از : خشایار
عنوان : مادر(سبز) بمانید. هیج کس نمی تواند عذر شما را بخواهد
مادر(سبز) عزیز، با سلام.
اولاً من که باشم که عذر شما را بخواهم. آن هم در عرصه سیاست. و گیریم که شما بر اثر یک سوء برداشت از پاسخ من، به « آشپزخانه» برگردید، که چنین مباد. هزاران و میلیون ها مادر(سبز) که می مانند و هستند و همیشه باشند و بمانند که بدون آنها، سیاست دیگر سیاست نیست. بازار مکاره می شود. همین که الان در ایران است. من تنها بر حسب همان پیشنهاد خودتان که باید سود و زیان هر حرکت را سنجید، آن چند خط را قلمی کردم. گیرم که شما با من و من با شما، ارزیابی مشترک نداشته باشیم و عدم ارزیابی مشترک، موجب اتخاذ دو تاکیتک متفاوت شود. شما نمی بایست که بخاطر حتی سوء برداشت آقای خشایار وادی سیاست را وانهید و گمان ندارم فرهیخته ای چون شما چنین کند. فرموده اید « اگر «خشایار» دیگری باز عذرم را خواست، برمی گردم آشپزخونه». یعنی بعد از اظهار نظر بنده،عجالتاً از عرصه سیاست به عرصه سینما پا گذاشته اید. مادر ( سبز) عزیز حتماً تأئید می کنید که سینما هم نمی تواند از سیاست جدا باشد، اگر که سینماگر نسبت به جامعه اش بی تفاوت نباشد. جعفر پناهی نمونه خوبی است برای اثبات این عرض بنده. در آخر، شما در سیاست یا در سینما، همانند همه ی بانوان سرزمین مان، نقش ها داشته اید و ایران اگر امروز برغم همه ی یورش ها، پابرجاست از حضور شماست.
باشد که چالش های نظری، ما را به روا داری و تحمل یکدیگر رهنمون سازد و بذر دمکراسی بیافشانیم. پس بمانید و نگذارید که کسی عذرتان را بخواهد. « خشایار» ها که سهلند، همه ی نیمه نرینه هم نمی توانند، اگر که بخواهید و می دانم که می خواهید و چنین باد.
با مهر و دوستی. خشایار. [ پدر (غیرسبز)]
۲٣۷۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣٨۹
|
از : یلدا سبزپوش
عنوان : به آقای پیمان
خوشبختانه نه به جمهوری اسلامی رای دادم و نه به دنبال خمینی به راه افتادم! اما با گذشت زمان به خرد جمعی اعتقاد پیدا کرده ام، ضمنا با چشمان خود دیدم و با تن خود حس کردم که بعد از ۳۰ سال این سبزپوشان پرشور به زعم شما نادان توانستند کاری انجام دهند نه خوش پوشان قلم به دست دانا!
۲٣۷۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣٨۹
|
از : پ پیمان
عنوان : پاسخ کوتاهی به سکار خانم یلدا سبز پوش
سرکار خانم یلدا سبز پوش
درکجای یادداشت من نشانه عدم احترام به اعتقادات مردم است. مردم حق دارند هر اعتقادی داشته باشند. کسی مجاز نیست به اعتقادات آنها اهانت و یا توهین کند. اینجا اظهار نظر در باره یک حرکت سیاسی است. بخش بزرگی از مردم به هر دلیل شناخت از جریان های سیاسی و فکری ندارند .و خود انگیخته به دون آگاهی علمی به دنبال این فرد و یا آن فرد ، این جریان سیاسی و آن جریان سیاسی راه می افتند بدون اینکه بدانند به کدام راه می روند.
نمونه خمینی را مورد بر رسی قرار میدهیم. بخش بزرگی از مردم به همراه روشن بینان و تحصیل کردگانش و بخشی از روشنفکرانش با شعار اله اکبر خمینی رهبر به دنبالش راه افتادند. حاصل اش چه شد . جهنمی بود که خمینی و یارانش برای مردم ایران به ارمغان آوردند.
بخش بزرگی از مردم به قانون اساسی ضد مردمی حکومت اسلامی رای مثبت دادند. آیا درست بود. آن دسته و گروهی که به مردم هشدار می دادند که به این قانون اساسی رای ندهید توهین به مردم بود یا آنها که به دنبال خمینی راه افتادند و برای شکوفائی جمهوری اسلامی هلهله کردند.
تجربه تلخ سی ساله نشان می دهد که سکوت در مقابل تمامی کسانی که برای حفظ حکومت اسلامی از جمله آقایان هاشمی رفسنجانی ، سید محمد خاتمی ، میر حسین موسوی و همفکران آنها که دائما" شعار مبارزه در چهاچوب قانون اساسی را سر می دهند توهین و اهانت به مردم است یا نشان دادن راه غلطی که این آقایان در پیش دارند.
بخش بزرگی از مردم اعتقاد دارند که نان دهان بچه شان را به ضریح امام زادگان شیعه بریزند و هر ساله این پول ها توسط آیت اله های رنگارنگ از ضریح مبارک خاکروبی می شود. اگر به مردم گفته شود که این کار را نکنید . بنظر شما این توهین به اعتقادات مردم است یا کمک به روشن شدن آنها و ئبه حق و حقوق خود آشنا شدن.
خانم یلدا سبز پوش بنظر من تمامی کسانی که ندانسته در حفظ ناآگاهی مردم می کوشند در خلاف جهت منافع مردم است و تمامی تلاش باید در سودی باشد که مردم آگاهانه گام به سوی پیروزی خرد بر جهل بر دارند.
در آتیه تجربه به شما خواهد نشان داد که این آقایان مورد علاقه شما و مردم چه نقشه هائی برای همین مردم که از روی شور سبز پوش شده اند خواهند داشت. امروز جنایاتی که خمینی بر این مردم روا داشت بر کمتر مردمی پوشیده است ولی هنوز امام و پیشوای آقای میر حسین موسوی است . امامی که دستور کشتار هزاران انسان بیگناه را در نقط مختلف ایران و زندان ها صادر کرد. امام قاتل هنوز برای ایشان امام است . آیا شما از خود سوال نمی کنید که چگونه یک انسان مستبد و قاتل می تواند پیشوای رهبران اصلاح طلب باشد؟ احترام به عقاد شخصی مردم وظیفه هر انسانی است ولی وظیفه هر انسان آگاهی این است که هموطنان خود را از راهی که به جهنم منتهی می شود نشان دهد و هشدار دهد که چشمان خود را باز کنید و با شعور و آگاهی گام به پیش بردارید.
۲٣۷۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣٨۹
|
از : مادر (سبز ) مادر (سبز )
عنوان : سیاست عرصه نصحیت ها ی مادرانه نیست. ...
"سیاست عرصه نصحیت ها ی مادرانه نیست. عرصه اتخاذ تاکتیک و استراتژی است "
چند کلمه غیر (تاکتیک و استراتژیک ) ؛ در فیلم "واکنش پنجم " ساختهٔ خانم میلانی ؛حاجی صفدر ، به عروس شوهر مرده اش در سکانسی میگوید : هر چیز باید جای خودش باشد،نون تو سفره،گال تو گلدون، زن بیوه خونه باباش،،،،از (عرصه سیاست) که بیرونام کردند.چندی به( عرصه سینما) سفر میکنم. اگر "خشایار "دیگری باز عذر م را خواست، بر میگردم آشپز خونه.هم آن جایی که جای مادران نصیحت گر هست.امید وارم عاقبت به خیر باشیم.
۲٣۷۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣٨۹
|
از : خشایار
عنوان : اقدامات مدنی، خشونت نیست
سیاست عرصه نصحیت ها ی مادرانه نیست. عرصه اتخاذ تاکتیک و استراتژی است. عرصه مبارزه است به شکل انقلابی یا رفورمیستی. عرصه مبارزه قهرآمیز است و مسالمت آمیز. عرصه تقابل سیاسی مردم است با حکومت گران. اگر در عرصه تاکتیک و استراتژی مردم بر حسب شرایط، غالباًخود تعیین می کنند که چه بکنند، اما متاسفانه در عرصه نوع مبارزه، این غالباً حکومت گران هستند که مسالمت آمیز بودن یا خشونت آمیز بودن مبارزه را به مردم تحمیل می کنند.
جنبش عمومی دمکراتیک کثرت گرای بعد از ۲۲ خرداد، برغم همه ی تلاش های رژیم برای به خشونت کشیدن آن، مردم همه ی تلاش خود را کرده اند که بسیار متمدنانه و روش های مدنی حرفشان را بزنند و مطالبات شان را طرح کنند. دفاع از خود، خشونت نیست. تاکتیک های مدنی، مثل اشغال سفارت خانه ها یا بهتر و دقیق تر بگوئیم، لانه های جاسوسی، به قصد افشاگری و جلب توجه افکار عمومی و پشتیبانی از مبارزین، مطلقاً خشونت آمیز نیست. بوِیژه که کمترین اقدام اهانت آمیز و خشونت طلبانه ای در آن بکار نرفته است که برعکس ساکنین جاسوس خانه به فحاشی می پردازند و قصد کتک کاری و ضرب و جرح دارند.
اما اینکه برخی از دوستان اصرار دارند که ممکن است رژیم از این تاکتیک یا بقول آنها حربه استفاده می کنند. دوستانی که چنین استدلال می کنند می توانند بگویند کدام یک از بهانه های رژیم در سرکوب و کشتار مردم، واقعی بوده است؟ این رژیم و سردمدارانش هیچ گونه ابائی ندارند که صراحتاً بگویند تحت هیچ شرایطی کوتاه نخواهند آمد و قصد نابودی جنبش دارند. بنابراین « بهانه» به دست رژیم ندادن، بهانه ای است که در خوش بینانه ترین حالت، می خواهد فیتله ها را پائین بکشد. بویژه از حانب کسانی که در چارچوب ساختارهای همین رژیم، بی حذف قانون اساسی، بدون پائین کشیدن ولی فقیه و ... می خواهند « مبارزه » کنند.
قبل از اینکه ما در خارج از کشور، هر گونه اقدامی انجام دهیم، رژیم با بهانه و بی بهانه، هر روز به سرکوب می پردازد. اما اقدامات سنجیده ما در خارج از کشور از تظاهرات گرفته تا اقداماتی مشابه هلند برای جلب افکار عمومی و جلب حمایت بین المللی برای پشتیبانی از مبارزات مردم ایران، بی تاثیر در اعمال فشار بر رژیم نیست. ما باید این وظیفه را، یعنی اعمال فشار بر رژیم را بیش از پیش انجام دهیم.
چند روز دیگر اول ماه مه است. بدون شک امسال کارگران ایران نسبت به سال های گذشته، مصمم تر در خیابان خواهند آمد و مردم نیز قطعاً حمایت های بیشتری از آنها خواهند کرد. به همین دلیل رژیم از هم اکنون تدابیری اتخاذ کرده است که مانع هرچه گسترده تر برگزار کردن این روز شود. معوق کردن قانون خصوصی سازی بسیاری از کارخانجات را قبل از اول ماه مه، نیز به منظور جلوگیری از اعتراضات بیشتر کارگری است که قطعاً پس از ۱۱ اردیبهشت، اینکار را خواهند کرد و به خیل بیکاران بیش از پیش افزوده خواهد شد.
ما در خارج از کشور تلاش کنیم در صفوفی یکپارچه از خواست های کارگران و جنبش عمومی مردم پشتیبانی کنیم
همراه شو عزیز
کاین درد مشترک
جدا جدا درمان نمی شود
۲٣۷۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣٨۹
|
از : یک مادر ( سبز ) یک مادر ( سبز )
عنوان : به کاری که کردی همه جانبه باز فکر کن
به کاری که کردی همه جانبه باز فکر کن!فرزند عزیزم؛میدانم که ایران را دوست داری،میدانم که برای مردم ات ،آرزوهای نیک داری و سعادت آنها را میخواهی،میدانم مثل میلیونها ایرانی،از توحش حکومت کنندگان، غمگین ،و خشمگینی، میدانم؛،،،،،،،،، با همی این احوال بار دیگر در تنهأی وجدlنت،ارزیابی کن،آیا این عمل به احقاق حق مردم ایران ،یاری رسا ند، یا ضربه زد؟(به دور از این که انگیزه ات چه بود)،شاید پس از جمع بندی دوباره کارت، با آن گروهی که چنین عملی را مشترک انجام دادی (اشغال سفارت) به طور مستقل ،نظر ت را در میان بگذاری،اگر کارت خوب بود ،سفارت دانمارک آلمان ایتالیا پرتغال و،،،،کار مشابه بکن،و گار نه از آزادی خواهان ایرانی بی تعارف پوزش به خواه که ندانسته و احساساتی به آنها ضربه زده ای. آیا چنی بزرگوارای داری؟ نمیدانم،،،ولی یک چیز را میدانم،با خود صادق بودن،کار خیلی سختی هست.بهاری و سبز باشی.
