سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

فرق میان قائم مقام ، امیر کبیر و دکتر مصدق با حاکمان امروزی - دکتر تورج پارسی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ‫رضا سالاری ‫رضا سالاری

عنوان : اورانیوم غنی شده
‫اگر ‫ملی کردن دستگاه قضایی کشور خارج از کنترل آخوندها دغدغه فکری امیرکبیر و ملی کردن صنعت نفت کشور دغدغه فکری مصدق بود، ملی کردن دروغ و فریب برای غنی کردن اروانیوم و انرژی هسته ای از دستاورد های مهم این رژیم آسمانی چسبیده به سقف خانه خدا بوده. به این نشت گفتار توسط یکی از متخصصینش توجه کنید:


مصاحبه ای با احمد شیرزاد :

« ‫چندی پیش بچه های دانشکده فیزیک (دانشگاه صنعتی اصفهان) از من خواستند مصاحبه ای در مورد مسائل هسته ای کشور با یک نشریه دانشجویی داشته باشم. مصاحبه انجام شد و بچه ها انصافا کار ژورنالیستی خوبی روی آن کرده بودند. متاسفانه سر بزنگاه مسولان دانشگاه جلوی انتشار نشریه چاپ شده را گرفتند. من از آنها خواهش کردم متن تنظیم شده شان را به من بدهند تا از این طریق زحمت خوبی که کشیده انذ ضایع نشود و متن مصاحبه در اختیار علاقه مندان باشد. در زیر می توانید این مصاحبه را بخوانید. سوالها را با حروف سیاه می بینید.

احمد شیرزاد : - بهتر است برای شروع، یک دید تخصصی تر نسبت به انرژی هسته ای داشته باشیم، تعریف انرژی هسته ای چیست؟

- هسته های سنگین ناپایدارند، متلاشی می شوند و به هسته های سبک تر تبدیل می شوند و تولید انرژی می کنند. عنصر اورانیوم درست در مرز عناصر پایدار و ناپایدار قرار دارد، که بعد از آن همه ی عناصر رادیواکتیوند و هسته های ناپایدار دارند و نیمه عمرشان کوتاه است. اما اورانیوم نیمه عمر قابل توجهی دارد، شاید در حدود چند هزار سال باشد. و عنصری است که در طبیعت کمیاب است ولی یک چشمه ی انرژی است. البته یک چشمه بسیار غنی تر انرژی هم وجود دارد: هم جوشی هسته های سبک، اتفاقی که در مرکز خورشید می افتد، هیدروژن ها با هم ترکیب می شوند و تشکیل هلیوم می دهند. فرایندهایی که تحت فشارها، دماها و چگالی های بسیار بالا انجام می شوند، ولی اگر بخواهیم روی سطح زمین چنین آزمایشی را انجام دهیم، امکان پذیر نیست، در واقع دستیابی به چنین دماهایی مشکل است. و دستیابی به انرژی هم جوشی هسته ای رویایی است که سال هاست وجود دارد اما هنوز جامه ی عمل نپوشیده. این ها دو مقوله ی جدا از هم هستند و دو چشمه ی انرژی جدا از هم، شکافت هسته ای که سال هاست از آن استفاده می شود، چه به طور نظامی و چه به طور غیر نظامی. ولی بخش جوش هسته ای هنوز دستیابی به آن محقق نشده است.

- چرخه ای که در نیروگاه ها طی می شود، چیست؟

- اگر یک نوترون به هسته ی اورانیوم برخورد کند، هسته به عناصر سبک تر و دو نوترون متلاشی می شود، که هرکدام از این نوترون ها یک هسته ی دیگر را شکافت می دهند و طی یک زمان کوتاه این فرایند بهمن وار اتفاق می افتد و انرژی خیلی زیادی آزاد می کند. در نیروگاه این کار به شکل کنترل شده انجام می شود. یعنی ما یک توده ی غلیظ اورانیوم را یکجا قرار نمی دهیم.

