از : م جوان
عنوان : هیاهوبرای هیچ
من در جواب یک نفر به اسم هما که ادعا کرده بود که روشنفکر یعنی همین آقای گنجی نوشته کوتاهی در این ستون قرار دادم و به این نکته انتقاد کردم که این به نظر من درست نیست چون اگر او (گنجی) روشنفکر است چرا پس حرف دلش را روشن بیان نیمکند و .... خالاصه بماند.
روز بعد دیدم که در این ستون مطلب هما حذف شده و بجای آن ناشناسی به من خرده گرفته که اگر از گنجی انتقاد میکنی چرا از بقیه انتقاد نمیکنی و زمین و زمان را بهم بافته بود که هیچکدام ربطی به مطلبی که من در باره گنجی نوشته بودم نداشت.
من جواب ایشان را هم دادم ولی امروز بازهمان سناریو تکرار شده یعنی ناشناس حذف شده و شخص دیگری به اسم ن پیر (که اسمش را هم بشکل بچه گانه ای درتقابل به تخلص من قرار داده) باز تقریبا همان مطالب ناشناس را تکرار کرده که این به هیچ عنوان ربطی به مطلب من و ربطی کلا به هیچ مطلبی ندارد و صرفا نوعی خالی کردن خود میباشد و انتقاداتی که ایشان دارند به اخبارروزو همه چپی ها و خلاصه اینها ما را بهیچ جائی نمیبرد و هیاهوئی ایست برای هیچ. اگر کسی از کسی انتقادی دارد باید دور از کینه ونفرت و بستن هزارجور برچسب های گوناگون به طرف مطرح کند. من از نو ع نوشته ناشناس و ن پیر میتوانم حدس بزنم که اینها هردو یک شخص واحد هستند امیدوارم که اینطور نباشد ولی اگر حدس من درست باشد باید بگویم برادر دست ازاین بازی بردار.
۲۰۲۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : ن پیر
عنوان : اگر بحث انتقاد باشد که سران صاحب نام کمونیسم و چپ سکولار باید در مناظره به امثال گنجی و همایون و مجاهدین و ۰۰ انتقاد کنند نه حمله سه مرحله ای پیاده نظام لمپن و سواره نظام گمنام و سرداران فاتح و اگر نشد مدعیان سوپر چپ طلایی
فردی با نام م جوان (ظاهرا مستعار چون قبلا ندیده ام ) مرتب پاسخ میدهد به هما و ناشناس و .... ولی من نظر آنها را نمیبینم . آنچه مسلم است آنها کمونیست و یا سکولار کمونیست نیستند و چون اینجا زیر مطلب مربوط به گنجی است پس فحاشی فقط به گنجی و امثال او مجاز هست.
اما سطح دموکراسی و آزادی بیان در اخبار روز و کمونیست های با صطلاح سکولار را اگر میخو اهید بدانید با مقایسه نظر های زیر مطالب افراد خودی آنها (بهزاد کریمی- اردشیر زارع - ف تابان- ب بی نیاز- یحیایی - زر افشان - امینی -صالحی - ...) و مطالب غیر خودی ها ( داریوش همایون - گنجی - مهاجرانی - سحابی - بازرگان - بنی صدر - مجاهدین - فرخ نگهدار - بهنود - .....) میتوانید کاملا متوجه شوید .
هر نوع حمله ای و توهینی به گروه دگر اندیشان توهین حساب نمیشود . بلکه با پا ورقی های به ظاهر روشنفکرانه و آزادیخواهانه سواره نظام آنها (هومن دبیری - رشتی - محسن کوشا - نسیم - راه رهایی - بوتآریان - جنبش شکست خوردگان - وارطان - ....) با هدف له کردن دگر اندیشان ادامه میابد و بعد نوبت سرداران فاتح آنها ( ف تابان - بهزاد کریمی - ب بینیاز - امینی - .....)میرسد که با یک مقاله آبکی بیایند وسط و فتح المبین کنند ! که ما چپ ها از گاندی آزادیخواه تر و از مونتسکیو به قانون وفادار تر و از ماندلا به حقوق بشر معتقد تریم . اما عملا در اینجا می بینم که نه فضای نقد واقعی بدون حمله به شخصیت هاو بستن دروغ به انها (به منظور بهره بردای سیاسی) وجود دارد و نه حتی انصاف در سانسور حمله ها به خودی و غیر خودی .
از همه مضحک تر همین درج بی معنی پاسخ خودی و عدم درج مطلب اصلی است۰ و صد البته چماق توهین اینجا جایی ندارد چون انهم خودیو ناخودی دارد ۰
عده ای چپ لگال هم هستند که وقتی گارد رسانه نتوانست کاری از پیش ببرد انها می ایند وسط مثل جیغخانی و محوی۰ اینها وقتی به دگر اندیشان توسط گارد اهنین توهین و حمله میشود اصلا سر و کله شان پیدا نمیشود. هیچ تذکری به این لمپن های کمونیست نمی دهند ولی اگر کسی بگوید مارکسیسم مثل مذهب کشتار و دیکتاتوری و شکنجه کرده فورا حاضرمی شوند و میگویند از چی صحبت می کنین اون که مارکسیسم نیست مارکسیسم یعنی اوج انسانیت!!!
لابد به دروغ به دگر اندیشان حمله بردن انسانیت است که اینها حتی یکبارهم به این چماقدارانشان نگفتند این هواداری شما از مارکسیسم شرم اور است۰
اگر بحث انتقاد باشد که سران صاحب نام کمونیسم و چپ سکولار باید در مناظره به امثال گنجی و همایون و مجاهدین و ۰۰ انتقاد کنند نه حمله سه مرحله ای پیاده نظام لمپن و سواره نظام گمنام و سرداران فاتح و اگر نشد مدعیان سوپر چپ طلایی ۰
۲۰۲۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : م جوان
عنوان : به ناشناس
من نیمدانم انتقاد شما در مورد نوشته من است یعنی به محتوای آن انتقاد دارید یا اینکه شما از این مسئله رنجیده شده اید که من چرا به گنجی انتقاد کرده ام ولی در مورد کسان دیگر چیزی ننوشته ام که این دو مطلب ربطی به هم ندارند. بهتر بود که نظرخود را درمورد نوشته من میدادید.
بهر حال من فکر میکنم که ما از هر کسی باید بتوانیم انتقاد کنیم و نظر بدهیم بدون اینکه مسائل را شخصی کنیم برای ما باید محتوا مهم باشد نه اینکه چه کسی آنرا بیان میکند.حال با اسم مستعارباشد یا گمنام آنطور که شما برای بی ارزش کردن نظر دیگران این اصطلاحات را بکار میبرید شما خودتان همان اسم مستعارراهم بکارنبرده اید که من به آن اشاره کنم.
شما ظاهرا به نوشته من برخوردکرده اید ولی از اخبارروز هم دلخورید که دست نیمدانم چپی هاست و سانسور میکند و... خوب من اینها رانمیدانم ولی شما بهتر است با خودشان تماس بگیرید که چرا مطلب هما را برداشته اند برای منهم سئوال بود من فقط میدانم که هر که برای خود معیارهائی دارد و به آن عمل میکند. مثلا توهین و فحاشی یکی از دلائل میتواند باشد که نوشته را بردارند. مثلا من تا بحال هر نوشته ای که برای راه سبز (جرس )فرستاده ام چاپ نشده هیچ توضیحی هم نمیدهند علت آن چیست در اخبار روز نوشته ات یا حد اقل همین نظرات بلافاصله نشان داده میشود وتا بیایند ببینند حالا محتوا چیست خودش مدتی میماند. نوشته خود شما هم که به آنها انتقاد کرده اید و هزارویک برچسب هم به آنها زده اید هنوز مانده است. بهر حال از موضوع اصلی خارج نشویم من معتقدم شما مسئله را کاملا شخصی کرده اید اینکه من چرا در مورد این نوشته نظر داده ام و در مورد آن یکی نه هیچ ربطی به بحثی که من کرده ام در مورد نوشته گنجی ندارد همانطور که گفتم هر کسی باید حرف خودش را بزند وروشن بگوید که چه میخواهد بدون تو هین و تهمت زدن به زمین وزمان. من معتقدم که آقای گنجی روشن نکرده ونیمخواهد هم روشن کند که نظر خودش در مورد ولایت فقیه چیست آیا او ولایت نظارتی فقیه را قبول دارد یا نه اگر نه پس چرا سئوال رفراندم را به آنگونه که من در نوشته ام توضیح داده ام مطرح کرده؟
آقای موسوی میگوید که جنبش تبدیل به رودخانه ای گل آلود شده و این گل آلودی در اثر سیلابهای تندی است که به آن وارد شده (منظورش شعارهای ضد خامنه ای و ولایت فقیه است) من در نوشته ای نظرم را در این باره نوشتم به نظر من همه اینها از سیل خروشان مردم میترسند و این ترس آنقدر زیاد است که حاضرند به دامان کودتا چیان پناه ببرند(اگر این تا بحال نشده بخاطر این است که کودتاچیان هنوز چراغ سبز نمیدهند) چون مردم به جائی رسیده اند که بنیاد اینها را میخواهند ریشه کن کنند. من در مورد آن ۵۴ نفر هم درنوشته ام اشاره کرده ام و اینگونه برده وار دنباله روی از موسوی را قبول ندارم اینها قبلا همین کار را با خاتمی کردند این دنباله روی هیچ چیزی به جنبش مردم اضافه نمیکند وآنهارا تبدیل به خدمتگزار میکند. خدمتگزار که اینها (موسوی وبقیه) کم ندارند واین دردی از کسی دوانمیکند. اینها باید چیزی بگویند که به رشد جنبش کمک کند نه اینکه هر چه او گفت تکرار کنند خوب این یعنی چه. بنظرمن رفتار و گفته های هر گروهی را باید با روشنی انتقاد کرد و از برچسب زدن و پیش بینی های واهی خوددادی کرد مبهم گوئی از ویژگی تربیت آخوندی ایست از آن پرهیز کنیم.
۲۰۱۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : م جوان
عنوان : در جواب به homa
اگر به نظر شما روشنفکر این است باید او روشن هم سخن بگوید نه اینکه با دوختن زمین و زمان بهمم آخر سر سئوال رفراندم فرضی خود را اینگونه فرمولبندی میکند:
«موافق یا مخالف دوام ولایت مطلقه فقیه هستید؟».
اگر کسی به این سئوال پاسخ منفی بدهد باز به این معنی نیست که او خواهان از بین رفتن اصل ولایت فقیه است چون او گفته که نوع مطلقه انرا نیمخواهم و در نتیجه هنوز نوع دیگر آن مثلا ولایت نظارتی آن محتمل است یعنی فقیه باشد ولی نطارت کند مثل زمان مشروطه که شاه قرار بود فقط نظارت کند. شما فکر میکنید آقای گنجی بدون منظور این صفت مطلقه را اینجا بکاربرده؟ از ایشان بعنوان دست پرورده آخوند بعید است چون تخصص اینها بازی با کلمات و مبهم گوئیست. اگر بقول شما روشنفکر همین است چرا حرف دلش را روشن نمیگوید که همه تکلیفشان را را او بدانند چرا نمیگوید که ولایت نظارتی فقیه هم امکان پذیر است و این به نظر او چیزیست که ما باید در جهت آن حرکت کنیم. به نظر من ولایت فقیه از هرنوعش حاصل جمهوری اسلامی و هیچگونه هماهنگی نه با فرهنگ ما دارد نه با تاریخ ما این حاصل تفکر قرون وسطائی خمینی و منتظری بودکه به خورد ما دادند ( ما هم آنرا نوش جان کردیم) ولی نسل امروز به نظر میرسد آنرا نمیخواهند ولی تفاوتشان با آقای گنجی در این است که خواسته خود را خیلی روشن بیان میکنند آیا روشن تر از این میتوان بیان کرد که میگویند:
مرگ بر اصل ولایت فقیه؟
این جوانان روشنفکران ما هستند نه آقای گنجی و یا آن ۵۴ تن.
ولایت فقیه نتیجه سلطه جمهوری اسلامی است و وجود ونبود آنهم با وجود ونبود جمهوری اسلامی بستگی دارد. سئوال درست تر برای رفراندم بعدی باید باشد
جمهوری اسلامی میخواهید یا نه
و چون آقای گنجی مخالف رفتن جمهوری اسلامی ایست با بازی با کلمات حتی سعی کرده ولایت فقیه را هم نجات دهد.
مردم ایران بعد از سی سال سلطه آخوندی بوی آخوند را از ۶۰ فرسنگی تشخیص میدهد حال میخواهد در چهره گنجی ظاهر شود یا آن ۵۴ تن.
۲۰۱۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣٨٨
|
از : آرمان رهائی
عنوان : نعل وارونه
آقای گنجی روایت های تاریخی را برای توجیح گفته های خود تحریف می کند. بطور مثال این رژیم آپارتاید بود که تحت فشار تحریم های جهانی و فشار افکار عمومی جهان برای جلوگیری از نابودی کامل اقلیت سفید پوست خواستار مذاکره با نلسون ماندلا بود نه برعکس آن که توصیف آقای گنجی است. اوضاع ایران با آقریقای جنوبی را نمی شود مقایسه کرد و در ایران رهبر سیاسی که قابلیت ماندلا را داشته باشد هنوز به صحنه نیامده است. رژیم ولایت فقیه نیز تا اکنون مخالف هرگونه برخوردی به غیر از خشونت با جنبش مردم بوده است. این رژیم هر گونه انعطافی را مساوی با مرگ خود می داند که واقعیت نیز دارد. رژیم حتی اگر با موسوی و کروبی مذاکره کند و امثال آقای گنجی و سازگارا را دوباره در خیمه نظام راه بدهد نخواهد توانست خواست حداقل مردم ایران را که نابودی کلیت رژیم است را تامین کند! این رژیم در سراشیبی سقوط قرار گرفته است و ماههای آینده نشان خواهد داد که این یک واقعیت دردناک برای تمامی جناحهای رژیم و اپوزیسیون نجاتبخش رژیم خواهد بود.پایان این رژیم بهرحال در راه هست و نمی توان دیگر آن را با هیچ شگردی متوقف کرد. واکنش های خشونت آمیز رژیم آینده تیره تری برای آمران و ایادی آن به ارمغان خواهد آورد و برای آنها سرنوشت غم انگیزتری رقم خواهد زد. آینده آنها از ایادی رژیم سابق پهلوی بسیار بدتر خواهد بود.
۲۰۱۰۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨٨
|
از : کویر ساکت
عنوان : آدرس عوضی؟
آقای گنجی!
در رفراندوم ۱۲ فروردین سوال نشد که شاه آری یا نه؟ سوال شد سلطنت آری یا نه؟ اکنون نیز اگر به این مرحله برسیم سوال این نیست: «موافق یا مخالف دوام ولایت مطلقه فقیه هستید؟» هر پاسخی به این سوال فروپاشی جنبش است. اما سوال این خواهد بود که "موافق یا مخالف دوام جمهوری اسلامی هستید؟" که فروپاشی رژیم خواهد بود.پاسخ شما به این سوال چه خواهد بود؟
۲۰۱۰۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨٨
|
از : همشهری .
عنوان : پس "مثال" تو چون آن حلقه زنی است....
با راهکارهای گنجی و دوستانش می توان موافق بود ولی مثال های او همه قیاس مع الفارق است : رژیم شاه با نتیجه گیری های اربابش ، آمریکا، از وضعیت انقلابی، و با فشار آن ها حاضر شد صحنه را ترک کند. رژیم ج.ا از این نظر شباهتی به آن ندارد. فروپاشی "بلوک شرق" ، در توافقات حاصل از شکست در جنگ سرد صورت گرفت و ربطی به انقلاب نداشت. تازه اگر هم مثل آمریکایی ها به آن انقلاب گوییم ، تفاوت بزرگش با وضعیت ایران این است که رهبرانش بدون مقاومت قدرت را واگذار کردند. نه مانند ایران که هر آخوندی برای حفظ منبرش حاضر است از سر ها مناره سازد.
۲۰۰٨۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨٨
|