۲٣۷۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣٨۹
|
از : یلدا سبزپوش
عنوان : جواب پیمان
آقای پیمان ، نبوی یک تلخند نویسه نه سخنگوی سبزها یا اصلاح طلبان، حالا یه غلطی کرده شما به بزرگی خودت ببخش! نبوی در حد و اندازه ای نیست که با چوب او خاتمی و مو سوی و... رو بزنی، به عنوان یه مادر یا خواهر بزرگتر ازت خواهش می کنم کمی هم به علایق و اعتقادات مردم داخل ایران احترام بذار، به خدا ما که تو خیابون بارها کتک خوردیم و از مزدورا فحش های بسیار زشت شنیدیم و با شوک برقی دست و صورتمون سوزونده شد و از گاز های اشک آور و اسپری فلفل ریه هامون ناراحتی پیدا کرد، عاشق سید خندانمون هستیم، به موسوی اعتماد داریم و به شجاعت کروبی افتخار می کنیم، ممکنه هاشمی بدنام باشه ولی اگه بفهمیم از مردم در خفا حمایت کرده بهش احترام میذاریم، پشت سرش میلیونی نماز جمعه خوندیم و بعدش هم کتک مفصلی نوش جون کردیم D: پس لطفا تا جایی که میتونی تابع جمع باش تا بتونیم این دشمن گردن کلفتو شکست بدیم، موفق باشی. ضمنا از بچه های هلند هم ممنون که کاری از دستشون براومد و انجام دادن مرسی.
۲٣۷۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣٨۹
|
از : پ پیمان
عنوان : دفاع از حرکت سمبولیک اشغال بخشی از خاک هلند که در اختیار یکی از جنایت کارترین حکومت های جهان قرار داده است
دوستان عزیز و جسور ایرانی / هلندی
بر اساس گفته یکی از شما حرکت سمبولیک و گوشزد به دولت هلند و کشورهای جهان است که خاک خود را در اختیار چه حکومت ضد مردمی قرار داده اند و سمبولیک نشان دادید که بایستی طرفداران حقوق بشر در جهان و حکومت های مدافع آن خاک خود را به مردمی بدهند که صاحب واقعی آن کشور هستند.
شما مخالف خشونت بودید. شما چیزی را نه شکستید و نه سنگی را بسوی کسی پرتاب کردید.
آنها که حرکت سمبولیک شمارا با گروگان گیری کارکنان سفارت آمریکا در تهران مقایسه می کنند یا نادانند و توان درک حرکت شمارا ندارند و واقعیت های جامعه را به شکل عینی نمی بینند و یا جیره خواران پوشیده جمهوری اسلامی اند و یا طرفداران اصلاحات در چهارچوب حکومت اسلامی و شکوفائی همین جمهوری و ارتقا آن به حکومت "دمکراتیک اسلامی" هستند.
آنها حق دارند کهاظهار نظر کنند و حرکت سمبلیک شمارا نادرست بانند) آنها حق دارند شمارا عوضی بنامند. اما آزادیخواهان و اندیشمندان و خرد گران جامعه ما نیز حق دارند کار شمارا در راستای مبارزات مردم بدانند و از شما حمایت کنند.
بیشتر آنانی که کار شمارا در ردیف قهر و یا خشونت و یا نادرست نشان می دهند اغلب کسانی هستند که اطاق های فکری برای خود تشکیل می دهند و میخواهند با حفظ نظام امیال و آرزوهای ذهنی خود را پیش برند. آنان در مقاطع مختلف از مردم خواستند در انتخابات های رنگارنگ جمهوری اسلامی شرکت کنند. حاصلش چه بود. آنها به استقرار حکومت اسلامی رای دادند. آنان به قانون کذادی و ضد مردمی جمهوری اسلامی رای دادند) آنان به ریاست جمهوری خامنه ای رای دادند. آنان به نخست وزیری میر حسین موسوس این سید اولاد پیغمبر رای دادند. آنان به میلیاردر رفسنجان هاشمی رفسنجانی رای دادند. آنان به شیخ خندان مدافع برخورد فرهگ ها سید محمد خاتمی رای دادند. آنان به میرحسین موسوی رای دادند . بالخره آقای دکتر احمدی نژاد از صندوق های رای در آمد.
این منتقدان شما و خرد مندان و مبارزین مستقل و آزادیخواه امروز کار خود را مورد بر رسی قرار دهند که حاصل حمایت مستقیم و غیر مستقیم شان از حکومت اسلامی برای مردم ایران چه بوده است.
آنهائیکه روزی در نهاد های امنیتی و سرکوبگر حکومت اسلامی خدمت می کردند و امروز از جوانان می خواهند که خشونت به کار نبرید دروغی بیش نیست . شما و بخش بزرگی از مردم در واقع مخالف خشونت هستید . این حکام و امامان حکومت اسلامی هستند که به قهر متوسل می شوند و خشونت به کار می برند. این خمینی امام بخش بزرگی از این منتقدان خشونت را وارد حکومت کرد و شمشیر دو دم امام علی شان را بر بالای سر مردم حاکم کرد.
من از حرکت شما پشتیبانی می کنک این قهر و خشونت نیست. منتقدان شما آدرس را عوضی می دهند و برادران هم کیش خود را با این اظهار نظر ها مورد حمایت قرار می دهند.
در چند سال پیش نیز در برلین ( کنفرانس برلین ) زن هنرمندی به سبک خود در جهت افشای چنین کنفرانس های فرمایشی و دولتی و افشاز زن ستیز حکومت اسلامی حرکتی سمبولیک را انجام داد. آن وقت نیز می شد از جهات گوناگون این حرکت اعتراضی را مورد بر رسی و نقادی قرار داد. ولی طرفداران رسمی و غیر رسمی حکومت اسلامی شکست کنفرانس برلین را بر سر این زن هنرمند و شجاع شکستند. بدون اینکه حمله ای به حکام و خلفای اسلامی که بر منبر و تخت خلافت در تهران تکیه زده اند حمله کنند بنمایند.
من در یاد داشت هائی که در نوشته های دوستان می نویسم و نوشته ام همیشه تاکید کرده ام . ما نسل جوان و نسل مسن باید خود را به دانش و خرد مجهز کنیم و مسایل و پدیده های اجتماعی به طور عینی ببینیم و آرزوهای خود را بجای واقعیتی که در جامعه ایران میگذرد نگذاریم. واقعیت ایت است که با تمام توان و امکانات مدرن امروز و تجارب مثبت گذشته در تضعیف حکومت اسلامی بکوشیم . مقالات علمی و آگاهگرانه را که در نشریان و در اینتر نت چاپ می شود در اختیار دوستان و آشنایان خود در ایران قرار دهیم ( به دلیل سانسور اینترنت در ایران ) . در باره اهمیت تشکیل سازمان های کوچک مستقل و دمکراتیک در محل کار، تحصیل و محیط زندگی بکوشیم . بدون وجود این تشکل ها علیرغم محدودیت های سنگین که توسط حکومت اسلامی ایجاد شده و می شود بکوشیم . بالا بردن آگاهی و ایجاد این گونه تشکل ها در مقطع کنونی بنظر من مهمتر از به خیابان رفتن و تظاهرات ناسازمان یافته با خواست های معین و روشن اسن.
امروز بخش بزرگی از روشنفکران، سیاستمداران و اندیشمندان می دانند که این حکومت الهی را نمی خواهند ولی از آن مهمتر باید بدانیم که چه می خواهیم. یطور اوتوماتیک از میان برداشتن استبدا به معنی استقرار حکومتی دمکراتیک نیست.
پیروز باشید
جوان مبارز ضد استبداد دیروز و میان سال ضد استبدا امروز که به خود می بالد در کنار نسل آگاه امروز و جوانان آگاه و تشنه دانش می تواند هنوز گام بر دارد. آرزویم این است که نسل من این شانس را داشته باشد در کنار نسل اندیشمند امروز جشن استقرا ر حکومتی دمکراتیک و مردمی در ایران و در همه کشور های استباد زده باشیم
۲٣۷۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣٨۹
|
از : پرتو نوری علا
عنوان : کار شما یکی از اصول مبارزه بی خشونت بود
دوستان و هم وطنان عزیز که سفارت ایران در هلند را برای مدتی هرچند کوتاه اشغال کردید، و پرچم رژیم اختاپوسی اسلامی را پائین کشیدید و تصویر ندای ایران را بالا بردید. درود بر شما. البته به نظر من هیچ اشکالی نداشت که همان پرچم سه رنگ ایرانی را بدون تصویر یا متشکل از عکس شهدا بالا می بردید.
بهرحال شما با عمل نمادین خود یکبار دیگر وجود و حضور رژیم ستمگر اسلامی را بر ملا ساختید. جالب توجه است وقتی کارمند سفارت ایران در هلند و در حمایت پلیس چنان از شما چند نفر می ترسد که شروع به فحاشی می کند و آماده زدن شما می شود، باید دانست که در داخل ایران بر سر مخالفان چه می آورند.
بهرحال کار شما چنان کل رژیم را به هراس و وحشت انداخت که عمال خود را بسیج کرد تا کار شما را مبارزه خشونت آمیز بخوانند. حال آنکه کار شما نه تنها مبارزه ای خشونت آمیز نبود که دقیقاً کاربرد یکی از پرنسیب ها و اصول مبارزه بی خشونت است.
من به عنوان یک ایرانی به کاری که کردید افتخار می کنم و یقین دارم که شما جوانان فعال و مبارز ایرانی، با آگاهی از مبارزه بی خشونت و اصول آن هریک خود رهبری برای رهایی مردم خواهید بود و بزودی وطنمان ایران را از نکبت رژیم اسلامی پاک خواهید کرد.
۲٣۷۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣٨۹
|