از : گاهنامه هنر و مبارزه
عنوان : عبدالمالک ریگی یا عارضه بیمارناک جمهوری اسلامی ایران
تا همین یکی دو ساعت پیش هیچ یک از سخنرانی های پر شور و هیجان عبدالمالک ریگی را نشنیده بودم. پس از چند ساعت گشت و گذار در یوتوب، اگر بخواهم به طور کاملا خلاصه و فشرده از آن چه دیدم و شنیدم نتیجه گیری کنم، چنین خواهد بود : عبدالمالک ریگی و گروه چریکی تروریستی او پیش از همه، از دیدگاه من، یک عارضه است. و این عارضه بیمارناک به خود جمهوری اسلامی ایران باز می گردد.
بی شک چنین عوارضی برای «بازی بزرگ» امپریالیستی بهانه مناسبی به نظر می رسد.
علاوه براین با توجه به خسارات جبران ناپذیر وارد آمده توسط پدیده ریگی یا نمونه های دیگری را نیز مثل نهضت سربداران در گذشته تداعی می کند، منافع عمومی مردم ایجاب می کند که برای شناخت هر چه بیشتر چنین عوارض بیمارناکی، این نمونه ها را به بررسی روانپزشکان و جهان بهداشت روانی بسپارند.
البته روشن است که از اپوزیسیون ایران در خارج از کشور هیچ انتظاری در این زمینه ها نمی توانیم داشته باشیم.
۲۲۲۲۲ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣٨٨
|
از : بهروزی
عنوان : نظر جالب عباسی در ارتباط با ریگی
جنایتکاری که حسابش از مردم شریف بلوچستان جداست
چهارشنبه ، پنجم اسفند ماه سال ۱۳۸۸
در این مهم که حق و حقوق قومی و مذهبی بخشهایی از میهنمان باید اعاده و رعایت شود اصلا حرف و حدیثی نیست و البته نباید به افراط رفت و از مرز انصاف و عدل خارج شد
بحث سر شرارت و جنایت است که توسط موجود حقیر و پست انسان نما که جنایتکاری بیش نبود و متاسفانه در فضای آلوده سیاست و سیاست بازی میهنمان توسط عده ای ورشکسته و عقده دار سیاسی ردای مقاومت تن کرد در حالی که اقدامات اولیه آن موجود پلید و جنایتکار ، کاری بیش از قاچاق مواد مخدر و آدم ربایی و شرارت نبود که متاسفانه در پی خوی شهرت طلبی این موجود و از سویی فرصت طلبی رسانه های بد اخلاق مدعی اپوزیسیون به سمت و سوی مطالبات قومی و منطقه ای کشانده شد تا اسمی به آن دادند و راه و رسمی یادش دادند که مدعی حقوق قومی مذهبی شود. البته به همان نسبت در جنایتهای این جوان شرور و گروه جنایتکارش سهیم و شریک هستند. این گروه جنایتکار چهره مردم شریف و مهربان بلوچ میهنمان را مخدوش کرده بود. قوم بلوچ از اقوام اصیل ایران است و در کنار آن سیستان تاریخ محکم میهن ما مگر جز این است که فردوسی سیستانی است و اسطوره ملت ایران رستم یل سیستان ؟ متاسفانه ناکار آمدی رژیم جمهوری اسلامی در اداره میهنمان و ظلم و ستم این رژیم در حق ایران و ایرانیت عاملی شده است تا در فضای بد اخلاقی و آلوده سیاست میهنمان هر جنایتکار و یا شیادی مدعی شود و به روی ملت ایران تیغ کشد و در پی اسم و رسم برای خود و در پی مقاصد دشمنان ایران که ساخته رژیم آخوندی هستند بفکر تجزیه طلبی و تکه پارچه کردن ایران بی افتند