- نیروگاه بوشهر قادر به تامین چه مقدار از برق مصرفی شهری مثل اصفهان است؟

- نیروگاه بوشهریک نیروگاه ۱۰۰۰ مگاواتی است، مصرف برق کل کشور ۴۰۰۰۰ مگاوات است، اگر مصرف اصفهان را یک چهلم، یعنی دو و نیم درصد مصرف کل ایران فرض کنیم، می شود ۱۰۰۰ مگاوات. نیروگاه بوشهر با تمام مشکلاتی که در ۵۰-۴۰ سال گذشته برای کشور به وجود آورده است، اگر راه بیفتد، فقط دو و نیم درصد برق کشور را تامین می کند. ولی همین نیروگاه برای تامین سوختش نیاز به ۵۰ هزار دستگاه سانتریفیوژ دارد. در حال حاضر نه تنها سانتریفیوژهای کافی در دسترس نیست، بلکه همین سانتریفیوژها هم قدیمی و ناکارامدند و انرژی زیادی مصرف می کنند. و حال اگر کل انرژی که این نیروگاه مصرف می کند را محاسبه کنیم و مقایسه کنیم که آیا از این نیروگاه، انرژی به دست می آوریم و یا انرژی می دهیم؟ فکر کنم به احتمال زیاد انرژی از دست می دهیم و اقتصادی نیست.

- با این وجود، ایران چرا به دنبال دستیابی به این فناوری است؟

- مسئله ی هسته ای ایران خیلی خیلی سیاسی شده و به نظر می آید که بیش تر به عنوان یک مسئله ی سیاسی به آن پرداخته می شود، تصمیم گیرنده ی اصلی سیاست است و کم اند افرادی که در بخش تکنیکی دست اندرکارند. برخی افراد وقتی هنوز وارد دنیای سیاست نشده بودند، در ابتدا با دستیابی به انرژی هسته ای مخالف بودند، اما طی یک فرایندهای سیاسی، با این فعالیت ها هماهنگی نشان می دهند. با این وجود همه قبول دارند که برای ما در بحث تکنیکی هیچ سودی ندارد و ما با مشکل مواجهیم.

برای دستیابی به یک فناوری، کشور باید پایه هایی داشته باشد. مثلا برای دستیابی به انرژی هسته ای یا یک کشور باید درتامین منابع اولیه ی آن خیلی غنی باشد، یعنی با هزینه ی بسیار کم بتواند منابع اولیه را تهیه کند و این منابع اولیه برای آن کشور یک مزیت نسبی ایجاد کند. و یا این که در بخش های تخصصی آن، مهارت، تجربه و یا گذشته ی قابل ملاحظه ای داشته باشد، تا این که بتواند به طور اقتصادی در زمینه ی فناوری رقابت کند. در عرصه ی فناوری هسته ای ما هیچ یک از این ها را نداریم، یعنی نه تجربه ی قابل توجهی داربم و نه قادر به تامین مواد اولیه ی آن هستیم. گفته می شود که ما در بهترین حالت ۳۰۰۰ تن ماده اولیه اورانیوم می توانیم از معادن مان استخراج کنیم، فرض کنیم این ادعا درست باشد در حالی که به اندازه ی ۱۴۰۰ تن منابع اولیه داریم. این مقدار فقط در حدود ۴-۳ سال می تواند نیروگاه بوشهر را تامین کند، نیروگاهی که فقط دو و نیم درصد برق کشور را تامین می کند، در حالی که گفته می شود ما می خواهیم ۲۱ هزار مگاوات برق هسته ای داشته باشیم.

ما که مواد اولیه نداریم اما اگر بخواهیم از دیگر کشورها تامین کنیم، آیا با کشورهایی که دارای منابع اولیه هستند، روابط سیاسی مان به گونه ای هست که به ما منابع اولیه بفروشند یا نه؟

در دنیا کشورهایی که صاحب این منابع و معادنند، این ها را می فروشند، ولی به ما نمی فروشند، بعدا هم نخواهند فروخت، تا زمانی که توجیه کافی برای این که می خواهیم چه کار کنیم وجود نداشته باشد، نمی فروشند. فرض که مشکلات فناوری آن را حل کردیم، اما، ما برای تامین مواد اولیه نیاز داریم که یک روابط خیلی گسترده و درستی با کشورهایی که انحصار مبادله ی منابع خام هسته ای دارند، داشته باشیم. باید روابط سیاسی کاملا متفاوت با نوع روابط کنونی داشته باشیم، یعنی تغییر رویه سیاسی بدهیم تا ان سوخت را تامین کنیم. ودرآن شرایط هم ما باید قطعا امتیازات سیاسی بدهیم.

با این وضع می خواهیم چه کار کنیم و با چه هدفی این کار را دنبال می کنیم؟

این یک مسئله ی سیاسی است. صد در صد سیاسی است.

- اگر تا کنون این فناوری سودی برای مردم نداشته است، چه اصراری برای ادامه ی این کار وجود دارد؟

- این را من نمی توانم برای شما روشن کنم، من هم از هرکسی که خواستم برای من روشن کند، نتوانسته است. مردم ایران هزینه ی چیزی را می پردازند که هیچ معلوم نیست که چه فایده ای دارد؟ شاید بتوان گفت که اینها صرفا برای تبلیغات است، که مثلا با این کار مشت محکمی بر دهان استکبار جهانی بزنیم. فرض که با این مشت دندان های استکبار جهانی شکست، ولی چه سودی برای ما دارد؟ اگر ضربه ای که به رقبا و دشمنان زده شد، برای ما هم فایده ای داشت، بسیار خوب، مشت بزنیم. ولی فرض که در بعضی موارد، ضرباتی هم به طرف مقابل خورد ولی نفعی برای ما نداشت، چه فایده؟ ما فقط خسارت می پردازیم. عین سوال شما را من هم دارم،که واقعا چه به دست می آوریم؟

جالب این است که این مسئله در بعد سیاسی هم سودی برای ما نداشت، جز این که قطعنامه علیه ما صادر شد، دیگران را با خودمان دشمن کردیم، حتی کشورهای منطقه را هم با خودمان دشمن کردیم، نتیجه ای نگرفتیم. آیا به عنوان یک ایرانی، احترام ما در سطح جهانی بیش تر شد؟ دستیابی به این انرژی می توانست برای ما سودی داشته باشد، اگر درست مدیریت می کردیم. چیزی که مشکل ایجاد کرده این است که این اورانیوم غنی شده برای بعضی ها مقدس شده، شده معبد ما و هیچ سودی برای ما ندارد. مثل گوساله سامری. کلا این طور که معلوم است ما دوست داریم که برای خود بت درست کنیم از هر چیزی و به جای این که از آن استفاده کنیم آن را در یک معبد قرار دهیم و آن را بپرستیم. درست مانند انرژی هسته ای که ما اورانیوم را در یک معبد گذاشته ایم و فقط می گوییم که در این معبد اورانیوم هست اما هیچ استفاده ای از آن نمی کنیم.

اما اگر از دید یک جناح سیاسی خاص نگاه کنیم، برای یک دولت ناکارامد ضعیف غیر پاسخگو که قادر نیست دوتا شعار درست بدهد و به آن ها عمل کند، مسئله هسته ای یک شعار بسیار خوب است، یک معرکه گرفتن سیاسی است. برای ما امامزاده ای ساخته اند که هیچ خاصیتی از خودش ندارد. برای ما آب ندارد اما گویا برای بعضی ها نان دارد. اینها صرفا برای یک نوع شعارسازی سیاسی است.

به هرحال ساختن این امامزاده، متاسفانه در بخش هایی از جامعه امیدهایی ایجاد کرد و اعتماد مردم را جلب کرد، اما بالاخره زمانی می رسد که مردم می پرسند معجزه اش کو؟ این امامزاده ای که ساختید، معجزه اش کو؟

- سال قبل از سوی مقام معظم رهبری سال اصلاح الگوی مصرف نام گذاری شده بود، آیا ما قدمی در راه صرفه جویی برداشته ایم یا فقط به فکر تولید انرژی هستیم؟

- بحث انرژی در هر کشوری یک بحث بسیار بسیار اساسی است، که متاسفانه در ایران اصلا به این مسئله پرداخته نمی شود. مسئله ی انرژی عمدتا در لا به لای بحث های کوچه بازاری سیاسی و عوام فریبی دولت ها و ناکارامدی مدیران فنا شده است و اصلا به آن توجه نمی شود. از توجیه هایی که در مورد دستیابی ما به انرژی هسته ای می شود، این است که نفت ما تمام می شود، پس یک منبع انرژی دیگر باید جایگزین آن شود. اما ما برای دستیابی به این انرژی، حتما باید فناوری پیش رفته ای در این زمینه داشته باشیم، نه سانتریفیوژهای مستهلک دست دوم پاکستانی کپی شده از فناوری ۳۰-۲۰ سال پیشتر آلمانی.

برای اینکه وابستگی خود را به کشورهای خارجی کم کنیم، باید برنامه هایی برای صرفه جویی داشته باشیم، که مثلا اگرمنابع نفتی ما ۱۰سال دیگر تمام می شود، کاری کنیم که ۲۰ سال دیگرتمام شود، اگرقراراست ۳۰سال دیگر تمام شود، بشود ۵۰سال دیگر. واین کار به راحتی قابل اجراست. کافی است مثلا در مصرف برق۱۰ درصد صرفه جویی کنیم، درحال حاضر میشود۴۰۰۰مگاوات و کل نیروگاه بوشهربا همه مشکلاتی برای ما به وجودآورده، ۱۰۰۰ مگاواتی است و این فقط در بخش برق است. اگر مثلا فقط ۵ درصد اصلاح در الگوی مصرف داشته باشیم، چندین برابر تولید انرژی هسته ای، برای ما نفع دارد. ما باید سیاست مصرف انرژی مان را عوض کنیم. ولی این کار را نمی کنیم، چرا؟ چون این کار احتیاج به مدیریت دارد، احتیاج به به کارگیری عقل دارد، نیاز به استفاده از آدم های متعهد و دلسوز دارد، و این برای مسئولین سخت است.

-آیا دستیابی به انرژی هسته ای،تاثیری در پیش رفت در زمینه ی پزشکی،کشاورزی و... دارد؟

- مسئله ی پیشرفت در زمینه ی پزشکی، کشاورزی و...به پروژه ی غنی سازی نطنز و اورانیوم غنی شده هیچ ربطی ندارد و یک فریب بزرگ سیاسی است.این ها دو مقیاس کاملا متفاوت هستند. فناوری هسته ای کاربرد های زیادی در پزشکی، کشاورزی، باستان شناسی و ... دارد، اما منابعی که برای این ها استفاده می شود، منابعی بسیار ضعیف اند. برای تولید این ها یک راکتور ۱۰ مگاواتی کافی است. راکتور تحقیقاتی تهران فقط ۱۰ مگاوات قدرت دارد و نیروگاهی که قرار است در بوشهر ساخته شود ۱۰۰۰ مگاواتی است،یعنی ۱۰۰ برابر. در صنعت مقیاس تعیین کننده است، یک مقیاس برای یک فرایند است و یک مقیاس برای یک فرایند دیگر. چیزی که الان منشا بحث است تولید انرژی هسته ای در مقیاس های بزرگ است. مقیاسی که ایران مدعی است که می خواهیم برای نیروگاه تولید کنیم. حال اگر مطرح شود که اگر این جا پیش رفت کنیم، پزشکی ما نیز پیش رفت می کند، فقط یک دروغ است.

ما مشکلی اساسی در تامین راکتورهای کوچک نداریم، به راحتی می توانیم از کشورهای خارجی سوخت این راکتورها را تامین کنیم، البته یک نظارت آژانس هم لازم است، که طبیعی است، همیشه هم بوده، هیچ قطعنامه ای هم علیه ما نیست، البته تحت نظارت آژانس بودن هم صرفا به این معنا نیست که یک کشور فقط بمب نسازد. اگر یک چشمه ی کوچک باعث آلایش یک شهر بشود، این می تواند مسئله ساز باشد، هر کشوری که بخواهد این فناوری را داشته باشد، غیر از مسائل نظامی به این دلیل که نباید امنیت مردم را به لحاظ انتشار مواد رادیو اکتیو به خطر بیندازد، باید تحت نظارت آژانس باشد، که این نظارت به لحاظ تخصصی مفید هم هست.

- رویکرد دیگر کشورها در مورد انرژی هسته ای چیست؟

- در کشور آلمان احزاب سبز ۳۰-۲۰ سال مبارزه کردند که ما با فناوری هسته ای مخالفیم، نه فقط با بمب هسته ای، با فناوری هسته ای مخالفیم. به یک سری دلایل تخصصی. طی این سال ها کشور آلمان بحث های دو طرف را شنید. چند سال پیش این احزاب رای بیش تری آوردند و ساخت نیروگاه های جدید را متوقف کردند و نیروگاه های فعلی را نیز تعطیل کردند. و این اتفاق ۱۵-۱۰ سال پیش در ایتالیا هم رخ داد.

و اما مسئله ی دیگر این است که یک اروپایی زمانی که می خواهد به کسی رای بدهد، همه ی بحث ها را می شنود و در برنامه ی احزاب، دیدگاه آن ها را در مورد محیط زیست، انرژی هسته ای، سلاح های هسته ای، صلح جهانی، امنیت جهانی و...می شنود ولی این جا یک متخصص منتقد چنین امکانی را ندارد و مردم نیز مطلع نمی شوند. دریغ از این که یک مسئولی بگوید که فلانی بیا حرف هایت را بزن ببینیم چه می گویی. یعنی نه این که می خواهند مردم ندانند، اصرار دارند خودشان هم ندانند. این یک فاجعه است. اگر فقط راضی بودند که ما بدانیم، مردم ندانند. خب. اگر خودشان می دانستند شاید جایی در تصمیماتشان تاثیرگذار بود اما اصرار دارند که خودشان هم ندانند. مثل کسی که واقعا خودش نمی خواهد بیدار شود. در چنین شرایطی نمی شود کاری کرد.

- آیا در این شرایط سکوت افراد آگاه درست بود؟

- ما سکوت نکردیم، ولی نمی گذارند صدایمان برسد. اصلا افراد مطلع قائل به سکوت نیستند، اما بحث این است که گاهی یک فضای فریب ایجاد می شود که دیگر نمی شود کاری کرد. از یک متخصص سیاسی چه انتظاری می رود؟ انتظار می رود که حرف خود را بگوید. حتی احزاب سیاسی در این مسئله بیانیه دادند، اعتراض کردند، انتقاد کردند ولی گوش شنوا نبود، اما گاهی چاره ای جز صبر نیست که جامعه به مرور زمان متوجه حقایق شود. سال های اول مردم فکر می کردند که ما فردا در موقعیت یک تمدن هسته ای قرار می گیریم. اما پس از مدتی متوجه می شود که نه، خبری نیست. اگر فضای باز رسانه ای بود، می شد خیلی کارها کرد، ولی وقتی فضا بسته است شاید بشود با شعارهای سیاسی کوتاه و بحث های کلی به مردم مختصری آگاهی داد، ولی بحث های تخصصی تر را نمی شود با شعارهای سیاسی کوتاه به گوش مردم رساند.

نیاز هست که توسط جامعه ی روشنفکری ما، برنامه های مفصل ریخته شود، تضارب افکار شکل گیرد، اما وقتی این اتفاقات نمی افتد، چاره ای جز صبر نیست. می بینیم که هرچه می گذرد، فضا تنگ تر می شود، متاسفانه شورای امنیت ملی به صراحت در مسائل هسته ای بخش نامه می کند که روزنامه ها این ها را بگویند و این ها را نگویند، حتی اکتفا نمی کند به این که این چیزها را نگویند، بلکه اصرار دارد که این چیزهارا هم بگویند. واقعا در چنین فضایی نمی شود حرف زد و به مردم آگاهی داد.

- دید مردم جامعه را نسبت به سلاح های هسته ای چه طور ارزیابی می کنید؟

- این سوال بسیار مهمی است و نوع سوال هم تکنیکی نیست و یک سوال سیاسی است. فرض که کشوری مثل ایران به سلاح هسته ای دست پیدا کند، به چه می رسد؟ آیا کشورهای کوچک، کشورهای در حال توسعه قادرند در این مسابقه ی هسته ای با کشورهایی که سال هاست به سلاح هسته ای دست پیدا کردند، برنده باشند؟ فکر کنم عقل سلیم بگوید، نه.

این یک طرف مسئله است، اما سوال این است که کشورهایی هم که سلاح دارند، چه سودی از سلاح خود می برند؟ آیا می توانند ازآن استفاده کنند؟

سلاح های هسته ای، سلاح هایی هستند برای استفاده نکردن و تعداد مواردی که استفاده شده بسیار محدودند و در مواردی هم که استفاده شده، فقط باعث شرم ساری آن ها بوده است. مثلا شرم ساری جامعه ی آمریکا نسبت به استفاده از سلاح هسته ای پایان ناپذیر است. من ندیدم جایی که انسان های فهیم افتخار کنند به این که ما زدیم و ده ها هزار نفر را به خاک و خون کشیدیم و به خاکستر تبدیل کردیم، به هر حال بایستی نسبت به این مسئله افکار عمومی را تحریک کرد، به مردم آگاهی داد.

این جا مثالی برای روشن تر شدن مسئله مطرح می کنم. جامعه ی ما زخم سلاح های شیمیایی را دیده و متنفر است از هرکسی که بخواهد سلاح شیمیایی تولید، انبار و استفاده کند. و اگر روزی بحث ممنوعیت سلاح های شیمیایی مطرح شود، جامعه ی ما در این زمینه پیشتاز خواهد بود، چون مردم ما حس کاملی از آن دارند و آن را با گوشت و پوست خود حس کردند، و همین طور حس مشابه را می توان در ژاپنی ها در مورد سلاح های هسته ای پیدا کرد، آن ها هستند که می توانند بفهمند که سلاح هسته ای یعنی چه، واضح است که آن ها ترس از سلاح هسته ای، اشاعه و تولید و توسعه ی آن را دارند.

متاسفانه در برخی کشورهای جهان سوم فکر می کنند که سلاح هسته ای یک چیز خیلی خوب است، یک در غلتان، یک نقل و نبات. مثلا در بعضی اقشار جامعه این تفکر هست که چرا اسرائیل داشته باشد و ما نداشته باشیم؟ مگر چیز خوبی است؟ مگر آن ها که دارند، می توانند ازآن استفاده کنند؟ می توانند به این که سلاح دارند، افتخار کنند؟ که بگوییم که آن ها دارند، پس ما هم باید داشته باشیم.و بعد داشته باشیم که به کجا بزنیم؟ این صحبتی است که خود مقام معظم رهبری هم به آن اشاره کردند که ما برای استفاده از سلاح هسته ای هدفی نداریم.

سلاح هسته ای انتخاب نمی کند که چه کسی را بکشد، همه را می کشد. یک سلاح کشتار جمعی است. ما اصلا گاهی معنی این کلمات را نمی فهمیم. این باید برای جامعه ی ما روشن شود، که داشتن سلاح کشتار جمعی افتخار نیست. کشوری افتخار می کند که روشنفکرانش اصلا اجازه ندهند که حاکمیتش به این مسئله فکر کند. افتخار این است که ما در ایجاد جنبش های ضد سلاح، ضد سلاح های کشتار جمعی پیشتاز باشیم، ما مسلمان ها، ما ایرانی ها.
افتخار انسانی، افتخار است نه افتخار ساختن سلاح های ضد انسانی. حتی اگر صرفا نظامی فکر کنیم، با تجزیه و تحلیل های خیلی خشک، باز سلاح هسته ای، سلاحی نیست که به ما قدرت دهد و اگر سیاسی تر فکر کنیم، آیا دستیابی به سلاح هسته ای برای ما قدرت سیاسی و بین المللی ایجاد می کند؟ یا ابزار تهدید سیاسی میشود و بر علیه ما استفاده می شود؟

دسته ای از استراتژیست ها مخالف داشتن سلاح هسته ای هستند، نه به جهت اخلاقی- انسانی، بلکه به این جهت که قابل استفاده نیست. بیش از این که قدرتی برای ما در صحنه های بین المللی ایجاد کند، برای طرف مقابل ما قدرت ایجاد می کند. و تفکر دیگری که هست، این که بعضی ها فکر می کنند که حق وتو به کشورهایی می دهند که سلاح هسته ای داشته باشند. اما می بینیم که آلمان و ژاپن سلاح هسته ای ندارند اما وقتی که بحث تصمیم گیری های مهم جهانی پیش می آید، پنج قدرت اول دنیا نظر آن ها را نیز می پرسند و بدون آن ها نمی توانند تصمیم گیری کنند. سلاح هسته ای نیست که به این کشورها قدرت می دهد. اصلا ما باید در رفتارهای سیاسی به گونه ای رفتار کنیم که اگر کشوری قدرتی دارد، به دلیل داشتن سلاح هسته ای نباشد.

این ها تفکرات قدیمی است، شاید بیش تر تحلیل های دوره ی جنگ سرد باشد. زمانی که در تقابل بین آمریکا و شوروی سابق یک مسابقه ی تسلیحاتی وحشتناک به خصوص در مورد سلاح هسته ای به وجود آمده بود. آن زمان تفکرات غالب و حاکم بر محافل سیاسی به این سمت می رفت که باید سلاح داشته باشی که نتوانند تهدیدت کنند. الان در این دنیای به هم پیچیده ی اقتصادی، ما خیلی ساده تر می توانیم برای خودمان امنیت بخریم. کشور کوچکی مثل امارات متحده ی عربی به چه اعتباری برج ۸۰۰ متری می سازد و این سرمایه گذاری کلان را انجام می دهد؟ با کدام ارتش از خود دفاع می کند؟ این سوال را از خود بپرسیم. خیلی ساده. در کشور امارات، آلمانی ها، ایتالیایی ها، فرانسوی ها، امریکایی ها، انگلیسی ها و... همه منافع دارند. ما می توانیم همه ی کشورهای دنیا را در کشور خود صاحب منافع کنیم، منافعی که نه به قیمت ضررخودمان باشد. آن ها سرمایه گذاری کنند و ما هم پیش رفت کنیم. ما به راحتی با باز کردن پای سرمایه داران خارجی به کشور که به دنبال خود، مدیریت و رفاه می آورند، ارزش افزوده در داخل کشور ایجاد می شود و... می توانیم برای خود امنیت بخریم. کدام انسان عاقلی ممکن است به کشوری حمله کند که خودش در آن منافع دارد؟ الان مولفه ی دفاعی این است، یعنی تفکرات دفاعی استراتژیک در سطح جهانی عوض شده است.

بعضی افراد در ۴ دهه پیش فکر می کنند. این درست مثل این است که دور ایران باید یک دیوار بکشیم، رویش هم سقف بگذاریم، امواج از اطراف وارد نشوند، تفکرات عجیبی که مثلا با چنگ و دندان نشان دادن، برای خود امنیت بخریم. و این ها شعار نیستند، کارهایی است که در کشورهای مختلف اجرا شده، باید تنگ نظری ها را کنار بگذاریم، افراد دیگر هم بهره ای ببرند و در مقابل بهره ای هم به ما برسانند. قطعا ما دیگر نیازی نداریم از بعد نظامی دیگران را تهدید کنیم و یا دیگران ما را تهدید کنند. مثلا زمانی که کویت در معرض تجاوز قرار گرفت، همه از آن دفاع کردند، کویت چه کرد؟
البته این را هم اضافه کنم، ما فقط داریم فرضیه مطرح می کنیم. این برای همه پذیرفته است که سیاست رسمی ایران پرهیز از سلاح هسته ای است. هیچ شعار رسمی، هیچ برنامه ی رسمی برای دستیابی ایران به سلاح هسته ای وجود ندارد.

- و به عنوان سوال آخر، آژانس چه ایرادهایی به پرونده ی هسته ای ایران می گیرد؟

- عمده ایرادی که به ایران هست، این مسئله است که ایران برنامه ی خود را پنهان کرده است. این منشا همه ی ایرادها بوده، این که مسائلش را به موقع گزارش نداده و به موقع شفاف سازی نکرده است، که آخرینش هم مسئله ی سایت قم بود.

واقعیت این است که ما نمی توانیم کاری را انجام دهیم، بعد آن ها بفهمند و برایمان دردسر شود و در تبلیغات جهانی ضربه بخوریم و در مذاکرات موضعمان ضعیف باشد. به هرحال ندانم کاری های خیلی خیلی زیادی شده است. ندانم کاری ها، سیاست ناورزی ها، کارهایی که از سر سیاست و کیاست و تدبیر نبوده، خیلی انجام شده است و لطمه هم به ما زده است. متاسفانه از همه ی عقل ها استفاده نمی شود و فکر می کنند که خدا همه ی عقل ها را یک جا به آن ها داده و دیگران خائن اند، یا عقل ندارند، یا خود فروخته اند و یا دزدند. آن ها فقط آدم های عاقل و فهیم و همه چی هستند و بقیه دروغ گو هستند. »‫
۲٣۶۷۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣٨۹       

    از : عزیز عزیزی

عنوان : مقایسه اما نه در این پایه
احمدی ما حتی با نادانترین وزرای قاجاری هم قابل مقایسه نیست. حتی آن آخوندی که به جای امیر کبیر آمد. لذا او را اساساً نباید با قهرمان صدیق ملی قرون و اعصار تاریخ ایران مقایسه نمود. به آذری گویند. "ایتی هولیا قوشما" (سگ را به جای گاونر به دستگاه خرمن کوبی نبند).
۲٣۶۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست