یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

موسوی: راهپیمایی حق مردم است

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : آرش

عنوان : رمز بالندگی این جنبش سترگ سبز
دوستان گرامی

بی تردید رئیس جمهور موسوی یکی از برجسته ترین رهبران در تاریخ ایران است. از برخی جهات بی مانند است.

تقوا و صداقت و تواضع او شاید بی نظیر باشد.

این که به صدای مردم گوش می دهد و فیدبک می گیرد و می آموزد، رمز بالندگی این جنبش سترگ است.

سلام بر رئیس جمهور موسوی
سلام بر بیشماران سبز
سلام بر آزادی
----
تردیدی ندارم که تاریخ ایران وارد مرحله نوینی شده و داریم یک پیچ تاریخی بزرگ و تعیین کننده را با پیروزی پشت سر میذارم.
۲۱۱۶۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : محمد از طالقان

عنوان : درود خدا و خلق خدا بر بزرگان جنبش سبز باد
جنبش سبز ایران یک نفر دو نفر نیست یک میلیون و دو میلیون نیست ۲۰ میلیون و ۳۰ میلیون نیست جنبش سبز۷۳ میلیون ایرانی ضربدر اینده ایران است اینده گانی که اینده شان را از این جنبش می دانند زنده باد جنبش سبز مردم یعنی ۷۳ میلیون ایرانی عصیان زده و در بند و زنجیر که فقط به ازادی فکر می کنند . درود خدا و خلق خدا بر بزرگان جنبش سبز باد
۲۱۱۶٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : حاکمیت مردم در عبور از نظام اسلامی مقدور است.
میزان احترام گذاردی بقانون اساسی مورد قبول عام مردم، عملکرد هر حکومتی را مشخص مینماید. حاکمان سیستمهای عقب افتاده وارتجاعی خودرا موظف برعایت قانون برامده از هر جنبشی که باشد، ندارند (خمینی نمونه بارز آن). محمدرضا پهلوی براساس ماهیت و حق الهی که روحانیت بوی بعنوان «ظل الله» جهت دریافت پاداشت داده بودند، خودرا بالاتر از مفاد قانون اساسی دوران مشروطیت میدید.نصیحتهای مداوم و یا بقل آقای موسوی تذکرات جدی اقای خمینی به محمد رضا پهلوی هم در تقسیم قدرت تآثیری در پی نداشت. همانگونه که ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی همان رل ظل الله بخود گرفته و شاید هم قادر باشم بگویم خیلی بالاتر از «سایه خدا» بیشتر و بالاتر از قانون اساسی عمل میکند. ظل الله و ولایت فقیه دو روی سکه استبداد هستند زیرا هردو خود را خارج از محدوده قانون و بالاتر از افراد جامعه می بینند.بنابراین مقایسه دو رژیم استبدادی و دیکتاتوری (دیروزی و امروزی) که دارای ریشه مشترک در تاریخ ایران دارند دور از منطق و دانش سیاسی است.دردوران اوج مبارزات ضدسلطنتی مردم با شرکت و همراهی همه اقشار و اقوام ایرانی، دست در دست هم حماسه آفرینی نمودند تا مظهر استبداد رژیم وابسته را که متآسفانه فقط در شخص محمدرضا دیده میشد و ماهیت حقیقی پایه دیگر استبداد یعنی طرفداران استبداد مذهبی و حکومت اسلامی را نادیده گرفت.دردوران قیام تاریخی ۱۳۵۷، بقول شما گروه های شناسنامه دار سیاسی اجبارآ و یا غیراجبار تمایزات خودرا بکنار گذاشته و همراه توده های میلیونی برای خواست و شعار مشترک، آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی !!!!، هزینه فراوانی دادند. سرنوشت گروههای ملی در این نظام اسلامی با کمک افرادی امثال شما رقم زده شد، معلوم وروشن است.