ضمن تقبیح رفتارهای تبعیض آمیز رژیم آخوندی که با همه مردم ایران است و علت مبارزه ما نیز از این روی می باشد ولی سوال اساسی این می باشد که در کجای ایران مردم با فرهنگ میهنمان همدیگر را بخاطر مذهب و قومیت مورد بی احترامی قرار داده است ؟ که بر عکس بیشتر محترم شمارده اند
در همین رژیم آخوندی با تمام قصورش حتی در مجلس آخوندی نماینده مردم کرد و بلوچ با لباس محلی که نماد فرهنگی و ملی ما است حضور می یابند در خیابانهای تهران مردم شریف کرد و بلوچ با لباس فرهنگی و محلی خود که ارزش ملی ما می باشد حضور می یابند تا چه برسد به استانهایی که این اقوام زندگی می کنند
کی و کجای تاریخ میهن ما در حق قومیتها فشار مذهبی و قومی بوده است ؟ کی به کردی در ایران گفته اند که کردی حرف نزن و کردی نپوش و سنی نباش و رقص کردی نکن ؟ کجای تاریخ ایران چه در دوران سلطنت و چه در دوران حکومت منحوس آخوندی رفتاری با قومیتها در ایران به مانند آنچه در ترکیه صورت می گیرد به عمل آمده است؟
آیا در کردستان تلویزیون و رادیو به زبان محلی وجود ندارد؟ همان حقوقی که بیست میلیون کرد ترکیه برای به دست آوردن آن سالهاست مبارزه می کنند!!؟ آیا در کردستان نشریه به زبان محلی وجود ندارد و یا در آذربایجان و به همان ترتیب در بلوچستان
کجای تاریخ ایران با لباس بلوچی و کردی جز احترام ارزش یاد شده است آیا مخالفت ما با رژیم آخوندی و سیاستهای غلط این رژیم دستاویزی مشروع به ما می دهد که چهره فرهنگی ملی خویش را مخدوش سازیم و نسبتهای ناروایی از عدم تحمل زیست مسالمت آمیز به خودمان بدهیم در حالی که هزاران سال است با ترکیب اقوام ایران را شکل داده و ساخته ایم
با تمام ناکار آمدی رژیم آخوندی نباید از جاده انصاف خارج شد که بلوچستان برخورد دار از دانشگاه دولتی و آزاد است و دارای فرودگاه و راه آهن و جاده مواصلاتی مناسب و چاه بهار منطقه آزاد تجاری اعلام شده که همه اینها پایه های توسعه هستند
البته منطقه محرم است و فقیر که بخشی از آن تاریخی و جغرافیایی است مثل بارش کم باران و بخشی هم مربوط به ناکار آمدی حکومتی که از آن روی هم ما با این رژیم مبارزه می کنیم تا با حاکمیت دمکراسی در میهنمان به اقتصادی شکوفا دست یابیم در جهت فقر زدایی و عدالت گستری
خبر دستگیری سرکرده جانی گروهک تروریستی و شرور تحت عنوان جندالله خبر مسرت بخشی است که موجب شادمانی در بلوچستان شده است و با آنکه دیر انجام شده ولی قابل تمجید است . تروریستها تهدید منطقه ای و محلی و یا ملی نیستند بلکه تهدید جهانی می باشند و از این روی هم هست که دولت بریتانیا در اقدامی شایسته ضمن استقبال از دستگیری این جانی رفتار جنایتکار این گروهک را محکوم کرده و با یاد آوری اینکه مردم بی گناه به دست این گروهک قتل عام شده اند از این دستگیری اعلام خرسندی می کند و یا آمریکا ضمن تکذیب حمایت از این گروهک که رژیم مدعی آن حمایت می باشد اعلام می دارد که از اقدامهای تروریستی در هر جای دنیا که باشد اعلام انزجار می کند
البته در ظاهر و نمای سیاست سعی در رعایت اخلاق است ولی مسئله تروریسم تهدیدی است که سیاستمداران مجبورند این اخلاق را در باطن نیز رعایت کنند و تا جایی که اطلاع دارم برخلاف ادعای رژیم آخوندی دولتهای غربی علاوه بر اینکه از این جنایتکار حمایت نمی کردند بلکه دنبال آن و تعقیب ایشان نیز بودند و در پی شناسایی عوامل مرتبط با این گروهک در کشورهایشان چرا که نگران امنیت خود بودند و هستند و مسئول در برابر ملت خودشان
و حتما هم در پی همکاری با رژیم بودند جهت دستگیری این شرور که خط مقدم دولت پاکستان بود چرا که نا امنی منطقه فقط زیانش متوجه کشور ما نیست بلکه با توجه به ایالت بزرگ بلوچستان در کشور پاکستان این نا امنی متوجه آنها نیز می باشد و البته بی در و پیکری پاکستان و فساد اداری در آن کشور که ناشی از فقر می باشد دلیل بر این نیست که دولت آن کشور راضی از حضور شرورها در کشورش باشد به گونه ای که امروز خود آن کشور درگیر با طالبان است و مشکل حضور تروریستها را دارد و البته آلودگیهایی نیز متوجه دستگاه اطلاعاتی و امنیتی آن کشور می باشد.
دشمن تراشی رژیم آخوندی و ستیز این رژیم با غرب و اقدامهای ضد ملی این حکومت عاملی شده است تا حقوق مردم ما تضیع شود و فضای کدورت بین المللی بر میهن ما سایه بیاندازد که رسانه ها نیز متاثر از فضا شده و مرز انصاف مخدوش گردد که نتیجه آن عرض اندام جانیان و جنایتکارانی شود که در برابر دوربین سر انسان بی گناهی می بریدند و یا مردم بی گناهی را در جاده قتل عام می کردند و حتی به کودکی ترحم نداشتند.
نهضت نجات ملی ایران بیش از یک سال قبل ضمن صدور بیانیه ای اقدامات جنایت آمیز این گروهک شرور را محکوم کرده و رژیم آخوندی را مسئول در جنایت این جانی پنداشته بود بجای اینکه نیروی امنیتی و انتظامی را متوجه مبارزه با جانیان و تروریستها بکند این نیروها را برای سرکوب دانشجویان و آزادیخواهان بکار می برد.
" نهضت نجات ملی ایران کشتار مرزبانان اسیر توسط گروهی جنایتکار و جانی را محکوم کرده و مردم بلوچ را شریف و پاکدامن از وجود چنین گروهها و افراد شرور جانی می داند که هم میهن خود و فراتر از آن انسانهای بی گناه که تنها جرمشان خدمت وظیفه و مرزبانی بوده است سلاخی کنند. کشتار جنایتکارانه سربازان اسیر از سوی گروهی شرور و آخوند مسلک فقط و فقط از سوی چنین جانیانی ممکن هست که پای بند به هیچ اصول اخلاقی و انسانی نیستند. امروز آنانی که مشتی اراذل و جانی را تریبون می دادند و تشویق می کردند و به خیالشان جنبش سازی و مقاومت پروری می نمودند در این جنایت شریک و سهیم هستند که از دید ملت ایران پوشیده نیست.
