از : مهران
عنوان : اصل نامه بریا به استالین
متاسفانه قتلعام زشت و ضد انقلابی کاتین واقعی است . هفته پیش دولت روسیه اسناد آن جنایت را انتشار داده است.
لینک زیر را کلیک کنید: (عدد یک باید به لاتین نوشته شود. بعد از کلیک، کمی صبر کنید اصل نامه بریا به استالین دیده میشود.
http://rusarchives.ru/publication/katyn/۰۱.shtml
۲۴٨٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : چراغ راه .
عنوان : تیره جان شما بودید که روابط را به تیرگی کشاندید
سلام تیره ی عزیز که با ایجاد سو تفاهم خود روابط را به تیرگی کشاندید. من در آن نوشتار بیشتر با تیره طرفم چون او را همنشین بهار دیده ام.
قضیه سال ۴۰ و ۴۱ را من نقل قول نگرده ام، بلکه آن جملات برداشت طنر آلود من است. و اگر دقت کرده باشید آن چند جمله در گیومه نیست. باقی حرف های شما را همانطور که خودتان خواسته اید جواب نمی گویم. به چشم حتماً در خلوت با خود در گیر خواهم شد. به خاطر این پیشنهاد زیبای شما دستتان را نیز به گرمی می فشارم.
۲۴۷۰٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : ژاله دیهیم
عنوان : نمی توان بر مسئولیت دولت شوروی در قتلعام کاتین تردید کرد.
در راستای محکوم کردن عملکرد جهانخواران و نوکرانشان در فلسطین و عراق و افغانستان، یعنی از موضع ضدیت با فاشیسم و امپریالیسم و ارتجاع، می توان و باید جنایت دولت استالین را در کاتین محکوم کرد. نه نه من غریبم بازی های پوتین راه به جایی نخواهد برد و نمی توان بر مسئولیت دولت شوروی (سابق) در آن قتلعام هولناک تردید کرد همچنان که نباید ایستادگی و فداکاری مردم شوروی را در برابر نازیسم به فراموشی سپرد.
نه نوکران امپریالیسم و نازیسم توانسته اند به بهانه قتلعام استالین در کاتین، بر جنایات بیشمار خود سرپوش بگذارند و نه امثال پوتین قادرند به بهانه عملکرد جهانخواران، واقعه دهشتناک کاتین را توجیه کنند.
۲۴۵۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : از هواداران شهید الله قلی جهانگیری
عنوان : من خط تیره (ــ) یکی از هواداران شهید الله قلی جهانگیری هستم
سلام دوست محترم جناب آقا یا خانم چراغ راه
من خط تیره (ــ) یکی از هواداران شهید الله قلی جهانگیری هستم و اولین بار با مطالعه مقاله ارزشمند «مسیح باز مصلوب» [یادی از الله قلی جهانگیری ، آن جان شیفته] با همنشین بهار آشنا شدم. او را ندیده ام اما با نوشته هایش احساس آشنایی میکنم.
وی اگرچه برخلاف من و شاید شما، مارکسیست نبوده و نیست اما بیش از برخی مدعیان از انقلابیون مارکسیست نوشته است.
و اما در مورد نظر جنابعالی (البته منهم باید خط تیره ــ نمی گذاشتم تا شما قضاوت شتابزده نکنید. منهم مقصرم و عذرخواهی میکنم.)
