یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

الله اکبر: افسانه یا سیاست؟ - فیروز نجومی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : پ پیمان

عنوان : از شعارهای اسلامی پرهیز کنیم
جای بسی شادمانی است که افرادی در جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران یافت می شوند که به ماهیت پلید حکومت اسلامی که بر اساس احکام قرآنی در ایران مستقر شده پی برده و برای روشنگری و آگاهی مردمان شیعه و مسلمان ایران با شهامت و جسارت بی مانند می نویسند و زیان های ناشی از مبارزه با افکار مذهبی را نشان می دهند. در مقاله " از شعار های اسلامی پرهیز کنیم " یکی از این مقالات با ارزش در این مقطع از مبارزه مردم ایران برای آزادی از زیز سلطه افکار ضد انسانی ۱۴۰۰ ساله است. ما مردم ایران باید در تمامی عرصه های زندگی خود باز نگری کرده و سموم فرهنگ اسلامی را از سلول های مغز خود پاک کنیم. برای مردمانیکه به این فرهنگ خشونت و قتل عادت کرده اند بسیار سخت است ولی برای رهائی از چنگ دژخیمان حکومت اسلامی ضروری است . من در یادداشت های دیگرم همیشه تاکید کرده ام ، تا زمانیکه ما مردم ایران به ماهیت واقعی این رژیم که خود را جانشین پیامبر اسلام که با خشونت کامل برای استقرار خلافت اسلامی مخالفین خود را به دستور اله آسمانی خود از میان بر می داشت پی نبریم ، نخواهیم توانست شیوه های موثر مبارزه را پیدا کنیم. خواست های اصلاح طلبان حکومتی مسلمان و اصلاح طلبان " لائیک " بیرون حکومت از حکومت اسلامی همگی نشانه ی این است که از اسلام و اسلامیت و حکومت اسلامی شناخت کافی ندارند. افشا گری در باره آیات آسمانی و آیه های قتال نشان می دهد که مسلمانان برای حفظ اسلام از سوی اله خود وظیفه دارند که مخالفین خود را حتی برادران مسلمان خود را ( خوارج ) از زیر تیغ و شمشیر بگذرانند. خمینی شریعتمداری را به تلویزون آورد و خامنه ای رهبران احزاب برادران اسلامی را و ...
همه بکوشیم از افکار و فرهنگ اسلامی و شیعه گری نجات یافته و راه آزادیخواهانه ی خود را باز یابیم. شعار های اسلامی مارا در گرداب فرهنگ جهل و خرافات غرق خواهد کرد. زمان آن فرا رسیده که به ترس و و حشت خود از تهدیدات مسلمانان و غیر مسلمانان نا آگاه غلبه کنیم و اینکه مردم مسلمانند و نباید به مقدسات آنان توهین کرد ، برایشان توضیح داد اظهار نظر به معنی توهین نیست و این رهبران اسلامی هستند که برای نگهداشتن منبر دروغ و پراکندن خرافت مردم را ترسانده اند. هرکسی می تواند اعتقاد دینی داشته باشد که نیروی عظیمی بنام اله بر بالای ابرها بر تخت فرمانروائی نشسته و بر همه چیز دانا و آگاه است و تمامی حرکات مرمان را زیر نظر دارد. ایرادی بر این نیست . ایراد در آنجا است که مردمان دیگر این حق را نداشته باشند که بر بالای ابرها اله ای نیست که بر مردمان حکم براند و این دروغی بیش نیست. دیکتاتورها بنام این اله دروغین در جماران احکام کشتار آزادیخواهان را صادر کنند. انسان آزادیخواه امروز به این دیکتاتورها و روضه خانی ها نیازی ندارد. همین طور برای رسیدن به اهداف انسانی خود نیازی به شعار های اسلامی و دینی ندارند. در پس همه این شعار ها یعنی تداوم حکومت اله و خمینی چی ها.
نویسنده گرامی با سپاس و ادامه نوشتن چنین مقالاتی برای روشنگری. مردم ایران نیازمند یک رنسانس فرهنگی برای ادامه مبارزه خود بر علیه حکومت آدمکش و جهل و خرافات دارند و این رنسانس بازکردن آیه های شیطانی کتاب آسمانی است. چون در باره آیه های رحمانی قر|آن زیاد شنیده ایم. در قرآن آیه های شیطانی بسیاری وجود دارند که با کمک اندیشمندان و محققین و آزادیخواهان هر روز برای مردم روشن تر می شود
دکتر پ. پیمان
۲۶۱۵۷ - تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱٣٨۹       

    از : برگرفته از سایت سیامک مهر

عنوان : از شعارهای اسلامی پرهیز کنیم!
Thursday, June ۱۸, ۲۰۰۹



از شعارهای اسلامی پرهیز کنیم!

قیام ملت ایران بر علیه جمهوری اسلامی، جنبش و حرکتی ملی و مردمی و مدرن و مدنی است که افراد در مقام « شهروند» در این قیام شرکت جسته اند. هدف روشن این قیام کسب و اعادهء آزادی ها و حقوقی است که طی سه دهه حاکمیت جباران اسلامی به طور همه جانبه و در تمامی زمینه ها و عرصه های خصوصی و عمومی، در کلیه حوزه های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و ... مورد تعدی و تجاوز آخوندها و آیت الله ها قرار گرفته و از ایشان سلب گردیده است. آزادی و دموکراسی و سکولاریسم و حقوق و ارزش های مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر، هدف و خواست مشخص و نهایی ِ چنین قیامی است.
قیام ملت ایران هیچ نشان و رنگ و شکلی از هیچ دین و مذهب و ایدئولوژی و قوم و قبیله ای نداشته و جنبشی است عمیقاً لائیک و مدرن و انسانی که بیشتر از همه چیز اعتراض و بیزاری و انزجار خود را نسبت به شعارها و شعاعر مذهبی و ارتجاعی به نمایش گذاشته است. فریب مردم و انحرافِ جهت و جنبهء سمبلیک و نمادین قیام ملت ایران به سوی آیه ها و یاوه ها و مزخرفات اسلامی، کوشش مزورانهء اسلامباره های اصلاح طلب و ملی- مذهبی است که دچار بیماری ِ مزمن و بدخیم اسلامند.
شوربختانه همان توهمی که در انقلاب ۵۷ باعث شد گروهی از روشنفکران گمان کنند که از خمینی و آخوندها پلی می سازند که با عبور از روی آن نظام شاهنشاهی را ساقط کرده و قدرت را بدست می گیرند، اکنون نیز موجب گشته برخی گمان کنند که با همراهی با میرحسین موسوی و کروبی و سایر اطلاح طلبان و با تن سپردن و همصدایی با شعارها و نمادهای اسلامی آنان، از این قبیله نیز عبور کرده و به سمت جامعه و نظامی مدرن و سکولار حرکت خواهند کرد. در صورتی که اگر از همین امروز فصل و فاصلهء روشن خود را از هر آنچه رنگ و بوی اسلامی دارد و از حامل های نمادین مذهبی آشکار نسازیم، در نهایت و سرانجام، اسلامخواهان با استحالهء قیام ملت ایران، نوعی اسلام لایت و لیبرال و استعمارپسند را که ساخته و پرداخته در اتاق های فکر در انگلستان و آمریکاست به جامعهء ایرانی حقنه خواهند نمود.

رنگ سبزی که سمبل جنبش مدنی و براندازانهء ملت ایران واقع شده، به خودی خود هیچ تفاوتی با مثلاً رنگ آبی و سرخ و زرد و بنفش و قهوه ای ندارد، بلکه اگر اجازه بدهیم که مذهبیون و اسلامگرایان آنرا مصادره کرده و به شیعه و شیعی گری و سید و سادات بازی و کلاً به عنوان نشانی مذهبی جلوه دهند، اشتباه محض است. رنگ سبز می تواند به ماه خرداد و فصل بهار اشاره داشته باشد که فصل سبزی و سبزینگی و حیات و زندگی طبیعت است. رنگ سبز یکی از سه رنگ پرچم ایران است. رنگ سبز نماد زایندگی و زایش و نوزایی است که با آغاز قیام ملت ایران در فصل بهار طبیعت، همسویی و همخوانی و همرنگی یافته است.

