین کور اولسون"،" آذربایجان یوردموز... تراختور بوزقوردوموز" به فضای امنیتی و محدویت های به وجود آمده اعتراض کردند که توسط پلیس ضد شورش به شدت مورد ضرب شتم قرار گرفته و متاسفانه تعدادی از جوانان آذربایجانی از ناحیه سر و صورت جراحاتی برداشتند.

پلیس موبایل و دوربین تعداد زیادی از هواداران تراکتور سازی را که مشغول فیلمبرداری از ضرب وشتم سرکوبگرام و شعار های ملی جوانان آذربایجانی بودند ضبط نمود. بعد از ضرب و شتم پلیس ضد شورش شعارهای جوانان آذربایجانی با شعار های "آند اولا ستارخانا ...قان سالاریق تهرانا" – "ایستیقلال آزادی... جمهوری آذری" حالت تند تری به خود گرفت که نیروی ضد شورش مجبور به عقب نشینی شد.ند وضعیت امنیتی بسیار سنگینی در اطراف و داخل استادیوم حکمفرماست. صدها پلیس ضد شورش با موتور سیکلیت و اتومبیل های ضد شورش در اطراف استادیوم مستقر هستند.
۲۰۲۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨       

    از : بهمیار دیلمی

عنوان : ترکان و ایران
خوشبختانه تمدن ایران توانست در مقابل هجوم پیاپی ترکان دوام بیاورد. امروز کسانی که خود را ترک میدانند و نه ایرانی به اندیشه من همخوانی درازمدت با تمدن ایران ندارند. در ترکیه حدود ۲۰ ملیون کرد هست و در ایران حدود ۱۲-۱۴ ملیون ترکزبان (اغراق پان ترکیستها در مورد آمار بر همه روشن است). خیلی بهتر است که کردهای ترکیه که ایرانی هستند را با ترکانی که در تاریخ همیشه نابود کننده عناصر تمدن ایران بودند عوض کرد. این راه منطقی برای حل این مسئله است. خود آذربایجان یک واژه ایرانی است و ربطی با تمدن ترکان ندارد (به منابع موثق در این مورد باید نگاه کرد و نه ریشه شناسی پان ترکیستها). در واقع ترکان با کشتار ایرانیان بر این مناطق تسلط یافتند. در کشورهای اوزبکستان و ترکیه و آران قفقاز هم ترکان بر ایرانیان تاجیک و کرد/زازا و تالش ظلم میکنند و همواره اگر جمعیتش را داشتند دوباره ظلمشان را بر ایرانیان درون کشور ایران نیز تکرار میکردند. این عنصر ترک بهتر است از ایران جدا شود و بجایش تالش و کرد/زازا ترکیه به ایران بپیوندد.
۲۰۲۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨       

    از : خاقانی از ارومیه

عنوان : عجب است!!
کسانی که خود دم از آزاده گی و عدالت و تمدن و دمکراسی می زنند خود آگاهانه و یا نا آگاهانه در عمق تحجر قرار دارند. عجب است!! کسانی را که ترکها را وحشی و خونخوار و بی فرهنگ و... می دانند و ادب و فرهنگ و هنر و تاریخ را در انحصار خود می دانند را نیز به کناری بگذاریم -آنانی که بعضی ها را متهم به ماندن در ۱۴۰۰ سال پیش می کنند خود در ۲۵۰۰ سال پیش گیر کرده اند و نوک دماغ خود را نیز نمی بینند- عقلای قوم برتر (نژاد برتر) نیز متاسفانه گفتمان چندان مدرن و به روزی ندارند. آقای انصاری و دیگران که معتقدند ترکها باید خود را سپر بلای ایران کنند ممکن است بفرماییند که جنبش سبز چه تضمینی برای تامین حداقل خواستهای آذربایجان می دهد که آنچه در صد سال گذشته بر سرش آمد تکرار نشود؟ کسانی که معتقدند فلات ایران -اصلاح علمی! که فقط در ایران رایج است و در هیچ زبانی به چشم نمی خورد- ارث پدری آنان است و بیگانگانی همچون ترکها باید به جایی که هزاران سال پیش آمده اند برگردند، بالطبع مخاطب ما نیستند اما زعمایی همچون میر حسین موسوی، عطاالله مهاجرانی، محسن کدیور، عبداکریم سروش، آقای بازرگان و آقای گنجی نیز -که اتفاقا بعضی از آنان نیز جز خودباختگان هویتی می باشند- در آخرین بیانیه های راه بردی خود کوچکترین اشاره ای به خواستهای ملی اکثریت غیر فارس ایران نکرده اند و نگفته اند توده هایی که نمی خواهند به اجبار به مقام فارس بودن مشرف شوند باید دل خودشان را به کجای این جنبش سبز خوش کنند! برعکس از باب محکم کاری تاکیدی نیز بر تمامیت ارضی کشور کرده اند تو گویی همه ۳۰ میلیون ترک ساکن ایران گرگهای خاکستری تجزیه طلبی هستند که باید پوزشان به زمین مالیده شود. وقتی روزگار آذریهای ! شریف و قهرمان شیعی مذهب متحد دیروزین این باشد وای بحال کردها و ترکمنها و بلوچهای سنی نوکر وهابیون خوارج که اصلا نباید سر به تنشان باشد!!! عجب جنبش سبز متمدن آزادی خواهی...
۲۰۱٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣٨٨       

    از : رحیم جباری

عنوان : چه کسی طلب کا ر است?
مردم ایران با یک عده جوان و پیر بلشویک سروکارندارند بلکه در پشت سر این ادعاهای واهی و خائننانه عوامل دولت روس و عثمانی قرار دارند.
در ایران در همین پانصد سال گذشته دو سلسله ترک صفووی و قاجار حکومت کردند که ایران را به قهقرا و نابودی و ذلت فرو انداخنتذ.ایا روشن فکران و مردم ترک پاسخگوی جنایت و تبه کاری های ان دوسلسله هستند?
پانصد سال حاکمیت ترک و جنگ با عثمانی و جنک با روس و از دست رفتن همان سرزمینهای تحت حاکمیت ترک را نمیتوان ونباید فراموش کرد.
در پانصد سال گذشته که اروپا از تاریکی به ازادی و تمدن میرسید شما حاکمان ترک جز قتل عام و گشتار وزیران و خفه کردن مردم ایران و بسط شیعه در ایران چه اقدامی مثبت انجام داده اید که اکنون طلبکار شده اید?
اساسن خود این اندیشه شما یک نژاد پرستی عریان و وحشتناک است که مردم غیر ترک را همانند یهودان روانه گشتارگاه خواهد کرد.
با این اندیشه شما قدم به یک جنگ داخلی و نژاد پرستانه میگذارید که در پایان دو دولت ترک و روس از ان بهره خواهند برد.راهی که شما میروید بسود مرم ایران و بقول شما ترکان نیست و تکرار ۲۱ اذر خواهد بود.
۲۰۱۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣٨٨       

