یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

مختصری درباره ی سوسیالیسم لیبرالی - ب. بی نیاز (داریوش)

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ب. بی نیاز (داریوش)

عنوان : آقای سالاری عزیز
ابتدا به سپاس.
مقدمتاً به پرسش آخر شما اشاره می کنم که شما این ایده را در حد اتوپی طبقه بندی کرده اید. حقیقت امر از نظر تئوری و آماری تا آن جا که من اطلاع دارم کمیسیونی که در زمان کندی در همین رابطه تشکیل شد و پس از ۸ الی ۹ سال در زمان نیکسون منحل گردید، این ایده را عملی ارزیابی کرده بود. (حداقل از نظر منابع مالی و اقتصادی) در زمان نیکسون دلیل این که «اراده مردم برای کار کردن از بین خواهد رفت» این ایده رد گردید و کمیسیون مربوطه منحل شد. ولی حرف شما کاملاً صحیح است تا زمانی که این الگو در جایی متحقق نشود نمی توان در عمل با مشکلات واقعی و انسانی آن مواجه شد و برایشان راه حل پیدا کرد.
در رابطه با سوآل یک. حقیقتش را بخواهید من تاکنون با چنین آماری که ۱۰ درصد مردم بیکارگرا هستند و مطلقا دوست ندارند کار کنند، مواجه نشدم. نه در مراکز آمارگیری ادارات کار (آلمان را نسبتاً خوب می شناسم). آیا منظور شما این است که این ده درصد فقط و فقط دوست دارند مطلقا بیکار و عاطل، یا کارهای درآمدی کنونی را دوست ندارند؟ آنگاه باید دید تعریف ما از کار چیست؟ ولی صادقانه بگویم این ده درصد برای من قابل قبول نیست.
پرسش ۲- طبق نظر من تفاوتها از بین نخواهند رفت، هر انسانی با انسان دیگر فرق می کند، در استعداد، توانایی، پیگیری، سلیقه و خلاصه همه چیز. من حتا تأکید کرده ام که ثروتمند یا خیلی ثروتمند هم خواهیم داشت. مهم این است که مقدمتاً در جامعه حداقل زندگی انسانها تأمین شود و بازار کار و سرمایه هر دو آزاد شوند. و در این پروسه بندناف های سرمایه از دولت کنده شود تا ثروت و قدرت سیاسی در دو کانال گوناگون و مجزا از هم قرار گیرند. تلفیق ثروت و قدرت سیاسی میراث مناسبات قبیله ای، برده داری و فئودالیسم است که به سرمایه داری رسیده است. به هر رو من معتقد به از بین بردن تنوع حتا تنوع در ثروت نیستم
پرسش های ۳ و ۴ - از آنجا که مناسبات سرمایه داری به بقای خود ادامه می دهد، رقابت کماکان به قوت خود، حداقل در عرصه اقتصادی، باقی خواهد. انسانهای بسیاری خواهند بود که با مصرف بیشتر احساس خوشبختی خواهند کرد و برای آن تلاش خواهند کرد که اضافه بر درآمد پایه ای خود درآمدهای دیگری نیز داشته باشند.
پرسش ۵- زاد و ولد بیشتر نخواهد شد. زیرا با بالا رفتن رشد آموزش و فرهنگ مردم، تولید مثل انبوه جای خود را به تولید مثل خاص و محدود می دهد. این پروسه حتا در ایران امروز هم آغاز شده است.
پرسش ۶- مهاجرت به کشورهایی که مثلاً درآمد پایه ای را عملی می کنند. سیاست بسیاری از دولتها مثلاً دولت آلمان در مقابل مهاجرت خارجیان بسیار نادقیق و ناروشن. طرفداران ایده درآمد پایه ای در آلمان نظرشان بر آن است که دولت می بایستی یک درصد ویژه را برای ورود به آلمان تعیین و مشخص کند (مهاجرتی که از نظر رشد جمعیتی باید صورت بگیرد). در حال حاضر قانون مهاجرت آلمان به گونه ای با قوانین پناهندگی گره خورده است. که این خود یکی از مشکلات دولت کنونی آلمان است. به هر رو نظر، همانگونه که خود شما گفته اید این یکی از معضلاتی است که بایستی به لحاظ حقوقی حل شود.

