از : بهشاد
عنوان : نگاه همه جانبه بر خطاها
باخته عزیز،
دنباله روی از باصطلاح "خط ضد امپریالیستی امام" از آن رو که پیشرفت روند اجتماعی را تنها به مبارزه ضد امپریالیستی و ضد سرمایه داری خلاصه می کرد، البته که حکایت از یک استراتژی و دیدگاه غلط سیاسی داشت. اما در گستره طیف نیروهای چپ ضد سرمایه داری خطای دیگری هم وجود داشت که ریشه های آن در "خودمحوری لنینیستی" (دیکتاتوری طبقه کارگر) و "قدرت محوری در سیاست" (انقلاب با رهبری حزب واحد طبقه کارگر) نهفته است. سیاست سازمان اکثریت با دکترین "اتحاد و انتقاد در برابر خط امام" برگرفته از یک تاکتیک سیاسی "منطقی" در چارچوب یک استراتژی بغایت نادرست تدوین شده بود. صفت "منطقی" برای این تاکتیک از آن روست که برای پیشبرد سیاست مورد قبول خود روشی را برگزیده بود که بیشترین نیروی متحد، کمترین هزینه و لطمات و بالاترین امکان موفقیت را در پی داشت. با این نگاه می توان گفت که این دسته از چپ ها از کیفیت "خودمحورانه" و "قدرت محورانه" غیردمکراتیک که از صفات بارز قریب به اتفاق نیروهای سیاسی در دوران انقلاب و سال های اولیه بعد از انقلاب بوده است، تا حدی فاصله گرفته و چرخشی به سوی چندرنگی و چندصدایی در سیاست از خود نشان داده اند. البته این تحول در دهه شصت تنها در تاکتیک ها و روش ها صورت گرفت و نه در استراتژی و پایه های ایدئولوژیک که منشاء اصلی انحراف در سیاست آن ها بود. چنین تحولی در سایر نیروهای چپ که با تعداد قلیل اعضاء در گروه های زیادی پراکنده بودند، ایجاد نشد. آنها به همان سیاست خودمحورانه و قدرت محورانه، هم در تاکتیک و روش ها و هم در استراتژی و برنامه های کلان خود ادامه دادند و بر آن شدند حتا با دست زدن به خشونت، از هر راهی و به هر قیمتی به سرنگونی نظام حاکم اقدام کنند. ندیدن خطای این گروه از چپ ها و نیرویی مانند سازمان مجاهدین و خلاصه کردن خطای چپ ها در سیاست اتحاد – انتقاد با خط امام، ناشی از یک سویه نگری و دوری از واقع گرایی است. سیاست های چپ روانه و براندازانه این گروه ها تاثیرات مخربی در تحکیم و تثبیت استبداد ولایتی و ایجاد فضای وحشت و سرکوب در جامعه گذاشته و جاده را بر شکنجه گران و نیروهای سرکوبگر و تمامیت خواه اسلامی به بهترین وجه و با صرف کمترین هزینه برای آنها صاف و هموار نمود. برای همین است که صحبت از خطای چپ ها در گستره تمامی طیف های آن بایستی مطرح و ریشه یابی شود و نه تنها در سازمان هایی مانند اکثریت و یا افرادی نظیر نگهدار.
۲۱۵۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨٨
|
از : سلام
عنوان : تشابه اسمی ( فامیلی)
آقای نیما زاگرس , آقای اکبر شالگونی با محمد شالگونی که مورد نظر جنابعالی ست یکی نیستند, بروید رو ی سایت روشنگری و در بخش نویسندگان این سایت مقاله های آقای اکبر شالگونی - توجه داشته باشید اکبر شالگونی نه محمد شالگونی - رامطاله بفرمایید , به شما کمک خواهند کرد . شاد و سلامت باشید.