از سویی قیام ملت ایران بر ضد حکومت آیت الله ها، حرکت و خیزشی است که اهداف روشن خود را در جامعه ای غیردینی و لائیک تعریف می کند و جهت جدایی دین از دولت ( کف مطالباتش) می رزمد و به پیش می رود. در قیام ملت ایران هیچ جایی برای این بحث که الله اصغر است یا اکبر وجود ندارد. این خیزش به حسن و حسین هم ربطی ندارد. بنابر این فریاد الله اکبر که از طرف اصلاح طلبان و ملی- مذهبی های اسلامزده و دیگر آخوندها و اسلامفروشان نیرنگباز در دهان مردم گذاشته می شود، انحراف، دروغ و خبطی آشکار از مسیر حقیقی ِ قیام ملت ایران است.
فریاد الله اکبر، دمیدن در نفیر اهریمن است. الله اکبر شعار از گورگریختگانی است که بر تن انسان تازیانه می زنند. الله اکبر عربدهء جنایت کاران خونریز مسلمانی است که انسان را به جرم عشق در چاله دفن می کنند و سنگ بر سرش می کوبند. الله اکبر زوزهء توحش مسلمانانی است که با شمشیر و کارد و دشنه و قمه سر انسان را از تنش جدا می کنند و بر زمین می افکنند.

نکته ای دیگر شهید سازی و شهید بازی است. شهید واجد ارزشی صرفاً مذهبی و اسلامی است. جانباختگان راه آزادی و شرف انسانی و ملی را شهید خواندن، به مثابه افتادن در چالهء مذهب بوده و همزبانی با شیادان مذهبی است. شهید و شهادت ارزش هایی ارتجاعی و پیشامدرن و دغدغه هایی مذهبی و عقب مانده است. قیام ملت ایران ضروری است که خود را از فضاهای تنگ و مسموم به هوای آلودهء اسلامی خارج سازد. آیا از پس سی سال عربدء تهوع آور شهید- شهید، خسته و دلزده نیستیم؟

به همچنین است دعوت مردم به ادامهء اعتراضات و تجمع خود در مساجد و نماز جمعه که به روشنی در مغایرت با حرکتی مدنی است و تخطی از اهداف مدرن و سکولار جنبش ملت ایران بشمار می رود.
مسجد منبر اهریمن است. مسجد لانه دینکاران و اسلام فروشانی است که به کمین انسان و آزادی نشسته اند. به کمین زن نشسته اند. مسجد کنام درندگانی است که جهت قتل و کشتار آزاداندیشان و خردگرایان، مجلس شور و دسیسه و توطئه گرفته اند. مسجد انجمن مومنان و متدینان متجاوزی است که از انسان و آزادی و عشق نفرت دارند. مسجد مرکز توسعه و اشاعهء خرافه و بی خبری و ناآگاهی و تحمیق انسان هاست. مسجد بنای و بنیاد استحمار و تثبیت جهل و حاکمیت نظام بهره کشی انسان از انسان است. مسجد سنگر اهریمن در برابر زندگی، در برابر انسان و آزادی و شادی است. مسجد مکان تولید رعب و ارهاب و انذار و ترور و محل خشکاندن بنیاد خرد و اندیشهء آدمی و خشکاندن ریشهء زندگی است.

ورود ایرانیان به عصر خرد و دانش و عقلانیت و انسانگرایی و مدرنیته فرخنده باد!
siamakmehr@yahoo.com
۲۵۹۹٣ - تاریخ انتشار : ۲ خرداد ۱٣٨۹       

    از : منوچهر جمالی

عنوان : مبارزه سیاسی ، به تنهائی کفایت نمیکند.باید درهمه جبهه ها مبارزه کرد
مبارزه با حکومت اسلامی، تنها یک مبارزه سیاسی نیست. وتقلیل دادن مبارزه ، به یک مبارزه سیاسی، نشناختن ماهیت مبارزه ، وباختن مبارزه، پیش ازشروع کردن مبارزه است. سکولاریسم هم ، چنانچه گمان میرود ، مسئله یک جبهه نیست. سکولاریسم ، با سراسر گستره زندگی فردی و اجتماعی سرو کار دارد.مبارزِسیاسی که میخواهد فقط دریک جبهه با اسلام روبروشود، باید بداند که شریعت اسلام ،همه جبهه های زندگی اجتماعی
را جبهه جنگ میداند، واورا درپیکار، احاطه خواهد کرد. امروزه درغرب ، مبارزه سیاسی و مبارزه سکولاریسم را محدود کرده اند، چون در دوره رُنسانس ( باززائی) و روشنگری، درجبهه های دیگر، دین را عقب رانده اند ودر آن جبهه ها، دیگرنیازبه ادامه مبارزه ندارند
۲۵۹۶۰ - تاریخ انتشار : ۱ خرداد ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست