از : asi salam
عنوان : چهارشنبه سوری
دیشب خواب دیدم چهارشنبه سوری بین اسرائیل و ایران جنگ شده از این طرف اسرائیل موشک می رنه به دیکتاتور از این طرف هم بچه ها ترقه پرتاب می کنند به مزدورای رژِیم خلاصه دیدم از زمین و اسمون موشک و ترقه می باره رو سر رژیم حالا به نظر شما خواب من تعبیرش چی می شه ؟ من که از دیشب تا حالا همه ش دارم به این خواب فکر می کنم شاید چهارشنبه سوری اسرائیل و جمهوری اسلامی هم حوس ترقه بازی کنند ؟ چه چهارشنبه سوری بشه امسال ؟ وای وای وای !!!
۲۱٨۷۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ بهمن ۱٣٨٨
|
از : فریدون بچه خوبه چاله میدون
عنوان : نظر
دوستان محترم اخبار روز که با تاخیر در فکر راه حل برای برون رفت از بحران فعلی هستید و کاملا دلسوزانه برگزاری یک انتخابات را به حکومت پیشنهاد میکنید از ترس اینکه انقلاب نشه و فاجعه ای بر فاجعه انقلاب ۵۷ افزوده نشود ایا از خودتان سوال میکنند که چرا چند سال پیش از این از طرح عاقلانه و توجه برانگیز رفراندم که چندان بی شباهت به طرح فعلی شماست دفاع نکردند و هر چه یک مشت آدم خیر خواه بی غرض و مرض گفتند که بابا این طرح هم مدنی است و هم قابل طرح در سطح جهانی است که یک ملتی خواهان برگزاری رفراندم در کشور خودشان هستند و میشه از این طریق توجه جهانی را به مسئله ایران جلب کرد ولی شما دوستان نه تنها کمکی نکردید بلکه سنگ هم جلو پای این اقدام انداختید با بهانه های واهی که طراحش نمیدونم فلان سابقه را داشته یا رژیم به چنین رفراندمی تن نخواهد داد واز این قماش فرمایشات . هر چه در جواب شما دوستان گفته شد که آقایان ما هم به خوبی میدانیم که در لحظه فعلی رژیم به چنین خواستی تن در نخواهد داد ولی وقتی این خواست در ابعاد میلیونی مطرح شد و جامعه جهانی هم ازش پشتیبانی کرد و بحرانهای درونی رژیم رشد کرد مشابه وضعیت فعلی انتخاب دیگری برای آنها باقی نخواد ماند مگر تن دادن به این خواست.
توجه داشته باشید که از آن روز تا حالا دستکم سه چهار سال گذشته زمانی که به بطالت گذشت هیچ اقدام جدی از طرف شما صورت نپذیرفت شما دوستان فقط به انتظار نشستید تا خود به خود اتفاقی بیفتد و آنوقت متناسب با وضعیت اتخاذ تصمیم کنید البته اینم یک راهش هست ولی مسلما راه حل مسئولانه این نیست
موفق باشیم
۲۱٨۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣٨٨
|
از : حق
عنوان : پیام من به آقای موسوی، کروبی و خاتمی
آقایان موسوی، کروبی و خاتمی،
سکوت خود را بشکنید و برای یکبار هم که شده وجدان خفته خود را بیدار کنید و گرنه هر کشتار و شکنجه ای که از این به بعد بوسیله این رژیم در هر نقطه ایران انجام شود مسئولش شما خواهید بود و نه مجنونانی که مسئولیت پذیر نیستند و برایشان ایران و ایرانی کمترین ارزشی را ندارد. این دیوانگان به نقطه ای رسیده اند که می گویند اگر می خواهید ایرانی باشد باید تن به حکومت ما با شکلی که ما می خواهیم بدهید و یا اگر قرار است ما نابود شویم ایران را هم با خود نابود خواهیم کرد. سکوت شما یعنی کره شمالی شدن ایران، یعنی ایزوله شدن ایران و ایرانی در جهان، یعنی زندان، شکنجه، کشتار، فقر و فلاکت گسترده در جامعه و به احتمال زیاد جنگ.
نسل گذشته به امام راحلتان و شما اعتماد کرد و با هزار امید و آرزو ایران ما و سرنوشت خود و فرزندان نازنینش را بدست شما سپرد تا بهشتی که وعده اش را داده بودید در ایران بسازید. این یک قرارداد اجتماعی بود که میان شما و مردم بسته شد، مردم آن بخشی از قرارداد را که به آنها مربوط می شد با خلوص نیت و ایثارگری کامل ادا کردند. در مقابل، شما از معصومیت و شرفی که مردم در انجام مسئولیت خود در برابر این قرارداد انجام دادند سوء استفاده کردید و با نامردی تمام از زیر بار مسئولیت خود در برابر این قرارداد شانه خالی کردید و مردم را به این روز سیاه نشاندید. از آنجا که شما به این قرارداد اجتماعی ارجی ننهادید و آنرا به سخره کشیدید، این قرارداد دهه هاست که منحل شده است. بنابراین کل نظام از هیچ اعتبار، مشروعیت و مقبولیتی برخوردار نیست. متاسفانه شما احترامی برای اینگونه قراردادها قائل نیستید و با زبان خوش حاضر نبوده اید کنار بروید.
برای بیرون راندن کل رژیم بصورت مسالمت آمیز و گام به گام، کثیری از ایرانیان با آگاهی از محدودیت ها و توهین هایی که در قوانین انتخابات شما موجود است، در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ به شما آقایان آخرین شانس را عطا کردند که تغییرات بنیادینی در ایران را به اجرا بگذارید. متاسفانه در پی تقلبات گسترده مردم به مقصود خود نرسیدند و در حمایت از شما میلیونی به خیابانها آمدند و جوابشان گلوله، باتوم، زندان، شکنجه، اعدام، تجاوز جنسی به پسر و دختران ما بوده است که همچنان ادامه دارد. اگر تعلل و تردد و بی کفایتی شما نبود ما الان در وضعیتی نبودیم که چنین هزینه گزافی را متحمل شویم و رژیم حاضر به مذاکره با مخالفان خود نباشد. بی درایتی شما بود که توازن نیرویی که در هفته های اول اعتراض می توانست به مذاکره بیانجامد بوقوع نپیوست، شما مردم را مرتب به خانه هایشان می فرستادید در حالیکه همان زمان با نگه داشتن معترضین در خیابان ها و درخواست یک اعتصاب عمومی می توانستید کار را یکسره کنید. در عین حال از دولت های جهان می توانستید درخواست کنید که احمدی نژاد را به مشروعیت نشناسند و براحتی می توانستید ۵ میلیون ایرانی را بسیج کنید که در حمایت از جنبش مردم برخیزند. با دستگیری های گسترده و دادگاه های استالینی، شما می توانستید هم قوه اجراییه و هم قوه قضاییه و احکام آنرا را زیر سئوال ببرید و ایندو را بی اعتبار و نا مشروع اعلام کنید. شما هیچیک از این کارها را نکردید، یا نمی خواستید یا کفایت نداشتید یا .... آیا می توانیم از شما انتظار پاسخگویی به کردارتان در این ۹ ماه باشیم؟
اکنون سکوت می کنید، منتظر چیستید؟ اگر صادق هستید، اگر وجدان دارید و اگر آینده ایران و ایرانی اهمیتی برای شما دارد هر چه زودتر بیانیه ای صادر کنید و اعلام کنید کل این حکومت را به رسمیت نمی شناسید، از جهان هم بخواهید که این حکومت را به رسمیت نشناسد، درخواست اعتصاب عمومی کنید و مردم را گرد شعار انتخابات آزاد با معیارهای بین المللی و زیر نظر نهادهای خوشنام بی ال مللی بسیج کنید. ما ایرانیان برون مرزی هم به نوبه خود به وظایف ملی خود در این راه عمل خواهیم کرد.
۲۱٨۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣٨٨
|
از : ترس از هم پاشیدگی
عنوان : ترس از هم پاشیدگی جنبش سبز
پیشنهادات کامنت گذار قبلی آقا یا خانم ندای آزادی... بسیار عالی و منطقی اند. امیدوارم گوش شنوایی بیابند. اما قصدم از کامنت گفتن ایتن مسئله هست که بعلت مماشات میرحسین موسوی و مهدی کروبی مردم دچار این تردید هستند که آیا بدنبال اینها راه بیفتند و یا نه. علتش ناهماهنگی خواسته های مطروح شده از طرف موسوی و کروبی از یک طرف و خواسته های اکثریت مردم اطز طرف دیگر است.
مردم کلآ از خمینی تا اعوان و انصارش و کلآ جمهوری اسلامی را نمی خواهند ولی آقای کروبی همچنان تآکید می کند که به ولایت فقیه معتقد است. مردم اصلآ این حکومت را نمی خواهند چه برسد به قانون اساسی آن اما آقای موسوی میخواهد قانون اساسی را اجرا کند . مشکل اینه که مردم میخوان از این حکومت بگذرند و خلاص شوند اما موسوی و کروبی میخوان رژیم را زیر چاقوق جراحی زیبایی ببرن . و همینه که مردم دچار تردید شدن.
توجه به این موضوع مهمه چون به اعتقاد من سکولارهای ایران و سرنگونی طلبان بایستی ضمن حمایت از حرکات اعتراضی موسوی و کروبی و طرفدارانششان اما بایستی نوعی رهبری با شعارهای گذر از جمهوی اسلامی را هم به مردم معرفی کنند. کار ظریفی است اما لازم.
رضا پهلوی میتونه یک همچون چهره ای باشد.
۲۱٨٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣٨٨
|
از : ندای دمکراسی و حقوق بشر مردم ایران
عنوان : درسهای ۲۲ بهمن
جنبش سبز به چه اهدافی میخواهد برسد؟
اهداف جنبش سبز میتواند به تعداد افراد شرکت کننده در آن متفاوت باشد. این جنبش اما، از نظر من، در یک چیز وجه اشتراک دارد. این وجه اشتراک را میتوان "تغییر شرایط موجود" نامید. از نظر من البته هدف جنبش سبز هیچ چیز نیست مگر حاکمیت رأی آزادانه مردم بر سرنوشتشان در چارچوب نظامی دموکراتیک و متکی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیو نهائ الحاقی آن. صرف نظر از اینکه من در مورد اهداف جنبش سبز چه فکر میکنم، میتوان اما در مورد هدفمند بودن جنبش سبز خوشبین بود و خیال کرد که این جنبش براستی خواهان محقق کردن هدف تغییر در شرایط موجود است. اگر این گمانه زنی درست باشد، سوال دیگری بر آن مترتب خواهد شد که: جنبش سبز چگونه میخواهد در شرایط موجود تغییر بوجود آورد. تاکید در اینجا بر "چگونه" است.
جنبش سبز چگونه میخواهد اهدافش را عملی کند؟
این سؤالی است که دست کم ظرف ماههای اخیر به وفور مورد بحث و کنکاش قرار گرفته است و همانند سوال بالا میتواند پاسخهای متفاوتی داشته باشد. اما شاید بتوان، همانند سوال بالا، برای پاسخهای مترتب بر این سوال نیز وجه اشترکی پیدا کرد. در این صورت، از نظر من، این وجه اشتراک را میتوان "مقاومت و تعرض مدنی جهت وادار کردن حاکمیت به انجام تغییرات مورد نظر" نامید. بی آنکه بخواهم در این باره وارد بحثهای کشدار شوم، فقط میتوانم بگویم که نگاهی گذرا به اعتراضات مردمی در هشت ماه گذشته شاید انتخاب چنین نامی را موجه سازد. مقاومت و تعرض مدنی اما، برای اینکه نتیجه بدهند، نیاز حیاتی به سازماندهی و از همه مهمتر نیرویی هماهنگ کننده دارند. در هیچ کجای دنیا اعتراضات مردمی - مدنی بدون داشتن سازمان، نظم و نیروی هماهنگ کنندهای که مورد اعتماد کنش گران اجتماعی باشد، به نتیجه نرسیده اند. آنچه تجربه نشان میدهد، متاسفانه، اینست که اعتراضات مردمیای که فاقد سازماندهی و نیروی هماهنگ کننده هستند، یا بمرور زمان دچار یاس، سر درگمی و از هم پاشیده گی شده اند، و یا با سرکوب شدید به محاق رفته اند. جنبش سبز البته گسترده تر و استخاندارتر از آن است که به این زودیها بخواهد به محاق رود. ما اما نمیتوانیم (نباید) به این دلخوش باشیم که چون این جنبش قوی و استخاندار است پس هیچ خطری هم موجدیت آنرا تهدید نمیکند! تجربه ۲۲ بهمن به وضوح این را به ما نشان میدهد که جنبش سبز از غیبت عناصر تعیین کنندهای بنام "سازماندهی" و "ستاد هماهنگی کنشگران مدنی" در رنج است و مورد تهدید. جنبش سبز، علیرغم محاسن فراوا نش، به گروه ارکستری میماند که در آن هر کس "ساز خودش را مینوازد". و دقیقا همین تک نوازیهای ناهماهنگ است که شنونده را خسته، مایوس و گروه ارکستر را در معرض تهدید ازمحلال و از همپاشیدگی قرار میدهد. همین "تکنوازی ناهماهنگ" و رنج آور را میتوان در حرکت اعتراضی جنبش سبز در ۲۲ بهمن دید و از آن درسی گران بها آموخت. نگاهی به رهنمودهای ارایه شده برای حرکت اعتراضی ۲۲ بهمن شاید ما را در درک بهتر مشکل "هماهنگی" کمک کند:
* اجرای طرح اسب تروا در میدان آزادی
* ملحق شدن به آقای کروبی در میدان صادقیه
* راهپیمایی بسمت زندان اوین
* رهبیمیی بسمت صدا و سیما
* شرکت با هویت مستقل (طرح آقای موسوی)
* راهپیمایی از میدان امام حسین تا میدان آزادی
* اعتصاب سراسری
* ...
رهنمودهای ارائه شده چنان ناهماهنگ عرضه شده بودند که نتیجه آنها چیزی بجز سردرگمی و تشتّت مردم، بی تأثیری یا کم تأثیری، کار آیی کم و در مواردی غلبه روحیه یاس و سر خوردگی در میان کنشگران سبز بود. این البته بدان معنی نیست که جنبشهای مردمی - مدنی در پروسه مبارزات خود هیچ گاه با دشواریها و ناملیمات روبرو نخواهند شد. جنبشهای مدنی هیچ گاه یک سیر خطی را طی نمیکنند. این جنبشها و از جمله جنبش سبز، برای بقا خود، باید پویا، خلاق و راه گشا باشند و بتوانند برای دست اندازهایی که گاهاً حرکت آنها را کند یا سد و مشکل ساز میکنند راه حل مناسب پیدا کنند. ما باید بطور جدی از سر در گم کردن همدیگر، مخصوصا در موارد بسیار مهمی چون ۲۲ بهمن که همهٔ دنیا چشم به ما دوخته، حذر کنیم!
