با حفظ هویت در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت می کنیم
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : حسن یارت باد
عنوان : تظاهرات میلیونی ۲۲ بهمن باید نتیجه اش گرفتن صدا و سیما باشد
تظاهرات میلیونی ۲۲ بهمن باید نتیجه اش گرفتن صدا و سیما باشد حتی اگر شب و روز بر ما گلوله بارد / اگر سر به سر تن به کشتن دهیم از آن به که کشور به دشمن دهیم/ ما دانشجویان پیه همه چیز را به تنمان مالیدیم و شلاق و رگبار گلوله هم نمی تواند ما را در ۲۲ بهمن از هدفی که داریم و آن هم سقوط دیکتاتوری خامنه ای ست بازدارد خود دانید ما به طرف صدا و سیما می رویم و از زیر تانک و رگبار مسلسلشان هم می گذریم بلاخره باید در یک نقطه از مبارزه به اصل اهدافی که داریم برسیم .
هدف از تظاهرات نشان دادن جمعیت چند میلیونی جنبش سبز نیست باید دید نتیجه کار چه چیزی است و ما برای بدست اوردن این نتیجه چه باید بکنیم ؟
۲۲ بهمن باید به دنیال گزینه نتیجه گیری بود نه فقط نشان دادن قدرت و سیاهی لشگر طرف مبارزه کننده.
شاید انقدر که کیفیت کار لازم است کیفیت جمعیت مهم نباشد .
به هر حال ما می رویم نه برای شعار دادن در ۲۲ بهمن بلکه برای سرنگونی شخصی که ۳۱ سال است به ویرانی و تباهی مان کشیده است
ما می رویم به ۲۲ بهمن خیر پیش....
۲۱۵٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨٨
|
از : پ پیمان
عنوان : سخن کوتاهی با دوست عزیز جوان در باره سخنان گهر بار آقای میرحسین موسوی
دوست عزیز جوان
آقای میر حسین موسوی و یاران مومنش در مدینه و مکه در ۱۴۰۰ سال پیش زندگی میکنند. گویا در خواب کهف. این آقایان چنان از قرآن و اسلام حرف می زنند گویا شنوندگان شان آدم های نادانی هستند و از احکام قرآن بی خبر. آقایان میرحسین موسوی و دیگر هم فکرانشان برای رهائی نکبتی که دین اسلام در ۱۴۰۰ سال بویژه درسی و یکسال اخیر برای مردم ایران به ارمغان آورد تلاش می کنند هم خودفریبی کنند و هم مردم بیچاره ای را که تا امروز قرآن را فقط به زبان عربی خوانده اند ولی اصلا" نفهمیده اند که چه نوشته اند و به خورد مردم داده اند به فریبند. ممکن است برای مدت کوتاهی این آقایان با سازش در بالا و استفاده از اهرم نیروی مردم برای بدست گرفتن سکان حکومت اسلامی موفق شوند ولی دیری نخواهد پائید که سرنوشت این آقایان با آیت ا اله های عمامه به سر و شیاد گره خواهد خورد و همگی شان به گورستان تاریخ ریخته خواهند شد. مگر می توان انسان های صادقی بود و احکام ضد مرمی قرآن را خواند و نفهمید و گفت که برخی ها قرآن را تحریف می کنند . آقای میر حسین موسوی خود با این جمله به تحریف قرآن می پردازند. پایه و اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی قرآن است. نماز اجباری، روزه اجباری& ریش گذاشتن اجباری، لباس پوشیدن اجباری، تحریم موسیقی و شادی و جشن و سرور، کشتن کافران، مفسدان، محاربان و دادن مسولیت زنان به مردان، و سنگسار، قصاص و .... همه از قرآن است . آقای میرحسین موسوی در کجا آمده است قاتلو فی سبیل اله ( بکشید در راه خدا ). آقای میرحسین موسوی دروغ نگوئید. آیت اله خمینی در باره زندانیان سیاسی بنام الکفار چه حکمی را صادر کرد که آیت اله منتظری پدر معنوی شما به آن اشکال گرفت؟ آیا این امام بزرگ شما این حکم را از قرآن در نیاورد؟ آیا آیت اله خمینی با تحریف قرآن این حکم را صادر کرد؟ پس چرا شما به شخصی که دسنور کشتار دسته جمعی زندانیان را داد و بر خلاف اسلام مبین شما است اورا امام خود می دانید؟ آقای میرحسین موسوی دم خروس را قبول کنیم یا قسم حضرت عباس را؟
۲۱۵٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨٨
|
از : م جوان
عنوان : نجات اسلام
برداشت من از این سخنان جناب موسوی این است که ایشان سعی دارند لطمه هائی را که در طول این ۳۱ سال به اسلام خورده را جبران کنند و آبروی این دین را که ۱۴۰۰ سال پیش از دل صحرای عربستان برخاست و از همان ابتدا و در زمان خود پیغمبر هم وسیله شد برای جنگ و تجاوز و غارت و کشتن دگر اندیشان حفظ کنند.
ایشان متوجه نیستند که هر چه که بیشتر به حفظ آبروی اسلام بپردازی آبروی آن بمراتب بیشتر خواهد رفت چون نمونه های ضد مردمی این دین خشونت بار بقدری زیاد است که خودش باعث سرافکندگی خودش خواهد شد. مثلا به کشتار بنی قریظه توجه کنید(خمینی با الهام از این حادثه کشتار زندانیان در سال ۶۷ را به مرحله اجرا میگذارد). در این حادثه که پیغمبر خودش در آن از ابتدا تا انتها نقش داشته و آنرا رهبری کرده به دستور ایشان در وسط بازار مدینه چاهی میکنند و او به علی و یکی دیگر از سردارانش دستور میدهد سر ۸۰۰ یهودی اسیر را از تن جدا کرده و در آن چاه میندازند. زنان جوان را بین خود تقسیم میکنند و خود پیغمبر هم یکی را بر میدارد و بقیه را پیغمبر دستور میدهد ببرند و بفروشند واز پول آن اسلحه بخرند. کودکانی را که به سن بلوغ رسیده اند را گردن میزنند (با تست اینکه موی زهار دارند یا نه) (برای شرح مفصل این حادثه ننگ آور مراجعه کنید به تاریخ طبری جلد سوم صفحه ۱۰۸۲). ایشان (موسوی) میگویند " زدن، گرفتن و بستن چه ربطی به اسلام دارد" با توجه به مثال بالا باید گفت اتفاقا با همین زدن گرفتن بستن اسلام اسلام شد.مگر ایران را نزدند نگرفتندو نبستند؟ آقای موسوی از این خواب ۱۴۰۰ ساله بیدار شوید. ما نمیخواهیم با شما این بحث ها را راه بیندازیم ولی شما اینرا از من داشته باشید هر چه در این زمینه تلاش کنید خواهید باخت. آزادی اندیشه با اسلام وکلا با هر دین دیگری تناقض دارد چون دین کلا یک سری قوانینی داردکه اصلا قابل تغییر نیست مگر نشنیده اید که بدعت در اسلام گناه کبیره است ؟ پس برای چه کسانی این حرفها را میزنید باز میخواهید مردم را خام کنید که چند صباحی هم دنبال این چرندیات راه بیافتند؟ باید گفت که این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست مردم ما دیگر خام نخواهند شد. آقای موسوی اگر واقعا نگران این نیمچه آبروئی ایست که از دین عزیزش بجا مانده بهتر است که آنرا از سیاست جدا کند تا از این طریق این نابسامانی از بین برود و هم اسلامش نجات پیدا میکند وهم آزادی! در غیر اینصورت نه پیغمبرش و نه قانون اساسی سراپا الهام گرفته از این دین عزیزش نجاتش نخواهند داد.
۲۱۵۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣٨٨
|
|
|
چاپ کن
نظرات (٣)
نظر شما
اصل مطلب
|