از : ر ع
عنوان : سیروس ادیب و سیاستمدار
اندر حکایت همایش و نامه ای گشاد به بزرگان قوم.
حکایت ما از انجا اغاز شد که روزی مطربی را هوس در سر اوفتاد که کارو پیشه خود بنهد و روی اندر دونیا جعبه جادو کند. از بد حادثه دست وی به جعبه ای برسید خورشیدگون و نورافشان. هنوز چند صباحی ازاین دستیازی نگذشته بود که مطرب حکایت ما پیشینه و پیشه خود را به فراموشی سپرد و خود را دیگر نه در کسوت مطرب و خنیاگر بل در مقام شاعر و ادیب و سیاستمدارو اندرزگو بیافت. روزها بگذشت و ماهها سپری شد. عید امد و سال نوشد. مطرب حکایت ما مدام و پی در پی چونان شیر علم ، از سر ذوق و ولع خلایق رااندرزها بدادی و از نصایح خود بهرمند بگردانیدی. گوش خلایق در داخل و خارج ولایت پر شد و پرده ها بدرید، نوبت به اندرزهای پدر گونه مطرب خوش خوان ما به بزرگان قوم برسید و خرد وعقل و درایت و دوراندیشی هدیه ای در پاکت نصایح از سوی مطرب دیروز به سیاستمداران امروز ولایت شد. ناصح جعبه جادو لحضه ای درنگ نکرد و بزرگان قوم را هدایت بفرمود و انان را به ستایش همایش نامه گشاد خود فرا خواند. تا باد چنان بادا.
و اما این بنده فقیر و بی بضاعت که دیرگاهی است ستایشگر این مطرب خنیاگر ادیب شاعرو موسیقی دان واستاد استادان علوم نقلی و عقلی بوده ام، رخنه ای دارم از این دانشمند مجلس فیس بوک که ای استاد حالا نمی شد این نصایح ادیبانه، رفیقانه، دوستانه، شاگردمائابانه، متمدنانه، همایش گونه، همدلانه، باورمندانه، مهربانانه، رسالت گونه و دادخواهانه خود را زودتر از این ابراز می کردی تا دوستان و رفیقان و اموزگارانت زودتر از این به خود بیایند که مباد از" ازمون دمکراسی و وعده ان که امروز در رفتارشان تصویر خواهد شد." به خود بیایند و بیش از این خود را شرمند نصایح تو نشوند. قطعا به نصایح تو گوش فرا می دهند وعمل می کنند چه خوب شد که شما این نصیحت و پند و اندرز را از خود بیرون دادید و همه را مستفید کردی و بی شک ان همایش ملی که تو در سر داری پدیدار می شود.
۲۵۶۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : خواننده مطلب
عنوان : رفرم
آقای ملکوتی دم از رفرم می زنید. می دانید که در ادبیات فارسی، می شود از رفرم معنای ماست مالی کردن را استخراج کرد. بهتر است بی رودربایستی صحبت کرد و از جریانات مورد نظر در پیام شما، درخواست بازبینی سیاسی کرد. به بازبینی بنشینند و سپس معلوم می شود از تشکلات آنها چه باقی می ماند!
دوست عزیز به صحبت بنده توجه کافی نکرده اید؛ می گویم جریانات کرد در یک سال گذشته نقشی نداشته اند؛ درگیری سراسر ایران را گرفت اما احزاب مورد علاقه شما در این میان بی نقش بودند در حالی که می دانید بسیاری از جوانان در منطقه کردستان، بدست جمهوری اسلامی کشته شده اند در حالیکه که کرد نبوده اند و برای دفاع از مبارزات خلق کرد به آن منطقه رفته بودند. یا بدست ممحسنی یا خلخالی یا فرمان های جلایی پور از پای در آمدند. و احزابی که به آنها سمپاتی دارید حتی یکی شان را به خاطر نمی آورند. ایران یک سال است در تب و تاب و سکوت سوخته و رفته است مواضع و حمایت احزابی که خطابشان می کنید در این باره چه بوده است؟
حالا متوجه شدید چرا می گویم تملق می دهید!