شاد و تندرست
۲۲۰۰۴ - تاریخ انتشار : ۲ اسفند ۱٣٨٨       

    از : رضا سالاری رضا سالاری

عنوان : درست است که شما به یک تضاد اقتصادی مهم بشریت با ارائه راه حل پایه ای پرداخته اید:
آقای بی نیاز محترم،
درست است که شما به یک تضاد اقتصادی مهم بشریت با ارائه راه حل پایه ای پرداخته اید:
‫ «درآمدِ پایه می‌بایستی به همه‌ی شهروندان، مستقل از جنس، سن، وضعیت مالی و سلامتی، از هنگام تولد تا مرگ تعلق بگیرد. ‫‫»

متشکر ازپاسخ شما برای ‫پرسشهای زیر:

۱. ‫ ‫از نظر آماری و بعلت تفاوتهای بیولوژیکی و مستقل از سیستم حکومتی، همواره حدود ده درصدی از مردم اصلاً بیکارگرا میباشند که معمولاً میلی به کارکردن ندارند و در بلند مدت سربار بقیه مردم کاری، کارکن و شاغل میشوند.

‫ ۲. باز از نظر آماری و بعلت تفاوتهای بیولوژیکی و مستقل از سیستم حکومتی، همواره حدود ده درصدی از مردم با انرژی بسیار خارق العاده شان، میل شدید به کارکردن و به استخدام در آورن و مدیریت دیگران دارند و در بلند مدت سیستم طبقاتی ثروتمند و فقیر را برسیستم اقتصادی−سیاسی−اجتماعی کشور تحمیل خواهند کرد.

‫۳. جوهر علت رشد و صعود فرد در جامعه وجود و وفور انگیزه رقابت با بقیه افراد است. اگر شما انگیزه و زمینه ایجاد رقابت را بردارید، جامعه هم از نظر فرهنگی و فکری و هم از دیدگاه و منظر قابلیتها و مهارتهای بدنی، فردی و اجتماعی دچار سکون، افول، و حتی عقب گردی غیر باورکردنی می شود.

۴. علیرغم تسلط انسان برطبیعت، قانون تطور و تکامل داروین هنوز حتی در عصر حاضرهم در مورد انسان تا حدی صادق است. تکامل، اساسش بر رقابت و ادامه حیات تواناتر، مکارتر، ظالمتر و یا تطبیق پذیرتر میباشد، چون اساس ساختار طبیعت بر ظلم و عدم عدالت بوده، میباشد و خواهد بود.

‫۵. ‫درصورت داشتن درآمد پایه و دائم، میل به بیکاری، عدم تلاش، و برعکس تفریح، استراحت و مصرف و میل طبیعی انسان به زاد و ولد و ازدیاد جمعیت و تهدید آینده کره زمین و بشریت باز هم ممکن است بیشتر شود.

‫ ‫۶. میزان مهاجارتهای غیرقانونی به شهرها و کشورهای تحت نظام ُ ُهمه با درآمد پایهُُ افزایش یافته و درنتیجه، مشکلات و تضاد سیاسی، اجتماعی این اجتماعت را با بقیه دنیا افزایش میدهد.

۷. ‫ تا زمانیکه این ‫مدینه فاضله جامعه ُ ُهمه با درآمد پایه ُُُُ در هیچ کجای دنیا امتحان نشده است، نمیتوان به کارکرد، بهینه و برتر بودنش بر سایر سیستمهای اداره اجتماعی اقتصادی مردم باور و یقین پیداکرد.
۲۱۹۹۹ - تاریخ انتشار : ۲ اسفند ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست