نامه های یک اعدامی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : علی یحیی پور سل تی تی
عنوان : معلم بیدار وشجاع ودریا
از خواندنش گریستم از دردی که می کشید فرزاد را یک آئینه کرد که الگوی نه تنها مردم ایران بویژه جوانان قرار دهد بلکه پیامش کردستا ن محروم را به خزر وخلیج فارس پیوند می دهد باید روز تولد فرزاد را در آینده روز معلم کرد این روز به نام او الگوی همهء معلمان این سر زمین خواهد شد
او عاشق بود وهمه هستی را در عشق به آزادی می دید او همانطور که نوشت سر نوشت خود آگاهانه وانقلابی تعیین کرد او هستی آفرینش ایران بود .
یادش همیشه در دل این سر زمین سوخته گرامی باد
۲۵۱۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : لیثی حبیبی م. تلنگر
عنوان : درود بر نویسنده ی این مطلب، که حقیقتی زیبا را نوشته. من با همین نامه هایش با او دوست شدم، و هر روز دوستی ما اوجی جدید می گرفت. و اینک خانه ام بارانی است، از چهار سو می بارد. ما فرزاد فراوان نداریم. مرد را بخاطر بسپارید و نام کودکان خود را فرزاد بگذارید.
جنگل درون باغ او
چون سر کنم با داغ او؟
ما فرزاد فراوان نداریم، پس مرد را بخاطر بسپارید و نام کودکان خود را فرزاد بگذارید.
امثال در ایران و کل کردستان پاره پاره فروان فرزاد زاده می شود.
عنوان : کاک فرزاد! خیلی باهات دوست شده بودم. همیشه برات می نوشتم، زیرا در این قحط آدم تو را آیینه یافته بودم. تو برای من همیشه زنده هستی، هر وقت دلم گرفت در تنهایی این خانه با تو به گفتگو می نشینم
به من گفتی صبوری کن صبوری ...........
بر آن شعر کامنت که امروز صبح نوشتم دو کلمه افزوده ام. لطفاً این یکی را اصل به حساب آورید.
عنوان : با تسلیت به خانواده های جان باختگان.
امروز
کامیاران عزادار است
امروز
فاصله ها عمیق تر گشتند
دره ها فرو تر نشستند
کوه ها لرزیدند
کانی ها خونی ۱ شدند
بلوت های ۲ پیر کردستان
فرزاد شده
در مه صبحگاهی
دست و پا زدند.
امروز
همه ی خیابان ها،
کوچه ها،
خانه ها،
کتابخانه ها،
کوه ها،
رودها،
شهر ها،
مدرسه ها،
دانش آموزان ...
کمانگیر شدند
روی به سوی مرز های به خطر افتاده ی انسانی
و خود را فرزاد کمانگر نامیدند.
امروز سنه دژ، بوکان، مریوان، اربیل، سلمانیه، دیار بکر، حلب ... کل کردستان
شد کامیاران
و گفت: ای انسان، یاران!
می بینید چه بر ما می گذرد!
و مردمان گفتند:
تف به روی دار داران!
..........
و زنان کرد
پوشیدند بهترین و سرخترین لباس های خود را
و با میانداری مادر فرزاد
رقص سوگ آغاز گشت
زنان دامن افشان
می باریدند
هر کس به زبان خود می گریست:
گریه، قووره، گریست، پوو که، فه رقان، تاس، پرمه، گره وه، گری، شین
در ایران و کل پاره پاره کردستان
چنان بود که بیا و ببین!
ناگهان
جهان را سکوت فرا گرفت
تا مادر فرزاد سخن بگوید.
رو به کوه و آرام گفت:
په روانه، په پووله، منمنیک، زاوله ...
عه زیز، نازار، خوه شه ویس، وشه سیاو، رُولیم ...
کوه هم سکوت کرد
باد ها فرو نشستند
و مادر کردستان پاره پاره آغاز کرد:
فرزندان مرا آویختند به دار
هرای، هوزه ری، زهار!
هاوارم هاوار!
.........
فرزاد من پُر اوج بود
دریا بود و موج بود
سبز درختان جان او
بالای کوه مهمان او
چون شمع بود، پروانه بود
او عاشقی دیوانه بود
هم با شکوه و پُر جلال ۳
چون چشمه بود آب زلال
اندیشه اش روشن چراغ
گل بود مستم توی باغ
راز جهان در دست او
بس سیروان پیوست او
واژه به جان اش آفتاب
چشمان او رفته به خواب!؟
دریا که بود مهان او
غوغا درون جان او،
کولاک بود و مهربان!
چون او ندیدم در جهان
اندیشه اش پرواز جان
او را ز جانان است نشان
دل باخته، در پرواز بود
چنگ اش پُر از آواز بود
سازش نوای عشق و رود
بسیار در جان اش سرود
خورشید بود روی زمین
هر واژه اش صبحی نوین
جنگل درون ِ باغ او
چون سر کنم، من داغ او؟
...............
زیر نویس ها:
۱ - کانی(کردی)، خونی(تالشی) = چشمه
۲ - بلوط واژه ای پهلوی است و نوشتن آن در فارسی با ط دسته دارد غلط است.
۳ - فرزاد از حقوق همگان - زنان و مردان - دفاع می کرد. شکوه اسم زن است در ایران و جلال نام مرد می باشد. این توضیح را نوشتم زیرا در نوجوانی از زبان شناس و مبتکر ِ سخن ورزی ویژه، و قلم زن و مترجم بزرگ ایران زمین: م. الف به آذین، آموختم که مترادف را بیجا بکار نبرم. زیرا گاه این کار را کردن، جا و وقت حرام کردن است. در ضمن بعضی کلمات کردی مثلاً گریه را که مترادف بکار برده ام، یعنی هر گوشه ی کردستان به زبان خود می گرید. پس باز دلیلی داشت آوردن آن مترادف ها.
۲۵۰۵۳ - تاریخ انتشار : ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹
۲۵۱۰۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۲)
نظر شما
اصل مطلب
|