در مورد نظر شما چند پرسش دارم. خواهش میکنم جرف مرا به دل نگیرید فقظ پیش وجدان خودتان به خودتان جواب بدهید. من نیازی به پاسخ آن ندارم و گمان نمی کنم دیگران هم که نظرات را به دقت میخوانند و به قول شما شعور دارند، نیازی به پاسخ داشته باشند. فقط با خودتان خلوت کنید و پاسخ سئوالات زیر را بدهید:
یک – به چه دلیل نویسنده مقاله کاتین...را بی انصاف خوانده اید؟ بی انصافی تعریف دارد. نه؟
دو ــ اگر شما سایر نوشته های ایشان را به دقت نخوانده اید، من بیشتر آنها را خوانده ام. وی همیشه روی «درک حقیر و قلم فقیر»ش انگشت نهاده است. کجا گفته مقاله اش کامل و بی نقص است؟
سه ــ این جمله شما خطاب به نویسنده مقاله است:
« می گویید که در سال ۴۰ با اسلحه آلمانی اسرا را کشتند چون قرار بود در سال ۴۱ هیتلری ها به روسیه حمله کنند و روس ها آنوقت این جنایت را به گردن آنها بیندازند »
جناب چراغ راه، من ۳ بار مقاله مزبور را زیر و رو کردم. این عبارت را شما از کجا آورده اید؟
در مقاله آمده است: «می دانیم جز معدودی که به دار کشیده شدند، بیشتر قربانیان با سلاح کمری والتر Walther به قتل رسیدند. این سلاح ساخت آلمان بود و تعداد زیادی از آن، در استونی به دست روس ها افتاده بود. عمداً با این سلاح شلیک شده بود. (به نظر شما چرا؟ مگر سلاح قحطی بود؟!)»
دوست عزیز، ببینید شما چگونه وارونه جلوه میدهید.
چهار ــ آنچه بیشتر مرا به تعجب انداخت این بود که شما خطاب به نویسنده مقاله نوشته اید: « اگر مثل شما شانتاژ چی و پرونده ساز بودم »
شانتاژچی و پرونده ساز؟
لطفا کمی فکر کنید. آیا برخورد شما درست است آنهم با نویسنده رنجدیده ای که گرایش مارکسیستی ندارد، اما بیش از من و شما در مورد آزادیخواهان میهنمان نوشته است؟
امضا : خط تیره ــ (یکی از هواداران الله قلی چهانگیری)
۲۴۴۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : چراغ راه .
عنوان : تشکر بخاطر توضیح
همنشین بهار عزیز با سلامی دیگر خدمت شما و همگان باید عرض کنم من برای حرف خودم دلایلی داشتم و دارم. ولی حرف شما را اصل قرار می دهم و آن را باور می کنم که عضو هیچ گروهی تبوده اید؛ مگر اینکه عکس آن ثابت گردد. اگر در باره شما اشتباه کرده ام از شما پوزش می خواهم. توضیح و بر خورد صادقانه بسیار مفید است. این راه نزدیک شدن و در نتیجه رسیدن به حقیقت است.
در موارد دیگر نظراتم تغییری نکرده و سر جای خود است.
موفق باشید
۲۴۴٨۰ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : همنشین بهار
عنوان : به هموطن محترمی که مقاله «کاتین، استالین، وِراگ نارُودا» را زیر سئوال برده اند سلام میکنم.
سلام بر خوانندگان محترم مقاله «کاتین، استالین، وِراگ نارُودا»
***
دوست عزیزی فرموده اند: «من شما را می شناسم از سرشناسان یک گروه چپ بوده اید»
با کمال ادب یادآوری کنم ایشان اشتباه میکنند. من گمنام تر از آنم که تصور کرده اند و در گذشته نیز، فعالیت گروهی نداشته ام.
ضمناً جز یاداشت زیر که اجازه می خواهم یکبار دیگر بازنویسی کنم. نظری ننوشته ام و اگر نوشته ناچیز و ناقص من باعث رنجشی شده باشد، از همه شما پوزش میخواهم.
...............................................
ارزش و اهمیت پرسش بالاتر از پاسخ است و من به هموطن محترمی که مقاله «کاتین، استالین، وِراگ نارُودا» را زیر سئوال برده اند سلام میکنم و سپاسگزارم.
...............................................
ایشان در مورد واقعه کاتین فرموده اند:
آیا عقل سالم می تواند قبول کند که اینهمه افسر لهستانی بدون دلیل قتل عام شده باشند؟
چه دلیلی می تواند باعث قتل عام آنهمه اسیر جنگی شود؟
نویسنده در جایی تعداد کشته شده گان را ۴۱۴۳ می دانند ودر جایی دیگر، این رقم را به ۲۵۷۰۰ نفر افزایش داده اند...
...........................................................................
با این یادآوری که عملکرد دولت شوروی در کاتین و خارکف و روستای Ymok ، فاشیستها را از جنایات خودشان تبرئه نمیکند، توجه شما را به نکات زیر جلب میکنم:
- کمسیون تحقیق دولت در تبعید لهستان (مسقل از گزارش دولت آلمان) با سند و مدرک نشان داد کاتین زیر سر استالین و کمیساریای خلق برای امور داخلی NKVD است و واقعه در بهار سال ۱۹۴۰ روی داده است.
- کمیسیون پزشکی بین المللی نیز (جدا از گزارش دولت آلمان) تأکید کرد که همه شواهد، دخالت روسها را نشان میدهد.
- در دادگاه نورنبرگ نیز، (در رابطه با کاتین)، به ادعاهای دولت شوروی توجه نشد و انگشت اتهام به سمت نیروهای هیتلر نرفت. دادگاه از مقامات شوروی میپرسید:
چرا از آوریل سال ۴۰ جز یک نفر که او هم ضمن انتقال از دست نیروهای شما گریخته است، تماس زندانیان لهستانی (که در اردوگاههای شما بوده اند) با خانواده هایشان قطع شده است؟
نام تمامی اسرا که در دست شما بوده موجود است. آنهمه اسیر چه شده اند؟ ...
این سئوال دولت در تبعید لهستان هم بود که روسها جواب سربالا میدادند.
- سال ۱۹۵۳، یک کمیسیون تحقیق دیگر هم، اثبات کرد سازمان امنیت شوروی، مسئول جنایت کاتین است.
- اکنون می دانیم که «روزولت» (دولت آمریکا) و چرچیل (دولت انگلیس) هم به نتایج مشابه رسیده بودند اما آنزمان به خاطر منافع خودشان پا را روی حقیقت گذاشتند.
- علاوه بر تحقیقات صلیب سرخ سوئیس، پژوهش های تاریخی، از دهه پنجاه به بعد هم نشان داد که نقش دولت شوروی در جنایت کاتین تردید برنمیدارد. این پژوهشها فقط از سوی دشمنان سوسیالیسم صورت نگرفته است.
- ترتیب دادن دادگاههای نمایشی در شوروی و آوردن چند خلافکار (آلمانی) پای رادیو که الکی بگویند آلمانیها ،همه را کشتند و...،
- یکی جلوه دادن منطقه «خاتین» KHATYN با «کاتین» KATYN (توسط شوروی) به قصد «گیج کردن» و وارونه نمایی... (برای توضیح بیشتر مقاله را دوباره ببینید)
- مصاحبه با دو تن از سر بازجویان کمیساریای خلق برای امور داخلی NKVD که، گرد و غبار را از پرونده کاتین زدود ـ همه و همه، ایجاد تأمل میکند.
«دیمیتری ستپانوویج توکارف» Токарев Дмитрий Степанович و «پیوتر کارپوویج ساپروننکو» Сопруненко Петр Карпович که هردو از مقامات اصلی کمیساریای خلق (ان.ک. و.د) بودند، نقش دولت شوروی را در جنایت کاتین تأکید و تأئید کردند.
نقش آنان در واقعه کاتین همانند نقش پرویز ثابتی و حسین زاده (رضا عطارپور) در تیرباران بیژن جزنی و کاظم ذوالانوار...(آن ۹ زندانی دلیر) است.
...............................................
لینک زیر کلیک کنید و بشنوید. تصویر و صدای دو سربازجوی NKVD است که از واقعه کاتین می گویند.
http://community.livejournal.com/ru_katyn/tag/link-soprunenko-interrogation
همچنین گفتگوی تاریخی«وزف ماتسکییویچ» در مورد دیدارش از کاتین خواندنی است. وی اجساد را از نزدیک دیده است:
عنوان گفتگو این است: من با چشمهای خودم دیدم...
I saw it with my own eyes...
...............................................
نکته دیگر:
نامه بریا به استالین را کسی جعل نکرده، از آن نامه، خود دولت شوروی (گورباچف) پرده برداشت. من سندی دیدم که مربوط به سال ۵۹ است و توصیه شده رد اسناد کاتین پاک شود. احتمالا اشاره به اسنادی است که چند و چون آزارها و نیز هویت اصلی قاتلان را که یکی دوتا نبودند، نشان میدهد.
نامه بریا به استالین تنها در اختیار یک نهاد نبوده و خوشبختانه در جنگ جناح ها در امان مانده است، به ویژه امثال «مولوتف» آنرا حفظ می کردند که بعدها کاسه کوزه ها سر آنها شکسته نشود و نگویند بدون اجازه و خواست استالین، عملی صورت گرفته است.
...............................................
در مورد تعداد اسرا:
کاتین جنگلی است در روستای «گه نیوزدوا» Гнёздово نزدیکی های شهر اسمولِنسْک Смоленск در کشور روسیه .
های و هوی نازیها از کشف اجساد افسران لهستانی و گورهای بی نام و نشانی که بقایای ۴۱۴۳ جسد را در خود دارد و تمام قربانیان لباس افسران لهستانی به تن دارند ــ فقط مربوط به همین منطقه است.
اما، علاوه بر روستای «گه نیوزدوا» Гнёздово، اجساد قربانیان در شهر خارکف (که الآن در کشور اوکراین قرار دارد) و روستای Ymok که نزدیک شهر « تِوِر» Tver (کالنین) در روسیه کنونی است نیز، بدست آمد و ابعاد فاجعه رُخ نمود.
در گزارش گورباچف از واقعه کاتین، به موارد بالا هم اشاره شده است و رقم ۲۵۷۰۰ مربوط به هر سه منطقه است که از مجموعه آن به عنوان کاتین یاد می کنند.
In ۱۹۸۹, with the collapse of Soviet Power, Premier Gorbachev finally admitted that the Soviet NKVD had executed the Poles, and confirmed two other burial sites similar to the site at Katyn. Stalin"s order of March ۱۹۴۰ to execute by shooting some ۲۵,۷۰۰ Poles, including those found at the three sites, was also disclosed with the collapse of Soviet Power. This particular second world war slaughter of Poles is often referred to as the "Katyn Massacre" or the "Katyn Forest Massacre".
- من نیز پرسیده بودم: راستی انگیزه این کشتار چی بود؟
آیا یکنوع تلافی برای شکست شوروی از لهستان در جنگهای پیشن و حوادث سالهای ۱۹۱۹-۲۱ بود؟ آیا هدف شوروی نابود کردن نخبگان لهستان و ایجاد اختلال در عملکرد دولت آن بود؟ آیا مقامات امنیتی شوروی میپنداشتند با از میان برداشتن افسران، روشنفکران و کارمندان عالی رتبه، خواهند توانست از شکل گیری مجدد یک دولت مستقل لهستانی پیش گیری نمایند؟...
یکی از دلائل آن قتلعام، «یکدندگی کور» و، «بیماری شک و تردید» نسبت به همه کسانی بود که از دید امثال بریا و استالین، در شمار «وراگی نارودا» Враги народа یعنی دشمنان خلق بودند !
بله ، عقل سالم نمی تواند قبول کند که آنهمه افسر لهستانی قتل عام شده باشند ! همچنان که عقل سلیم نمی تواند به ضرورت و درستی محاکمات دهه ۳۰ و اعدام امثال گریگوری زینویف و حبیب سلطانزاده و... برسد. خیلی چیزها را عقل سلیم نمیتواند قبول کند. نه آزار یهودیان توسط آلمان را، نه رنج و شکنج فلسطینیان توسط امثال شارون را، نه شکنجه در ابوغریب و گوانتاناما توسط بوش و شرکا را، نه فتوای هولناک آیه الله خمینی و سر بر دار کردن آنهمه جوان رعنا را، نه سربهنیست شدن هزاران ایرانی در جامعهی شوروی را، و نه کاتین را...عقل سلیم هیچکدام را نمیپذیرد. اما، متاسفانه واقعیت خارج از ذهن ما وجود دارد.
با کمال احترام
همنشین بهار
۲۴۴۷۷ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : چراغ راه .
عنوان : دوست عزیز سلام. یک موضوعی یادم رفت برایتان بنویسم ................
شما چراغ راه را با چراغ جهان بسته اشتباه گرفته اید. چراغ راه، چراغ یک اطاق بسته نیست. این چراغ، چراغ راه است. راهی که در آن هم هوای خوش است و هم هوای بارانی و باد و بوران و برف و حتی طوفان است
پس گاه دود هم می کند. یعنی بد می سوزد. و این اشکال را با کمک محیط شناسان، همراهان خردمند و صادق و راهنما و شریف می توان کاست و حتی شاید بتوان بی دود اش ساخت.
این دود و دم اگر طبیعی باشد، بد است، ولی خیلی مهم نیست. اما داشتن صداقت نه فقط مهم است، بلکه اساسی و ستون است. اگر من و شما این ستون را داشته باشیم باقی قضایا قابل حل است. ولی اگر این نباشد، اگر اینشتین هم گردیم وجود ما چندان سودی برای زمین سبز و آبی ما و بشریت نخواهد داشت.
پس این مهم است که صاحب ستون باشیم. در اینصورت دیگر به همدیگر مارک نمی زنیم. همدیگر را تحقیر نمی کنیم. همدیگر را برای "پیروزی" خود شانتاژ نمی کنیم. بلکه دست در دست کمک هم می شویم تا موضوعی کاملاً روشن گردد. و این زیبا را فقط و فقط صداقت است که می تواند ایجاد کند.
۲۴۴۷۴ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : چراغ راه
عنوان : دوست عزیز شما دچار وهم هستید. لطفاً به جای استفاده از شیوه های قدیمی احزاب و گروه ها بر عیله یکدیگر منطقی باشید. بیان وجود تضاد در مقاله ای به هیچ رو خاک در چشم حقیقت پاشیدن نیست.
من نمی دانم شما را همنشین بهار بنامم و یا یک تیره. چون اسم خود را با یک تیره نوشته اید. اگر شما همان همنشین بهار هستید باید خدمت شما عرض کنم که عصبانیت شما بیجا است. از قدیم گفته اند «کافر همه را به کیش خود پندارد» آن سیاستی که شما در سرتاسر مقاله بکار برده اید همان را حالا به دیگران نسبت می دهید. من مخالف افشاگری نیستم. مقاله شما خواننده را به شک و تردید دچار می کند.
مقاله شما ضعف های زیادی دارد. این ضعف ها بر عکس خواننده را دچار تردید می کند. من مثل شما بی انصاف نیستم، وگرنه می نوشتم که روس ها به شما پول داده اند تا این قضیه را لوث کنید. ولی من می گویم شما پول نگرفته اید بلکه یک محقق خوب نیستید. و اگر انسان محقق خوبی نباشد به خود و دیگران ظلم کرده است. بر عکس دو پهلو گویی ها و تعارفاتی که شما در طول مقاله با استالینیزم کره اید، تا رد گم کنید، من نظر واقعی خود را گفته ام.
