از : گاهنامه هنر و مبارزه حمید محوی
عنوان : فرهنگ اقتدارگرا انتقاد را یاوه می داند
آنهایی که «هنر همیشه حق به جانب بودن» اثر شوپن هاور را خوانده اند حتما با «شگرد نهایی» (اولتیم استراتاژم) نیز آشنایی پیدا کرده اند. این آخرین استراتاژم در مجادلات بر این اساس است که وقتی عنقریب می رود که حریف حرفش را به کرسی بنشاند و مقابله با او ناممکن بنظر می رسد، باید کار را به ناسزاگویی و تمسخر کشاند.
البته «هنر نزد هنرمندان است» یک موضوع کاملا کلی است و من نیز هیچ ایرادی در این تعریف نمی بینم.
ولی مشکل از زمانی آغاز می شود که ما به تعریف هنر بپردازیم و در موقعیتی قرار بگیریم که مجبور باشیم اثر هنری اصیل را از چیزی که تنها شبیه اثر هنری است تشخیص دهیم.
برخی نظیر آقای امیر غفارزاده ضرورتی برای چنین تأملات و کندوکاوهایی نمی بینند، زیرا برای آنها شاخص های قدرت کافی خواهد بود و مابقی همه یاوه گویی ارزیابی می شود. و از دیدگاه فرهنگ اقتدار گرا کاملا طبیعی است که گاهنامه هنر و مبارزه یاوه گو تلقی شود. ولی گاهنامه هنر و مبارزه و طرفدارانش و پیش کسوتان مکتبی که ما طرفدار آن هستیم برای این فرهنگ اقتدارگرا یک نام دیگر هم تعیین کرده اند » فرهنگ ابتذال.
حالا پرسشی که زعم برخی یاوه گویی ارزیابی می شود، این جاست که چرا فرهنگ اقتدارگرا را در عین مبتذل برآورد می کنیم و به عنوان مثال ابتذال جعفر پناهی و کیا رستمی و...فستیوال کن دقیقا در کجاست؟
این موضوعات البته ارتباطی با جعفر پناهی به عنوان فردی که در اسارت به سر می برد ندارد که بخش ناچیزی از قرنها سال زندانی را تشکیل می دهد که جمهوری اسلامی از آغاز برای فعالین اجتماعی بریده است.
البته این کامنت اولین کامنت من در این باره نیست در ثانی باید یادآور شوم که تقریبا تمام فعالیت های گاهنامهی من که از هیچ منبعی پشتیبانی نمی شود و تنها پشتیلبانی آن کلیک هایی است که جویندگان روی فایل هایش کلیک می کنند، همگی روی همین موضوع یعنی تشخیص اثر هنری اصیل از چیزی که تنها شبیه اثر هنری است تمرکز یافته است. و بارها به ضرورت اولویت مبارزه علیه اپوزیسیون های ایرانی نسبت به خود جمهوری اسلامی پرداخته ایم و به افشای تروریسم و ابتذال اپوزیسیون خارج از کشور پرداخته ایم.
موضوع چندان پیچیده ای هم نیست.
و روشن است که به همان شکلی که در اذهان برخی، انتقادات به فرهنگ اقتدار گرا و طبقاتی و افشای توطئه علیه ملت ایران و خلق های جهان، به یاوه گویی تعبیر می شود، همین اذهان متأسفانه گرفتار این باور هستند، چنان که در گفتمان آقای غفارزاده می بینیم، که مسائلی نظیر جنایت علیه بشریت و نژاد پرستی ( در فرانسه به عنوان مثال) با رأی گیری و تعویض رئیس جمهور و هیئت دولتی که غالبا همگی شان از یک طبقه و از یک مدرسه فارغ التحصیل شده اند، تحول خواهد یافت.این طرز تلقی اگر حاصل تبانی نباشد، حتما یک اشتباه عظیم است.
من شخصا طرفدار آزادی عقیده برای کارگران و کارمندان ایران و جهان هستم، به شرط اینکه به شکل ماقبلی امکانات مادی و آموزشی نیز تقسیم شده باشد، به عبارت دیگر مبارزهی ما در مفصل سهم هریک از شهروندان از میراث فرهنگی عصر حاضر، میز مذاکره را با تمام افراد و گروه هایی که چنین مبارزه ای را یاوه گویی می دانند ترک می کنیم.
من نیز خواهان آزادی افرادی نظیر جعفر پناهی و تمام زندانیان سیاسی هستم که علیه ارتش ایران مسلحانه عمل نکرده باشند در برنامهی تجزیهی ایران با امپراتوری جهانی ایالات متحدهی آمریکا و اروپا هم عهد و پیمان نشده باشند.
البته اگر امروز جعفر پناهی و کیا رستمی و امثال او را به من بسپارند و اگر من تیرباری در اختیار داشته باشم همگی شان را به رگبار می بندم و دو تا موشک شهاب ۴ را هم می فرستم روی فستیوال کن.
دشمنی من با این اوباش ها در این حد است. البته این یک ابراز احساسات است ولی عملا ضرورت مبارزه برای دفاع از فرهنگ و هنر با کشتن جیره بگیرهای امپریالیسم جهانی و طبقهی ابتذال به هدفی که در پی آن می باشیم نائل نخواهیم آمد. البته یک روز، روزی از روزها سرانجام ما باید نظام سرمایه داری را به قتل برسانیم.
بر عکس جیره بگیر ها و به قول جان پرکینز «شغال ها» امّا دست به آدم کشی می زنند. کارشان همین است. و اگر انقلاب های رنگی و کودتا و تهدید و تطمیع به انجام نرسید و شغال ها هم به نتیجه نرسیدند آن گاه پسرها و دخترهای جوان را ملبس به لباس نظامی و مسلح می فرستند که بکشند و کشته شوند، و تخریب کنند، تا امپراتوری جهانی گسترش بیاید و طبقه ای مرفه و طرفدار حقوق بشر نیز حاکم شود و زندگی هم چنان برای بخش عظیمی از فرزندان کشور ( بخوانید تمام جهان) به آشغالدانی امپراتوری خلاصه شود. با این حساب که برخی از آشغالدانی ها منجر به مرگ آنی و برخی دیگر قطع نسل تدریجی می انجامد.
در هرصورت نظام سرمایه داری در سطح گسترده ای در حال تخریب تدریجی طبیعت و لی با سرعتی سرسام آور است. به همین علت از حالا به فکر تقسیم اراضی در قطب جنوب افتاده اند...
۲۵۹۷۹ - تاریخ انتشار : ۲ خرداد ۱٣٨۹
|
از : امیر غفّارزاده
عنوان : هنر نزدتمامِ هنرمندان است و یاوه گوئی بس۰
لازم نمی دانم سخنی در جواب به"گاهنامه هنر و مبارزه حمید محوی "
بنویسم۰فقط یک سئوال و یک نظر۰
*دو سالِ دیگر ،مردم فرانسه تصمیم می گیرند تا" دولت نژاد پرست و جنایتکار فرانسه "را درسر کار نگهدارند یا سررشتهی اموررا بگروهی دیگر بسپارند؛ امّا آیا درانتخابات آتی در ایران ،اکثریّت مردم خواهند توانست با آزادی وبدون نگرانی از تقلّبات به نمایندهی دلخواهِ خویش ر اءی دهند ؟
*چه کس آگاهی می تواند منکر این واقعیّت شود که به راستی هم: " جمهوری اسلامی واقعا حالش خیلی خراب است"۰
۲۵۹٣۴ - تاریخ انتشار : ۱ خرداد ۱٣٨۹
|
از : گاهنامه هنر و مبارزه حمید محوی
عنوان : یک نکته دیگر : داستان در داستان
علاوه بر این من فکر می کنم که راهی شدن هیئت چهاره نفره برای درخواست کتبی، یک کمی پرسش برانگیز است. چون که می توانستند در خواست کتبی را با ایمیل بفرستند یا با مسنجر یاهو با مقامات چت کنند...یا حتی پست سفارشی اسپسیال...چهار نفر برای این که کار پستچی را انجام دهند؟ این عجیب به نظر نمی رسد؟ چهار نفر فقط برای آزاد کردن یک نفر؟
برای آزاد کردن یک سینماگر جسور و نامدار. تازه با اعتصاب غذایش جمهوری اسلامی را هم به عقب نشینی واداشته.
با این حال من فکر می کنم که پشت موضوع جعفر پناهی و سینمای ایران و سینمای کن و ....داستان دیگری باید در کار باشد. حتما. ولی کدام داستان؟
۲۵٨٣۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : گاهنامهی هنر و مبارزه حمید محوی
عنوان : جمهوری اسلامی واقعا حالش خیلی خراب است
هنرمندان مقیم پاریس؟
منظورتان چه کسانی هستند؟
اگر قصد شوخی کردن دارید، باید بگویم که به نظر من واقعا شوخی جالبی نیست.
واقعا خیلی پر رویی می خواهد که در چنین شرایطی یک نفر پیدا شود و بگوید «من هنرمندم»، چرا؟ چون که از فستیوال کن جایزه گرفته ام
در هر صورت دولت نژاد پرست و جنایتکار فرانسه و اپوزیسیون های خیانت کار ایران که کاملا در خدمت اهداف امپریالیستی و امپراتوری آمریکا هستند باید بدانند که مقاومت مردم ایران در برابر تروریسم بین المللی همواره سر قرار ملاقات حاضر خواهد شد.
و تا زمانی که دولت فرانسه به اعمال تروریستی دست می زند تا فرهنگ ایرانی ما را به دست مشتی اوباش بسپارد، در صورتی که این هیئت نمایندگی در ایران پذیرفته شوند مفهومش این است که جمهوری اسلامی واقعا حالش خیلی خراب است.
۲۵٨۲۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|