اساس وجوهر رژیم اسلامی که یکشبه وارد شعارهای مردم و مبارزات ضد سلطنتی مردم شد، یک نظام ناشناخته و مجهولی بود. و آیت الله مکارم شیرازی چندروز قبل از ۲۲ بهمن ۵۷ اصول اساسی حکومت اسلامی را روی سه اصل قرار داد: ۱ـ حق مشارکت مردم، ۲ـاستفاده از صاحب نظران و آگاهان در هر قسمت ،۳ـ نظارت فقیه: فقط همین !! اگر دارای حافظه قوی و یا دسترسی باسناد آنزمان دارید، خواهید دید که کسی از مفهوم نظام حکومت اسلامی اطلاعی نداشت و فقط خواست سیاسی و اجتماعی خود را در آن تعریف میکرد. ناروشن بودن خواستهای اساسی مردم بجهت نبودن امکان فعالیت احزاب و گروههای اجتماعی در دو رژیم استبدادی و جنایتکار سنتی، باعث بثمر نرسیدن مبارزات خونین مردم ایران بوده است. مردم ما در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ پیروزی بر استبداد، ارتجاح وابسته و دیکتاتور قدرقدرتی را جشن نگرفتند، بل که تحت جو حاکم، بنا به برداشت ذهنی و توهمات خود، تحمیل شده از جانب روشنفکران مذهبی، پیروزی جناحی از ارتجاح بر دیگری رقم زدند.خواستهای جنبش سبز بعنوان بخش کوچکی از خواستهای نهضت ضداستبدادی مردم ایران است. رسیدن بحاکمیت مردمی و پیروزی از حرکتی که بیش از سی سال پیش شروع شده،بدون خواستاری شعار ساختارشکن نظام و ابزار استبداد امکان پذیر نیست. پیروزی مبارزات جنبش سبز تا این حد که توسط رهبران آن بیان گشته، مورد پشتیبانی و همراهی تمامی نیروهای ملی و ایرانی باید قرار گیرد. برای پیروزی نهایی نهضت سه رنگ ایران که از چند دهه اخیر شروع شده، بایستی از این مقطع عبور کرد. اعلان مواضع و ترسیم خط روشن خواستها،تمایز آشکار با فرصت طلبان سنتی و فصلی است. در دورانی که مردم با انبوه جنایت و خیانت توسط ولایت فقیه درمانده و مستاصل شدند، در دورانی که رژیم ارتجاعی با شکاف انداختن بین خواستهای مرحله ای و نهایی، رهبران اپوزیسیون ملی ایران را در مقابل هم قرار میدهد، در دورانیکه عده ای فرصت طلب، با تنزل دادن ماهیت ضداستبدادی و ضد استعماری مردم ایران تا آنحد که بعنوان آلترناتیو جدی بعنوان «ناجی» مردم و «نمایندگان» اقوام ایرانی در خارج از کشور بدلالی مشغول هستند، این زمان نهضت ضد ارتجاعی مردم ایران بیش از پیش احتیاج به کمک و یاری همه ملیون ایرانی برای رسیدن بخواست انسانی و تثبیت مرحله ای آن و در ادامه آن برای استقرار حمهوری ایرانی که مال همه ایرانیان از هر قوم و طایفه ای در ایران یکپارچه دارد. اگر در سال ۱۳۵۷، مسحور شیاد و پیش نماز دروغگو (تقیه)شدیم، تجربه این سی و چند سال چراغ راه ماست.  
۲۱۱۶۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : محفوظ داخل کشور

عنوان : حضور وماندن درتهران
۱- شایسته است همه احزاب وسازمانها و جریانهای سیاسی آزادیخواه ازهمه طرفداران خود بخواهند برای روز ۲۲ بهمن خود رابه تهران برسانند .۲-تعطیلات چند روزه بعد از۲۲ بهمن بهترین فرصت برای کودتاچیان است تاضربه سختی به جنبش سبز وارد نمایند.کودتاچیان ازهم اکنون خود رابرای جشن بزرگ آماده می کنند. حضور وماندن درتهران را اطلاع رسانی نمائید.
۲۱۱۴٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : جواب به پیمان

عنوان : کوتاه و مختصرو مفید
اقا پیمان خارج از ایران نشسته ای و شعار می دهی ؟ چه انتظاری از مبارزین داخل ایران داری ؟ یک کمی عقل و منطقت را به کار بینداز و اینده نگر باش ....؟
۲۱۱٣٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : پ پیمان

عنوان : آقای میرحسین موسوی به آنچه که در این مصاحبه بیان کرده اید واقعا" دانسته است یا ندانسته؟
آقای میرحسین موسوی از طرف اصلاح طلبان حکومتی و اصلاح طلبان خط امامی بیرون حکومتی به عنوان رهبر و نماینده نهضت سبز تبلیغ و یا معرفی می شود. آقای میر حسین موسوی با سبک و اعتقادات خودشان در مقابل جناح دیگر که بقول ایشان اقتدار گرا هستند ایستاده است و قابل تحسین ولی آقای موسوی اشتباهات بزرگی در اندیشه خود دارند که اگر ایستادگی کند و با جناح اقتدار گرا برای حفظ نظام و قانون اساسی اش به سازش نرسد قربانی افکار التقاطی و ندیدن ریشه اشکالات است. چند نمونه را از سخنان ایشان بیرون کشیده شاید مشاوران ایشان با خواندن این اشکالات کمک به حل برخی از بحران فکری آقای میرحسین موسوی بشود. آقای میر حسین موسوی می گویند:

۱- " جمهوری اسلامی منهای قانون اساسی آن معنا ندارد"
برداشت آقای میر حسین موسوی از این جمله چیست میتوان برداشت های متفاوتی کرد. شاید آقای میرحسین موسوی اقدامات سرکوبگرانه جمهوری اسلامی را می بیند و فکر می کند که اعمال غیر انسانی حاکمیت اسلامی مغایر با قانون اساسی است و به همین خاطر می گوید باید قانون اساسی اجرا شود.
آقای میر حسین موسوی حرف شما بنظر من از این جهت درست است . جمهوری اسلامی دقیقا" بدون قانون اساسی اش بی معنی است . به این معنی که حکومت جمهوری اسلامی با همین قانون اساسی اش معنی پیدا کرده و امروز هم اعمال جنایتکارانه ی حکومت گران اسلامی بر اساس و منطبق بر همین قانون اساس است.به همین جهت نیروی عظیمی در حال شکل گیری و خواستار گذر از این قانون اساسی که بر اساس احکام بدوی قرآن تدوین شده هستند.

۲- " سی و یکمین سال پیروزی انقلاب اسلامی را به همه ملت ایران تبریک می گویم"
آقای میرحسین موسوی تبریک شما به چه مناسبت است؟ کدام پیروزی؟ مردم شعار آزادی می دادند. مردم شعار مرگ بر استبداد می دادند. مردم شعار عدالت خواهی می دادند. مردم خواستار مجلس شورا بودند که نمایندگان آزاد مردم منتخب و قانون مترقی به نفع مردم تدوین کنند. به کدام یک از این خواست ها رسیدند.

۳- " .. رهبری درخشان حضرت امام خمینی ... انقلاب اسلامی به پیروزی رسید."
آقای میرحسین موسوی اگر منظور شما انقلاب اسلامی آنست که پس از سی و یک سال مردم با آن روبرو هستند که حق با شما است ولی اگر شما بر داشت دیگری از انقلاب اسلامی دارید لطفا" توضیح دهید. آقای میرحسین موسوی می دانید که بیش از صد هزار انسان بی گناه و غیر خودی توسط انقلاب اسلامی به رهبری درخشا خمینی و خامنه ای کشته شده اند؟ می دانید که در زمان نخست وزیری شما تحت رهبری درخشان امام ره چند هزار نفر انسان در زندان های شما و امام تان دسته جمعی تیر باران و یا .. شدند؟

آقای میر حسین موسوی شما می گوئید:
۴- " ریشه استبداد و دیکتاتوری باقیمانده از نظام شاهنشاهی است"
آفرین بر شما . اینکه به استبدا و دیکتاتوری در زمان حال باور دارید ناشی از صداقت شما است ولی دیکتاری و استبداد حاکم را فقط ناشی و باقیمانده رژیم شاهنشاهی دانست جای تامل است. اینکه رژیم سلطنتی پهلوی رژیمی استبدادی بود برای من و خیلی ها جای شکی نیست ولی شک و تردید در آنجا است که آقای مهندس میر حسین موسوی دیکتوری و استبداد دینی و آن هم از نوع اسلامی اش را انکار کند؟!
مروری به احکام اسلامی و سخنان گهر بار آیتاله خمینی و دیگر امامان جمعه نشان می دهد که احکام و تفکرات اسلامی به مراتب وحشتناکتر و استبداد دینی روی دیکتاتور محمد رضا را سفید کرده و متاسفانه در مقایسه با سایه شوم استبداد دینی، دیکتاتوری شاه رنگ باخته است.

آقای میرحسین موسوی عقیده دارند:
۵- " شهادت مردانی چون بهشتی و مطهری ... ناشی از استبداد شاهی می دانم"

ضرب المثل معروفی است که قدیمی ها می گفتند و از برخی دروغ ها و یا جملات آدمی زاد شاخ در می آورد. از این جمله آقای مهندس نزدیک است من هم شاخ در آورم.
آقای میرحسین موسوی اولا" از کجا معلوم که بهشتی و مطهری و مفتح را همین گروه اقتدار گرا از میان برنداشت؟ ثانیا" در این سی ویک سال که از پیروزی انقلاب می گذرد فقط خودی های شما کشته شده اند و آن هم ناشی از استبدا شاهی است ؟ بیش از صد هزار آدمی که حدودا" ذه هزار نفرش در زمان شما در زندان ها کشته شدند هم ناشی از استبداد شاهی است؟ یعنی شما و مسولین حکومت جمهوری اسلامی هنوز خوی استبداد شاهی در خون شما جاری است؟ بنظر شما استبداد دینی که بیشتر اوقات شمشیر ذوالفقارش را از رو بسته بود و بسته است نقشی ندارد . واقعا" مردم ایران در این سی سال چه کشیده اند از یکسو استبداد باقیمانده شاهی و از سوی دیگر استبداد باقیمانده از دورا خلفای اسلامی!!!

آقای مهندس پلیدی های کنونی را نیز از فرهنگ شاهنشاهی می دانند. این دیگر جالب است که سی ویک سال است که فرهنگ رژیم شاهنشاهی در ایران حاکم است ولی آقایان میرحسین موسوی و اخوان سی و یکمین سال پیروزی انقلاب اسلامی را جشن می گیرند و به ملت ایران تبریک می گویند.

به نظر اینجانب جالب ترین جمله و بیان آقای مهندس مومن را در زیر می خوانید:

۵- " ... گاهی شعار های افراطی..... بیشتر از افراط کاری های اقتدار گرایان به جنبش آسیب میرساند"

آفرین و صد آفرین به برادر مومن آقای مهندس موسوی. آقای مهندس موسوی چرا نام نمی برید کدام شعار های افراطی؟ آیا مرگ بر نظام استبدادی و یا مرگ بر دیکتاوری و یا آزادی - استقلال - جمهوری ایرانی شعار های افراطی هستند. مگر در زمان شاه دیکتاتور مرم شعار ضد دیکتاتوری نمی دادند؟ مگر شما معتقد نیستید که در جامعه ایران دیکتاتوری ( ناشی از استبداد سلطنتی) وجود دارد؟

آقای میرحسین موسوی اگر کسی بطور واقعی در پی اصلاحات جامعه است بهتر است اول خود را اصلاح کند.

۴-
۲۱۱٣۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست