از : Behruz mahan
عنوان : sheri dar mored azizan dar band
در روزگاری که دگر اندیشیدن، جرم است
کر رای دادن به خرد مندی دگر، جرم است
در روزگاری که سبز اندیشیدن جرم است
چنین دانش پژوهی در غل و زنجیر به بند است
روزگار عجیبی است نازنین
در روزگاری که تعریف جرم این است
که هر بهانه و اتهام واهی ، جرم است
سرنوشت هر اندیشمند این است
که به دست اهریمن ، در بند و زنجیر است
روزگار عجیبی است نازنین
در روزگاری که گرگ در لباس میش است
و زمستان سخت ناجوانمردانه سرد است
در روزگاری که باغبان گل، در بند است
و هر خار کنی ، در لباس باغبان است
روزگار عجیبی است نازنین
روزگاران تیمور و مغول گذشت
این روزگار نیز بگذرد
چنانچه ان روزگاران هم گذشت
چه خوش گفت مادر بزرگ در شبهای سرد زمستان
که زمستان میگذرد و رو سیاهی به زغال میماند
۲٣۲۰٣ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹
|