۲۱۵۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨٨
|
از : نیما زاگرس
عنوان : برخورد بد آقای نقره کار
آقای نقره کار ، برخورد شما در رابطه با آقای نگهدار بسیار بد بود و از آقای شالگونی که خود یک ورشکسته سیاسی است فاکت ی آورد ، شما ببینید آقای شالگونی چه بلائی بر سر راه کارگر آورده که تبدیل به یک محفل کوجک منفرد روشنفکرانه تبدیل شده ، پس آقای شالگونی اگر دعائی داشت برای سلامت خودش می کرد ، در ضمن آقای نقره کار ، شما که کار سیاسی نمی کنید و در هیچ آکسیون مردمی نیستید ، شما نه در درون اتحاد جمهوری خواهان و نه در درون سازمان فدائیان اکثریت بوده اید و هستید ، پس چطور به آقای نگهدار تهمت باند بازی را می زنید ، من فکر می کنم شما بیشتر پچ سیاسی می زنید تا کارکرد یک نفر را تحلیل کنید/
۲۱۵۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨٨
|
از : باخته
عنوان : کدام چپ؟
بهشاد نوشتید
"تکیه افراطی بر خطاهای گذشته ای که تنها منحصر به آقای نگهدار نبوده و در گستره تمامی طیف های نیروهای چپ سایه انداخته بود،" .
نیرو های چپ زیادی بودند که موضع اکثریت را کمک به ارتجاع و حکومت اسلامی تعبیر میکردند. شما چند تا گروه چپ می توانید نام ببرید که آن دوره دنبال خمینی افتادند؟اولن این دروغ گنده را باید ثابت کرد و طوطی وار تکرار نکرد که همه چپ ها موضع ارتجائی داشتند و دنبال خمینی راه افتادن. برای مثال همان ۸ مارس ۱۳۵۸ را نگاه کن. بیشتر شرکت کنندگان چپ بودند . نه طرفدار بازرگان و دیگر مسلمانها . بازرگان که گفته بود آقا (خمینی) منظورش راجع به حجاب این نبوده و بد تعبیر شده. به به ,ها ها
۲۱۵۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨٨
|
از : b-adab ۲
عنوان : بحثهای نامربوط مبادا حواس ما را پرت کند!!!
پیشنهاد میکنم با تشکیل کمیسیون تحقیق در مورد عملکرده کمیته مرکزی اکثریت به رهبری فرخ نگهدار! در دهه ۶۰ یک به یک به کمیسیون فراخوانده شوند تا جز به جز پاسخ گو تصمیم ها و اعمال (تشویق و فراخوانی اعضا و هواداران در شناسایی و دستگیری مخالفین امام خمینی!) خود باشند! من حاضرم در این کمیسیون شهادت بدهم!
۲۱۵۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨٨
|
از : مستعار
عنوان : صداقت نقره کار
مسعود نقره کار بارها در نوشته هایش صداقت خود را نشان داده به خصوص آنگاه که بیرحمانه و به دفعات به نقد عملکرد سیاسی خود در هواداری کورکورانه از اکثریت در اوایل دهه ی ۶۰ پرداخته. فراموش نکنیم که او روانکاو است و به خوبی متوجه نیات پشت پرده ی افراد میشود . کیش شخصیت و رابطه ی مرید و مرادی و رفیق بازی را کنار گذاشته و به جایش تحمل مان را بالا ببریم.
۲۱۴۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣٨٨
|
از : کوشا
عنوان : دفاع زیان آور
آقای بهشاد بهشاد- قبل هر چیز بگویم که ایکاش حضرتعالی به نمایندگی از همه خواننذگان نوشته آقای دکتر نقره کار اظهار نظر نمی فرمودید, بنده یکی از خوانندگان مقاله های ایشان از جمله مقاله های ایشان در باره جناب آ قای نگهدار هستم . بنده نظر شما را ندارم و کینه و بغض شخصی در آن ها نمی بینم بلکه دفاع جانانه و مسولانه از حقوق پایمال شده و نشان دادن عامل های آن حقوق پایمال شده می بینم . جدا کردن رفتار سازمانی جناب آقای نگهدار از نظرات سیاسی ایشان کاری سطحی و متاسفانه انجامش از دست همفکران محترم ایشان مثل حضرتعالی , ساخته است ضمن اینکه مستحضر هستید دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
توجه حضرتعالی را به این نکته جلب می کنم که آقای نقره کار وقتی به " شرم و رنجی" که در همکاری کوتاهشان با سازمان داشتند اشاره می فرمایند صادقانه ترین و جسورانه ترین انتقاد را متوجه خود می کنند , به نظر بنده دفاع از آقای نگهدار به سبک و سیاق حضرتعالی به ادامه زندگی سیاسی و دیدگاهی افرادی مثل جناب آقای نگهدار در سیاست کمک خواهد کرد و این به زیان دموکراسی در ایران است. با عرض ارادت .دکتر کوشا - کالفرنیا
۲۱۴۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣٨٨
|
از : بهشاد بهشاد
عنوان : نقش شما در گشایش تاریخی
دوست عزیز آقای مسعود نقره کار،
تصور من از نحوه برخوردتان با دوستان سابق سازمانی، برخوردی بیشتر از سر ناراحتی و کینه ورزی (چه بسا درون سازمانی) است تا یک برخورد زنده و نقادانه سیاسی از نظرات و اعتقادات ایشان. برای خواننده ای که بدون سابقه ذهنی مطلب شما را می خواند، تکیه افراطی بر خطاهای گذشته ای که تنها منحصر به آقای نگهدار نبوده و در گستره تمامی طیف های نیروهای چپ سایه انداخته بود، تنها نشانی از حب و بغض احساسی و پرهیز از برخورد نقادانه سیاسی می تواند داشته باشد. شما با اتمام حجت و برخوردهای "افشاگرانه" قادر به حذف عملکردها، روش ها و تاکتیک های برخی از مدافعان جنبش دمکراتیک نخواهید شد، چرا که تنها راه غلبه بر اینگونه روشها و تاکتیک ها، برخوردهای نقادانه شما از راه اثبات منطقی با فاکت های تاریخی برای نشان دادن حقانیت نظرات و روش های شماست، نه برخوردهای فردی افشاگرانه با افرادی مانند نگهدار از موضعی که تلاش می ورزد یا حق به جانب بودن شما را اثبات کند و یا مرعوب شدن شمای نوعی به عنوان عضوی از فداییان که آلت دست رهبرانتان شده و اکنون قصد دارید ناراحتی های خود را به طور علنی بروز دهید. نه حالت اول به نفع جنبش دمکراتیک است و نه حالت دوم. نه حق به جانب بودن یکجانبه و خود را عاری از خطا دیدن و تمام شکست ها و نارسایی ها را در خارج از خود دیدن برخورد متینی است و نه خود را قربانی دیدن و احساس آلت دست بودن. باید یک بار برای همیشه قبول کنیم که ما همه مقصریم، در شکست ها و سرکوب ها هم نظری به نقش و مسئولیت های خود بیفکنیم. ما همه مقصریم، ما همه مسئولیم. مظلوم و ظالم دیدن در روندهای اجتماعی نشان از ناپختگی و عدم بلوغ سیاسی و اجتماعی است و نتیجه آن تاریخ معاصر میهن ماست: دایره بسته ای که نیمه اول آن را "قیام – سرکوب – ناامیدی" و نیمه دوم آن را "خشم - اعتراض – قیام" تشکیل می دهد. جای عنصر "سازندگی و رشد اجتماعی" در این دایره دهه ها و شاید قرن هاست که خالی مانده و به جای آن خون و شهادت و حسین است که پیش می برد. آیا در این نقیصه بزرگ تاریخی تنها مسئولیت ها و تقصیرها بر عهده شاه، خامنه ای و یا امثال نگهدارهاست؟ آیا شما به عنوان روشنفکر این جامعه در تداوم طولانی این دایره بسته هیچ نقش و مسئولیتی نداشته اید؟ دوست دارم که قبل از آقای نگهدار شما هم به نقش خود در تحولات اخیر جامعه نقشی انتقادی بیندازید، تا هم به صداقت و دلسوزی شما پی ببریم و هم الگویی باشید برای نگهدارها که بیشتر به نقد عملکرد خود بپردازند و هم کمکی باشد به جنبش سبز ایران که قادر شود از این دایره بسته مزمن تاریخی بیرون آید و مسیر نوین برای آینده ایران بگشاید. برای این کار بحث های نظری و سیاسی و برخوردهای فکری بسیار مفیدتر از روش های افشاگرانه و تخریب گر است.
۲۱۴۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣٨٨
|
از : اسماعیل بداغی
عنوان : نیروی کار شریف ست
چقدر جالب ست ! دفاعیه آقای مهردادی از رفقای دیرین آقای نگهدار:
چرا الان به رفقای دیرین خود که بخاطر خطاهای سیاسی ایشان آواره شده اند و در رستورانه گارسونی می کنند و در شهرها راننده تاکسی شده اند کمکی نمی کند؟
دوست محترم درباره ی نگهدار و خطاهای سیاسی ایشان و رفقای دیرین ایشان هر چه دلت میخواهد بگو در این باره ی نظری ندارم و بخود آنها مربوط ست که پاسخگو باشند .
مگر میلیونها نفر در سراسر جهان در رستورانها کار نمی کنند ؟ مگر میلیونها راننده از جمله بر روی تاکسی امرار معش نمی کنند؟
آیا این داشتن مشاغل عار و ننگی محسوب میشود ؟
برخورد شما بعداز ۳۰سال که میلیونها ایرانی در سراسر دنیا بالاجبار آواره شدند و برای ادامه زندگی بفراخور کاری برای خود دست پا کردند و از قضا در تمام کشورها جزو موفقترین ملت ها بودند یک کمی توهین آمیز ست.
لطفا آنرا اصلاح فرمائید.
۲۱۴۴۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨٨
|
از : مسعود نقره کار
عنوان : توضیح برای آقای فریبرز عظیمی گرامی .
سلام به آقای فریبرز عظیمی و همه ی دوستانی که در رابطه با این مقاله نظر داده اند.
آنچه در باره ی آقای نگهدار ( در عرصه سیاسی,سازمانی و شخصیتی) باید گفته شود, گفته شده است, لیست بلند بالایی ازمقاله های دوستان ایشان که اکنون نیز در رهبری سازمان اکثریت هستند, کتاب های متعدداز فعالین سازمان اکثریت , مقاله های متعدد در سایت های گوناگون( برای نمونه مقاله های اکبر شالگونی و مقاله های خود من) منتشر شده اند که بی شک در اختیار ایشان نیزقرار دارند. همه ی این نوشته ها نیزبه اسناد متعددی از جمله ارگان سازمان اکثریت و اعلامیه ها و سایر انتشارات این سازمان مزین شده اند, این همه جدا از گفته های شاهدان زنده ای ست که بسیاری از آن ها مشاهدات خود را مکتوب نکرده اند.
واکنش آقای نگهدار به این نوشته ها و مستندات چه بوده است ؟ توجیه ,مقصر تراشی و یا در مواقعی نیز سکوت .
من بر این باورم که هیچ انسانی کامل نیست و همه به درجاتی در زندگی خطاهایی مرتکب می شوند, به ویژه در عرصه سیاسی و فعالیت اجتماعی .خطا کردن دور از ذهن نیست مهم این است که آدمی با خطا ها ی اش چگونه بر خورد کند, به ویژه آدمی که ادعا و توهم هدایت دیگران را هم در مخیله داشته باشد.بد ترین نوع بر خورد با خطا نوعی ست که نگهدار پیشه کرده است , یعنی توجیه ,فرافکنی ی خطاو تداوم امر خطا در افکار و کردار. ( در مورد تداوم خطای فکری و کرداری قضیه گونه ای دیگرخواهد شد اگر ایشان بگویند: دفاع از خط امام و همکاری با حکومت اسلامی خطا نبوده است , هم آن روز کار درستی بود و هم امروز کار درستی ست , که دیگر بحث در عرصه سیاسی, بحث دیگری خواهد بود).
بهر گونه , بنظر من اگر آقای نگهدار قصدش از نوشتن این مقاله و نفس کش طلبیدن, دموکراتیک " تاکتیک ژورنالیستی مطرح سازی خود به هر قیمت نباشد" - که به نظر من هست - برای کاهش تشنج ناشی از بحث های مصروع ایشان ,پاسخگویی مستند و مستدل شان به نوشته های انتشار یافته تا حدودی کفایت خواهد کرد .
با احترام ودوستی : مسعود نقره کار
۲۱۴۲٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨٨
|