درسهای جنبش اعتراضی ۲۲ بهمن
گفته شده است که جنبش سبز جنبشی رنگین کمانی است و متعلق به همه است. همچنین گفته شده است که این جنبش به شیوهای شبکهای عمل میکند، فاقد رهبری است و در آن هر فرد خود یک رهبر است و یک رسانه. هیچ عقل سلیمی نمیتواند با چنین خصوصیات ممتازی مخالف باشد. به نظر نویسنده این سطور نیز ویژه گیهای مذکور فقط میتوانند نقاط قوت جنبش سبز محسوب شوند. این نقاط قوت البته مشکلاتی را در بر دارند که نیاز به بر طرف شدن دارند. برای مثال، در سطور بالا به "تک نوازیهای ناهماهنگ" در یک "ارکستر" اشاره شد. برای رشنتر شدن مشکل "کمبود" و "ضرورت" وجود "ارگان هماهنگ کننده" در تشکلات شبکهای، بد نیست بدن انسان را مثل بزنیم. بدن انسان مجموعهای از ارگانها (اندام) است، که گاه خود محور و گاه در تعامل با دیگر اندام بدن عمل میکند. همه این اندامها با هم سازمانی (ارگا نیزیشن) را تشکیل میدهند که توسط "شبکه" پیچدهای از اعصاب با هم مرتبط میشوند. ارگان تفکر، هماهنگی و تصمیم گیری در بدن انسان مغز است. مغز وظیفه حیاتیای در "هماهنگ" کردن "شبکه" پیچده اندام، حرکات و رفتار آدمی دارد. لازم به گفتن نیست که عدم وجود "ستاد هماهنگ کننده" در بدن انسان (مغز) میتواند چه فاجعهای برای "شبکه" اندامهای انسان بوجود آید. اگر ما در ۲۲ بهمن سرگردان و نا کارا بودیم، دقیقا به همین خاطر است که "شبکه" اجتماعی جنبش سبز فاقد "ستاد هماهنگ کننده" بود، و هنوز هم هست.
از آنجایی که "شبکه" جنبش سبز از افراد و گروهای مستقل اما "نا هماهنگ" تشکیل شده است، براحتی مورد تعرض و سرکوبی حکومت قرار میگیرد. و این نیز یکی دیگر از اتفاقاتی بود که هم در ۲۲ بهمن افتاد و هم دار روزهای قبل از آن. دوستان ما را دستگیر کردند، به حبس فرستند و اعدام کردند. ما اما چون "هم آهنگ" نبودیم، به راحتی متفرقمان کردند. و چون متفرق شدیم دیگر نمیدانستیم چگونه و کجا دوباره باید همدیگر را پیدا کنیم و چه بکنیم؟ در دنیای مجازی البته پیدا کردن همدیگر قدری سهل تر است. شرایط دنیای واقعی اما با دنیای مجازی بسیار تفاوت دارد و مواجه با محظوراتی است که نیاز به "هماهنگی" دارند، و گرنه موفق و کارا نخواهند بود.
از دیگر مشکلات شبکههای غیر منسجم و ناهماهنگ این است که به راحتی مورد سؤ استفاده و تعرض حاکمیت و عواملش قرار میگیرند. عدم وجود "ستاد هماهنگ کننده" باعث میشود که رژیم به آسانی در شبکههای حقیقی و مجازی جنبش نفوذ کرده و دست به ترویج اخبار و شایعات دروغ و گمراه کننده بزند. چه کسی میتواند ادعا کند که رژیم تا کنون از این ضعف رنجاور جنبش سبز سؤ استفاده نکرده و به ترویج اخبار و شایعات دروغ و گمراه کننده مبادرت نورزیده است؟
جعمبندی درسهای ۲۲ بهمن
تجربه اعتراض ۲۲ بهمن حاوی درسهای آموختنیای است که از نظر راقم این سطور برای بالندگی و هدفمند شدن جنبش سبز دارای اهمیتی حیاتی اند. این آموختهها را میتوان به شرح زیر عنوان گذاری کرد:
* جنبش سبز فاقد "ستاد هماهنگی" است. فقدان هماهنگی، جنبش را متشتت، نا کارا و سردرگم کرده و کنشگران شبکه جنبش را در مقابل تعرضات مجازی و حقیقی حکومت، بی برنامه و بی دفاع میکند.
پیشنهاد برای بهبود
۱. پیشنهاد میشود، گروهی از افراد مورد اعتماد کنشگران جنبش رنگین کمانی سبز، ستاد یا شورایی را جهت هماهنگی امور جنبش تشکیل دهند. پیشنهاد میشود، جهت رفع هرگونه سؤ تفاهم احتمالی و بالا بردن ضریب اعتماد و همکاری در صفوف رنگین جنبش، تشکل پیشنهادی از هرگونه موضع گیری در زمینه مسائل سیاسی اجتناب نموده، فعالیتهای خود را صرفاً محدود به اطلاع رسانی مطمئن، ساماندهی و هماهنگی کنشگران جنبش سبز نماید.
۲. چنانچه کنشگران جنبش سبز نتوانند در فضایی دموکراتیک و اعتماد بر انگیز پیشنهاد ۱ را عملی کنند، پیشنهاد میشود که سایتهای پر بیننده، در همکاری مشترک با همدیگر، لیستی از افراد دمکرات، ملتزم به اعلامیه جهانی حقوق بشر و مورد اعتماد همگانی را به رأی مراجعه کنندگان خود بگذارند و پس از سپری شدن زمان رأی گیری، تعدادی (بین ۵ تا ۹ نفر) از دارندگان بیشترین رأی را جهت عضویت در ستاد یا شورای هماهنگی به عموم معرفی نمایند.
۳. چنانچه پیشنهاد ۲ با موفقیت همراه نگردد، پیشنهاد میشود که سایتهای پر بیننده، در همکاری مشترک با همدیگر و در فضایی دموکراتیک، خود امر هماهنگی جنبش سبز را، که در پیشنهاد شماره ۱ توضیح داده شده است، به عهده بگیرند.
۲۱٨۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣٨٨
|
از : saber
عنوان : چهارشنبه سوری سبز
به جبران ۲۲ بهمن، چهارشنبه سوری را به جشن سبز و اعتراضی سرتاسری تبدیل کنیم و نشاندهیم کی ۵۰ میلیون نفر است. مطمن باشید که ایندفه نمیتوانند رایمان را بدزدند.
۲۱٨۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣٨٨
|
از : شهات حقیقت پناه
عنوان : توهم به کلیت رژیم دیگر خیانت به کل بشریت و تاریخ است
با جرئت میتوانم بنویسم و دو از حقیقت نمیتوان باشد ، هر کس بخصوص کسان و حزب و سازمانهای که خود را سیاسی میدانند اگر یک در صد بتمام سیستم جمهوری اسلامی و جناحهای آن از قدرت راندگان تا قدرت داشتگان و بقدرت رسیدگان توهم داشته باشند در حقیقت در مرحله اول خود را فریب داده و در مقابل تاریخ و کل بشریت باید تا پایان عمر احساس شرمندگی کند ، ۳۱ سال جنایت ، تجاوز ، شکنجه ، رشوه ، دروغ ، باید حتا عوامل خود جمهوری اسلامی را از خواب بی وجدانی بیدا کرده باشد و دیگر توهمی در انداختن این تمام این رژیم به ذباله دان تاریخ نداشته باشد
۲۱٨۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣٨٨
|
از : سیما سین
عنوان : استفاده ابزاری
دوستان محترم اخبار روز،
دخیل بستن به این امامزاده ها بیهوده است. این جماعت آخوند زیرک تر و دغل تر از آنند که مورد استفاده ابزاری قرار گیرند. مذهبی ها از هر بخش و در سطحی که باشند از مهاجرانی، گنجی و سروش "روشنفکر" گرفته تا کروبی معمم یا خلع عمامه شده ها، حکومت مذهبی را ترجیح میدهند به جمهوری دموکراتیک که شبح اش در افق ایران پیداشده است و خواب آنها را تلخ کرده است. بهتر است ما از اینان قطع امید و توجهمان را به مردم معطوف کنیم.
۲۱٨۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣٨٨
|
از : tvo ندامی
عنوان : پیشنهاد تکمیلی
بسیار طرح خوبی است با چند پیشنهاد تکمیلی : ۱- این انتخابات زیر نظر ناظران بین المللی صورت بگیرد ۲- این انتخابات بدون نظارت استصوابی شورای نگهبان و یا هر نهاد حکومتی و شبه حکومتی انجام شود .
۲۱٨۰۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣٨٨
|