۲۵۵٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : سیروس ملکوتی
عنوان : با سپاس از توجه شما
ضمن سپاس از توجه شما بدین مهم اجازه میخواهم در مورد هموطنی که با عنوان جعل نوشتند پاسخی داده باشم. ایشان فرمودند کدام مدنیت؟ و گویا اینجانب زبان تملق را در مورد احزاب سیاسی کرد بکار گرفتم. توجه فرمایید دوست عزیزم همه این مفاهیم باری نسبی دارند و اما من مدنیت را در شیوه مبارزه مردم بکار گرفتم . نمونه های مشخصی از این مدنیت در کردستان شاهدیم و به امروز و وضعیت سیاسی امروز هم خلاصه نمی گردد. مبارزه و توجه مردم مریوان به مسئله زیست محیطی یک درک نوین در زندگی اجتماعی کرد و ایران تلقی میگردد. همچنین برپایی نهادی چون مبارزه بر علیه سیاستی که کودکان کار را می افریند که فعالیت درخشانی را
در سنندج به تصویر اوردند و دیگر نهادهای مدنی مانند زنان برابری خواه که به قول زنان مبارز ایران کردستان کانون مهمی در این زمینه بشمار میرود. اگر کمی کردستان امروز را مطالعه فرمایید متوجه میشوید که تفاوت چشمگیری در خود باعث امده است.
نسل تحصیلکرده ای پا به میدان نهاده اند که به لحاظ دانش و بینش جامعه شناختی
احزاب سنتی نمی توانند یارای برابری با انان را داشته باشند به همین خاطر با ذهنیت تاریخی مردم کردستان به ارایش خویش میپردازند. به همین دلیل هشدار من معنا می یابد که این حضور میبایست در صحنه کردستان امروز بازخوانی و بهتر گفته باشم دگرخوانی گردد.
وعده دمکراسی و ازادی تنها کافی نیست بلکه باید نشانه های پایبندی به قوائد دمکراسی را احزاب در عمل و بینش خود بیان نمایند. یکی از مهمترین ان همانا تحمل پذیری یکدیگر است. کافی نخواهد بود که گفته شود امروزمان طاقت همبستگی نمی رود اما در فردای دمکراسی دوشادوش یکدیگر پاسدار ان خواهیم بود. گمان کنم عقل سلیم چنین وعده ای را مپذیرد. همین امروز باید نشان دهیم که قادریم با همه تفاوتها با یکدیگر برای اهدافی مشترک همبسته با نیاز و دادخواهی مردم همکاری نماییم.
انحلال احزاب کردی چیزی را عوض نخواهد نمود . این یک مسئله فرهنگیست. احزاب کردی مانند هر حزب سیاسی این جهان قادرند در درون خود رفرمهایی برای تحول و همچنین اینهمانی با ذهنیت و عینیت جامعه معاصر داشته باشند.
حضور در میدان حقیقی مبارزه و هم امیزی با خواستها و دادخواهی های حقیقی خود مهمترین عامل برای تحول سامانه اندیشه احزاب سیاسی مداخله گر در امور اجتماعیست.
کردستان هرگز در این سی و یک سال در مبارزه تنها نبود این یک درک بسیار توهم امیز از مبارزه میباشد. فکر کنم شواهدی چون خاوران ها نشان از ان میدهند که مبارزه بر علیه خودکامگی نظام بسیار گسترده طی این سالها حضور داشته است.
اما میتوان از کیفیت و کمیت متفاوت این مبارزه قیاسی به عمل اورد که گمان نکنم در شرایط حاضر ضرورتی بر ان رود.
باری ما نیازمند یک همبستگی ملی و سراسری میان همه اشخاص، نهاد و سازمانها و احزاب سیاسی سراسری هستیم. بدون چنین درکی باید در انتظار مکانیزم های دیگری بود که خارج از اراده حقیقی ما بتواند عمل نماید. و خوب میدانیم مکانیزمهای دیگر نه منافع ملی و نه پاسخی برای دادخواهی های ما دارند.
اتحاد احزاب و نهاد ها و شخصیت های سیاسی کردستان میتواند سراغاز و بدعتی بر این اراده باشد. زیرا فرصت پیش روی میتواند انرا بر بی ارادگی حاکم تحمیل نماید.
متاسفانه تا کنون دوستانی که در این متن از انان به گونه نمادین نام اوردم پاسخی در اختیار ننهادند . و این خود نشان از تضادی مینماید که وعده و اراده انان بیان میدارد. با این حال باید تحمل داشت و بر این مهم پای فشرد.
با سپاس
۲۵۵۰۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : سیروس ملکوتی
عنوان : با سپاس از توجه شما
ضمن سپاس از توجه شما بدین مهم اجازه میخواهم در مورد هموطنی که با عنوان جعل نوشتند پاسخی داده باشم. ایشان فرمودند کدام مدنیت؟ و گویا اینجانب زبان تملق را در مورد احزاب سیاسی کرد بکار گرفتم. توجه فرمایید دوست عزیزم همه این مفاهیم باری نسبی دارند و اما من مدنیت را در شیوه مبارزه مردم بکار گرفتم . نمونه های مشخصی از این مدنیت در کردستان شاهدیم و به امروز و وضعیت سیاسی امروز هم خلاصه نمی گردد. مبارزه و توجه مردم مریوان به مسئله زیست محیطی یک درک نوین در زندگی اجتماعی کرد و ایران تلقی میگردد. همچنین برپایی نهادی چون مبارزه بر علیه سیاستی که کودکان کار را می افریند که فعالیت درخشانی را
در سنندج به تصویر اوردند و دیگر نهادهای مدنی مانند زنان برابری خواه که به قول زنان مبارز ایران کردستان کانون مهمی در این زمینه بشمار میرود. اگر کمی کردستان امروز را مطالعه فرمایید متوجه میشوید که تفاوت چشمگیری در خود باعث امده است.
نسل تحصیلکرده ای پا به میدان نهاده اند که به لحاظ دانش و بینش جامعه شناختی
احزاب سنتی نمی توانند یارای برابری با انان را داشته باشند به همین خاطر با ذهنیت تاریخی مردم کردستان به ارایش خویش میپردازند. به همین دلیل هشدار من معنا می یابد که این حضور میبایست در صحنه کردستان امروز بازخوانی و بهتر گفته باشم دگرخوانی گردد.
وعده دمکراسی و ازادی تنها کافی نیست بلکه باید نشانه های پایبندی به قوائد دمکراسی را احزاب در عمل و بینش خود بیان نمایند. یکی از مهمترین ان همانا تحمل پذیری یکدیگر است. کافی نخواهد بود که گفته شود امروزمان طاقت همبستگی نمی رود اما در فردای دمکراسی دوشادوش یکدیگر پاسدار ان خواهیم بود. گمان کنم عقل سلیم چنین وعده ای را مپذیرد. همین امروز باید نشان دهیم که قادریم با همه تفاوتها با یکدیگر برای اهدافی مشترک همبسته با نیاز و دادخواهی مردم همکاری نماییم.
انحلال احزاب کردی چیزی را عوض نخواهد نمود . این یک مسئله فرهنگیست. احزاب کردی مانند هر حزب سیاسی این جهان قادرند در درون خود رفرمهایی برای تحول و همچنین اینهمانی با ذهنیت و عینیت جامعه معاصر داشته باشند.
حضور در میدان حقیقی مبارزه و هم امیزی با خواستها و دادخواهی های حقیقی خود مهمترین عامل برای تحول سامانه اندیشه احزاب سیاسی مداخله گر در امور اجتماعیست.
کردستان هرگز در این سی و یک سال در مبارزه تنها نبود این یک درک بسیار توهم امیز از مبارزه میباشد. فکر کنم شواهدی چون خاوران ها نشان از ان میدهند که مبارزه بر علیه خودکامگی نظام بسیار گسترده طی این سالها حضور داشته است.
اما میتوان از کیفیت و کمیت متفاوت این مبارزه قیاسی به عمل اورد که گمان نکنم در شرایط حاضر ضرورتی بر ان رود.
باری ما نیازمند یک همبستگی ملی و سراسری میان همه اشخاص، نهاد و سازمانها و احزاب سیاسی سراسری هستیم. بدون چنین درکی باید در انتظار مکانیزم های دیگری بود که خارج از اراده حقیقی ما بتواند عمل نماید. و خوب میدانیم مکانیزمهای دیگر نه منافع ملی و نه پاسخی برای دادخواهی های ما دارند.
اتحاد احزاب و نهاد ها و شخصیت های سیاسی کردستان میتواند سراغاز و بدعتی بر این اراده باشد. زیرا فرصت پیش روی میتواند انرا بر بی ارادگی حاکم تحمیل نماید.
متاسفانه تا کنون دوستانی که در این متن از انان به گونه نمادین نام اوردم پاسخی در اختیار ننهادند . و این خود نشان از تضادی مینماید که وعده و اراده انان بیان میدارد. با این حال باید تحمل داشت و بر این مهم پای فشرد.
با سپاس
۲۵۴۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : نادر خلیلی
عنوان : چه گفته ها و چه ناگفته ها!!
سیروس عزیز درود و عرض ادب و سپاس از مقاله ی دلسوزانه ات. شما در این نوشتار، دست بر روی نقاطی گذاشته اید که اهمیت آنها، پیش روی هر آگاه اندیشی، آشکار است.
به نظرم، اگر این اعتصاب کردستان، که به نشانه ی خشم و اعتراض مردم شریف و ستمدیده ی کرد است، به سراسر ایران کشیده می شد، پشت رژیم خون و جنایت شکسته می شد. راستش من به این اتفاق که در بالا نوشتم، امید وار نیستم و آنگونه که من دیده ام، جدایی دست ها و دلها و دیگر خلق های ایران را از یکدیگر، مقداری پر رنگ تر نظاره می کنم! که ای کاش اینگونه نمی بود. و این جدایی و ناپیوستگی، و از سویی تضاد درونی اپوزیسیون ایران، دقیقا همآن چیزی است که جمهوری اسلامی خواسته و می خواهد. اگر بخواهم که نظرات داده شده بر روی نوشتار شما را کاملا نقد کنم، کار به نیمچه کتابی خواهد کشید. اما درین فرصت کوتاه، تنها تاکید می کنم که کردستان، با نگاهی کاملا دیگر گونه از همگی شخصیت های سیاسی و غیره، عمل کرده و می کند. کردستان از همآن آغاز، چهره ی ناخوشِ جمهوری را درک و فهم کرده بود و دقیق و درست اقدام نمود، جنگ ۲۴ روزه ی سنندج در سال ۱۳۵۸ تنها یک نمونه است در این تاریخ واژگون سی ساله که کشتار و اعدام، جنگ و خونریزی، تنها زبان رهبران ایران بوده است. کردستان، حقیقتا راه را می شناسد و میداند که چگونه میبایستی عمل کرد؟ ولی شخصا از اینکه کردستان پیشتاز مبارزات بوده و هست، شادمان نیستم، زیرا به سادگی ها و صمیمیت های مردم شریف کرد، کاملا واقفم و شما نیز به این نکته، کاملا آشنا هستید. چرا همه در کنار هم نیستند؟ این جدایی ها و نفرت ها از یاران و همرزمانِ زنجدیده، که بعضی ها، به زبانی خاص مطرح میکنند، غیر از تکرار تجربه ی سی ساله، چه ارمغانی به همراه خواهد داشت؟ و برای من حقیقتا تعجب آور است که بسیارانی هنوز هم متوجه نیستند که کردستان، تمامیت رژیم آخوندی را نشانه رفته است، و هرگز باور به این نداشته که این سیستم سرکوبگر، اصلاح پذیر بوده باشد. از اینرو روند و راه کردستان، خصوصیتی دلگیر را، به ذهن متبادر می سازد . واقعیت آشکار این است که رژیم جمهوری اسلامی، هر روز و ساعت، فرزندانی را از دیار مهر، به دار می آویزد_ پس برداشتن این ننگ بر پیشانی ایران، وظیفه ی هر انسان آزادی خواهی است. از اینرو دلسوزی، صمیمیت و صداقت شما ،در گفتار و نوشتارتان، تاثیر خاصی دارد که مرا واداشت تا، دراینجا به اختصار نظرم را بنویسم.
۲۵۴۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : خواننده مطلب
عنوان : جعل
آقای ملکوتی چرا جعل تاریخ می کنید ؟ درست است که بسیاری از کردها با حکومت ها مبارزه کرده اند ولی مطمئن باشید که مبارزات آنها هنوز به مدنی یت نرسیده و به ختم نمی شود. آیا تملق آنها را می دهید؟
حکومت جمهوری اسلامی، یکسال است بی امان می کشد از جمله تعدادی از فرزندان کرد سرزمین مان را ولی حرکت سازمانهای کرد در خارج از کشور در مقابل سرکوب عمومی که حکومت بدان دست زده چه بوده است؟ در ماههایی که ایران در تب و می سوخت اینها چه کردند؟
۲۵۴٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : پویان مدائن
عنوان : ناقص الخلقه بودن سیاست در ایران .....
پیشتاز بودن کردستان در مبارزه امری محرز است که نیاز به مستندات ندارد واز طرف دیگر رشد وگسترش ملوک الطوایفی در تمام جریانات سیاسی بخصوص جریانات کردی امری است که مانع از پیشبرد امر اتحاد در مبارزه شده و عمر حکومت اسلامی را تا کنون از سی بیشتر نموده و در صورتی که راه حلی پیدا نشود نسل جدیدی که اکنون در ایران چنگ در چنگ رو در روی حکومت ایستاده احزاب سنتی و عشیره ای را هم کنار خواهد گذاشت تا در عالم تخیلات خود و با همان حلقه پیرامونی دل خوش دارند .
الزامات سیاست در عصر فعلی حتی با چند سال پیش هم تفاوت های اشکار داردو نیاز به مانور وانعطاف بیشتری دارد کسانی که به الزامات گردن ننهند و انعطاف نداشته باشند حتما با پیشانی به دیوار سنگی واقعیت برخورد خواهند کرد.....
۲۵۴۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : هادی صوفی زاده
عنوان : پاسخ به کاک سیروس
کاک سیروس عزیز!
بیش ازدهسال است که ازطرق مختلف به اینها اخطار می شود که بیش ازاین مسئله کردرافدای مصلحت اندیشی خود و بهتر بگویم زندگی کردن تحت لوای فعالیت سیاسی ننمائید. بنده خود درمطلبی به زبان کردی حدود ۲ماه پیش به آنان نوشتم که انحلال این احزاب بسیار محترمانهتر از اینگونه مبارزه است که سالانه باپذیرش صدها جوان کرد به اردوگاههای بی مایه سرنوشت آنان را به بازی می گیرید و انرژی آنان را هدر می دهید. چرا؟ آنان به واقح فراموش نمودهاند نوع مبارزه خلق کرد، تفاوت بنیادی با شیوه مبارزات دیگر ملل جهان منجمله ایران مرکزی دارد، اگر آنان فعالیت سیاسی را مقدم می شمارند، آنچه که آنان انجام می دهند، قبیله گرایی است و رژیم ایران بسیار دوست دارد که آنان انگونه ادامه دهند. تنها موضوعی که به آنان کمک نمود که دوباره قد علم نمایند، تقلب انتخاباتی سال گذشته بود، گرنه سخنی برای گفتن نداشتند. و اساسا" قادر به دفاع از گذشته احزاب خود نیز نیستند. دهها مورد رامی توان به عنوان سند ناتوانی سیاسی آنان ارائه داد که علیرغم گوشزد نمودن بهآنان بازهم حاضر به بازنگری درعملکردشان نبودهاند . باور کنید سخت تر ازآن نیست که سایت تابناک در مطلبی می نویسد که گروههای کرد فعلا" مشغول رقص وپایکوبی هستند. به هرحال امیدوارم پیام صمیمانه شما را درک نمایند.
۲۵۴۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : ناظر واکنشهای سیاسیونی که منتظر دعوتنامه هستند
عنوان : چه باید کرد با این خود شیفتگان؟ باید مجبور به تمکین شان کرد.
بنظر شما چه باید کرد؟
از همه نیروهای آپوزیسیون انتظار میرود که برای یک اعتراض عمومی در سطح کشور بهم بپیوندند و تظاهرات گسترده ای را در سطح جهانی بر علیه رژیم سازماندهی کنند. ما در آستانه ی سالگرد کودتای خامنه ای+ان هستیم و همانطور در خطر حمله نظامی از بیرون و ایجاد فقر عمومی بواسطه هدفمند کردن یارانه ها میباشیم. ما با واکنش شدید خود قادریم معادلات سیاسی رژیم و فرصت طلبان بین المللی و اشاعه فقر گسترده تر و خفقان سیاسی در درون کشور را بیکباره بهم بریزیم و حاکم سرنوشت خود شویم. هر گونه تعللی از سوی نیروهای سیاسی ما در این راه، ایران و ایرانی را به جنگ و کره شمالی شدن ایران سوق میدهد. ما ملت هشیاریم و واکنش های این نیروهای سیاسی را زیر نظر داریم و اگر بخود نجنبندند و دیر شود ما آنها را مسئول خواهیم دانست. حواسشان خوب جمع باشد و بدانند ما ملت ۳۱ سال پیش نیستیم که با ما بازی کنند و بدنبال منافع فرقه ای خود باشند. مخالفت های فرقه ای شما بما ربط ندارد ولی ایستادن شما در کنار هم در مقابل این رژیم بما مستقیما مربوط است. جرقه ای که در کردستان زده شده است باید با کار و کوشش هر چه سریعتر شما به اعتصاب عمومی کل کشور تبدیل شود. این فرصت را هم مثل فرصت های قبلی نسوزانید. ما میفهمیم.
حرفی هم با هموطنانم دارم. ما باید به همه نیروهای سیاسی فشار بیاوریم تا مجبور شوند طبق خواسته ملت ایران عمل کنند و نه خودشان. از این فرصت ها کم بدست میاید که استانی در ایران در اعتصاب عمومی باشد. این فرصتی است که دلیران کردستان در اختیار ۷۵ میلیون ایرانی گذاشته اند . سوزاندن این فرصت بهر دلیلی جنایت در حق ایران، ایرانی و همه قربانیانی است که تاکنون متحمل شده ایم، از اولین ها تا این آخرین اعدام ها که فرزاد کمانگر در میانشان بود. قربانی دادن بس است، گریه و سوگواری و به انتظار اعدام های بعدی نشستن بس است، برخیزیم و جلوی همه اعدامها را از این پس بگیریم. بدون سازماندهی کاری از پیش نمی رود و این نیروهای سیاسی هستند که وظیفه دارند تظاهرات گسترده در خارج از کشور را تدارک ببینند. آنها هستند که باید از ما دعوت کنند که در تظاهرات شرکت کنیم و نه ما به آنها وظایفشان را یادآوری کنیم. ما به اندازه کافی در خارج زندگی کرده ایم که براحتی تفاوت احزاب ایرانی و غربی را مقایسه کنیم. اینجا سیاسیون هستند که همه کارهای سازماندهی را میکنند و مردم بطرفشان میروند. اینجا احزاب هستند که مردم را دعوت میکنند و نه برعکس بخصوص اگر منافع ملی کشورهایشان در خطر باشد. من از شما میخواهم که به احزاب سیاسی ایرانی از طریق این سایت و رسانه های دیگر بفهمانید که ما میفهمیم، ما از آنها انتظار داریم به بلوغ سیاسی برسند و این فرصت بدست آمده را نسوزانند وگرنه در تاریخ این کوتاهی آنها را ما بر علیه شان به ثبت خواهیم رساند.
تقدیم به دو نظر دهنده محترم قبلی
۲۵۴۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : sirus malakooty
عنوان : پاسخ
هاتف عزیز
در اینکه نسل جوان و متحول کرد پیشتاز مدنیتیست که احزاب از پس ان در حرکتند شکی نیست. همچنان که احزاب سنتی غیر کرد نیز در برابر اندیشه جوان واماندگی خود را نشان دادند. اما بپذیریم که هنوز همین احزاب در ذهنیت عموم مردم میتوانند حادثه افرین باشند. پس اگر بتوان مجبورشان نمود تا ارایش درونی و بیرونی خود را تغییری اساسی دهند کاری به عبث ننمودیم. یکی از ان موارد تحمل پذیری یکدیگر است هر دو میدانیم که خلق کرد چه دردهایی را که به خاطر فرهنگ هژمونیک این و ان حزب سیاسی تحمل نموده است. امروز ما شاهد برپایی نهادهای شکوهمند مدنی جدا از احزاب سیاسی در کردستان هستیم . مانند زیست محیطی، برابری خواهی زنان، نهادهای حمایت از اسیب دیدگان اجتماعی مانند کودکان کار، انجمن های ادبی -فرهنگی و حقوق بشری همه اینها نشانه از رشد و تحولی میدهند که نمی توان کتمانش نمود. ما از نسل جوان و دانش پژوهی در کردستان برخورداریم
که دیگر نمی توان با هیجان و افتخارات نسل پیشین رضایتش را جلب نمود. بله همه اینها حقایق کردستان امروز است. اما من و شما از احزاب و تشکلات سیاسی متناسب با عینیت و ذهنیت امروزین میبایست خواسته هایی مطرح نماییم که با چگونگی دریافت و پاسخشان بود و نبود خود را تصویر نمایند. اگر قادر گردند ذهنیت
خودشیفته خود را تغییر دهند گامی بزرگ در اینهمانی با دادخواهی حقیقی مردم بر خواهند داشت در غیر اینصورت به کناری نهاده میشوند. با سپاس از تذکر و توجه شما
۲۵۴۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣٨۹
|