فقط فرق من با شما و امثال شما این است که دارای سمت گیری نیستم. یعنی درست همانطور به جنایات در روسیه نگاه می کنم که به جنایات در دیگر کشور ها. شما ولی تحقیق تان سمت دار است. این نوع تحقیق بیشتر یک موضع گیری سیاسی است تا اینکه تحقیق باشد.
من هیچ مخالفتی با هیچ شخصی که افشاگری و حقیقت یابی می کند نه فقط تدارنم بلکه با تمام وجود از او دفاع می کنم، و دست اش را می فشارم.
چرا شما فکر می کنید که مقاله تان کامل و بی نقص است!؟
من بر عکس شما که تلاش کرده اید اثر حرف مرا با زرنگ بازی خنثی کنید چنین منظوری نداشته ام. شما زحمت کشیده اید و مقاله ای تهیه دیده اید و دستتان درد نکند. اما وقتی از نقص شما می گویند قبل از گرد و خاک کردن کمی فکر کنید وگرنه همان می شود که گفته اید. یعنی با دست خودتان عِرض و آبروی خود را می برید.
من تعریف خود را نکرده ام. شما دچار وهم هستید و این بسیار خطر ناک است. من از صدری و سهند نسیمی و ... حرف زده ام. صدری بر عکس من و شما آدم دلیری است و با نام خودش می نویسد. و سهند نسیمی هم چنانکه از کامنت های فراوان ایشان دیده می شود یک فعال آذربایجانی است. پس می بینید که من خود را به خواب نزده ام. این شما هستید که خود را به خواب زده اید. اما چون دچار حس بسیار خطرناک وهم هستید، در نتیجه سه نفر آدم مختلف را یکی دیده اید.
مقاله شما و هر کس دیگری می تواند نکات خیلی خوبی در خود داشته باشد و در عین حال دارای تضاد و نقص باشد. شما که خدای تحقیق نیستید. کار شما هم می تواند دارای نقص باشد. شما وقتی با استالینیزم تعارف می کنید من شما را می فهمم، اما من وقتی نظرم را داده ام. نظر واقعی من همان است. یعنی در عین حال که باید جنایات زمان استالین و کسان دیگر افشا گردد، باید اگر ضعفی در افشاگری دیده می شود بر ملا شود. این خاک به چشم حقیقت پاشیدن نیست. این در پی حقیقت نابتر بودن است.
چون گاهی گوشه هایی از حقیقت در تحقیق ها پنهان می ماند. یا به عمد و یا به سهو به هر حال پنهان می ماند و اگر فضول هایی مثل «چراغ راه» نباشند برای همیشه گم می گردند.
حال که متوجه شدید من صدری و سهند و ... نیستم؛ باید خدمت شما عرض کنم که این شما هستید که در لابلای مقاله برای خود تبلیغات راه انداخته اید. کسی در کتابخانه به سوی من آمد و گفت: شما به تنهایی کار یک گروه را کرده اید. طرف آمد به طرف شما و در عرض چند دقیقه و یا چند روز؟ پی برد که شما کار یک گروه را گرده اید... من وقت برای چانه زنی ندارم از این نکات در مقاله شما فراوان دیده می شود. پدر جان، احتیاجی به این حرف ها نیست. مردم شعور دارند شما کار خودتان را انجام دهید و قضاوت را به خواننده خوب، بد و متوسط بسپارید.