    از : کریم ن

عنوان : چند نکته
عدم پیوستن عملی به حرکتی که حرفی از مطالبات زحمتکشان و ملیت ها به میان نمیاورد و در عین حال سمبل های نژاد پرستی را هم همراه دارد، قاعتا چیز بدی نیست. سیاست پریدن به دامن چنین حرکتی که سردمداران آن امتحان خود را قبلا داده اند، و بدون بررسی و دیدن اهداف آن، همان بلائی را ممکن است گریبانگیر مردم غیر فارس کند که در انقلاب پنجاه و هفت با دیدن عکس خمینی در ماه سر دموکرات ها و انقلابیون آمد.اینکه جنبش سبز بخشی از مردم و بخصوص جوانان طبقه متوسط و مرفه در تهران و اصفهان را جلب کرده و اینکه به مراتب از حکومت وحشت جناح خامنه ای کمتر دیکتاتور منشانه است، جای تردید نیست، اما لزوما برای ملیت های غیر فارس آن جاذبه ای را ندارد که خود را به خاطر آن فدا نموده و یک نسل دیگر را نیز گرفتار ندانم کاری خود نمایند.
۲-اذربایجان نه قهر کرده و نه دارد انتقام سکوت محافل فارس را در خصوص جنایاتی که در حقش اعمال شده میکشد. اصلا کی گفته آذربایجان ساکت است؟.آذربایجان کار خود را پیش میبرد و سازماندهی خود را انجام میدهد. بطور نمونه اگر در مناطق مرکزی و شمالی تهران جوانان از طریق اینترنت خود را سازمان میدهند که بیایند در خیابان ها یا حسین میر حسین بگویند و یا فریاد بکنند که نسلشان نسل آریا است، مردم در آذربایجان بصورت عملی از هر رویدادی استفاده میکنند که سازماندهی خود را برای روز کسب نهائی حقوق ملی خود انجام دهند. حقیقتی که کمتر در رسانه ها مورد توجه قرار میگیرد اینست که در میان مردم عادی که از آنها برای فریاد یا حسین میر حسین دعوت میشود، یک گسست جدی با اهداف مرکز نشینان بوجود امده است که دیگر التیام پذیر نیست.یک از نمونه های آن اینست که اگر مردم در دسته های هشتاد هزار نفری برای تشویق تیم آذربایجانی به استادیوم میروند و یک صدا فریاد "آذربایجان وار اولسون ایسته مین کور اولسون" میدهند مقصد اصلیشان فریاد این گسست با مرکز نشینان است . مردمی که در استادیوم فوتبال یک صدا شعار”بیز اولمه یه حاضیروخ-بابکین سربازییوخ” میدهند مشخص میکنند که به صرف دیدن مسابقه از سراسر آذربایجان خود را سازماندهی نکرده اند این میگوید که آذربایجان در حال جوشش است نه از نوع میر حسینی بلکه از نوع خاص خودش.
۲۰۱٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣٨٨       

    از : شهلا فرید

عنوان : جنبش دمکراسی خواهی یک جنبش بدون تشکل است
آقای حامد پور عزیز من از جنبش سراسری دمکراسی خواهی مردم حرف می زنم که متاسفانه بدون تشکل است. تشکل یابی در کشور ما چه به دلیل سرکوب های همیشگی و چه به دلیل آنکه این فکر به غلط رواج یافته که بدون تشکل بودن فضیلت است، هیچ وقت پا نگرفته است حالا سراسری باشد یا غیر سراسری. و می دانیم که توده های بدون تشکل هم می توانند بشدت تهییج شوند و هم این که دنبال کسی که شایسته نیست راه بیفتند. اگر هم احزاب سیاسی کلوپ بحث باشند اشکالی ندارد ما بحث های نشده زیاد داریم.
۲۰۱۲۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨٨       

    از : حامدپور

عنوان : مقاله
خانم/آقای آزاد:آیا تمام شعارهای خیزش خرداد۸۵ درآذربایجان همانهای بودند که شما نوشته اید؟
دربین دها شعارمترقی ومردمی چندشعارعقب مانده وارتجاعی نظیرهمین شعارها که شما نوشته ایدوجودداشت واین نشان ازخودجوش بودن خیزش خردادبود.
درست است که شعار"فارسی زبان سگ"بسی ارتجاعی ونفاق افکن وعقب مانده است!ولی میدانید این شعار بیانگرتحقیر هشتادسال زبان وفرهنگ وغرورملی ترکان ایران است که بناگاه ازطرف افرادناآگاه بخروش میاید!فیلسوف چینی میگوید:""آتش
مانند گندم حوشه میدهد وخشم خرمن سرخ امیدهای فروکوفته است ..."بلی خشم خلق قابل کنترل نیست وانگهی شما دراین مدت ازکدام خواست ملییتها صادقانه دفاع کرده اید؟آیاتمام خواسته های ملیتهای غیرفارس ارتجاعی است؟
۲۰۱۱۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨٨       