ملت مقاوم و آزاده ایران
خبر کشتار فرزندان شما و سربازان میهن که بر حسب حکم وظیفه مشغول پاسداری از مرزهای میهن مان بودند، سربازانی که به دلیل ناکارآمدی رژیم و نیروی متولی که نیروی انتظامی باشد به اسارت گروهی اشرار و جانی در آمده بودند. خبر این جنایت وحشیانه تکان دهنده بود. نهضت نجات ملی ایران ضمن تسلیت به مردم ایران رژیم آخوندی را طرف مسئول دیگر این جنایت می داند. چرا که به جای تعریف درست و شرح وظایف نیرویی که باید بانی امنیت ملت و میهن باشد این رژیم نیروی انتظامی را برای سرکوب آزادیهای مشروع مردم مورد سو استفاده قرار می دهد و به جای آنکه این نیرو حافظ امنیت شهروندان باشد مخل آسایش مردم بوده و به جای مبارزه با اشرار و جانیان دنبال تار موی زنان شریف میهن ما در خیابانهای تهران است !؟ "
بیستم آذرماه سال ۱۳۸۷
http://www.nehzat.info/nehzat/Baloch۸۷.htm
در ارتباط با تروریسم و مبحث عدالت اجتماعی و حقوق اقوام و مبارزه با فقر و حفظ و یکپارچگی میهنمان و رعایت حقوق بشر و حفظ و پاسداشت ارزشهای ملی و فرهنگی مان و برابری مذهبی و مبارزه با تبعیض ، در زیر به اصولی چند از اساسنامه نهضت نجات ملی ایران منشور مبارزاتی و اخلاقی ما در مبارزه با رژیم آخوندی اشاره کنم
با آرزوی پیروزی مبارزه آزادیخواهانه مردم میهنمان و استقرار حاکمیت ملی و مردمی
۱) اعتقاد به اصل آگاهی
باور نهضت بر این است که بایست تا میتوان به روشنگری مردم پرداخت و آگاهی را در کل جامعه و بین تمامی آحاد ملت و اقشار مردم جاری ساخت که مردم نسبت به امور خویش با روشن بینی تمام اتخاذ تصمیم کنند و سرنوشت خویش را با علم و آگاهی رقم زنند که نبود آگاهی در جامعه موجبات رنج عمومی , گمراهی , عقب ماندگی کشور و ملت خواهد بود.
۲) اعتقاد به اصل حاکمیت ملی و مردمی و مبارزه با حاکمیت مطلقه با شیوه های مسالمت آمیز
باور نهضت بر این است که تنها راه نجات و سعادت ایران زمین در تحقق و استقرار حاکمیت ملی و مردمی در این کشور است به مفهوم اینکه اساس حاکمیت سیاسی کشور بر منافع ملی تنظیم و با اراده عموم مردم شکل گیرد. نحوه کارکرد چنین نظامی بر حسب توافق مردم ممکن خواهد بود که چه نوع نظام مردم سالار را اختیار کنند. نهضت حمایت و تلاش خود را برای جمهوریت و پارلمانتاریسم به صورت انتخابات مستقیم از سوی ملت بعمل میآورد. نهضت با حاکمیت مطلقه که نظامی استبدادی است و پاسخگوی مردم نیست و به گونه ای برتری جویانه و یا صنفی اداره گشته و از نظارت مردمی برخوردار نمیباشد , مخالف بوده و علیه چنین حاکمیت و نظامی در هر شرایط مبارزه خواهد کرد با توسل به راههای مبارزاتی مسالمت آمیز و در باور نهضت اصالت با مردم است .
۳) اعتقاد به اصل حفظ چارچوبه ارضی کشور و اقتدار ملی
باور نهضت بر این است که در هر شرایطی باید چارچوبه ارضی کشور و نقشه جغرافیایی موجود حراست گردد و به هیچ وجه نمیتوان نسبت به وجبی از خاک این سرزمین چشم پوشید و نمی توان خدشه ای را بر اقتدار ملی متصور گشت و بایست که با تمام وجود حافظ اقتدار کشور بود و به دفاع از آن پرداخت .
۴) اعتقاد به اصل ملت یکپارچه ایران
باور نهضت این است که ایران متشکل از اقوام و نژادهای مختلف با لهجه های محلی و یا زبانهای مختلف از منشا ملت واحده بوده که در این سرزمین فرود آمده اند و سیر حوادث تاریخ و تاثیر گذاریهای خارجی و عوامل بیرونی نمیتواند موجبات انشقاق در ملت ایران را فراهم سازد.
۵) اعتقاد به اصل اصالت منافع و مصالح ملی و میهنی
باور نهضت بر اصالت سود جمعی به ویژه در غالب کشور و ملت ایران است و سیاستهای متخذه و اعمالی نمیتواند فارغ از این مفهوم بوده و فرضا بر مبنای سلیقه و یا شعارهای پوچ و ایدئولوژیهای کور قرار گیرد و پایه ای غیر حقیقی و غیر واقع بینانه داشته باشند.
۶) اعتقاد به اصل احترام و حفظ فرهنگ ملی
باور نهضت با احترام به فرهنگ ملل مختلف جهان و رعایت و احترام به فرهنگ جهانی که با رفتارهای جمعی بشر عصر حاضر بعنوان مبنای توافقات عمومی بصورت انباشتی از تجربه شکل میگیرد اصالت بر فرهنگ ملی و پاس داشت و ترویج آن است با این مبنا که یکی از بوجود آورندگان اولین تمدن بشری می باشد.
۷) اعتقاد به اصل حفظ و رعایت ارزشها , سنن , میراث ملی و اخلاقیات معنوی جامعه
باور نهضت در این اصل به مفهوم احترام به رفتارهای سنتی که از دیر باز در میان بخشهایی از مردم ایران که برخوردار از مذهب مختلف و یا شیوه زندگی ویژه مناطق خود هستند میباشد و یا ارزشهایی که در کل جامعه جاری است و از دیر باز به آنها رفتار میشده و اینک بعنوان میراث ملی ما تلقی میشود و پاس داشت اخلاقیات معنوی در جهت سلامتی مادی و روحی و روانی اجتماعی و البته این به آن معنا نیست که برخی از رفتارها در غالبهای تعصبی بر کل جامعه تعمیم یافته و در اجتماع تسری یابد.
..........
۱۷) اعتقاد به اصل عدالت و مبارزه با فساد
باور نهضت بر این است که منشا تمامی نابسامانیها و آشفتگیها بی عدالتی بوده و میبایست در جهت برقراری عدالت و از بین بردن تبعیض مبارزه کرد. از جمله راههای مبارزه با بی عدالتی تنظیم قوانین مبتنی بر رعایت حقوق بشر و ایجاد ساز و کار نظارت عموم ملت بعنوان هیئت منصفه و وجدان جمعی در جهت کنترل محاکم قضایی میباشد تا که مانع از تضیع حقوق افراد گردد.
۱۸) اعتقاد به اصل حمایت از همگانی شدن تامین اجتماعی و برخورداری جامعه از عدالت اجتماعی و مبارزه با فقر
باور نهضت بر این است که باید عموم مردم از حداقل خدمات زیستی در جهت مقابله با فقر و فساد برخوردار باشند که از جمله این خدمات , آموزش رایگان برای همه , بهداشت برای همه , بیمه برای همه است.
۱۹) اعتقاد به اصل مخالفت با اعمال تروریستی حتی اگر با توجیهات حق طلبانه باشد
باور نهضت بر این است که رفتار خشونت آمیز خود خشونت میآفریند لذا برای مقابله با خشونت باید به راههای دیگر که میتواند مانع از ادامه خشونت و در نهایت به از بین بردن خشونت ختم شود متوسل شد. اعمال ارهابی و تروریسم صلب کردن زیست و آسایش سایرین و به مفهوم واضحتر تضیع حقوق دیگران است و نمیتوان در جهت اهدافی متعالی دست به اقداماتی زد که بهای ان خون بی گناهان باشد. در باور نهضت اعمال تروریستی با دفاع مشروع و یا نبرد برای رفع سلطه و اشغال بیگانگان متفاوت از همدیگر هستند.
""""" توضیح اینکه من مالک ریگی را معلول خشونتهای جاری در میهن که متاسفانه سبقه بیش از سی سال دارد و در باورهای فرهنگی و مذهبی ما نیز تئوریزه شده است می دانم که باید فکری به حال اندیشه های خشونت و خشونت ورزی در کشورمان کرد تا برای مطالبات سیاسی و اجتماعی و مدنی معامله با جان انسانها نشود نه کسی ترور و کشته شود و نه کسی اعدام گردد و از این روی هم است ما مخالف اعدام هستیم حتی اعدام جنایتکاران مسئله مهم دیگر اینکه قربانیان اقدامات تروریسی این گروهک در یک عمل تصادفی نبودکه کشته شدند بلکه با دستور این آقا عده ای بی گناه کشته شدند و بی رحمانه بی گناهانی سر بریده شدند که برای هیچ مطالبه به حقی این رفتارها و خشونتها قابل توجیه نیست """""""""""""""""""
http://nejat.۹online.fr/archiv/Assas_Nameh/Assas_Nameh_۰۰۳.htm
http://www.nehzat.info/
http://www.nejaat.info/
۲۲۲۲۱ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣٨٨
|
از : کمال امینی
عنوان : همیت جمعی
باز هم اقای ملکوتی دست به قلم بردند. لطفا یک نفر معنی ترکیب " همیت جمعی " را برای من بنویسد سعی کردم که در فرهنگ های لغت به معنی ان پی ببرم متاسفانه نیافتم.
۲۲۱٨۲ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣٨٨
|
از : chap roisi
عنوان : بعضی از این اپوزیسیون از ساواما پول میگیرند .
بعضی از این اپوزیسیون از ساواما پول میگیرند . غیر مستقیم تبلیغ میکنند که ج ا اینقدر قوی است که امریکا و غرب ریگی طالبان را تحویل دادند . قبلا در مورد کلودیتس فرانسوی و قاتل بختیار هم همین را میگفتند .
۲۲۱۶٣ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣٨٨
|
از : مریم آرامیان
عنوان : برای آقای سیروس ملکوتی
آقای ملکوتی شما شرایط بلوجستان و شریط زندگی مردم بلوچ را با شرایط و محیط زندگی خودتان مقایسه کردید که ریگی را جیره خوار قوای جهانی نامیدید و نوشتید بعید میدانید که ریگی قادر به هضم دمکراسی باشد؟
نوشته ای از عبدالممالک ریگی در سایت جندالله در این آدرس:
http://junbish.blogspot.com/۲۰۰۹/۱۰/blog-post_۲۴.html
متن زیر نوشته ای از عبدالمالک ریگی است.
"هر صدائی در این سرزمین با خشونت پاسخ داده می شود و مردمی که حق می طلبند تهدید به اعدام می شوند و اگر کسی جرات کند که از ظلم و جنایت و کشتار انتقاد کند به دار زده می شود و نمونه اش شهید یعقوب مهرنهاد و دهها جوان دانشجوی دیگر بودند که بدون دسترسی به وکیل در بیدادگاههای رژیم محکوم به اعدام شده و به دار زده شدند.
مردم ایران بدانند که بلوچستان ازهر نظر با تهران تفاوت دارد و مقایسه بلوچستان با تهران نشانه عدم درایت و درک درست منطقه و شرایط حاکم بر آن می باشد زیرا در تهران می توان اعتراض کرد و روزنامه های منتقد منتشر می شوند و مردم می توانند حد اقل فریادی سر دهند اما در بلوچستان چنین نیست و هر اعتراضی با اعدام مواجه است و هر کس اعتراض کند مارک وهابی و ضد انقلاب و وابسته به بیگانگان خورده و اعدام می گردد و چنان جوی از رعب و وحشت آفریده اند که حتی خانواده ها حاضر نمی شوند در مورد فرزندان اعدامی خود گفتگو کنند و اگر در مورد فرزندان اعدامی مورد سوال قرار می گیرند می گویند مسافرت رفته اند !!!
اگر در مورد فرزندانشان که تیرباران شده پرسیده شوند چیزی دیگر می گویند و همچنین در مورد فرزندانشان که بر روی مین ها رفته و کشته شده اند و از ترس نمی توانند چیزی بگویند چون می ترسند که خودشان را اعدام کنند!!!
بلوچستان با چنین وضعیت وحشتناک و شرایط دهشت انگیزی مواجه است و و برای ما چاره ای جز توسل به نبرد مسلحانه و عملیات شهادت طلبانه نگذاشته است و اگر چنین موقعیتی فراهم گردد و مردم بتوانند حداقل مطالبات خود را پی گیری کنند و ظلم و ستم و تبعیض و تحقیر و توهین پایان یابد ما سلاح را کنار گذاشته و از صلح و امنیت استقبال می کنیم .
۲۲۱۵۰ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣٨٨
|
از : جنبش شکست نخوردگان
عنوان : جنبش ملی اسلامی و ناسیونالیستی هیچ شانسی در ایران ندارد
تحلیلی که ایشان می دهد بدرستی آینده جنبش ملی اسلامی و ناسیونالیستی را رسم میکند که همیشه یا نعلین آخوندها و بچه اخوندها را جلو پایشان جفت می کنند و موسوی و کروبی و خاتمی یکبار قهرمانانشان می شوند و فکر می کنند با سلاح حقوق بشر می توانند سمپاتی اربابان سرمایه را بخود جلب کنند و یا با پول این دولتها به دامن زدن جنگهای فرقه ای و ملی دامن می زنند. اینها نشان داده اند که از جنبش مردم بیشتر از هر چیز می ترسند و به همین دلیل با حضور ساختار شکن مردم در روز عاشورا به زیر عبای رهبر خزیدند و برای اینکه صورت خود را با سیلی سرخ نگه دارند و عده ای را به رفراندوم واصلاحات رژیم امیدوار، گه گاهی عرو عروی می کنند. جنبش انقلابی مردم در ایران فقط بوسیله جنبش کمونییستی و رهبری آن است که می تواند به آزادی و برابری برسد. این جنبش کمونیستی کارگری در این همین ۸ ماهه نشان داد که چگونه از همان ابتدا رنگ سبز موسوی عنان از اختیارش نربود و قاطعانه ایستاد و این پاسدار ولتر ها را افشا نمود و گفت که اینها اصلا اینکاره نیستند. جنبش انقلابی مردم یا این رهبری را انتخاب می کند و یا شکست می خورد. این یک حقیقت تاریخی است که همین تجربیات ۸ ماهه صحت آنرا بار دیگر ثابت نمود. جنبش ملی اسلامی و ناسیونالیستی در ایران جبون تر و زبون تر از انی هستند که بتوانند ذره ای حتی اصلاحات در رژیم بوجود اورند. نقش اینها برای این است که دیکتاتوری سرمایه تامین شود و جنبش مردم را به مسلخ ببرند. این احزاب نشان داده اند که نه آزادیخواهند و نه برابری طلب. اینها دلالان سیاسی هستند که هر روز رنگ عوض می کنند. کمونیست کارگری تنها جریان سیاسی است که با یک فرهنگ پیشرفته و سیاسی توانسته خواسته مردم را چه در رابطه با سکولاریسم چه ازادی و چه برابری و چه حکومت انسانی که حقوق انسانی جامعه را به رسمیت بشناسد و عمل کند فرموله کرده و مدت ۸ ماه است راه را نشان داده و مردم را از چاه اصلاحات حذر می دارد. سخنرانی رفسنجانی در مجلس خبرگان که سایت اخبار روز متاسفانه منتشر ننمود، نشان داد که موسوی و کروبی و غیره از وحشت مردم بعد از عاشورا به دامن رهبری پناه برده اند و به همین دلیل نیز ۲۲ بهمن سعی کردند مردم را به سرباز صفر رژیم تبدیل کنند. جنبش انقلابی مردم در چهارشنبه سوری به اینها نشان خواهد داد که چه خیال خامی دارند و نشان خواهد داد که جنبش کمونیستی کارگری از چه نفوذ سیاسی در جامعه برخوردار است و چگونه می تواند در مقابل شکست خوردگان و در یوزگان سیاسی جنبش انقلابی مردم را رهبری کند.
۲۲۱۴۹ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣٨٨
|
از : ه اسدی سوادکوهی
عنوان : عملکرد این شورای موازی نشان خواهد داد که ماندگار است یا نه
ایجاد شورای موازی یا مجازی از ضرورت درازمدت جنبش سبز است خواه از این کار اکراه داشته باشیم یا نه . این به هیچ عنوان شکاف نیست بلکه درست در تقویت رهبری داخل عمل میکند و اتفاقا به نوعی مصونیت برای رهبری داخل بوجود میآورد . عملکرد این شورای موازی نشان خواهد داد که ماندگار است یا نه . در دنیای تکنیک که من تا حدّی از آن سر در میآورم این عمل را ردوندانس مینامند . اگر یک سیستم بنا به دلایلی نتوانست دوام بیاورد سیستم موازی وارد عمل میشود و جایگاه خالی آن را پر میکند. در سیستمهای اجتماعی و شبکههای مدنی بطور واقعی اینها وجود دارد ..در واقع مکانیسم جامعه زنده آن را در خود میپرورد ... باید دگم بودن را کنار بگذاریم و در سازماندهی مبارزت از طبیعت زندگی درس بگیریم .. در کشورهای دموکراتیک اینجور اقدامات موازی جز مثبت چیزی دیگر تلقی نمیشود .. این عملکرد شورا هست که پاسخ گویش خواهد بود. پاسخ به نظر زیر را وقتکشی میدانم
۲۲۱٣۵ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣٨٨
|
از : گاهنامه هنر و مبارزه
عنوان : با عرض تسلیت به اپوزیسیون ایران برای این حادثه دردناک
پیش از هر مطلبی باید اعتراف کنم که من به افراد و خصوصا به روزنامه نگارانی که با ریگی مصاحبه می کنند ( احتمالا برای صدا و سیمای جمهوری آمریکا ) و مثل جان پرکینز نیز هنوز اعتراف نامه ننوشته اند، (که خصوصا اپوزیسیون های ایرانی در خارج از کشور با نام او آشنایی ندارند...) و در عین حال با کت و شلوار آمریکایی شیک با کراوات در فضایی سرشار از لوکس عکس می گیرند... یک کمی مضنونم. و این مضنونیت در من تشدید پیدا می کند وقتی می بینم فردی با چنین دکوراسیونی به تن و به در و دیوار که تا نوشته هایش نیز گسترش پیدا می کند، از دستگیر شدن یک قاچاقچی بین المللی و آدم کش و جنگ الله دچار نگرانی می شود!
ولی اگر اجازه دهید در این جا می خواهم در خصوص نگرانی های جناب آقای سیروس ملکوتی یک کمی آب آسیاب ایشان بریزم.
نظریه ای بسیار قدیمی وجود دارد که می گوید خیانت کار عاقبت خوبی پیدا نمی کند. اگر بین دو کشور جنگی بر پا شود، اسیران مصونیت دارند ولی نه خیانت کاران. خیانت کاران اگر به دست هم وطنانشان مجازات نشوند، صاحب کار حسابشان را خواهد رسید. چون که افرادی که به هم وطنان خودشان خیانت کنند، مبنی بر شرایط به دیگران هم حتما خیانت خواهند کرد، و صاحب کار این را می داند. در نتیجه خیانت کاران برای صاحب کار نیز تاریخ مصرفی دارند که وقتی به پایان رسد، احتمالا مثل خود ریگی مهره های سوخته ای بیش نخواهند.
۲۲۱۲۶ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣٨٨
|