در ضمن شما یک خبر نادرستی را نیز "زیرکانه" در موشته خود جا داده اید. ای کاش این کار را نمی گردید. تا جایی من شما را می شناسم از سرشناسان یک گروه چپ بوده اید. چه احتیاجی داشت که انکارش کنید!؟
ده ها نفر دیروز در فلان گروه و دسته بودند و حالا نیستند و کسی هم نمی تواند به آنها بگوید چرا نیستید. من مثل شما بی انصاف تیستم. شما اگر برای گریختن از دست مردم شانتاژ چی این کار را کرده اید من بر شما خرده نمی گیرم. این فرهنگ زشت همیشه دهان حقیقت را بسته یعنی همان کاری را کرده که شما با من کرده اید. یعنی برای اینکه تأثیر حرف های مرا خنثی کنید به شانتاژ پناه برده اید. من بر شما نمی گیرم زیرا این فرهنگ عمومی مردم سیاسی ما بود و بد بختانه خیلی ها هنوز با آن خدا حافظی نکرده اند. اگر برای رد گم کردن در بر خورد با مردم شانتاژ چی این کار را کرده اید به نظر من خیلی اشکال ندارد. ولی اگر به دلیل دیگری دست به این کار زده اید آنوقت می توان به کل نوشته شما شک کرد.
راست اش را بخواهید من قبلاً بر اثر مطالعات جسته گریخته خود به این نتیجه رسیده بودم که این کار را نیروهای امنیتی روسیه کرده اند. اما با باور به مقاله شما آن باور قبلی من دچار تردید می شود.
آنجا که من می نویسم آمار درست نیست منظورم به نادرستی و یا درستی آمار تیست. بلکه منظور من به تناقضی است که در آمار دیده می شود. یعنی از چند هزار به ده ها هزار فرا می روید. کدام درست است؟ منظورم به این گوشه بود. سهند نیز به آن اشاره کرده بود.
شما می گویید که در سال ۴۰ با اسلحه آلمانی اسرا را کشتند چون قرار بود در سال ۴۱ هیتلری ها به روسیه حمله کنند و روس ها آنوقت این جنایت را به گردن آنها بیندازند. منظورم به این تکه ها بود که بچه را هم قانع نمی کند. به همین خاطر نوشتم که اگر مثل شما شانتاژ چی و پرونده ساز بودم و صدری و سهند و ... را یکی می پنداشتم، به شما می گفتم حتماً از روس ها پول و پله ای دریافت کرده اید. اما من از اتصاف و وجدان بر خوردارم. پس می گویم کار شما با همه زحمتی که کشیده اید ناقص است و دارای تضاد می باشد. ای کاش در برابر این صداقت جوش نمی آوردید و درست توضیح میدادید. چون من هم آدمم و می توانم در باره مطلبی اشتباه بکنم.
اگر به یاد داشته باشید صدری نوشته بود ما و شما و دعوای این جهان... با جوش آوردن شما، حرف صدری دوباره در گوش من زنگ زد.
و یک پیشنهاد دوستانه: در آینده یا تحقیق را ترک کنید و یا اگر می خواهید در این میدان بمانید کینه و عشق و هرچه حس در دل دارید را وارد تحقیق نکنید. یعنی اگر حتی صحبت از دشمن خونی شما در میان است فقط همان را بگویید که باید گفته شود. وگرنه خواننده را نسبت به شخصیت خود دچار تردید خواهید کرد.
و این را هم باید اضافه کنم که این بر خورد من با شما فقط و فقط برای سازندگی وجود شما است و به هیچ رو به این مفهوم نیست که این جنایت بزرگ را سازمان امنیت روسیه نکرده؛ زیرا اینها که دشمن شمرده می شدند، آنها در زمان استالین از این بدتر با خودی و دوست کردند. اعضای حزب کومیست ایران با دست خود نوشتند ما جاسوس انگلیس و خائن هستیم پس باید اعدام گردیم.
و خدمت آن دوستی که نوشته بود آیا جای دیگری دیده اید که جنایات بر علیه ایرانیان در شوروی را بنویسند؟
باید عرض کنم که آری فراوان نوشته شده، لطفاً روی اسم حزب کمونیت ایرا، روی ذره، حسابی، نیک بین و ... در اینترنت کلیک کنید تا فراوان ببینید. لطفاً بت نسازید تا اهل قلم ما بتواند پیشرفت کند، وگرنه مغرور شده در جا خواهد زد و در نتیجه پوچ و بی مصرف خواهد شد.
دوست عزیز نویسنده بیایید راستکی همنشین بهار شوید. فقط شما نیستید که رنج برده اید. ما همه از آن جهنم که در پشت سر داریم می آییم، پس نباید اجازه داد که دیروز ما به پهلوی شکننده حقیقت لگد بزند.
کوتاه سخن: محقق واقعی هیچ چاره دیگری ندارد بجز بی طرف بودن. وگرنه همچنان در حد یک حزبی به زندگی نگاه خواهد کرد و این نگاه هرگز آثار ماندگار در تحقیق نمی آفریند.
به بزرگی خود مرا ببخشید که بی پرده و دوستانه با شما حرف زدم. اگر روی این حرف ها تعمق کنید باور کنید که بی نتیجه نیست. پس به جای دو باره شانتاژ کردن، لطفاً فکر کنید.
موفق باشید
در ضمن صدری عزیز نوشته که استالین سومین شخصیت محبوب شده! باید خدمت آن عزیز عرض کنم که این از نیکی استالین نیست، از قحط رجال زمانه ما است. و هم از وضعیتی است که امروزه در شوروی سابق وجود دارد. بسیاری کار و خانه و زندگی خود را از دست داده اند. شرکت های هرمی حتی از خانه های مردم نگذشتند. به مردم وعده میلیونر شدن دادند. و به مردمی که مثل چرنه موردین ها و حیدر ها و ژرنوفسکی ها، یولینسکی ها و ... صاحب ثروت نشده بودند، گفتند باید به تجارت روی آورد تا ثروتمند گشت. مردم سند خانه های خود را بردند و گرو گذاشتند و آن همه که تنها ثروت مردم بود خورده شد.
آری صدری عزیز، در چنین شرایطی است که مردم شوروی سابق می گویند: صد رحمت به کفن دزد قبلی!
۲۴۴۷۰ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : -
عنوان : «چراغ راه» نباید دود کند !
چراغ عزیز، پیش از شما و بیش از شما خیلی ها تلاش کردند بر چهره حقیقت خاک بپاشند، اما فقط عرض خودشان را بردند.
این دفعه شما «چراغ راه» شده و بعد از تعریف و تمجید از خودتان (ببخشید از سهند و صدری) فرموده اید: « مقاله پر از تضاد است. ارقام شبیه ارقام نشریات زرد است. »
کسیکه خواب باشد هرچند خواب سنگین، میشه بیدارش کرد اما کسیکه خودش را به خواب زده باشد، بیدار بشو نیست !
چراغ جان، شما خودتان را به خواب زده اید و خیال میکنید با جوسازی میتوان دیگران راهم بازی داد. اصل مسئله شما اعداد و ارقام نیست، خودتان هم میدانید.
اما اگر من اشتباه میکنم و واقعا منظور جنابعالی تعداد قتلعام شدگان در جنایت کاتین است، خوب است بدانید آنچه همنشین بهار در مقاله اش آورده دقیق است و با داده های مراجع و رفرنسهایی چون دائره المعارف لاروس، بریتانیکا، ویکپدیا و...همخوانی دارد.
۲۴۴۱٣ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : چراغ راه
عنوان : جواب "همنشین بهار" سرسری است
نباید تلاش کرد که جنایات زمان استالین و یا هر کس دیگری به فراموشی سپرده شود. این کار خیانت به بشریت است. از سوی دیگر مقاله پر از تضاد است. ارقام شبیه ارقام نشریات زرد است. سئوالات صدری و سهند نسیمی و دیگران را "همنشین بهار" نصف و نیمه جواب داده. سهند نسیمی با دقتی عالی به مقاله نگاه کرده از آن همه دقت نمی توان با جوابی سرسری گذشت.
۲۴٣۹۴ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣٨۹
|