    از : آزاد

عنوان : تظاهرات سال ۸۵ یک حرکت راسیستی بود.
خانم فرید عزیز!
چرا مردم فارسزبان ایران باید در سال ۸۵ از کسانی حمایت می کردند که زبان فارسی را زبان سگ می نامیدند و به کرد و فارس و ارمنی فحش و ناسزا می دادند و شعارشان "تبریز-باکو-آنکارا" بود؟
نه فارسزبانها، نه سبزها و نه هیچ کس دیگری در این کشور چیزی به این حضرات راسیست بدهکار نیست. شورشهای خردادماه سال ۸۵ حرکاتی ارتجاعی بودند که رهبری آنها خیلی زود بدست عناصری شدیدا نژادپرست مثل گونآذ تی وی و گرگهای خاکستری افتاد. مردم آذربایجان هم با اینکه در اول کار از این حرکت اعتراضی استقبال کرده بودند، با شنیدن شعارها شرم آور راسیستها خیلی زود راهشان را از آنها جدا کردند و دیدیم که علی رغم تبلیغات وسیع در سالگرد آن ماجرای خفت بار هیچ اتفاقی هم نیفتاد. این ماجرا را از این نظر خفت بار می دانم، که در هیچ کجای تاریخ ایران سراغ نداریم که مردمی به خیابان بریزند و همنوعانشان را "سگ" خطاب کنند.
مشکل اینجا است که عده ای راسیست خود بزرگ بین فکر می کنند خودشان به تنهایی "مردم آذربایجان"اند و اگر کسی به آنها کم محلی کند، پس به مردم آذربایجان توهین کرده است و اگر آنها کسی را بایکوت کنند، پس مردم آذربایجان او را بایکوت کرده اند. مردم آذربایجان هم مثل همه مردم دیگر در این دنیا خواهان دموکراسی و آزادی بیان و آزادی اندیشه و آزادی انتخابات هستند. اگر از آذربایجان صدایی بلند نمی شود، درست به همان دلیل که از خیلی از شهرهای فارس نشین هم صدایی بلند نیم شود (مثل کرمان و یزد و مشهد و ....).
ولی این حضرات راسیست مثل مورچه هایی هستند که لانه خودشان را با تمام دنیا برابر می دانند و فکر می کنند اگر خودشان جنبش سبز را تحریم کرده اند، پس تمام آذربایجان از دست "فارسها" دلخور است و به کمک جنبش سبز نمی آید!!!
خامنه ای هم خودش را رهبر مسلمین جهان می داند، بعضی از شباهتها واقعا خنده دارند!
۲۰۱۱۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨٨       

    از : حامدپور

عنوان : مقاله ی مزبور
خانم شهلا فرید مثل اینکه شما مطلب رانگرفته اید!!!امیدوارم اینگونه با شدزیرا دراین صورت با کندوکاو میتوانید علل مسائل رادریابید،درغیراینصورت بیدارکردن کسی که خودرابخواب زند مشکل خواهد بود. لطفآ پیام قبلی بنده را درزیر دوپیام خودتان بخوانید وجواب دهید. ممنون
۲۰۱۰٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨٨       

    از : شهلا فرید

عنوان : رفع هرگونه تبعیض اساس دمکراسی است
جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران در واقع بر اساس تبعیضی که در این سی سال بر مردم روا شده و اساس آن بر تبعیض دین داران و دیگران بوده، بوجود آمده. در مملکتی که در تمام مناصب حکومتی در سه قوه مجریه و مقننه و قضایی فقط بر کسانی باز است که درجه دین خواهی شان را حکومتیان تایید می کنند، برای آن که دکترا بگیری باید درجه دین خواهی ات در حد مشخصی باشد، برای هر امر روزمره باید دین داری را ثابت کنی، مشخص است که بالاترین تبعیض بین دینداران و دیگران است. و مردم در این مدت این تبعیض را تماما حس کردند. شرکت درصد بالایی از زنان در این جنبش نشان می دهد که تبعیض وحشتناک جنسیتی انگیزه مهم مردم در این جنبش بوده است. تبعیض بین مردم ایران که از فرهنگهای گوناگونی برخوردارند و در نقاط مختلف ایران زندگی می کنند و عدم رشد متوازن اقتصادی در نقاط مختلف ایران سومین تبعیض مهم در ایران است که شایسته است مردم با شرکت خود در این جنبش دمکراسی خواهی به تقویت آن یاری رسانند و از سویی دیگر خواست های خود را به طور وسیع تر مطرح کنند در زمانی که مردم همه سیاسی شده اند و گوش های شنواتری برای شنیدن آن وجود دارد.

رفع تبعیض در همه عرصه ها پایه دمکراسی است
به امید قدرت مند شدن هرچه بیشتر جنبش دمکراسی خواهی در ایران
۲۰۰٨٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست