آیا میتوان_ با لاکان _ انقلابی بود؟
-
بختیار علی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : روزنامه هنر و مبارزه حمید محوی
عنوان : نه و آری
آری و نه.
ولی اساسا روانکاوی در اساس نظریه پردازیهایش یک انحراف بنیادی دارد و آن را هم ژرژ پولیتسر به روشنی توضیح داده که از بیانهی هشت روانپزشک کمونیست فرانسوی تحت عنوان «روانکاوی ایدئولوژی واپس گرا» یا بررسی های بعدی مارکسیست ها در سال ۱۹۷۳ در «نقدی بر نظریهی روانکاوی» به آن رجوع کرده اند :
« روانکاوی می خواهد تاریخ را از طریق روانشناسی توضیح دهد و نه روانشناسی از طریق تاریخ».
با این وجود نظریات لکان در عرصهی روابط انسان و زبان حائز اهمیت است.
و به همین گونه تأملاتی که موضوع ناخودآگاه را مطرح می کند. در گفتمان میر حسین موسوی نیز شما می بینید که او به دلایل متعددی برای باز گشت نظام دیکتاتوری اشاره می کند.
من در تجربهی روزمره با افرادی که خودشان را آزادیخواه معرفی می کردند و علیه استبداد مذهبی مبارزه می کردند، دیده ام که چگونه برای ادارهی امور داخلی از روش تحریم و ممنوع القم کردن و سپس حذف افراد استفاده می کنند.
لکان می گوید : «آن چه را که می گویم دروغ است»
در عرصهی ادبی بسیارند افرادی که به اصطلاح با مذهب مبارزه می کنند و زبان و تفکر شان مذهبی ست، بی آن که بدانند. «آن چه می گویم دروغ است»
در این مورد باید خیلی حرف زد. ولی مسئله لکان و تفکر لکان هم نیست. برای درک لکان هم نباید به سراغ کتابهای لکان رفت...مسئله جوامع روانکاوی و روانکاوان هستند که در بخش مهمی از پیکره روانکاوی در اتحاد با نظام سرمایه داری بوده و جامعه طبقاتی و تبعیض به عنوان قانونی قانونمند از اصول دین آنها ست.
کلاهبردارترین ها روانکاوان هستند. من مدتی ست که این اوباشها را روانگاو می نامم. البته برای انقلاب و پیشرفت از روانکاوها نباید انتظار زیادی داشت، هیچ قولی در این زمینه نداده اند.
۲۱۱۴۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨٨
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱)
نظر شما
اصل مطلب
|